0

عوامل تحکیم خانواده - بخش اول

 
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

عوامل تحکیم خانواده - بخش اول

عوامل تحکیم خانواده - بخش اول

بنام خدا

عوامل تحکیم خانواده - بخش اول

در آموزه‌های دینی نظام خانواده جایگاه ویژه‌ای دارد. دین اسلام برای تحکیم خانواده و تقویت روابط زن و شوهر اهمیت خاصی قائل است و راههایی را برای آن معرفی می‌کند. اگر هر یک از زن و مرد به وظایفی که برای آنها تعریف شده است عمل کنند روز به روز بر محبت بین آنها افزوده می‌شود و این امر سبب تحکیم خانواده و تقویت روابط زن و شوهر می‌گردد. برخی از عناوین مطرح شده در این مقاله عبارتند از:

  • عوامل تحکیم خانواده
  • وظایف مشترک زن و شوهر نسبت به یکدیگر
  • وظایف مردها در قبال همسرانشان
  • وظایف زنان در قبال همسرانشان

تحکیم خانواده

تحکیم خانواده یعنی استحکام بخشیدن و تقویت روابط زن و شوهر در خانواده. در این مقاله عوامل تحکیم خانواده را بررسی می‌کنیم. برای یافتن اهمیت این بحث کافی است در پی پاسخ دادن به این سؤال‌ برآییم که چرا در کشور ما آمار طلاق بیش از 20 درصد است یا این‌که چرا انسجام و همدلی و وحدت لازم از بسیاری از خانواده‌های ما رخت بسته است؟

 برای پاسخ دادن به این سؤال‌ها عوامل تحکیم خانواده را در چند بخش مطرح می‌کنیم. هر یک از این بخش‌ها که همگی برگرفته از روایات و سیرۀ معصومان (ع) است مجموعه وظایفی است که زن و شوهر در قبال یکدیگر دارند. دستۀ نخست وظایف مشترک زن و مرد است. بخش دوم وظایف ویژۀ مردان و بخش آخر وظایف ویژۀ بانوان است.

وظایف مشترک برای تحکیم خانواده

در بخش وظایف مشترک زن و مرد، موضوعاتی مطرح می‌شود که فارغ از جنسیت زن و شوهر ملزم به انجام دادن آن هستند تا بنیاد خانواده از استحکام لازم بهره‌مند شود. در ادامه پاره‌ای از اهّم این وظایف مطرح می‌گردد.

۱- اظهار محبت

از آداب مهم و بسیار سفارش شده در اسلام، اظهار محبت به یکدیگر است. حضرت امام موسی کاظم (ع) به نقل از رسول گرامی خدا (ص) می‌فرماید:

إِذا أَحَبَّ أَحَدُکُم أَخاهُ فَلیُعلِمهُ فَإِنَّهُ أَصلَحُ لِذاتِ البَینِ(1)

 اگر یکی از شما برادر [دینی]‌اش را دوست دارد پس او را از [علاقۀ خود] آگاه کند؛ چرا که این کار پیوند دوستی‌[شان] را استوارتر می‌سازد.

به طور طبیعی هر انسانی همسر خود را دوست دارد. هر چند میزان علاقۀ انسان‌ها به همسرانشان متفاوت است، در وجود علاقه و دوستی میان آن دو شکی نیست؛ زیرا با او ازدواج کرده است پس روشن است که علاقه‌ای در میان آنان بوده که عامل این پیوند شده است. اما این دوستی همجنس دیگر علاقه‌های انسان از قبیل دوست داشتن مال و خانه و ماشین نیست. همسر او یک انسان است و دارای درک و شعور و عواطف بسیار لطیف و حساس؛ از این رو دانستن هر دو طرف به وجود و شدّت این علاقه، تداوم‌بخش زندگی زناشویی است و سبب تحکیم خانواده است و کیفیت زندگی مشترک را چندین و چند برابر می‌کند. پیامبر اکرم (ص) مؤیّد این سخن می‌فرماید:

قَولُ الرَّجُلِ لِلمَرأَهِ: إِنّی أُحِبُّکِ، لا یَذهَبُ مِن قَلبِها أَبَداً (2)

 [این] سخن مرد به همسرش که من تو را دوست دارم هرگز از قلبش بیرون نخواهد رفت.

