فرصتی که علی کریمی هدر داد
علی کریمی از روزی که انتقادات به مدیریت کلان فوتبال را شروع کرد، اساسنامه فدراسیون را هم بینصیب نگذاشت و شروط سخت ورود به عرصه انتخابات ریاست را یکی از موانع حضور بازیکنان و مربیان سابق میدانست. اساسنامه در نهایت با تذکر فیفا اصلاح شد و با وسیع شدن دایره انتخاب، برای اولین بار این فرصت به وجود آمد تا ملیپوشان سابق هم بختشان را برای نشستن روی صندلی ریاست فدراسیون محک بزنند. با تصویب اساسنامه جدید مطابق انتظار علی کریمی پیشقدم شد و توانست یکی از چهار نامزد تأیید شده ریاست فدراسیون باشد، ولی بعد از آن پایش را از روی پدال گاز برداشت، تقریباً با انتخابات قهر کرد و دوباره در جلد ناراضی فرو رفت.
به گزارش ایسنا، آرمن ساروخانیان در روزنامه ایران ورزشی نوشت: از همان روزهای اول این زمزمه از طرف دوستان و نزدیکان کریمی شنیده میشد که «علی اهل لابی کردن نیست»، بدون توجه به اینکه لابی کردن در انتخابات نه یک عمل مذموم که جزئی از قوانین بازی است. لابی در انتخابات فدراسیون فوتبال یا هر مجمع ورزشی دیگری به معنی پیدا کردن اهداف و منافع مشترک برای اجماع روی یک پروژه واحد است. در ترکیبی که برای مجمع انتخاب شده و در انتخابات فدراسیون فوتبال سایر کشورها هم میبینیم، تمام اعضای خانواده فوتبال نمایندگانی دارند و باید منافع تمام گروهها از باشگاههای لیگ برتری تا تیمهای آماتور در دورترین نقاط ایران تأمین شود. کریمی هم مثل بقیه نامزدها فقط مسئول توجه به تیمهای پرطرفدار نیست و برای نشستن روی این صندلی باید نگاه فراگیری داشته باشد. همصحبت شدن کریمی با رؤسای هیأتها میتوانست این اطمینان را به آنها بدهد که قرار نیست او به عنوان بازیکن سابق پرسپولیس فقط روی لیگ برتر تمرکز کند و در صورت انتخاب شدن تمام استانها را زیر چتر حمایت فدراسیون قرار خواهد داد.
کریمی با شرکت نکردن در میزگرد تلویزیون برای دومین بار به انتخابات و قواعد آن پشت کرد. کسی که مدعی است میخواهد فوتبال ایران را از وضعیت فعلی نجات بدهد و در انتخابات ثبت نام کرده، باید از هر فرصتی برای ارائه برنامههایش و جلب نظر اعضای مجمع استفاده کند. با تمام انتقاداتی که ممکن است او به روال این میزگرد داشته باشد و ممکن است به دیدگاه عموم هم نزدیک باشد، شبکه سراسری فرصت بهتری از یک شبکه اینترنتی برای ارائه برنامههاست و قطعاً دسترسی به آن برای اعضای مجمع، رسانهها و عموم آسانتر است. از طرف دیگر کریمی به عنوان نامزد انتخابات فدراسیون نمیتواند به تلویزیون پشت کند و در صورت انتخاب به عنوان رئیس باید برای گرفتن حق فوتبال با این مجموعه به توافق و تعامل برسد. البته طرفداران کریمی برای رفتارهای او دلایلی دارند. آنها ممکن است استدلال کنند که لابی بینتیجه است و تکلیف تعداد زیادی از آرا مشخص شده که در این صورت باید پرسید چرا او با چنین پیشفرضی حاضر شده در انتخابات ثبت نام کند؟ آنها همچنین مدعیاند که نیت کریمی از حضور در این برنامه تلویزیونی خصوصی وجه خیریه آن بود، ولی او میتوانست زمان مناسبتری برای این کار پیدا کند.
از روز اول هم پیشبینی میشد که کریمی بخت زیادی برای برنده شدن در این رقابت ندارد، ولی بیتوجهی به قواعد بازی و انفعال روزهای اخیرش از او یک مهره بیاثر در انتخابات میسازد. اگر کریمی بعد از ثبت نام و تأیید صلاحیت با تمام توان برای جلب آرا تلاش میکرد، حداقل حسن کارش این بود که میتوانست برآوردی از نفوذ و سهمش در مجمع به دست آورد. در این صورت تعداد آرای کریمی میتوانست تخمینی از این باشد که خودش یا یکی دیگر از ملیپوشان باسابقه در صورت شرکت در انتخابات بعدی چه بختی برای موفقیت خواهند داشت.
حضور کریمی در این انتخابات شجاعانه بود و با ورود به صحنه رقابت با مدیران سنتی سنتشکنی کرد، ولی با انفعال روزهای اخیر فرصت خوبی را برای سنجیدن عیار یک بازیکن محبوب در مجمع فدراسیون هدر داد. کریمی شاید با اطلاع از بخت کم برنده شدن به این جمعبندی رسید که از تلاش حداکثری دست بکشد، ولی برنده شدن در انتخابات فدراسیون فوتبال در اولین حضور حتی برای علی کریمی کار آسانی نیست و واقعاً اگر هدفش رسیدن به صندلی ریاست فدراسیون و متحول کردن فوتبال ایران است، باید آن را یک پروژه بلندمدت در نظر بگیرد.
انتهای پیام