گروه اجتماعی - طوفان همیشه باغچه را در معرض خطر قرار میدهد اگر ریشههای درخت تنومند خانواده از بنیاد دچار تزلزل نباشد شاخههای جوان را باکی از به یغما رفتن میوه شکوفهها نیست؛ با رعایت اصول و شیوههای صحیح تربیتی و اخلاقی خواهیم توانست به شکوفایی این درخت امیدوار باشیم و برگ و بار آن را در مسیر وزش نسیم سعادت و آرامش قرار دهیم.
به گزارش ایکنا از قزوین، خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است که بهوسیله ازدواج زن و مرد تشکیل میشود و با تولد فرزندان تکامل مییابد، امّا اینکه فرزندان چگونه پرورش یابند تا به این تناسل بقا ادامه دهند و صحت و سلامت جامعه را تأمین کنند، خود زائیده تفکر، تلاش و روشهای تربیتی خانوادهها است.
بزهکاری در کودکان و نوجوانان هرچند میتواند به عوامل بسیار از جمله مشکلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیر وابسته باشد امّا در گام نخست این خانواده است که کودک را به مسیر صحیح هدایت میکند یا زمینه گناه و جرم و انحراف را برای او مهیا میسازد. انسان به دلیل ویژگی اجتماعی بودن خود از بدو تولد تحتتأثیر افکار، عقاید و رفتار اطرافیان قرار میگیرد و بعدها به تقلید از این رفتارها و گفتارها الگوهایی را که به نحوی در ارتباط با او هستند سرمشق رفتاری خود قرار خواهد داد.
بهاینترتیب اگر با گسترش بزهکاری در کودکان و نوجوانان روبرو هستیم باید خانواده را بهعنوان اولین کانال ورودی فرد به اجتماع مورد بررسی قرار دهیم و علل و انگیزههای اولیه را در آن جستجو کنیم تا به تأثیر خانواده با کارکرد پائین بر بزهکاری کودکان و نوجوانان دست یابیم.
کودکان و نوجوانان بزهکار معمولاً دارای والدین بسیار خشن و سختگیر یا بسیار بیتفاوت و بیتوجهی هستند، عدم توجه و اهمیت به نیازها و خواستههای جسمی و روحی کودک، ذهن و فکر او را مغشوش و دچار ناآرامی و التهاب میکند.
از طرفی خشونتها، سرزنش و سرکوفتهای بیمورد، بیلیاقتی، سرخوردگی و در نهایت اضطراب دائمی را به ناخودآگاه فرد انتقال میدهد؛ در چنین وضعیتی کودک که جایگاه مشخصی برای خود در خانواده نمییابد کم کم از حالت عادی خارج شده و به اعمالی روی میآورد تا شاید از این طریق توجه دیگران را به خود معطوف کند.
برای کودک در این مرحله زیاد مهم نیست که این امر دارای نتایج مثبت و یا منفی است یا نه بلکه آنچه برای او حائز اهمیت است فقط نیاز به نگاه و توجه دیگران است که در اثر کمبودهای عاطفی در وجود او ریشه دوانده و او را وادار به چنین کارهایی کرده است.
برخی از والدین در ایجاد ارتباط بین افراد خانواده دچار خطا و اشتباهاتی میشوند که بعضاً غیرقابلجبران است. وضعیت و شرایط متفاوت بین دختران و پسران یک خانواده، طرز فکر والدین در مورد تک تک آنها و ارتباطی که بین فرزندان حاکم است در استواری یا تزلزل بنیاد خانواده مؤثر است، تبعیض بین فرزندان از لحاظ سن، جنس، استعداد، توانائیها عاملی است که کودکان و نوجوانان را به فکر میبرد و چون به دلیل قانعکنندهای نمیرسند وادار به ارتکاب جرم میشوند.
اگر پدر و مادر از سنین پیش از دبستان کودک را تحت آموزشهای صحیح و پیشبینیشده قرار دهند و مراحل مختلف تحصیلی، تکیهگاه و مشاوری مناسب برای او باشند، خواهند توانست همگام با شناخت نقاط ضعف و قوّت آنان یاریرسان و مددکار واقعی فرزند خود باشند.
