از تأثیرگذارترین عوامل حرکت مطلوب فرزندان در مسیر سبک زندگی اسلامی، خانواده و روابط عاطفی والدین است که مهم ترین نهاد تربیتی جامعه و نخستین آموزشگاه فرد محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی تعدادی از عوامل عاطفی تربیت فرزندان در خانواده است. روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و به منظور گردآوری داده های لازم جهت دست یابی به اهداف پژوهش، متون حدیثی موجود و مرتبط با موضوع پژوهش با استفاده از فرم های فیش برداری از منابع، گردآوری و با شیوه کیفی مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که عواملی همچون: هم سویی بینش ها و باورهای مذهبی، اندیشه از خود دانستن وجود فرزند، انسان دوستی، محبت، خوش رویی، تکریم و احترام متقابل، حسن ظن (مثبت نگری) عفو و بخشش، نیکی در برابر بدی ها، یار و غمخوار و مایه نشاط بودن، هدیه دادن، هماهنگی بین گفتار و رفتار، ابراز عواطف مثبت، توجه به امنیت روانی و الگودهی از جمله عوامل تربیتی - عاطفی فرزندان در نهاد خانواده هستند که در آموزه های معصومان علیهم السلام بر آنها تأکید شده است.
مقدمه
پی ریزی تربیت مبتنی بر رهنمودهای اسلام که بر پایه فطرت و حرکت به سوی فضیلت و کمال است، در محیط خانواده امکان پذیر است؛ زیرا خانواده مناسب ترین نظام برای تأمین امنیت و آرامش روانی اعضا، پرورش نسل جدید، اجتماعی کردن، برآورده ساختن نیازهای عاطفی افراد و تربیت فرزندان محسوب می شود و سهم بسیار ارزنده ای را در بنای تمدن انسانی و اسلامی دارد (شریف قریشی، 1362: 15). از ملزومات اساسی برای رسیدن به این کارکرد مهم، سلامت خانواده است. از جمله خصیصه ها و ملزوم های عمده ی خانواده سالم، داشتن روابط عاطفی زن و شوهر نسبت به یکدیگر است، در این روابط زن و شوهر دوستی خودشان را نسبت به هم بر اساس محوریت آموزه های دینی ابراز می کنند و بر این اساس برای هم ارزش، احترام، حقوق و تکالیفی قائل هستند و برای عملیاتی ساختن آن از طریق همدلی، دلجویی و بهره گیری از کلمات گرم و مناسب تلاش می کنند (صافی، 1388: 18). بنابراین موفقیت والدین در پرورش فرزندانی شایسته و هماهنگ با معیارهای دینی، بستگی زیادی به چگونگی برقراری رابطه آنها با یکدیگر و با فرزندانشان دارد. از این رو برقراری ارتباط حسنه ی عاطفی- اجتماعی با دیگران یک هنر است و تمام افراد جامعه، به ویژه والدین باید برای کسب این مهارت تلاش کنند. رابطه مطلوب عاطفی مهم ترین نقش را در زندگی انسان دارد. شاید هیچ یک از ابعاد تجارب زندگی انسان به اندازه روابط عاطفی والدین در رشد شخصیت سالم فرزند مؤثر نباشد. ازاین رو، امام صادق علیه السلام بر این نوع روابط با فرزند تأکید دارند و می فرمایند: «إِنَ اللَّهَ لَیرْحَمُ الْعَبْدَ؛ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ» خدا والدین را به دلیل دوست داشتن و محبت به فرزند، مشمول رحمت گسترده خود می کند (کلینی، 1344، ج6: 5).
با توجه به اینکه در جهان کنونی، زندگی اخلاقی و عاطفی بشر در اثر تزلزل نظام های ارزشی و انحلال مبانی فطری، مورد تهدید قرار گرفته و جامعه بشری با بحران ها و ستم های گوناگون اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مواجه شده است (یوسفیان، 1386: 26) اهمیت بررسی عوامل تربیت - عاطفی فرزندان در خانواده که در این تحقیق هدف اصلی بوده - مضاعف می گردد.
پیشینه پژوهشی
در بررسی پیشینه، پژوهشی یافت نشد که به طور کامل با موضوع پژوهش حاضر مرتبط باشد. در ادامه برخی از پژوهش ها مرور می شوند که تا حدودی با موضوع تحقیق در ارتباط هستند.
بررسی های انجام شده از زاویه دید روان شناسان (ایزنبرگ و لوسویا[1]، 1997) و جامعه شناسان(بکر و اپستین،1993؛ هندرسون و برلا1994، وینسنت و تام،2000) و روان شناسان اجتماعی (براون و فرانسیس1993) حاکی است که، خانواده نخستین محیطی است که انسان را تحت تأثیر فضا، روابط و مناسبات خود قرار می دهد. همه چیز در این محیط، به ویژه عوامل انسانی و والدین بسیار تأثیرگذار است و تأثیرپذیری بسیار کودک و روابط عاطفی حاکم بر خانواده، این تأثیرپذیری را هرچه بیشتر می کند.
مور و همکاران (2004) نشان دادند که روابط صمیمی والدین در کودکی و نوجوانی اعتماد به نفس، شادی و رضایت از زندگی را برای فرزندان به ارمغان می آورد و سلامت فیزیکی و روانی افراد در بزرگسالی نیز بی تردید ریشه در حمایت های پدر و مادر در اوان کودکی دارد.
آدکینز (2003) نشان داد که کودک نخستین تجارب حمایت اجتماعی خود را در کانون خانواده کسب می کند و نحوه ی برخورد، پذیرش، دوست داشتن و رفتار مساعد با کودکان او را برای احیای نقش های اجتماعی و برطرف ساختن نیازهایش یاری می دهد.
کانتر (2000) در بررسی های خویش به این نتیجه رسید که میزان تأثیر والدین بر روی نگرش های فرزندان و عواطف و رفتار آنها بسیار چشمگیر است. آنها نقش اساسی در شکل گیری اعتقادات بازی می کنند و نگرش ها و اعتقادات خود را به طور مستقیم و غیرمستقیم به کودکان انتقال می دهند و کودکان از روی مشاهده اعمال و رفتار والدین این تأثیر را می پذیرند.
آلبرت بندورا (1977) اعتقاد دارد که بیشترین یادگیری ها و تأثیرپذیری های افراد انسانی، از طریق یادگیری مشاهده ای و دیدن الگوهای ارائه شده است و هراندازه الگوها از محبوبیت و جایگاه ارزشی ویژه ای برخوردار باشند، تأثیرگذاری بیشتری بر الگو گیرنده ها دارند. پس والدین به منزله اولین الگو، بر شخصیت کودکان، اجتماعی شدن آنها، روش های تعامل با دیگران، نحوه برخورد با مشکلات زندگی و مسائل اخلاقی و اعتقادی کودکان تأثیر جدی و اساسی دارند.
نیک نژادی،گلستانی و احمدی (1386) در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که از مهم ترین منابع شکل گیری خودپنداره و احساس ارزشمندی نسبت به خود در کودکان و نوجوانان هستند و به این وسیله کودک و نوجوان ادراک ها، نگرش ها و واکنش های دیگران را جزئی از ارزش های درونی خود می کند.
فرجاد (1372) در مطالعه ای با عنوان چگونگی برخورد خانواده و تأثیر آن در نوع رفتار کودک و نوجوان به این نتیجه دست یافت که محبت و خشونت والدین در رفتار کودک و نوجوان تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین نگرش ها و الگوهای رفتاری که در جریان رشد خود فرا می گیرند، شبیه نگرش ها و الگوهای رفتاری است که در والدین آنها دیده می شود.
بررسی آیات (تحریم: 6، مریم: 55، لقمان: 13 و 17، هود: 44) و خطبه 84 نهج البلاغه حاکی است که در دین مبین اسلام خانواده، نخستین و مهم ترین نهاد تربیتی است که انسان را تحت تأثیر و شاکله تربیتی وی را سامان می دهد و از روشن ترین جلوه گاه های رحمت و مودت است که به دلیل مناسبات و روابط ویژه عاطفی، پایدارترین تأثیرات روحی، اخلاقی و رفتاری را در ساختار تربیتی انسان بر جای می گذارد (صمدی، رضایی، 1390: 97).
روش پژوهش
روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است. به این صورت که متون حدیثی مرتبط با عوامل عاطفی تربیت فرزندان در خانواده، با استفاده از فرم های فیش برداری از منابع گردآوری و در راستای تحقق اهداف پژوهش مورد بررسی، توصیف و تحلیل قرار گرفته است.