برخی بر این باورند که زن‌داری صرفاً در تأمین رفاه و پول خلاصه می‌شود در حالی که این قطعاً کافی نیست. زن نیازهای عاطفی نیز دارد که شوهر او باید آن‌ها را برطرف کند، وگرنه زندگی آن‌ها به سردی و دلزدگی می‌گراید، که این می‌تواند آسیبی جدی برای بنیان خانواده باشد. پس این که مرد علاقه‌اش را به همسرش با زبان اعلام کند اهمیت بسیاری دارد. در گام بعدی باید این علاقه را در رفتار خود نشان دهد. پیامبر گرامی خدا (ص) در حدیثی می‌فرماید:

إذا نَظَرَ العَبدُ إلى وَجهِ زَوجِهِ ونَظَرَت إلَیهِ ، نَظَرَ اللّهُ إلَیهِما نَظَرَ رَحمَهٍ ، فَإذا أخَذَ بِکَفِّها وأخَذَت بِکَفِّهِ ، تَساقَطَت ذُنوبُهُما (3)

هرگاه بنده‌ای به همسرش [از سر محبت] نگاه کند و همسرش نیز به چهرۀ او بنگرد، خداوند [متعال] نگاهی از سر رحمت به آنان می‌افکند. و اگر دستان همدیگر را بگیرند گناهان آنان فرو می‌ریزد.

نگاه محبت آمیز زن و شوهر به یکدیگر و اظهار محبت آنان به همدیگر، عبادت خدا به شمار می‌آید. چنین رفتار ساده‌ای چنان اجر والایی در نزد خدای متعال دارد که رحمت و نظر خدای متعال را جلب می‌کند و از آن ساده‌تر فشردن دست‌های همدیگر، آن اندازه در نزد خدای والا مرتبه ارزشمند است که به پاس آن، خداوند گناهان آنان را می‌بخشد. این آموزه از نکات درخشان دین ماست که حاکی از لطافت و ظرافتی است که در نگاه آن به جنبه‌های مختلف زندگی انسان وجود دارد.

این شیوه و مواردی بسیار زیباتر را می‌توان در رفتار حضرت صدیقه طاهره (س) با امیرمومنان (ع) پی‌جست. حضرت صدیقه (س) در گفتار خود با امیر المؤمنین (ع) تعابیر زیبایی به کار می‌برد، از قبیل: یا ابالحسن … روحی لِروحِکَ وِقاءً وَ نَفسی لِنَفسِکَ فِداءً (4)، یعنی علی جان، جان فدای شما، یا همان: جانم به قربانت! از آن سو حضرت امیر المؤمنین (ع) می‌فرماید: هنگامی که به چهرۀ فاطمه نگاه می‌کنم غصه‌هایم از بین می‌رود.(5) با وجود زندگی ساده‌ای که آن دو بزرگوار داشتند و خانه‌ای که از لحاظ ساز و برگ زندگی بسیار مختصر و در نهایت سادگی بود و از تجملّات رایج آن روزگار به دور، صمیمیّت در زندگی آنان موج می‌زد، به طوری که حضرت امیر (ع) تنها با دیدن روی همسرش همۀ غم و غصّه‌های خود را فراموش می‌کرد. طبیعی است که این زندگی با وجود سادگی و بی‌زرق و برق بودنش برای حضرت زهرا (س) بسیار دلپذیر است.

از مطالبی که گذشت هرگز در پی ستایش فقر و نداری نیستیم. در پسندیده بودن رفاه تردیدی نیست. مرد باید بکوشد زندگی نسبتاً مرفّهی برای همسرش مهیا کند. آنچه گذشت گزارشِ مطالبی بود در اهمیت  و تأثیر واژگانِ محبت‌آمیز در مسائل زناشویی. زندگی انسان هر اندازه هم که مرفّه باشد، امّا در آن از محبت و اظهار آن خبری نباشد، همانند چوبی است که در کنار دیوار تکیه زده باشد و ارزشی ندارد. زمانی چوب ارزشمند خواهد بود که از آن وسیله‌ای بتراشند و نیازی را با آن برطرف سازند. این چوب اگر به دست هنرمندی صاحب ذوق بیفتد و با تراش و پرداخت آن، مجسمه یا ظرفی زیبا تولید شود، البتّه ارزش آن صدها و بلکه هزاران برابر خواهد شد. ماحصل بحث بررسی اصل محبت است که یکی از اصول انکارناپذیرِ حاکم بر زندگی خانوادگی و زناشویی است.