سردی و نابسامانی خانواده، هرجومرج و بیانضباطی و پایبند نبودن به اجرای قانون، کوتاهی در انجام وظایف و مسئولیتهای اعضا در کنار فقدان روحیه اخلاق و تربیت اسلامی از دیگر عوامل روی آوردن فرزندان به بزهکاری است.
در مورد نقش اعتیاد و عوارض وخیم آن در خانواده بحثهای بسیار به میان آمده است، حتّی اگر والدین از نظر اقتصادی زندگی مرفهی را برای فرزندان به وجود آورند امّا خود معتاد به مواد مخدر یا الکل باشند باز هم عوارض ناشی از این اعتیاد باعث ایجاد سستی زنجیره خانواده و جدایی تکتک حلقههای آن میشود، بررسی دانشمندان آسیبشناسی نشان میدهد که حاصل اعتیاد والدین، تقلید، سردی کانون خانواده و تباهی آن و سستی پیوند عاطفی است.
همچنین عوارض ناشی از این آلودگی و تباهکاری والدین برای اطفال و نوجوان بدآموزی و تقلید ناروا، احساس شرمساری، نابسامانی زندگی، انحراف و سرانجام منجر به ارتکاب جرم خواهد شد.
گاه عکسالعملهای نامناسب و پاسخهای بیربط ترساننده و گاه توأم با بد ذهنی و خشونت از سوی کسانی که در خانه کودکان از آنها تقلید میکنند زمینه انحراف روحی و فکری فرزندان را به وجود میآورد.
در زمینه تقلید شاید دختران کمتر از پسران دچار مشکل باشند. دختران از بدو تولد تا زمان ازدواج در کنار مادر و تحت آموزش و تربیت همهجانبه وی قرار دارند امّا در مورد پسران وضع متفاوت است چراکه آنها در سنین اولیه تحت تأثیر مادر و پس از آن ناچار به همانندسازی و تقلید از رفتار پدر هستند و در واقع نیاز به تغییر الگوی مردانه دارند.
نقش والدین در این مورد تنها در الگوی مناسب بودن خلاصه نمیشود بلکه آنها باید سعی کنند به هنگام بروز هر تغییری زمینه را برای عواقب ناشی از این تغییر آماده سازند؛ برخی مواقع مشکلات روانی و ناسازگاری کودک ناشی از کمبود محبت و سایر امکانات نیست بلکه مراقبت و محبت افراطی والدین نیز مشکلآفرین است.
والدینی که در محبت ورزیدن به فرزندان از حد اعتدال گذشته و زیادهروی میکنند ناخواسته زمینه انحراف کودکان خود را فراهم میکنند چراکه بدینوسیله حس استقلال کودک را کاهش میدهند و او را برابر مشکلات و ناملایمات زندگی فردی فاقد تحمل و کمطاقت بار میآورند از اینرو شخص در مواجهه با موانع طبیعی زندگی بهجای صبر و جستجوی راهحل منطقی به حل مسئله از سادهترین و سریعترین راه روی میآورد، حتی اگر این راه نادرست و غلط باشد و او را مرتکب جرم نماید تا بدینوسیله حقوق دیگران را زیر پای بگذارد.
سرکشی، ناسازگاری بر آشفتگی از پدیدههای رایج نوجوانان در دوران بلوغ است ولی درعینحال آنها به دلیل وجدان اخلاقی زنده و فعال نمیتوانند در برابر کج رویهای خود بیتفاوت باشند.
بزرگترین حامی و پناهگاه نوجوانان در این دوران بحرانی خانواده است. اگر خانواده نتواند این وظیفه را بهدرستی انجام دهد، فرزندان از حوزه جذب والدین دور میشوند و تحت تأثیر عوامل محیطی قرار میگیرند و چهبسا به انحراف کشیده شوند. توجه به اختلاف نسلها از نظر عقاید و رفتار، ایجاد رابطه صمیمانه با فرزندان، خودداری از سرکوبی آزادی، پرورش روحیه آزادمنشی و احترام به شخصیت فرزندان، لازمه روشهای تربیتی خانواده است.
نصیحتها و پند دادنهای مداوم، زیادهروی در انتقاد، قاطع نبودن، جدیت و مدیریت افراطی نیز آنها را به لجاجت، گستاخی و ستیزهجویی وا میدارد. از اینرو والدین باید ضمن احترام به شخصیت در محیط خانواده و خانه و در جمع فرزندان، اجازه گستاخی به آنها ندهد و با پرورش حس اعتمادبهنفس، اعمال عدالت، تشویق مناسب و ترغیب جنبههای مثبت فرزندان در موفقیت و سعادت آنها بکوشند.
از مهمترین و جدیترین مشکلات در سنین نوجوانی مسئله جنسی است که علاوه بر بعد غریزی دارای جنبه روانی نیز هست. این تمایل در نوجوانان اگر به روش صحیح کنترل و مهار نشود آسیبهای غیرقابلجبران را به دنبال خواهد داشت. والدین باید در این مورد به پیشگیری، بیشتر از درمان توجه داشته باشند و به نوجوانان کمک کنند تا از اوقات فراغت خود استفاده صحیح نمایند. امروزه سرگرمیهای مضر و خطرناکی که شعلههای هوس و شهوت را در نوجوانان دامن میزنند بسیار است بهعلاوه دوستان دوره نوجوانی نیز عوامل مهمی در تعیین سرنوشت انسان محسوب میشوند.
اغلب نوجوانان بزهکار و مجرم اولین قدمهای انحرافی را به کمک دوستان ناباب و ناشایست برداشتهاند و سپس در سراشیبی سقوط قرار میگیرند ضمن اینکه چنین افرادی از اقشار بیاعتقاد و ناآشنا باارزشهای دینی و اخلاقی هستند. بسیاری از نوجوانان با وجود انحرافات گوناگون وقتیکه از نظر مذهبی به مرتبهای شایسته رسیدهاند، بهراحتی نجاتیافته و زندگی پاک و سالمی را آغاز کردهاند.
بنابراین با توجه به دوره شکلگیری اعتقادات در نوجوانی خانواده باید دین را بهعنوان نظامی همهجانبه و فلسفهای روشن برای زندگی به فرزندان آموزش دهد و از طریق انس با خدا آنها را به رضایت و خشنودی برساند و از قید اضطرابهای درونی برهاند.
بهطور خلاصه میتوان گفت یکی از عوامل مهم تکوین و تغییر انسان شرایط مختلف طبیعی از قبیل: زمان، مکان و محیط اجتماعی است. در بسیاری موارد با تغییر شرایط خانواده و فراهم نمودن محیط تربیتی مساعد و مناسب میتوان رفتار، افکار و خصلتهای فرزندان را در دامان مادران شایسته و زیر چتر حمایت پدران اندیشمند با تأمین صحیح نیازها و تکریم شخصیت آنان از خطر محیطهای فاسد مصون نگاه داشت.
همچنین مسئولیت دادن و دعوت به رعایت ارزشهای اخلاقی، پرورش ایمان و نیروی عقلانی، و نیز تشویق و تنبیه مناسب بهعنوان آخرین راه، خانواده را برای سعادت فرزندان و دور نگاهداشتن آنان از مسیر انحراف و عصیان یاری میکند.
سخن آخر اینکه طوفان همیشه باغچه را در معرض خطر قرار میدهد اگر ریشههای درخت تنومند خانواده از بنیاد دچار تزلزل نباشد شاخههای جوان را باکی از به یغما رفتن میوه شکوفهها نیست. با رعایت اصول و شیوههای صحیح تربیتی و اخلاقی خواهیم توانست به شکوفایی این درخت امیدوار باشیم و برگ و بار آن را در مسیر وزش نسیم سعادت و آرامش قرار دهیم.
یادداشت از محمد پیکری