عوامل موثر در خانواده
عوامل تربیت عاطفی، زمینه هایی هستند که در ارتباط یک انسان با انسان دیگر تحقق یافته و باعث تأثیرگذاری در عواطف و منش شخصیتی همدیگر و یا فرد ثالث می شوند و در عمل به نفع همدیگر گامی برمی دارند یا دست کم اظهار همدردی یا احساس همدلی و یگانگی می کنند. این تأثیرات به شکل محبت، مودت، رحمت، لطف، رأفت، عفو و گذشت، خشوع، الفت، شفقت، احسان، حلم، شکر و مانند آن در ابراز و عملکرد افراد نمود می یابد (مصباح یزدی، 1387، ج2: 57).
واژه تربیت نیزکه از نظر لغوی به معنی پرورانیدن، پروردن، آموختن، تأدیب و سیاست، ترقی و برتری و احسان و تفقد نسبت به شاگرد و دیگر زیردستان به کار رفته است (دهخدا، 1373، ج4: 5776) از ریشه «ربی» و «ربأ» گرفته شده است که بر برتری، رشد و علو دلالت می کند. بنابراین، تربیت عبارت است فراهم آوردن زمینه و امکانات برای رشد و شکوفایی استعدادهای و توانایی های بالقوه انسان و هدایت آن درجهت مطلوب (میناگر، 1390: 17).
در شکل گیری و تکوّن شخصیت و ویژگی های عاطفی، اخلاقی و رفتاری فرزندان، دو عامل وراثت و محیط دخالت دارند. در میان عوامل محیطی، تأثیرگذارترین عامل، خانواده است و در میان عوامل خانوادگی محوری ترین عامل، والدین هستند (پناهی، شریفی، 1388: 139). با توجه به نقش کلیدی والدین در انتقال ارزش های دینی و معنوی به فرزندان و اهمیت رشد شخصیت مطلوب عاطفی ایشان با محوریت فرهنگ ناب دینی، نسبت به یکدیگر و تأثیر آن بر رشد تربیت مطلوب فرزندان در ادامه به تعدادی از عوامل تربیت عاطفی فرزندان در نهاد خانواده، اشاره می شود:
الف. هم سویی بینش ها و باورهای مذهبی
بنیادی ترین مسئله در نهاد خانواده که موجب آرامش و جلب عاطفی اعضای آن می شود، اصل همتایی در بینش ها و باورهای دینی اعضای خانواده، به ویژه همسران است. در تعالیم اسلامی به هنگام گزینش همسر بر اصل«کفو» به معنای همتایی و همانندی تأکید شده است، بدین معنا که زن و مرد در افکار و باورها و ویژگی های رشدی در بیشتر موارد همتا باشند: «أَنْکحُوا الْأَکفَاءَ وَ انْکحُوا مِنْهُمْ وَ اخْتَارُوا لِنُطَفِکمْ»(مجلسی، 1403ق، ج100: 236). همسویی والدین در باورهای مذهبی، علاوه بر اینکه موجب گرمی خانواده به ویژه تحکیم روابط عاطفی خودشان است در تربیت مطلوب فرزندان نیز مؤثر است. روابط عاطفی مطلوب و دین پسند والدین نسبت به هم و فرزندان ناشی از خداباوری در بینش ها، افکار و باورهای آنان است. بنابراین داشتن بینش واحد و هماهنگ والدین در نوع برقراری روابط، با محوریت دینی و عملیاتی ساختن آنها در زندگی، از مهم ترین عوامل عاطفی پرورش شخصیت فرزندان است.
ب. اندیشه از خود دانستن وجود فرزند
از عوامل شکل گیری روابط عاطفی مطلوب والدین نسبت به فرزندان این است که والدین وجود فرزندان را از خود آنها می دانند و علاقه طبیعی و خدادادی بین خودشان و آنان را احساس می کنند و خوبی و بدی آنان را، خوبی و بدی خودشان می دانند و به سرنوشت مطلوب و زندگی سعادتمندانه دنیایی و اخروی آنها علاقه مند هستند (فرهادیان، 1388: 9). امام سجاد علیه السلام در تبیین این ویژگی عاطفی والدین و لزوم پرورش آن، از آن به عنوان حقوق فرزند یاد کرده و می فرمایند: «وَ أمَّا حَق وَلدِک فَتعلم إنَّه منک و مضاف إِلیک فِی عَاجل الدُّنیا بِخَیره و شَرَّه وَ إِنَّک مَسؤُول عَمَّا وَلّیته مِن حُسنِ الاَدَبِ وَ الدَّلَالة عَلی رَبِّه وَ المَعُونَة عَلَی طَاعَته فِیک وَ فِی نَفسِه فَمُثَابَ عَلی ذَلِک وَ مُعَاقَب»؛ حق فرزندت بر تو آن است که بدانی او از تو است و رفتار نیک و بدش در این دنیا با تو پیوند دارد و تو به دلیل مسئولیت و ولایتی که بر او داری، موظفی که او را خوب تربیت کنی و به جانب پروردگارش رهنمون باشی و به او کمک کنی تا در ارتباط با تو و خودش، از خداوند فرمان برد و نیز توجه داشته باش که اگر او را به شایستگی تربیت کنی، پاداش آن را خواهی یافت و چنانچه در تربیت او سهل انگاری کنی مورد عقوبت خداوند قرار خواهی گرفت (حرانی، 1404ق: 189). والدین با ایجاد ارتباط عاطفی و دوستانه مبتنی بر این حقیقت فطری انسانی، ارتباط سیستمی متعالی در شبکه اعضای خانواده برقرار می کنند و محیط عاطفی مناسبی را برای فرزندان فراهم می آورند تا توانمندی هایی که در فطرت آنها نهادینه شده است به تدریج بروز و پرورش یافته و موجب برقراری ارتباط نیک با فرزندان، احترام و تکریم آنها، تقویت احساس ارزشمندی، رضایت، خشنودی و دیگر صفات برجسته عاطفی تربیتی در آنان شود (فقیهی، 1392: 181-190؛ ضیایی،1390: 53).
انسان به دلیل داشتن غریزه ی حب ذات، هرآنچه دوست دارد که متعلق به او است. همین امر بر اساس حکمت خداوندی موجب می شود که از خویشتن در برابر مخاطرات و تهدیدها محافظت کند. پدران و مادران به دلیل اینکه فرزندان را پاره ای از وجود خویش و ثمره زندگی می دانند، به شدت به وی احساس دلبستگی دارند و از همین رو، سخت از او محافظت می کنند. از منظر امام علی علیه السلام فرزند نه تنها پاره ای از وجود آدمی، بلکه همه وجود او است. ایشان در بخشی از نامه خویش به امام حسن علیه السلام چنین می فرمایند: «و تو را دیدم که پاره تن من، بلکه همه جان منی؛ آنگونه که اگر به تو آسیبی برسد به من رسیده است و اگر مرگ به سراغ تو آید، زندگی مرا گرفته است» (سید رضی، 1387، نامه: 31). والدین با نشان دادن دلبستگی خود به فرزند خویش شخصیت عاطفی کودک را می پرورانند و زمینه دلبستگی کودک را به آنها فراهم می کند. این دلبستگی، روابط کودک را در جامعه بزرگ تر آینده، رقم می زند و کودک این رابطه با والدین را بعدها هم حفظ خواهد کرد تا رفتار خود را با والدین محبوبش تطبیق دهد. پس دلبستگی والدین به فرزند می تواند زمینه ی لازم برای تأثیر مثبت والدین بر فرزندان را فراهم کند و فرزندان را به سوی تطبیق رفتار خود با والدین تشویق و ترغیب کند (سپاه منصور، شهابی زاده، خوشنویس، 1387: 255). در حقیقت، این نوع علاقه طبیعی میان والدین و فرزندان از عوامل مؤثر در سبک زندگی مطلوب و مورد تأکید در آموزه های اسلامی است که می تواند زمینه ساز پرورش فرهنگ و اخلاق دینی در خانواده گردد.
پ. انسان دوستی
بشر دوستی که در فطرت هر یک از پدر و مادر وجود دارد، خود از منشأهای برقراری روابط عاطفی با فرزند است. در فرهنگ قرآن برقراری ارتباط عاطفی افراد بشر با یکدیگر به عنوان یک اصل تربیتی مورد توجه است و از این رو، مادامی که افراد و فرزندان از انسانیت بیرون نرفته اند، درصدد دشمنی با خدا و دین بر نیامده اند و برای اخراج افراد دیگر از بلادشان اقدامی صورت نداده اند، همچنان بر رابطه دوستی، حتی در سطح برّ و احسان و برخورد عدالتی تأکید می شود (ممتحنه، 9-8). در احادیث متعدد عملیاتی ساختن این میل فطری سرآمد فعالیت های خردمندانه آدمی شمرده شده است ( فتال نیشابوری، 1375، ج 1: 3). تمایل فطری آدمی به بشر دوستی مصادیق زیادی دارد و در عملیاتی و اجرایی کردن محبت هرکسی که به فرد نزدیک تر است از شدت بیشتری برخوردار است، از جمله این محبت ها، محبت والدین به فرزند است. البته محبت پرهیزکاران به هر فردی در طول محبت خدا است.