۲- خوش­رویی

اصل دوم در تحکیم خانواده خوش‌رویی و خوش‌رفتاری است. پیغمبر اکرم (ص) دربارۀ خوش‌رویی می‌فرماید:

 حُسنُ الخُلُقِ یُثبِتُ المَوَدَّهَ (6)

خوش اخلاقی دوستی را استوار می‌گرداند.

روایات از پیامبر اکرم (ص) در این موضوع فراوان است. در پاره‌ای از این روایات حسن خلق عامل تکامل ایمان معرفی شده است. در روایتی آن حضرت بهترین مردان را: اَحسَنهُم خُلقاً مَعَ اهلِه (7) (خوش‌رفتار‌ترین آن‌ها با خانواده‌اش) معرفی می‌کند. در روایت دیگری ابوذر غفاری از پیامبر (ص) می‌پرسد:

یَا رسول‌الله، أَیُّ الْمُؤْمِنِینَ أَکْمَلُ إِیمَاناً؟ قَالَ: أَحسَنُهُم خُلُقاً؛ (8) ای رسول خدا، کدام یک از مؤمنان ایمان کامل‌تری دارد؟ حضرت فرمود: خوش‌رفتارترین آن‌ها.

نیز در جای دیگری می‌فرماید:

أَحسَنُ النّاسِ إِیماناً أَحسَنُهُم خُلُقاً وَ أَلطَفُهُم بِأَهلِهِ وَ أَنَا أَلطَفُکُم بِأَهلی (9)

 مؤمن‌ترین مردم خوش اخلاق‌ترین آن‌ها و مهربان‌ترینشان نسبت به خانواده‌اش است، و مهربان‌ترین شما با خانواده‌اش من هستم.

شباهت داشتن به پیامبر (ص) البتّه مایۀ افتخار است. دربارۀ حضرت علی اکبر (ص) فرموده‌اند که «أَشْبَهُ النَّاسِ بِرسول‌الله» بود. و از این حیث عزّت و ارج بسیاری داشت. در روایاتی از پیامبر (ص) چنین آمده است:

إِنَّ جَبرَئیلَ الرّوحَ الأَمینَ نَزَلَ عَلَیَّ مِن عِندِ رَبِّ العالَمینَ فَقالَ یا مُحَمَّدُ عَلَیکَ بِحُسنِ الخُلُقِ فَإِنَّهُ یَذهَبُ بِخَیرِ الدُّنیا وَ الآخِرَهِ أَلا وَ إِنَّ أَشبَهَکُم بی أَحسَنُکُم خُلُقاً (10)

جبرئیل روح الأمین از سوی پروردگار جهانیان بر من فرود آمد و گفت: ای محمّد، بر تو باد به خوش‌رفتاری، چرا که بداخلاقی خیر دنیا و آخرت را از تو دور می‌کند و البتّه که مانندترین شما به من خوش‌رفتارترین شماست.

تا این‌جای بحث درمی‌یابیم که بنای سیرۀ اهل‌بیت (ع) بر خوش‌رفتاری و خوش‌رویی است. به عبارتی باید خوش اخلاق باشیم و خوش برخورد. از ذکر این آیۀ قرآن نمی‌توان چشم پوشید که فرمود:

«وَ عاشِروهُنَّ بِالمَعروفِ فَإِن کَرِهتُموهُنَّ فَعَسى‏ أَن تَکرَهوا شَیئاً وَ یَجعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیراً کَثیراً» (11)

 با همسران خود با شایستگی رفتار کنید؛ و اگر به علّتی از آنان خوشتان نیامد [باز هم با شایستگی با آنان رفتار کنید] و چه بسا چیزی خوشایند شما نیست و خداوند در آن خیر فراوانی قرار می‌دهد.

 به تعبیر دیگر حتّی اگر از زنتان نفرت دارید باز هم بهتر است که خود را خوش‌خوی و خوش‌رفتار نشان دهید، چون گاه خداوند مصلحت بسیار بزرگی در آن قرار دهد و مایۀ خیر باشد؛ خیر کثیر و پرشمار و پرشکوهی در آن می‌نهد. مثل فرزندان صالح و نیکوکار و تأثیرگذار، درآمد خوب و مبارک، برکت فراوان در زندگی، خویشاوندان بسیار خوب، و مانند این‌ها. انسان نبایستی محدودنگر و فروبسته نگاه و تحلیل کند. باید همیشه به خوبی‌ها و بهترین‌ها بنگرد.

