البته این را هم بگوئیم؛ غرب رندانه از زیر بار طرح مسئله ی خانواده در می رود. توی همه ی بحث هائی که اینها می کنند، بحث زن هست، اما اصلاً بحث خانواده نیست. خانواده، نقطه ی ضعف غرب است. مسئله ی زن را مطرح می کنند، اما اصلاً اسم خانواده را نمی آورند؛ با اینکه زن از خانواده جدا نیست. بنابراین رسیدن به این مسئله، لازم است.
خب، این جلسه هم که خیلی خوب بود. آنچه که ما در این جلسه فهمیدیم، علاوه بر استفاده ای که از محتوای مطالب دوستان کردیم، مهم این بود که فهمیدیم در حوزه ی زن و خانواده، از لحاظ علمی - کارشناسی، کارهای برزمین مانده الی ماشاءالله داریم. اینقدر کار بر زمین مانده داریم که بعضی از همین پیشنهادهائی که دوستان کردند - که مرکزِ چنینی تشکیل شود، مرکزِ چنانی تشکیل شود - همه اش درست است؛ باید واقعاً بشود. البته ما قبلاً با دوستانی که در دفتر هستند، آقای واعظ زاده و دیگران، درباره ی ادامه ی کار این نشست در مورد مسئله ی زن و خانواده صحبت کردیم؛ کارهائی در ذهن دارند. هم در زمینه ی مسائل نظریه پردازی کارهای مهمی ان شاءالله انجام خواهد گرفت، هم در زمینه ی گفتمان سازی، و هم در زمینه ی نزدیک کردن این گفتمان به اجرا؛ که البته اگر به صورت گفتمان در آمد، اجرای آن دیگر کار دشواری نیست. یعنی همان اشکالاتی که به مجلس و شورای نگهبان و دولت و غیره دارند، همه ی آنها برطرف می شود. گفتمان یک جامعه مثل هواست، همه تنفسش می کنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. باید این گفتمان سازی انجام بگیرد؛ که البته نقش رسانه ها و بالخصوص نقش روحانیون و نقش بزرگان و اساتید دانشگاهی حتماً نقش بارز و مهمی است.
خب، ما باید در این زمینه، خلأهای نظری را پر کنیم. نتیجه این خواهد شد که سرمایه گذاری پژوهشی در حد طاقت لازم است؛ این را ما تصدیق می کنیم. ما با مراجعه ی به مقاله های دوستان - که چکیده ی مقاله ها و خود مقاله ها را قبلاً به من دادند، من هم یک مروری کرده ام - به این نتیجه می رسیم که بایستی مجموعه ی نظام، سرمایه گذاری مهمی در حد طاقت و امکانات خود در زمینه ی پژوهش در این مسئله بکند.
دوم: بررسی و نقد نظریه های رائج دنیا، بدون انفعال. این مسئله ی بدون انفعال، خیلی مسئله ی مهمی است. البته من امشب از اولین سخنران که مطالبی را بیان کردند، تا آخر، این روح را دیدم؛ دیدم نگاه، نگاه انتقادی است به وضعی که در غرب در مورد زن و به خصوص در مورد خانواده وجود دارد. البته انتقادهائی که شما به غرب کردید، بیشتر
در زمینه ی خانواده بود؛ اما عقیده ی من این است که بیشترین جریمه ی غرب در مسئله ی زن و خانواده، در نگاهش به زن است؛ و این را با یک جمله و دو جمله نمی شود توصیف کرد. بزرگترین ضربه و اهانت به کرامت زن را همین سیاست غربی دارد انجام می دهد. همین فمینیست های افراطی هم - که خب، لایه های متعددی دارند - من حیث لایشعر دارند به زن ضربه می زنند. حالا من حیث لایشعر که می گوئیم، نگاه خوشبینانه است - یعنی اینهائی که دست اندرکارند، ظاهراً نمی فهمند چه کار دارند می کنند - احتمال دارد سیاست گذارانی، برنامه ریزانی در پشت صحنه هستند که آنها می فهمند دارند چه کار می کنند؛ کمااینکه این احتمال در همان پروتکل های صهیونیسم کاملاً پیش بینی شده. یعنی ضایع کردن جنس زن و او را مظهری برای استفاده ی شهوانی مرد قراردادن، در مواد آن پروتکل ها هست. حالا ممکن است کسی در اعتبار و صحت سند آن پروتکل خدشه کند، لیکن وقتی آدم دستگاه صهیونیسم و شبکه ی تبلیغاتی صهیونیسم را ملاحظه می کند، می بیند عملاً همین کار را می کنند؛ حالا اگر هم برایشان واجب نشده، به نحو مستحب دارند انجام می دهند؛ ملتزمند این کار را بکنند، و دارند می کنند. زن را ضایع می کنند. یعنی آنچنان رسم و عرف و عادتِ لایتخلف شده که کسانی جرأت نمی کنند برخلاف آن رفتار کنند. در یک مجلس رسمی، یک مرد باید با لباس رسمی بیاید؛ پاپیون بزند، یقه اش بسته باشد، آستینش هم تا سر مچ باشد؛ نه اجازه دارد شلوارک بپوشد، نه اجازه دارد تی شرت بپوشد؛ اما یک خانم در همان جلسه ی رسمی، حتماً بایستی بخش های مهمی از بدنش عریان باشد؛ اگر پوشیده ی کامل بیاید، محل اشکال است؛ اگر بدون جذابیت ها بیاید، محل اشکال است؛ اگر آرایش نکرده بیاید، محل اشکال است! این شده عرف. افتخار هم می کنند. در غرب، به خصوص در آمریکا و در شمال اروپا - کشورهای اسکاندیناوی - مراکز مهمی وجود دارد که اصلاً بنای کارش بر عرضه ی جنسی زن در مقابل مرد است؛ در روزنامه ها و مجلات هم تبلیغ می شود، هیچ کس هم اعتراض نمی کند! این شده عرف، این شده عادت. چه ضربه ای برای زن از این بالاتر؟ الگو درست کردن برای زنان به این شکل - زنانِ خودشان را می گویم، و کشورهائی که دنباله رو آنهایند، نه زنان ما را - یکی از بزرگترین ضربه هائی است که دارند می زنند. بنابراین نباید در مقابل این فرهنگ غلط انفعال داشت. غرب در قضیه ی زن و خانواده، در یک گمراهی و ضلالت عمیقی به سر می برد. فقط خانواده نیست؛ بلکه در مورد شخصیت زن، هویت زن، غرب در یک گمراهی عجیبی است.
ما باید در این بررسی ها، از دارائی های علمی خودمان - که کم هم نیست - استفاده کنیم. ده ها نظریه و الگوی مترقی در همین زمینه ی زن و خانواده می شود استخراج کرد. اینها نظریه پردازی بشود، تئوریزه بشود، با جوانبش، با اجزایش، تدوین بشود و ارائه بشود. اینها کارهای میان مدت و بلندمدتی است که حتماً بایستی انجام بگیرد. تعالیم ناب و مترقی اسلام در قرآن و حدیث باید مورد استفاده قرار بگیرد.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ، موضوع زن و خانواده ،صص 19-15