ت. محبت
میل به محبت دیدن و محبت ورزی از گرایش های فطری انسانی بوده که فرد در هر دوره ای از زندگی، تحول و رشد به آن نیازمند است و باید از آغازین لحظات ورود به این جهان تا آخرین زمان وداع از این دنیا متناسب با دوره رشد خویش این نیاز عالی و اساسی تأمین شود (احمدی، 1380: 32). محبت، احساسات و تمایل های خانوادگی و اجتماعی انسان ها را نسبت به یکدیگر در عرصه ها ی گوناگون زندگی عمیق و ریشه دار می کند؛ زیرا محبت، مهربانی و عطوفت، به زندگی خانوادگی و اجتماعی گرما بخشیده و صمیمیت، صداقت و برخورد نیک و شایسته را به دنبال دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در باب این مهم می فرمایند: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ: إِنِّی أُحِبُّک، لَا یذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً»؛ مردی که به زنش بگوید: من تو را دوست دارم [اثر این سخن] هرگز از دل زن بیرون نمی رود (کلینی، 1344، ج 5: 569). محبت زن و شوهر نسبت به هم از راهکارهای اساسی در شیرینی و شادکامی زندگی زناشویی است که در تحکیم عواطف آنان نسبت به فرزندان نیز بسیار مؤثر است. این محبت به عنوان آموزه ای اخلاقی در اسلام مورد تأکید است (مروّجی طبسی،1383: 62) خداوند در باب اهمیت این موضوع می فرماید: «وَ مِنْ ءَایاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمُ مِّنْ أَنفُسِکمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکنُواْ إِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً»؛ از نشانه های قدرت خداوند این است که از جنس خودتان همسرانی برایتان آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میان تان مودت و رحمت قرار داد (روم،21).
بر این اساس می توان ادعا کرد که نیرومندترین عامل دوام و رشد خانواده، محبت است و بهترین عامل برای استحکام و بقای آن، برانگیختن عواطف متقابل همسران به یکدیگر است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: «فَأشْفِقوا عَلَیهِنَّ وَ طَیبوا قُلوبَهُنَّ حَتّی یقِفْنَ مَعَکم و لا تُکْرِهُو النِّساءَ وَ لا تَسْخُطوا بِهِنَّ»؛ با زنان مهربانی کنید و دل هایشان را به دست آورید تا با شما همراهی کنند و هرگز آنان را مجبور و خشمگین نکنید. بنابراین لازمه شادابی و نشاط روانی زن و مرد، به ویژه زن این است که خود را محبوب همسر خویش ببیند و از عشق و علاقه او به خویش مطمئن باشد. اگر زن در مورد محبت و علاقه همسرش نسبت به خود تردید کند، احساس درماندگی و ناتوانی عاطفی به او دست می دهد. این مسئله چنان بر روان زن تأثیر می گذارد که علاقه او نسبت به فرزندش نیز کمتر می شود، به عبارتی عاطفه ی مادری به شدت از عواطف شوهر نسبت به زن تأثیر می پذیرد و این خود نشانگرآن است که هرچه محبت و علاقه در روابط عاطفی والدین بیش تر برقرار باشد، فرزندانی تربیت خواهند شد که محبت را در کانون اعمال و رفتار خویش قرار دهند (حیدری، 1387: 103). علاوه بر آن، محبت و به ویژه ابراز آن در همه مراحل و همدلی با فرزندان، نقش بسیار مهمی در تربیت عاطفی آنان دارد.
والدینی که با فرزندشان محبت شدید و همدلی دارند، می توانند احساس سرخوردگی احتمالی فرزند را از نتایج توصیه های خود و چگونگی ارتباط خود با فرزندان کشف کرده و برای یافتن راه حلی که برای هر دو قابل قبول باشد، کوشش کنند. به عبارت دیگر، والدینی که با احساسات فرزند خود همدلی می کنند مایل و قادرند که به طور سازنده به سمت مطلوب حرکت کنند و زمینه ی ارتباط مطلوب و مؤثر با فرزندشان را فراهم کنند. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «اِنَّ اللّه لَیرحَمُ العَبدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ»؛ بدون تردید، خداوند بر بنده خود برای شدت محبت و همدلی به فرزندش، رحم می کند (کلینی، 1344، ج6: 50). همدلی والدین تأثیر مهمی در محافظت و مراقبت از فرزند دارد؛ زیرا هنگامی که والدین از وضعیت و شرایط فرزندشان آگاه باشند و او را درک کنند، به دقت و درجه مراقبت خود نسبت به فرزندشان در هنگام بروز چالش و آسیب می افزایند و در زندگی فردی و اجتماعی وی مهر و الفت را به ارمغان می آورند (احمدی، 1385: 22؛ کامران، 1384: 110). البته این نکته حائز اهمیت است که در ابراز محبت و تکریم شخصیت فرزند نباید راه افراط را پیمود؛ زیرا در آن صورت شخصیت فرزند در اثر زیاده روی والدین در ابزار محبت های نابه جا لطمه جبران ناپذیری خواهد خورد و او از جامعه توقعات و انتظارات نابه جایی خواهد داشت.
ث. خوش رویی
خوش رویی محبوب ترین و ارزشمندترین عمل نزد خدا پس از واجبات الهی است و از رحمت الهی ریشه می گیرد که خدای مهربان با معرفی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان الگوی برتر حسن خلق، در خطاب به آن گرامی می فرماید: «به سبب لطف و رحمت خدا بود که با آنان نرم خویی کردی و اگر درشتخوی و سخت دل بودی، بی گمان از گرد تو پراکنده شده بودند» (آل عمران: 159). خوش رویی و مهربانی والدین به یکدیگر و فرزندان از عوامل برجسته ی پرورش شخصیت عاطفی و مطلوب اسلامی است که در ایجاد صفا، آرامش روانی، اعتماد به نفس و شکوفایی استعداد های فرزندان تأثیر زیادی دارد (حسین زاده، 1388: 163).
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله درباره ی ارزش و جایگاه خوش رویی می فرمایند: «أحسَنُ الناس ایماناً أحْسَنَهُمْ خُلْقاً وَ اَلطَفُهُم بِأهلِهِ وأنا ألطفُکُمْ بِأهْلی» (حرعاملی، 1412ق، ج12: 153) شایسته ترین مردم از نظر ایمانی، خوش اخلاق ترین و مهربان ترین آنها با خانواده اش است. امام باقر علیه السلام می فرمایند: «البشر الحسن و طلاقه الوجه مکسبه للمحبة و قربة من الله»؛ خوش روئی در برخورد با دیگران، مایه جلب محبت آنان و نزدیکی به خدا است (کلینی، 1344، ج2: 103). ارتباط والدین با چهره ی گشاده رشته دوستی را با دوام تر کرده و از یکسو سبب کسب مهارت های اجتماعی و عاطفی و از سوی دیگر، سازگاری بهتر با مسائل را برای فرزندان به ارمغان می آورد و به فرموده امام صادق علیه السلام سبب افزایش عمر و بهره مندی از نعمت ها شده (کلینی، 1344، ج4: 49) و نسلی منتظر و مزین به محاسن اخلاق و شخصیت مطلوب عاطفی پرورش می یابد (نعمانی، 1376: 200). بنابراین از نتایج شکوفاسازی و پرورش توانمندی های فطری، خوش رویی است. هر یک از والدین با اخلاق و رفتارهای خوب، ریشه های نگرشی و گرایشی حسن خلق در فرزندان را زمینه سازی می کنند.
ج. تکریم و احترام متقابل
از دیگر عوامل مؤثر در تربیت عاطفی، حاکمیت فرهنگ احترام متقابل در خانواده است؛ زیرا تکریم شخصیت، نیاز طبیعی هر انسانی است و آن هم به دلیل وجود غریزه حب ذات است که در طبیعت وی نهاده شده و علاقه مند است دیگران شخصیت او را بپذیرند و گرامی بدارند (قائمی امیری، 1383: 258؛ اسماعیلی یزدی، 1385: 258-259). با احترام و تکریم، بستری عاطفی فراهم می شود که عزت و کرامت در افراد نهادینه و هنجارهای ارزشی، انسانی و معنوی در خانواده و جامعه جایگاه متناسب خود را باز یافته و گسترش می یابد.
در فرهنگ سازی، تکریم و احترام در خانواده ابتدا باید میان زن و شوهر برقرار شود، به این صورت که آنان نگرش کرامتی نسبت به همدیگر داشته باشند و برای هم احترام زیادی قائل شوند و یکدیگر را ارزشمند بدانند و این ارزشمندی را به زبان آورند و آن را به نوعی ابراز کنند و به هنگام صحبت یکدیگر به سخنان هم گوش دهند و بر گفته های همدیگر متمرکز شوند و از نگرش و حرف فراتر روند و به ارزش گذاری فعالانه و قدردانی عملی احترام آمیز تبدیل شوند (فقیهی و همکاران، 1392: 70؛ برنشتاین، 1377: 124-125). امام سجاد علیه السلام تکریم همسران به یکدیگر را ادای حق آنها مطرح کرده و می فرمایند: «اما حق همسر تو این است که توجه داشته باشی که خداوند او را آرامش جان، راحت باش تو و مونس، همدم و پناه تو ساخته است. تو باید باور داشته باشی که او نعمت خداوندی است برای تو و شکر این نعمت را باید به جای آوری و با وی مباحصت و همراهی خوب داشته باشی و او را تکریم و با او با مدارا رفتار کنی. ..» (حرانی، 1404ق: 268 ). امام سجاد علیه السلام در این بیان زن و شوهر را مصاحب و همراه یکدیگر دانسته است و در بیان دیگری برای مصاحب و همراه حقوقی را مطرح کرده است که از جمله آنها اکرام و تکریم یکدیگر است (همان، 272). بنابراین زن و شوهر و همچنین دیگر اعضای خانواده از آن جهت که هم صحبت و رفیق هم هستند باید فرهنگ تکریم را در میان خویش حاکمیت بخشند.
امام صادق علیه السلام به احترام متقابل زن و شوهر بسیار سفارش کرده و می فرمایند: «رحم الله عبداً اَحسن فیما بینه و بین زوجته»؛ خدا رحمت کند، بنده ای را که رابطه میان خود و همسرش را نیکو قرار دهد (حرعاملی، 1412 ق، ج 14: 124) همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «خَیرُکمْ خَیرُکمْ لِنِسَائِکمْ»؛ برترین شما خیرخواه ترین کس نسبت به زنان خویش است (نوری طبرسی، 1408 ق، ج 14: 255).
رابطه ی احترام آمیز میان زوجین، در نظام تربیتی دینی نشانه ها و نمودهای ویژه ای دارد. شایسته است که احترام متقابل همسران نسبت به هم، افزون بر احترام قلبی در برخی رفتارهای بیرونی نیز ابراز شود. از جمله این رفتارها می توان خواندن همسر به نام مناسب و شایسته ی شأن او را برشمرد (موسوی زنجانرودی، 1377: 37؛ انصاریان، 1389: 370). رفتار دیگر سلام کردن زوجین به هم (آمدی، 1373، ج4: 329؛ حسینی، 1388: 26) و تشکر و قدردانی از همسر (ملکی، 1385: 26) اشاره کرد. فرهنگ سازی تکریم و احترام متقابل در میان همسران، در پرورش این فرهنگ در میان اعضای دیگر خانواده تسری می یابد و شخصیت مطلوب عاطفی در فرزندان نیز پرورش می یابد. در اسلام جدای از توجه به اثربخشی تکریم والدین نسبت به همدیگر در تربیت مطلوب فرزند، تکریم فرزند را وظیفه همگان دانسته است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ضمن دستور به اکرام فرزندان، به نقش این اکرام را در خوب تربیت کردن فرزند توجه کرده و فرموده است: «اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم»؛ لازم است که فرزندان خود را اکرام کنید و برخوردهای خود را با آنان نیکو کنید (کلینی، 1344، ج6: 50).
چ. حسن ظن (مثبت نگری)
مثبت اندیشی و حسن ظن به دیگران علاوه بر باروری عواطف انسانی، باعث رفع و یا کاهش ناهنجاری های خانوادگی و اجتماعی، است حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «حسن الظن راحه القلب، حسن الظن یخفف الهم»؛ حسن ظن مایه راحتی دل است، حسن ظن تخفیف دهنده هم و غم است. دستور دین و تأکید نظام تربیتی و اخلاقی این است که پرهیزگاران باید نگاه مثبت به یکدیگر داشته باشند و هنگامی که چیزهای بدی به مومنان نسبت داده می شود، مؤمنان را جز به خیر و خوبی یاد نکنند و دروغ بودن نسبت بد به مؤمنان را، در آشکارا اعلام کنند (آمدی تمیمی، 1373، ح4823 و ح4816). بنابراین حسن ظن به عنوان دستوری دینی و اخلاقی در خانواده و روابط میان همسران، اهمیتی والا دارد و لازم است همسران از هرگونه گمان بد به یکدیگر بپرهیزند تا زمینه ی آرامش و سازگاری آنان هرچه بیشتر فراهم شود (حسین زاده، 1388: 73).
نگاه منفی به دیگران نه تنها منجر به کاهش و از بین رفتن عواطف انسانی می شود، بلکه براساس آموزه های اسلامی، این نوع نگاه، مذموم و مورد نکوهش قرار گرفته است. خداوند می فرماید: «یا اَیهَا الَّذینَ ءامَنوُا اِجْتَنِبوُا کَثیراً مِن الْظَنِّ إِنَ بَعْضَ الْظَنِّ إثْمٌ وَ لاتَجَسَّسوُا...»؛ ای اهل ایمان از بسیار پندارها (و گمان بد) در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظن و پندارها (باطل و بی حقیقت و) معصیت است و نیز هرگز (از حال درونی هم) تجسس مکنید (و جاسوس بر احوال خلق مگمارید) (حجرات، 12). منفی بافی و نادیده گرفتن واقعیت های موجود، شرایط فرد، خانواده، گروه و جامعه، زندگی خانوادگی و اجتماعی را دچار بحران می کند. بسیاری از مشکلات و ناهنجاری های فراروی جوامع بشری، ریشه در سوء ظن های ناآگاهانه و طمع آلودی دارد که افراد نسبت به دیگری، روا می دارند.
از عواملی که نگرش مثبت را در والدین افزایش می دهد؛ به هم اندیشی با خوبان (مجلسی، 1403ق، ج71: 197) ثبات شخصیت و اعتماد به نفس (نور: 12) پرهیز از تجسس و غیبت (حجرات: 12) احسان و سهل گیری نسبت به هم (سیدرضی، نامه53) کنترل تفکر منفی (کلینی،1380، ج1: 164) تخریب یا مبارزه با عقاید و باورهای نادرست (گلدارد، 1390: 95) می توان اشاره کرد. با تقویت نگرش مثبت بین والدین و عملیاتی کردن آن در ابرازها و رفتارها فرزندان تحت تأثیر قرار گرفته و شخصیت عاطفی آنها در زمینه ی مثبت نگری پرورش می یابد و از این رو فرزندان، به والدین، مربیان و معلمان، دوستان صالح اعتماد می کنند و از رفتارهایی همچون غیبت، تهمت، استهزاء و هر نوع رفتارهای ضد اخلاقی مصون می مانند که منشأ تمام آنها سوء ظن است.
ح. عفو و بخشش
از شیوه های پسندیده که در تقویت عواطف انسانی نقش بنیادی دارد، رویه ی عفو و بخشش است. بخشش، رویارویی منطقی با تألم ناشی از جراحت روحی و بازسازی احساس ها و باورهای شخصی است (دیویس، 1382: 75). بیشترین سفارش اسلام در سبک زندگی خانوادگی، گذشت و چشم پوشی زن و شوهر از لغزش ها، کج خلقی ها و اشتباهات یکدیگر است؛ زیرا در صورت دارا بودن روحیه مشترک باز از اشتباه، خطا و عصبانیت در امان نیستند (حسینی، 1380: 208؛ کاشفی، 1388: 178) نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: «عَلَیکمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَّ الْعَفْوَ لَا یزِیدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً فَتَعَافَوْا یعِزَّکمُ اللَّهُ»؛ بر شما باد که عفو و گذشت داشته باشید؛ زیرا عفو و گذشت موجب عزت بنده است، پس نسبت به همدیگر گذشت کنید تا خداوند شما را عزیز کند (کلینی، 1344، 108: 2).
پیروی از چنین روشی در زندگی نه تنها عامل مؤثر در تقویت و پرورش بعد درونی و عاطفی افراد به شمار می آید، بلکه اهمیت و کارایی این رویکرد تا آنجا است که خداوند به صراحت رسولش را به اتخاذ چنین شیوه ای، دستور می دهد: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ» (اعراف:199)؛ ای رسول ما، شیوه عفو، گذشت و بخشش را پیشه کن و به نیکوکاری امر نما و از مردمان نادان روگردان باش. همچنین امام علی علیه السلام می فرمایند: «اَلعَفوُ تاجُ المَکارِمِ؛ عفو و گذشت، زینت فضایل اخلاقی است» (آمدی تمیمی،1373، ج1: 140). بنابراین، زمانی که والدین به این فضیلت نائل آیند و بر عطوفت، مهربانی و بخشایشگر بودن اتفاق نظر داشته باشند، گامی بزرگ در زمینه سازی تربیت مطلوب دینی فرزندان خویش می توانند بردارند.