در حدیثی از حضرت امام صادق (ع) داریم که مرد در خانه به سه چیز نیاز دارد. اگر این سه خصلت و ویژگی را نداشته باشد بایستی با تلاش و کوشش در خود به وجود بیاورد: همزیستی و معاشرتِ نیکو و وسعتِ مقتصدانه در زندگی به گونه‌ای که نه اسراف باشد نه تنگی معیشت، و سومین ویژگی غیرتمندیِ همراه با ایجاد عوامل حفظِ عفت، به گونه‌ای که مثلاً حجاب را رعایت کند و از معاشرت با نامحرم بپرهیزید. این سه ویژگی در حدیث آمده است.(12)

۳- رعایت حقوق یکدیگر

این مورد سومین عامل تحکیم خانواده و وظیفۀ مشترک زن و مرد در خانوادۀ اسلامی است. روشن و بدیهی است که افراد جامعه نسبت به یکدیگر حقوقی لازم الاجرا دارند که هیچ گریز و گزیری از انجام دادنِ آن‌ها نیست. اگر این حقوق رعایت نشود شیرازۀ جامعه می‌پاشد و آن جامعه نابود می‌گردد، و اگر رعایت شود، و افراد جامعه خود را متعهد و مسئول بدانند، در آن صورت هیچ رویداد اجتماعیِ ناخواسته‌ای روی نمی‌دهد. خانواده از مهم‌ترین واحدهای جامعه است و حقوق در آن نقش مهم‌تر و اساسی‌تری دارد. امام سجّاد (ع) در رسالۀ حقوق، وظایف و حقوق همۀ اقشار جامعه را تبیین فرموده‌اند. به عنوان نمونه و مثال به بخش‌هایی از آن اشاره می‌کنیم؛ ایشان می‌فرمایند:

وَ أَمّا حَقُّ الزَّوجَهِ فَأَن تَعلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَها لَکَ سَکَناً وَ أُنساً (13)‏

و امّا حقوق زن به عنوان زوجه و همسر آن است که بدانی و یقین کنی که خداوند متعال آن را برای تو مایۀ آرامش و انس قرار داده است.

او خدمتکار و کنیز نیست. کرامت خود را دارد و باید بدان احترام بگذاری. در ادامه می‌فرمایند:

فَتُکرِمَهَا وَ تَرفُقَ بِها وَ إِن کانَ حَقُّکَ عَلَیها أَوجَبَ

 پس بایستی او را اکرام کنی و با رفق و مدارا با او رفتارنمایی، هر چند او نیز باید بداند که حقّ تو بر او بسی واجب‌تر و مهم‌تر است.

 این نشان­گر اهمیّت خانواده در نظام حقوقی اسلام است. در حدیث آمده است:

مَلعونٌ مَلعونٌ مَن… ضَیَّعَ مَن یَعولُ (14)

 ملعون است، ملعون است، کسی که خانوادۀ خود را رها کند و به آن بی‌توجّه باشد.

بنابراین، روشن شد که این سه مورد از وظایف مشترک زن و مرد است. اظهار محبت، خوش‌خویی و رعایت حقوقِ متقابلِ یکدیگر.

پی نوشت ها:

 [1]. بحار الأنوار، ج 71، ص 182.

[2]. وسائل الشیعه،  ج 20، ص 23.

[3]. محمد مهدی ری شهری، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، ج 1، ص 192، به نقل از کتاب مسند زید بن علی، ح 420.

[4]. بحار الأنوار، ج ‏۱۹، ص ۲۸.

[5]. بحارالانوار، ج 43، ص 134.

[6]. بحار الانوار، ج 74، ص 148.

[7]. تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، ج 1، ص 204.

[8]. خصال، ج 2، ص 524.

[9]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 153.

[10]. بحار الأنوار، ج 51، ص 72.

[11]. سورۀ نساء، آیۀ 19.

[12]. تحف العقول، ص 322.

[13]. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 621.

[14]. الکافی، ج 4، ص 12.

مبحث ادامه دارد......

منبع : پایگاه نورالمجتبی

نوشته توسط : ایمانور

جمعه 8 اسفند 1399  9:17 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها