به گزارش خبرنگار گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، 15 بهمن 57 مأموریت ژنرال 4ستاره نیروی هوایی ارتش آمریکا در تهران به پایان رسید و خاک ایران را ترک کرد.
«رابرت هایزر» از ژنرالهای برجسته آمریکایی بود که سال 1943 وارد ارتش آمریکا میشود. وی اولین ژنرال آمریکایی در نیروی هوایی بود که چهار ستاره بر شانهاش نقش بسته بود. هایزر در دوران ریاستجمهوری 5 رئیسجمهور آمریکا نقش مشاور داشت و با حضور در سه جنگ بسیاری مدال و نشانه دریافت کرده بود.
بر اساس خاطرات منتشرشده از جیمی کارتر، سایروس ونس و برژینسکی، ژنرال هایزر بدون اطلاع مقامات ایرانی به ایران آمده است و کار اصلی وی ارزیابی ایران از نزدیک بوده تا ببینند آمریکا باید چهکار کند. یکی از سناریوهای مطرح آن زمان برای آمریکاییها که بیش از همه برژینسکی بر آن تأکید داشت، کودتا بود.
ژنرال رابرت هایزر مأمور آمریکا در تهران (نفر وسط)
«ویلیام سولیوان» آخرین سفیر آمریکا در ایران در خاطرات خود که به زبان فارسی نیز ترجمه و منتشر شده آورده است: «هایزر عقیده داشت که نیروهای مسلح ایران در موقع لازم وارد میدان خواهند شد و کار را یکسره خواهند کرد، در حالی که من عکس این عقیده را داشتم و فکر میکردم نظامیان ایران اراده و ایمان خود را در این نبرد از دست دادهاند. بیشتر مخالفانی که در خیابانها در مقابل نیروهای مسلح قرار دارند، فرزندان و برادران و دیگر بستگان نزدیک مردان مجهز به تفنگها و مسلسلها هستند. در یکی از گفتوگوهایمان با هایزر به وی گفتم که سربازان ایرانی با توجه به اعتقادات مذهبی در رویارویی با انقلابی که رنگ مذهبی داشت قابل اعتماد نیستند. هایزر که تحت تأثیر گزارشهای ژنرالها بود، عکس این عقیده را داشت و همچنان برای نیروهای مسلح ایران نقش تعیینکنندهای قائل بود. با وجود این، هایزر در گزارشهای روزانه خود به واشنگتن ضمن اعلام نظرات خود به دیدگاههای من هم اشاره میکرد و دیدگاههای مرا نیز کموبیش منعکس مینمود».
هایزر عقیده داشت که نیروهای مسلح ایران در موقع لازم وارد میدان خواهند شد و کار را یکسره خواهند کرد، در حالی که من عکس این عقیده را داشتم و فکر میکردم نظامیان ایران اراده و ایمان خود را در این نبرد از دست دادهاند.
سولیوان معتقد بوده که توسل به نیروی نظامی برای سرکوب انقلاب موجب فروپاشی ارتش خواهد شد و این نظر را بهاطلاع مقامات مافوق خود نیز رسانده و عنوان کرده است: «برژینسکی و بختیار همچنان در تمهید یک رویارویی مستقیم بین نیروهای نظامی و انقلاب میکوشیدند... ظاهراً برژینسکی و همفکران او هم که با هایزر در تماس بودند، همین اطمینان را داشتند. آنها بیهوده تصور میکردند که نیروهای مسلح ایران با چهارصد هزار نفر بهراحتی میتوانند با مردمی غیرمسلح که بهوسیله عدهای ملا هدایت میشوند، مقابله کند و مشکلی در این راه پیش نخواهد آمد...
...این تصورات بهنظر من بسیار غیرواقعبینانه بود و ضمن همان پیامی که آن روزها به واشنگتن مخابره کردم، نوشتم که "تعقیب این قبیل افکار پوچ و واهی برای ما گران تمام خواهد شد، زیرا انقلاب در آستانه پیروزی است و باید از هماکنون برای حفظ منافع ملیمان با انقلاب همراه شویم و خود را با شرایط تازه وفق بدهیم". پاسخ این پیام یکی از تندترین و زنندهترین تلگرافهایی بود که از واشنگتن به دست من رسید و حاوی تهمتهای ناروایی بر وفاداری من بود. من انواع بیاعتناییها و پاسخهای سرد و نومیدکننده واشنگتن را به گزارشها و پیشنهادهای قبلی خود تحمل کرده بودم، لیکن لحن توهینآمیز پیام اخیر واشنگتن فراتر از حد تحمل من بود و در واقع نوعی ابراز عدم اعتماد به من تلقی میشد... درباره این پیام توهینآمیز تلفنی با وزارت امور خارجه تماس گرفتم و به من گفته شد که مضمون این پیام از کاخ سفید دیکته شده است».
همچنین علیرغم اینکه گفته میشود فرماندهان ارتش اصرار بر انجام کودتا داشتند اما هایزر مانع از اجرای آن شد، سولیوان عنوان کرده است: «ژنرال قرهباغی {رئیس ستاد ارتش شاهنشاهی} که از سیاست آمریکا و حکومت بختیار و درگیریهای احتمالی آینده بیمناک بود، تصمیم به استعفا گرفت و این تصمیم را در جلسهای با حضور فرماندهان نظامی دیگر در مرکز ستاد اعلام کرد.»، البته با تلاش هایزر و بختیار، قرهباغی از تصمیم خود منصرف شد.