سخت گیری نکردن نسبت به رفتارهای فرزندان و عفو لغزش های آنان از ناحیه والدین، از جمله عواملی است که در پرورش کرامت و شخصیت عاطفی مطلوب فرزندان مؤثر است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «خدا رحمت کند کسی را که در نیکی و نیکوکاری فرزند خویش را کمک و او را نیکوکار تربیت کند، سؤال شد چگونه، فرمودند آنچه را که فرزند توان انجام آن را دارد از او بپذیرد و آنچه نمی تواند مطلوب عمل کند و یا لغزشی از او صادر می شود بر او ببخشد و با سخت گیری او را به گناه وا ندارد و در برابر او مرتکب اعمال خلاف نشود که او بد تربیت گردد» (کلینی، 1344، ج6: 50). در بیانی امام علی علیه السلام توجه می دهند به اینکه آدمی که کرامت و شخصیت عاطفی اش پرورش بیابد همه رفتارهای او نیک است و نیکوکاری و حسن عمل را بر خود دِینی می داند که موظف به ادای آن است (آمدی تمیمی، 1373، ج2: 115). بی تردید، اتخاذ چنین روشی در سبک زندگی از جانب والدین، زمینه را برای تقویت، تربیت و شکوفاسازی عاطفی فرزندان فراهم می کند و تعاملات آنان را به نحو مطلوب سامان می دهد.
خ. نیکی در برابر بدی ها
در نظام تربیت اسلام رفتار متعادل و بر خورد معقولانه در مواجهه با رفتار های ناشایست و مذموم فرزند، از راه هایی است که به پرورش شخصیت مطلوب عاطفی آنان کمک می کند، کار نیک در برابر عمل ناپسند دیگران و یا پس از عمل ناشایست خودش، به قدری در زندگی فردی و گروهی انسان ها مهم و مؤثر است که علاوه بر این که باعث شکوفایی و باروری بعدعاطفی افراد می شود؛ انسان های ناهمگون و متخاصم را با یکدیگر، همگون و مهربان می کند. به عبارت دیگر، از شیوه هایی مناسب و اثر گذار که موجب افزایش علاقه مندی، مهر بانی و عطوفت میان افراد خانواده و جامعه می شود، اتخاذ شیوه ی نیکی در برابر بدی ها و اسائه ادب ها است. این شیوه در احادیث اسلامی مورد تأکید است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «الإحْسانُ الَی الْمُسیءِ أحْسَنُ الفَضْلِ» (آمدی تمیمی، 1373، ج1: 354) نیکی کردن به کسی که به تو بدی کرده، برترین ارزش و فضیلت است. ایشان در حدیث دیگری می فرمایند: «أَصْلِحِ الْمُسِی ءَ بِحُسْنِ فِعَالِک وَ دُلَّ عَلَی الْخَیْرِ بِجَمِیلِ مَقَالِک»؛ کسی که به تو بدی کرده با نیکی کردن اصلاح کن و با زیبایی کلامت او را به خیر دلالت کن (آمدی تمیمی، 1373، ج2: 182).
سیره عملی و تربیتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و معصومان علیهم السلام بر این روش استوار بوده است. آنان در برابر بدی های جاهلان، ارتباط کلامی و عملی مناسب را با آنها برقرار می کردند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در ارتباط با رفتار عاطفی حسنه در برابر رفتارهای ضد عاطفی دیگران می فرماید: «صِلْ مَنْ قَطَعَک و اَعْطِ مِنْ حَرَمَک و اَحْسِنْ اِلی مَنْ اَساءَ اِلیک و سَلِّمْ علی مَن سَبَّک و اَنْصِفْ مَن خاصَمَک وَ اعْفُ عَمّنْ ظَلَمک کما اَنّک تُحِّبُّ اَنْ یُعفی عَنک»؛ آنکه از تو قطع رابطه کرده، پیوندگیر و آنکه تو را محروم کرده عطایش بخش و از آنکه به تو ستم روا داشته در گذر (مجلسی، 1403ق، ج78: 284) و نیز در مقابل بدی که از خود فرد صادر می شود، توصیه به خوبی کرده و می فرماید: «إذا أسَأْتَ فأَحْسِنْ فإِنَّ الحسناتِ یذْهبنَ السّیئاتِ»؛ وقتی بدی کردی، به دنبال آن نیکی کن، که نیکی ها بدی ها را محو می کند. این شیوه حسنه در برابر بد رفتاری ها، کج خلقی ها و لغزش های فرزندان، به طریق اولی اثر بخش تر است و زمینه پرورش خوبی ها در فرزندان را فراهم می کند (پاینده، 1364: 188، ح173).
د. یار و غمخوار و مایه نشاط بودن
زن و شوهر در مقام ایفای نقش ویژه خود در زندگی مشترک، با سختی ها ومحدودیت هایی مواجه اند و چه بسا این امر سبب خستگی روحی و عاطفی آنان شود و نشاط لازم جهت پیشبرد و موفقیت خانواده را از آنان سلب کند. در چنین شرایطی اگر زن و شوهر دارای روابط عاطفی مطلوب، همکاری صمیمانه و غمخوار یکدیگر باشند و مشکلات و سختی ها را تحمل کنند، نشاط اعضای خانواده حفظ و آثار غم و نگرانی از محیط خانه بیرون می رود. در زندگی علوی این امر ظهور و بروز چشمگیری داشت و در سختی های زندگی یار و یاور یکدیگر بودند.
علی علیه السلام ضمن بیان تعامل خود با همسرش، به نحوه تعامل همسرش با وی اشاره می کند و در پایان می فرمایند: «وَ لَقَدْ کنْتُ أَنْظُرُ إِلَیهَا فَتَنْکشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ»؛ به فاطمه نگاه می کردم و به واسطه این نگاه همه ی اندوه ها و ناراحتی هایم برطرف می شد (مجلسی، 1403ق، ج43: 134). غم زدایی والدین از یکدیگر، اگرچه نشاط شخصیتی را برای خودشان فراهم می کند، همچنین موجب پرورش شخصیت عاطفی در فرزندان می شود و آنان را از ابتلا به افسردگی و عدم ارتباط حسنه با دیگران مصونیت می بخشند. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله این ایجاد نشاط را در فرزندان هم توصیه کرده اند و به دلیل تأثیر آن در پرورش شخصیت مطلوب فرزند، برای پدر پاداش آزادکردن بنده را در راه خدا، مطرح کرده و می فرمایند: «اِذا نَظَرَ الْوالِدُ اِلی وَلَدِه فَسَرَّهُ کانَ لِلْوالِدِ عِتْقُ نَسْمَةٍ»؛ پدری که با نگاه مودت آمیز خود فرزند خویشش را مسرور می کند، خداوند به او اجر آزادکردن یک بنده خواهد داد (نوری طبرسی، 1408ق، ج2: 626).
ذ. هدیه دادن
هدیه دادن، از امور پسندیده ای است که آثار مثبت و ارزنده ای را در روابط عاطفی بر جای می گذارد. افراد اعم از والدین، همسر، فرزندان، دوستان و اقوام به مناسبت های مختلف باید به این مهم توجه کنند. با اینکه نوع هدایا به لحاظ افراد از نظر سنی، جنسی و نیز از حیث ارزشی فرق دارند، اما آنچه مهم است، نفس هدیه دادن است که به پرورش بعد عاطفی افراد مدد رسانده و باعث جلب دوستی و علاقه مندی بیشتر میان آنان شده و سبب ماندگاری آن لحظات در ناخودآگاه افراد می گردد. به دلیل اثر مثبت هدیه بر عواطف انسانی است که حضرت محمد صلی الله علیه و آله می فرمایند: «تَهَادَوْا تَحَابُّوا فَإِنَّ الْهَدِیةَ تَذْهَبُ بِالضَّغَائِن»؛ به یکدیگر هدیه دهید، تا زمینه ساز محبت میان شما به یکدیگر شود، پس به درستی که هدیه دادن کینه ها را از بین می برد (کلینی، 1344، ج5: 144). چنین تعاملی، باعث افزایش علاقه بین والدین نسبت به هم و نسبت به فرزندانشان می گردد؛ زیرا افراد علاقه و محبت درونی شان را به وسیله هدیه دادن به همدیگر ابراز می دارند که در نوع خود با ارزش و در خور توجه است و در رشد شخصیت مطلوب عاطفی آنان مؤثر است.
