و من اقرار کنم، اعتراف کنم؛ اول کسی که این نقش را فهمید، امام بزرگوار ما بود - مثل خیلی چیزهای دیگری که اول او فهمید، در حالی که هیچکدام از ماها نمی فهمیدیم - همچنان که امام نقش مردم را فهمید. امام تأثیر حضور مردم را درک کرد، آن وقتی که هیچ کس درک نمی کرد. بزرگانی با یک تعبیرات زشتی به ما می گفتند که شما فکر می کنید با همین مردم می شود کار بزرگی انجام داد؟! آنچنان با
تحقیر حرف می زدند، کأنه اصلاً انسان نیست آن کسی که به او اشاره می کنند! امام نه؛ امام قدر مردم را دانست، مردم را شناخت، توانائی های آنها را درک کرد، کشف کرد، فراخوان داد. امام چون صادق بود، چون سخن از آن دل پاکِ بزرگِ نورانی بیرون می آمد، اثر گذاشت؛ لذا همه آمدند توی میدان. آن روزی که روز تشکیل کمیته بود، از همه ی قشرها آمدند توی کمیته؛ دانشجو آمد، استاد آمد، طلبه آمد، عالم طراز بالا آمد، مردم کوچه و بازار آمدند؛ آمدند عضو کمیته شدند. آن روزی که نوبت جنگ شد، همه به دستور امام رفتند داخل میدان جنگ شدند. آن روزی که امام در اواخر عمرش فرمود باید بروید، بسازید، درست کنید – استغناء - آمدند وارد میدان سازندگی شدند. آن راهگشائی ها تا امروز هم ادامه دارد. به نظر من الان هم هرچه ما داریم پیش می رویم، ضرب دست امام است. ایشان آنچنان این گوی را محکم پرتاب کرده، که حالا حالاها امثال بنده باید دنبالش بدویم. این مردم حرکت کردند. نسل به نسل هم دارد دست به دست می شود.
امام در زمینه ی زن هم همین جور بود. امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانی از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زن ها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها می گفتند زن ها در تظاهرات شرکت نکنند. آن حصار محکمی که انسان به او تکیه می داد، خاطرجمع می شد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتی که از مراکز مهمی
هم ارائه می شد، بایستد، حصار رأی امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خدای متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد.
به هر حال نقش زنان، یک نقش بی بدیلی است. پس خود این نقش، اقتضاء می کند؛ چون آینده دارد. تازه از عمر انقلاب، سی و دو سال گذشته. سی دو سال برای یک انسان هم عمر جوانی است، چه برسد برای یک تاریخ. این نظام الهی باید صدها سال عمر کند. ما هنوز در اول جوانی اش هستیم. آینده احتیاج دارد به این حضور زنانه در مجموعه ی حضور ملی.
پس بایستی ما راجع به مسئله ی زن و حفظ این ظرفیت که در جامعه ی ما وجود دارد، تلاش کنیم. این دلیل اول است برای اینکه باید به مسئله ی زن بپردازیم. دلیل دوم، مسئله ی خانواده است. گویندگان محترمِ امشب درباره ی خانواده بسیار بحث های خوبی کردند. حقیقتاً بحث ها خوب بود. من اگر بخواهم داوری کنم، خواهم گفت که متوسطِ بحث ها از سطح خوب بالاتر بود؛ حرف های درست، آمارهای خوب، استنباطهای خوب، استنتاج های خوب، از زوایای مختلف. یک قضیه ی چندبعدی را، از هر بعدی، یک صاحب نظری، یک اندیشمندی بررسی کرد. نورافکن ها را انداختید به پیکره ی این موضوع حساس و مهم. انسان می تواند این زوایا را ببیند. ما واقعاً استفاده کردیم.
بنابراین مسئله ی خانواده، مسئله ی بسیار مهمی است؛ پایه ی اصلی در جامعه است، سلول اصلی در جامعه است. نه اینکه اگر این سلول سالم شد، سلامت به دیگرها سرایت می کند؛ یا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به دیگرها سرایت می کند؛ بلکه به این معناست که اگر سالم شد، یعنی بدن سالم است. بدن که غیر از سلول ها چیز دیگری نیست. هر جهازی، مجموعه ی سلولهاست. اگر ما توانستیم سلول ها را سالم کنیم، پس سلامت آن جهاز را داریم. مسئله اینقدر اهمیت دارد.
جامعه ی اسلامی، بدون بهره مندی کشور از نهاد خانواده ی سالم، سرزنده و بانشاط، اصلاً امکان ندارد پیشرفت کند.
بالخصوص در زمینه های فرهنگی و البته در زمینه های غیر فرهنگی، بدون خانواده های خوب، امکان پیشرفت نیست. پس خانواده لازم است. حالا نقض نشود که شما می گوئید در غرب خانواده نیست، پیشرفت هم هست. آنچه که امروز در ویرانی بنیاد خانواده در غرب روزبه روز بیشتر دارد نمودارهایش ظاهر می شود، اینها اثرش را خواهد بخشید؛ هیچ عجله ای نباید داشت. حوادث جهانی و حوادث تاریخی اینجور نیست که زودبازده و زوداثر باشد؛ اینها بتدریج اثر خواهد گذاشت؛ کمااینکه تا حالا هم اثر گذاشته. آن روزی که غرب به این پیشرفت ها دست پیدا کرد، در آنجا هنوز خانواده سر جای خودش بود؛ حتّی مسئله ی جنسیت با همان رعایتهای اخلاقیِ جنسی - البته نه به
شکل اسلامی، بلکه به شکل خاص خودش - وجود داشت. اگر کسی با معارف غربی آشنا باشد، هم در اروپا و هم بعداً در آمریکا این را می بیند و مشاهده می کند. این مسئله ی رعایت های اخلاقیِ دو جنس نسبت به یکدیگر، مسئله ی حیا، پرهیز از تهمت، اینها چیزهائی بود که آن روز وجود داشت. این بی بندوباری ها و اباحیگری ها به تدریج در آنجا به وجود آمده. آن روز یک زمینه هائی فراهم شد و به اینجا رسید. وضع امروز هم فردای بسیار تلخ و سختی را برای آنها رقم می زند. این هم جهت دوم.
جهت سوم هم این است که در این سی و دو سال، مسئله ی زن از نظر جبهه ی دشمنان ما، در یکی از بالانشین های جدول اعتراض ها به ماست. از اول انقلاب روی مسئله ی زن تکیه کردند، به ما اعتراض کردند، در ردیف تروریسم و در ردیف نقض حقوق بشر قلمداد کردند. هنوز هیچ خبری هم نبود. معلوم هم نبود که جامعه ی اسلامی با جنس زن چه کار خواهد کرد. آنها شروع کردند که: اسلام علیه زن است، اسلام چنین است. البته این مسئله تا امروز هم ادامه دارد. خب، ما در این زمینه بایستی مواجهه کنیم، مقابله کنیم. افکار عمومی جهان را نمی شود دست کم گرفت. همه که مغرض نیستند، همه که خباثت ندارند؛ خباثت مال یک عده ی خاص است، مال سیاستگران وسیاست سازان و برنامه ریزان و اینهاست؛ ما نباید اجازه بدهیم که عامه ی مردم دچار این اغوای بزرگ قرار بگیرند؛ لذا باید وارد شویم.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ، موضوع زن و خانواده ،صص 15-10