ر. هماهنگی بین گفتار و رفتار
در نظام تربیت دینی، از شاخص های اساسی برای سنجش تحقق یک ارزش در رفتار انسان، بروز و ظهور آن در گفتار و رفتار است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «بیان الرجل ینبی عن قوة جنانه»؛ بیان هر انسانی حاکی از مراتب قوت نفس و درجه نیروی روانی او است (آمدی تمیمی، 1373، ج3: 261). ایشان در حدیث دیگری فرموده اند: «اَلمَرْءُ یوزَنُ بِقَوْلِهِ، وَ یقَوَّمُ بِفِعْلِهِ، فَقُلْ ما تَرَجَّحَ زِنَتُهُ، وَ افْعَلْ ما تُجِلُّ قیمُتُه»؛ آدمی به گفتارش سنجیده می شود و به کردارش قیمت پیدا می کند. پس تو آنچه را به خودت اعتبار می دهد بگو و آنچه بها و ارزش تو را بالا می برد انجام بده (همان، 46). همچنین گوینده سخن بیش از آنچه می گوید، باید عمل کند تا زینت گفتارش باشد. میانه روی در هر امری، پسندیده و مهم است. به ویژه رفتار و گفتار متعادل و سنجیده؛ زیرا کودکان، نوجوانان، جوانان و اطرافیان هرآنچه را در گفتار و رفتار بزرگترها و اطرافیان، مشاهده می کنند، از آن تصویربرداری کرده و الگوی خویش قرار می دهند و آنچه را می بینند که می شنوند؛ پس باید نوعی هماهنگی میان دیده ها و شنیده هایشان ایجاد کرد تا آشفتگی در ذهن آنان به وجود نیاید (سادات، 1388، ج2: 122). از این رو، از اموری که باعث برقراری روابط سالم عاطفی والدین می شود، هماهنگ سازی بین رفتار و گفتار است. البته این هماهنگی و اعتدال میان قول و فعل باید به گونه ای باشد که هرکدام دیگری را در خارج تصدیق کند؛ نه اینکه در عمل خلاف آنچه را می گوید انجام دهد. عنایت به این شیوه در امر تربیت، از اهمیت بالایی بر خوردار است که در زندگی باید مورد توجه قرار گیرد.
در مجموع، همسانی، ملازمت و پیوستگی بین علم و عمل در باروری و تقویت عواطف بسیار مهم است (عسگری فر، 1380، 251). در متون دینی نیز به این پیوستگی و تلازم توجه شده است و خداوند در آیه های 2 و 3 سوره مبارکه صف خطاب به جامعه ی ایمانی می فرمایند: «یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ کبُرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که به آن عمل نمی کنید؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید، اما عمل نکنید. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باب می فرمایند: «أَحِبُّوا الصِّبیانَ وَ ارحَمُوهُم و إذا وَعَدتُمُوهُم شَیئا فَفُوا لَهُم فَإنَّهُم لا یدرُونَ إِلاّ أَنَّکم تَرزُقُونَهُم»؛ کودکان را دوست بدارید، به آنان مهربانی کنید و هرگاه به آنها وعده دادید وفا کنید؛ زیرا آنها شما را روزی دهنده خود می دانند (کلینی، 1344، ج6: 49).
ز. ابراز عواطف مثبت
در اسلام ارتباط عاطفی انسان ها با یکدیگر به دلیل تأثیرات تربیتی آن، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. امام صادقعلیه السلام می فرمایند: «یحِقُّ عَلَی الْمُسْلِمِینَ الِاجْتِهَادُ فِی التَّوَاصُلِ وَ التَّعَاوُنُ عَلَی التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاةُ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ وَ تَعَاطُفُ بَعْضِهِمْ عَلَی بَعْضٍ»؛ مسلمانان موظفند درباره پیوستگی و کمک به یکدیگر به ویژه نیازمندان کوشا باشند. از عواطف اخلاقی و کمک های مالی مضایقه نکنند (کلینی، 1344، ج2: 175). همچنین در تمام طبقات اجتماعی لازم است، مردم جهات عاطفی و اخلاقی را مراعات کنند. این ارتباط عاطفی در ارتباط با فرزندان از اولویت بیشتری برخوردار است. ابراز عواطف مثبت والدین از دو طریق می تواند بر تربیت عاطفی فرزندان اثر گذارد: نخست اینکه والدین می توانند با ابراز عواطف مثبت، کاری کنند که در فرزند موجب احساس مطبوع شود و فرزند مایل می شود آنچه را انجام دهد که در آنها حس ایجاد خوشایندی می کند، دوم اینکه وجود والدین به هنگام برانگیختگی عواطف مثبت نقش مهمی در پیامد علاقه فرزند به والدین دارد و در واقع، به شکل گیری نگرش مثبت به سخنان والدین می انجامد و زمینه را برای همکاری و پذیرش پیشنهادهای آنها در ابعاد مختلف فراهم می کند.
بنابراین، آنچه ما به عنوان مبنای ارتباط مؤثر والدین و فرزندان به دنبال آن هستیم، بر اساس ابراز عواطف مثبت از سوی والدین نسبت به فرزندان می توانیم پیگیری کنیم؛ همان گونه که نقطه مقابل آن، یعنی ابراز عواطف منفی، می تواند به سردی روابط والدین با فرزندان و سست شدن ارتباط مطلوب آنها بینجامد و به تدریج در کجروی فرزندان تأثیر گذارد (احمدی، 1385: 23). رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ابراز عواطف و علاقه نشان دادن والدین به فرزند را در ارتقاء درجات بهشتی مؤثر دانسته و می فرمایند: «قُبْلَةِ اَوْلادِکمْ فَاِنَّ لَکمْ بِکلِّ قُبْلَة دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ مَسیرَةَ خَمْسِمِأَةِ عام»؛ فرزندان خود را ببوسید که برای هر بوسه ای که به فرزندان می زنید، یک درجه در بهشت خواهید داشت که فاصله هر درجه تا درجه دیگر به اندازه پانصد سال راه است (طبرسی، 1414ق: 220) و در تعبیر دیگری نگاه عاطفی و مهربانانه والدین به فرزندان را عبادت دانسته و فرموده اند: «نَظَرَ الْوالِدُ اِلی وَلَدِه حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ»؛ نگاه پدر و مادر به فرزند از روی مهر و محبت، عبادت است (نوری طبرسی، 1408ق، ج15: 170).
س. توجه به امنیت روانی
خانواده مهم ترین کانون تأمین کننده نیاز های جسمانی، روانی و معنوی فرزندان است و باید تمام تلاش پدران و مادران مسئول و آگاه بر این اصل مبتنی باشد که فضای خانه و خانواده سرشار از امنیت، محبت و آرامش باشد. اعضای خانواده به ویژه فرزندان باید در خانه احساس امنیت و آرامش روانی کنند و کانون خانواده را بهترین و امن ترین پناهگاه بدانند. بین والدین و فرزندان باید رابطه ای ایجاد شود که آنها بتوانند آزادانه احساسات و اضطراب های خود را بدون احساس ترس یا طردشدن با والدین در میان بگذارند (سامانی، رضویه، 1386: 30-33). والدین باید پذیرش غیرمشروط نسبت به فرزندان داشته باشند، بدین معنا که والدین،کودک و نوجوان را آنگونه که هست بپذیرند، هرچند ممکن است رفتار او مورد پذیرش آنان نباشد، اما نباید لغزش های آنان یکسره به رخشان کشیده شود، ملامت گردند و برای گناهی کیفر شوند (نوری طبرسی، 1408ق، ج2: 105) که اینها امنیت آنان را به خطر می اندازد. نباید به گونه ای حرف زد و یا رفتار کرد که فرزندان احساس کنند توبیخشان می کنند؛ بلکه باید از کارهای نادرست که انجام داده اند آگاه شوند و میزان فاصله آنها از حق و حقیقت برایشان مکشوف گردد. آنها باید بفهمند که از آلودگی ها روی برگردانند و به گونه ای رفتار کنند که نیکوکاران رفتار می کنند (حرانی، 1404ق: 275). بنابراین در آموزه ها و تعالیم اسلامی، خانواده مطلوب خانواده ای است که میان انگیزه های متنوع اعضای خانواده، تعادل ایجاد کرده و ضمن معرفی الگوهای برتر دینی، آنان را از آلودگی ها و درگیری های روانی رهایی می بخشد.
ش. الگودهی
از بهترین عوامل مؤثر در تربیت عاطفی، اخلاقی، روانی و اجتماعی فرزند الگودهی است. والدین نخستین الگوهای تربیتی فرزندان هستند و مسئولیت های دشواری در این زمینه برعهده دارند؛ مسئولیتی که باعث رشد، شکوفایی عواطف و فضایل اخلاقی خود آنها و به دنبال آن فرزندانشان می گردد. والدین با این مسئولیت باید نمونه افراد صالح و شایسته باشند و خوبی ها را برای فرزندان، در عمل، به نمایش بگذارند تا امیال فطری آنان به رفتارهای شایسته و حسنه از حالت بالقوه به فعلیت برسند. چراکه اگر پدر و مادر به این نکته توجه نکنند، نه تنها زندگی فردی خود را با ناپاکی ها می آلایند، بلکه زندگی توأم با ناشایستگی ها را برای فرزندان خود ترسیم خواهند کرد.
شرط اساسی در این تأثیرگذاری، برخورداری والدینِ الگو از شخصیت مطلوب و انجام رفتارهای ارزشی است. چراکه بدون آن نمی توانند این نقش را داشته باشند. امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید: «کیف یصلح غیره من لم یصلح نفسه؟ » چگونه کسی که خود صالح نگردیده است می تواند دیگری را اصلاح کند؟ (آمدی تمیمی، ج4: 564) در این رابطه هرچه والدین الگو از کمال بیشتری برخوردار باشند دایرة اثرگذاری و قدرت نفوذ آنها در فرزندان بیشتر است. علاوه بر کمال، جامعیت الگوها نیز سهم وافری در این تأثیرگذاری دارد. به عبارت دیگر اگر والدین هم در ابعاد مختلف صلاحیت را داشته باشند و هم در هر جهت در حد اعلی از ویژگی ها برخوردار باشند، جاذبیت و تأثیر بیشتری خواهند داشت. در سوره انعام پس از یادآوری مطالبی دربارة پیامبران گذشته که نمونه های بارز هدایت و شایستگی بودند؛ به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «اولئک الذین هدی الله فبهدیهم اقتده»؛ چون اینان هدایت شده خدایند، تو ای پیامبر به هدایت آنان اقتدا کن (انعام:90). امام علی علیه السلام پرهیزکاران را به پیروی از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان بهترین الگوی هدایتمند سفارش می فرمود: «به خاندان پیامبرتان بنگرید و بدان سو که می روند بروید و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و به هلاکتتان نمی اندازند. اگر نشستند بنشینید و اگر برخاستند برخیزید. بر آنان پیشی مگیرید که گمراه می شوید و از آنان پس نمانید که تباه می گردید» (سید رضی، 1387، خطبه، 97).
هماهنگی میان افعال و گفتار والدینِ الگو، نکته دیگری است که بسیار حائز اهمیت است. برای نمونه، اگر الگوهای گفتاری با الگوی رفتاری هماهنگ باشد و قول و فعلش یکدیگر را تصدیق کنند به وحدت رفتار و تثبیت آن در مَتربی و الگوپذیر بسیار کمک می کند. در حالی که ناهماهنگی بین آنها منجر به دوگانگی رفتار در متربی خواهد شد. امام علی علیه السلام که خود الگوی وارسته است به این هماهنگی در میان گفتار و اعمال خود اشاره کرده و می فرماید: «ای مردم، سوگند به خدا، شما را به طاعتی ترغیب نمی کنم، مگر آن که از شما پیشی می گیرم و شما را از معصیتی منع نمی کنم، مگر آن که پیش از شما از آن باز می ایستم «(سید رضی، 1387، خطبه، 175). تداوم و استمرار در الگو بودن والدین نیز، بسیار مهم است، چه بسا فرزندان، به رشد فکری لازم نرسیده باشند و دچار غفلت، تشخیص غلط و یا الگوهای متضاد گردند و در مسیر انحرافی با سرعت به پیش روند.
بنابراین الگوی صالح بودن والدین، از مهم ترین و اثربخش ترین روش های یادگیری و اجتماعی شدن فرزندان در تربیت عاطفی و مطلوب دینی است. فرزندان به دلیل آمادگی ذهنی، سادگی و بی آلایشی روحی، پاکی سرشت و انگیزه گرایشی شدید به انتخاب الگو در زندگی خود داشته و در اولین گام پدر و مادر را سر مشق و الگوی خویش قرار می دهند و در صورت شایسته نبودن الگو و فقدان روابط عاطفی والدین، اثرهای نامطلوبی بر شخصیت فرزندان خواهد گذاشت (فلاح رفیع، 1391: 35).
والدین بدانند همه کسانی که می خواهند در جهت کمالات انسانی قدم بردارند باید بر اساس آیه: «لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کانَ یرْجُو اللَّهَ وَالْیوْمَ الْآخِرَ وَذَکرَ اللَّهَ کثِیرًا» (احزاب:21) با تأسی بر اسوه حسنه رسول الله، خود الگوی مناسب برای فرزندان و کسانی باشند که با آنها زندگی می کنند. و آنان را با الگوی برتر دینی که رسول الله صلی الله علیه و آله است آشنا سازند و ایشان را در زوایای زندگی، نصب العین خویش قرار دهند (میرزابیگی، 1387: 129-130) این الگودهی والدین زمینه سعادت دنیوی و اخروی و نیل به حیات طیّبه جاوید را در زندگی فرزندان فراهم می سازد.
نتیجه گیری
نهاد خانواده به صورت یک سیستم متعامل و به هم پیوسته است که هرکدام از اعضای آن متناسب با جایگاه و نقشی که دارند در همدیگر اثر می گذارند. والدین مهم ترین نقش را در خانواده دارند و می توانند در صورتی که عوامل مؤثر در تربیت را به کار گیرند، در رشد، پرورش و تحول شخصیتی فرزندان سهم بسزایی داشته باشند و به عنوان یک مربی از بروز اختلافات شخصیتی در آنان پیشگیری کنند. از عوامل مهم و تأثیرگذار در تربیت فرزندان، مشاهده روابط مطلوب میان والدین است. منشأ این روابط مطلوب والدین، به فعلیت رساندن عواطفشان است. عاطفه به مفهوم توجه، تمایل و گرایش یاورانه به یکدیگر است که همراه با رحمت و رأفت از خود به شکل های گوناگون نسبت به دیگری بروز می دهند. والدین با به جریان انداختن توانمندی های بالقوه ی عاطفی به گونه مثبت و کارآمدی بر روند تربیتی یکدیگر و فرزندان تأثیر می گذارند.
بر اساس آنچه که بیان شد، بارز نمودن و شکوفاسازی توانمندی های عاطفی در بین همسران، نه تنها روابط بین آن دو را در سطوح مختلف سامان می دهد، بلکه به ارتقاء و سالم سازی روابط با دیگران از جمله خدا و نیز جوّ خانوادگی سالم تر برای دوری از تنش و پرورش فطرت و توانمندی های فرزندان به سوی خوبی و خیر باشد. به عبارتی پدر و مادر در جایگاه محوری ترین عنصر تعاملات خانوادگی، وقتی التزام اساسی به آموزه های اخلاقی، ارزشی، دینی و عاطفی در روابط همسری داشته باشند الگوی قبول کردنی و ارزنده ای برای انتقال مفاهیم و آموزه های نظام ارزشی جهانی، انسانی، فرازمانی و فرامکانی دین اسلام به فرزندان خویش می توانند باشند و شخصیت و هویت وجودی آنان را پایه ریزی کنند. البته برای نیل به این مهم، والدینی موفقند که بتوانند به امور زیر بپردازند:
بینش ها و باورهای دینی، تربیتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی خودشان را همسو می کنند.
در ارتباط متقابل خود با همسر، همواره احترام همدیگر را حفظ می کنند. در ارتباط کلامی، با لحنی محبت آمیز و با نیتی خیرخواهانه وارد می شوند. اشکال ها و انتقادها را دور از حضور فرزندان بازگو و حل وفصل می کنند به گونه ای که شخصیت و عزت نفس فرد همواره حفظ می شود. نگرش نعمتی نسبت به یکدیگر دارند. همدیگر را به بهترین نام و لقب خطاب می کنند. اوقات خوش خانه را در ارتباط با یکدیگر به سخنان و گفتاری صرف می کنند که موجب رشد و تعالی شخصیت خود و فرزندان می شود. حقوق یکدیگر را رعایت می کنند تا امنیت روانی برای همدیگر فراهم کنند.
از الگوبودن خودشان برای فرزندان با ارائه رفتارهای سالم و منطبق با معیارهای دینی محافظت می کنند.
با توجه به نقش گسترده عوامل در تربیت عاطفی فرزندان، پیشنهاد می گردد تا محققان، کارشناسان و متولیان امور فرهنگی - تربیتی و مشاوران خانواده چگونگی توانمند سازی خانواده ها و تجهیز آنان به این عوامل و چگونه به کارگیری آنها را پژوهش کنند و سیاست های پژوهشی و جهت گیری های علمی، فکری و روان شناختی را متوجه طریقه تشکیل پایایی و پویایی روابط مطلوب عاطفی خانواده کنند تا والدین برای تربیت عاطفی و پرورش نسلی فرهیخته و فرزندانی کارآمد و مسئول آمادگی کافی پیدا کنند.
فهرست منابع
آمدی تمیمی، عبدالواحد بن محمد (1373) غرر الحکم و درر الکلم، محمد خوانساری، تهران، دانشگاه تهران.
احمدی، محمدرضا (1380) نقش صله رحم در بهداشت روانی، ماهنامه معرفت، شماره48، ص 29- 37.
ــــــــــــــــ (1385) مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان در محیط خانواده، معرفت، ش104، ص 18- 25.
اسماعیلی یزدی، عباس (1385) فرهنگ تربیت، چ دوم، قم، مسجد مقدس جمکران.
انصاریان، حسین (1389) نظام خانواده در اسلام، چ شصت و نهم، تهران، ام ابیها.
برنشتاین، فلیپ، اچ (1377) شناخت و درمان اختلال های زناشویی (زناشویی درمانی) حمیدرضا سهرابی، چ اول، تهران، رسا.
پاینده، ابوالقاسم (1364) نهج الفصاحه(با ترجمه فارسی) تهران، سازمان انتشارات جاویدان.
پناهی، علی احمد؛ شریفی، احمدحسین (1388) بایسته های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندان، معرفت اخلاقی، سال اول، ش1، ص 119- 142.
حرّانی، ابی محمد، حسن بن علی (1404ق) تحف العقول عن آل الرسول، تحقیق: علی اکبر غفاری، با ترجمه فارسی، تهران، اسلامیه.
حرعاملی، محمدبن حسن (1412ق) وسائل الشیعه، بیروت، آل البیت.
حسین زاده، علی (1388) همسران سازگار، راه های سازگاری، چ سوم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
حسینی، داود (1388) روابط سالم در خانواده، چ یازدهم، قم، بوستان کتاب.
حسینیان، احمد (1380) بهداشت روانی ازدواج و همسرداری، تهران، مفید.
حیدری، مجتبی (1387) دینداری و رضامندی خانوادگی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
دهخدا، علی اکبر (1373) لغت نامه، ج4، تهران، دانشگاه تهران.
دیویس، کنث (1388) خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، فرشاد بهاری، تهران، تزکیه.
ریچموند، ویرجینیایی (1387) رفتار غیرکلامی در روابط میان فردی، فاطمه سادات موسوی و ژیلا عبدالله پور، تهران، دانژه.
سادات، محمدعلی (1388) راهنمای پدران و مادران، ج1، تهران، دفتر نشرفرهنگ اسلامی.
سامانی، سیامک؛ رضویه، اصغر (1386) رابطه همبستگی خانواده و استقلال عاطفی با مشکلات عاطفی، پژوهش در سلامت روانشناختی، دوره اول، ش 1، ص30 - 37.
سپاه منصور، مژگان؛ فاطمه شهابی زاده؛ الهه خوشنویس، (1387) ادراک دلبستگی کودکی، دلبستگی بزرگسال و دلبستگی به خدا، روانشناسی تحولی (روانشناسان ایرانی) سال چهارم، ش15، ص 253 - 265.
سید رضی (1387) نهج البلاغه، محمددشتی، قم، جمال.
شریف قریشی، باقر (1362) نظام تربیت اسلام، چ اول، تهران، فجر.
صافی، احمد (1388) مدیریت و اقتصاد در خانواده، چ اول، تهران، انجمن اولیا و مربیان.
صمدی، معصومه؛ رضایی، منیره (1390) بررسی نقش تربیتی خانواده در نظام تربیت رسمی و عمومی از دیدگاه علم و دین، پژوهش در مسائل تعیم و تربیت اسلامی، سال نوزدهم، دوره جدید، ش12، ص 95 - 117.
ضیایی، زهرا؛ ضیایی، خدیجه (1390) تأثیر روابط سالم والدین بر تربیت دینی فرزندان، طهورا (مطالعات زنان و خانواده) سال چهارم، ش10، ص 41 - 70.
طبرسی، فضل بن حسن (1414ق) مکارم الاخلاق، تحقیق: علاء آل جعفر، قم، اسلامی.
عسگری فر، حسین (1380) نقش بهداشت روان در ازدواج، زندگی زناشویی و طلاق، تهران، گفتگو.
فتال نیشابوری، محمدابن احمد (1375) روضه الواعضین و بصیره المتعلمین، چ اول، قم، رضی.
فرجاد، محمد حسین (1372) آسیب شناسی اجتماعی خانواده و طلاق، چ اول، تهران، بدر.
فرهادیان، رضا (1388) تربیت برتر، آنچه والدین و معلمان باید بدانند، چ هفتم، قم، بوستان کتاب.
فقیهی، علی نقی (1392) تربیت جنسی، مبانی، اصول و روش ها از منظر قرآن و حدیث، چ هفتم، قم، دارالحدیث.
فقیهی، علی نقی؛ رضا جعفری هرندی و حسن نجفی (1392) راهکارهای تربیتی زمینه ساز ظهور؛ برگرفته از احادیث، مشرق موعود، سال هفتم، ش 26، ص 65 - 89.
فلاح رفیع، علی (1391) روش شناسی الگو در انتقال ارزش ها، اسلام و پژوهش های تربیتی، سال چهارم، ش2، ص 33 - 57.
قائمی امیری، علی (1383) خانواده و مسائل همسران، چ سیزدهم، تهران، امیری.
کاشفی، محمدرضا، (1388) آیین مهرورزی، چ هفتم، قم، بوستان کتاب.
کامران، فریدون (1384) نقش عدم همدلی والدین بر بزهکاری نوجوانان، تخصصی جامعه شناسی، سال اول، ش4، ص 105- 116.
کلینکه، کریس. ال (1380) مهارت های زندگی، ج 1، شهرام محمد خانی، چ اول، تهران، اسپند.
کلینی، محمدبن یعقوب (1344) اصول کافی، تهران، علمیه اسلامیه.
گلدارد، دیوید (1390) مفاهیم و مباحث تخصصی در مشاوره، آموزش و کاربرد مهارت های خرد در مشاوره، سیمین حسینیان، چ چهاردهم، تهران، دیدار.
مجلسی، محمدباقر (1403ق) بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.
مصباح یزدی، محمدتقی (1387) اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش: محمدحسین اسکندری، ج2، چ ششم، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
ملکی، حسن (1385) چگونه با تفاهم زندگی کنیم (برای زوج های جوان و خانواده ها) چ سوم، زنجان، نیکان.
موسوی زنجانرودی، مجتبی (1377) تربیت مذهبی کودک، چ دوم، قم، میثم تمار.
میرزابیگی، حسنعلی (1387) خانواده و امام خمینی(ره) چ اول، قم، فراگفت.
میناگر، عبدالرضا (1390) اخلاق و تربیت اسلامی، چ پنجم، قم، ابتکاردانش.
نعمانی، محمد بن ابراهیم (1376) الغیبة، علی اکبر غفاری، چ اول، تهران، مکتبة الصدوق.
نوابی نژاد، شکوه (1375) سه گفتار درباره راهنمایی تربیت فرزندان، چ ششم، تهران، انجمن اولیاء و مربیان.
نوری طبرسی، حسین (1408ق) مستدرک الوسائل و مستبط المسائل، بیروت، آل البیت لاحیاء التراث.
نیک نژادی، فرزانه؛ هاشم گلستانی؛ احمد احمدی (1386) تأثیر آموزش روش های تربیتی بر اساس دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی بر تغییر نگرش مادران در تربیت فرزندان، پژوهش در برنامه ریزی درسی، ش14، ص 23 - 42.
یوسفیان، نعمت الله (1386) تربیت دینی، چ اول، قم، زمزم هدایت.
Adkins,K.L (2003), Predicting Self-esteem Based On Perceived Parental Favoritism And Birth Order.Retrieved Novamber 11,2006,From http://submit.etsu.edu/etd/these/arailable/etd.0326103.094949/unrestricted/Adkins KD40803Pdf.
Bandura, A. (1977). Social Learning Theory. Englewood Cliffs, NJ: Prentice Hall.
Becker,H & Epstein,J (1993), Parent Invoivment:A Survey Of Teacher Practic.The Elementtary School Journal,83,85-102.
Brown,B & Francis,S (1993), Participation In School:Perception Of Self & Family.Adolescence,28,383-391.
Canter,K.A.(2002).Defemining The Effects On Parental Attitudes And Parenting Styles Towards Child Rearing After Particpation IN a Rural Parenting Program.Retrived September 2006,From http://etd.wvu.edu/templates/show ETD.cfm?Rechum=1486.
Eisenberg,N & Losoya,S (1997), Emotionl Responding:Regulation, Social Correlates & Soilcialization(pp129-162)New York:Basic Book.
Hendrson,A.T., And N.Berla (1994), A New Generation Of Evidence: The Family Is Critical To Student Achievement. Washington,DC: National Committee For Citizens In Education. ERIC Document Reproduction Service No.ED37596.
Moor,K.A.Guzman.L.Hair,Elizabeth.Lippman,Laura & Garrett,Sarah (2004), Parent-teen Relationships And Interaction.Retrived Februray 2006.From http://www.childtrend.org.
Vincent,C & Tom,L (2000), Hom-School Relationship:The Swarning Of Disciplinary Mechanism,?In Ball,S.J.Sociology Of Education:Major Themes.London:Routledge Palmer.