سولیوان آخرین سفیر ایالات متحده آمریکا در تهران (نفر وسط)
سناریوی کودتا چیزی است که هایزر نیز بارها در کتاب خاطراتش با عنوان "mission to iran" (مأموریت در تهران) که بهصورت روزنوشت منتشر شده، ذکر کرده است: «عازم دوشانتپه شدیم تا ربیعی (فرمانده نیروی هوایی ارتش) را در پایگاه هوایی ببینیم. از ما بهصورتی محترمانه استقبال بهعمل آمد. فوراً دیدار دیروز با قرهباغی (رئیس ستاد ارتش) را مورد بررسی قرار دادیم. اصرار داشتم در جریان مذاکرات نارس آنها قرار گیرم. آنچه مایه ناراحتی آنها بود، جلسات گروهی و برنامهریزی بود. هردو اصل را قبول داشتند اما بهدلایلی در شروع کار اکراه داشتند. باز هم در مورد گله و شکایتها حرف زدیم. سفیر آمریکا میخواهد شاه برود، {امام} خمینی، بیبیسی و نیاز به نشان دادن حمایت بیشتر از سوی آمریکا، محورهای عمده این صحبتها بود... . قبل از رفتن بار دیگر نیاز به اقدام یکپارچه ارتش را مورد تأکید قرار دادیم. ربیعی گفت که توجه بیشتری به این مطلب کرده و با ما در تماس خواهد بود». (دوشنبه 8 ژانویه 1979)
وزیر دفاع پرسید: "روحیه ارتش چطور است؟"، آخرین گزارش را ارائه دادم و گفتم: "نیروی هوایی و نیروی دریایی کاملاً خوب هستند. اما وضع در نیروی زمینی با وسعت بیشتر و آموزش کمتر بهخوبی آن دو نیست، بهخصوص در سطوح پایین اما رویهمرفته رضایتبخش است..."
هایزر در بخشی از خاطراتش به تماس تلفنی با برژینسکی، براون و ژنرال جویز اشاره میکند: «وزیر دفاع از من پرسید: "آیا احتمال کودتا وجود دارد؟" توضیح دادم که "گروه، تا آنجا رفته بود که ساعت کودتا را هم تعیین کرده بود. اما اینک اطمینان کامل دارم که تا آن شب کودتایی رخ نخواهد داد. گروه حاضر شده بود به بختیار فرصت بدهد. اما نگرانی آنها از بیت {امام} خمینی، تقریباً غیر قابل کنترل است". گزارش دادم که در ترتیب دادن ملاقات رهبران مذهبی و فرماندهان ارتش موفقیتی داشتهام. ارتش همان روز تلاش کرده بود که این ملاقات را صورت دهد، اما موفقیتی بهدست نیاورده بود. فکر میکردم لازم بود این ملاقات صورت گیرد تا برای تظاهراتی که دو روز بعد انجام میگرفت، شرایطی قرار دهند... وزیر پرسید: "روحیه ارتش چطور است؟"، آخرین گزارش را ارائه دادم و گفتم: "نیروی هوایی و نیروی دریایی کاملاً خوب هستند. اما وضع در نیروی زمینی با وسعت بیشتر و آموزش کمتر بهخوبی آن دو نیست، بهخصوص در سطوح پایین اما رویهمرفته رضایتبخش است..."».
برژینسکی مشاور امنیت ملی رئیسجمهور وقت آمریکا و جیمی کارتر رئیسجمهور این کشور
وی در ادامه میگوید: «برژینسکی از من خواست احتمال کودتا را همچنان مدنظر داشته باشم. یادآور شد که برای این عمل، برنامهریزی بسیار پرارزش است. میتوانستیم اپوزیسیون را بترسانیم و به حمایت از بختیار واداریم و هشدار دهیم که اگر این حمایت صورت نگیرد، کودتا خواهد شد و ارتش وارد عمل میشود».
بهخلاف آنچه ادعا میشود سران ارتش بهشدت دنبال کودتا بودند و هایزر آنها را از انجام کودتا برحذر داشته است، وی در خاطرات خود درباره ماجرای استعفای ارتشبد قرهباغی میگوید: «قرهباغی حاضر به کودتا نبود و حاضر به قبول مسئولیت آن هم نبود». (20 ژانویه 1979، 30 دیماه 57)
هایزر در نامهای به ژنرال هیگ از فرماندهان ارشد ارتش آمریکا در تاریخ 20 ژانویه 1979 درباره طرح کودتا مینویسد «طرحی که من برای حل مشکل در پیش دارم، این است که کودتا تحت مدیریت بختیار صورت گیرد یعنی ارتش و همه مراکز حساس؛ نفت، برق، آب، گمرک، بانک و رسانههای همگانی را تحت رهبری بختیار در دست گیرد».
عباس قرهباغی آخرین رئیس ستاد ارتش پهلوی
ژنرال هایزر در آخرین روز اقامتش در ایران نیز دست از طرح کودتا برنداشته بود و در خاطراتش مینویسد: «دولت بختیار ممکن بود به آستانه سقوط کشانده شود و اگر چنین اتفاقی رخ میداد، ارتش باید فوراً و قاطعانه وارد عمل میشد و کودتا میکرد و کنترل کشور را در دست میگرفت. بعد به آنها (سران ارتش) گفتم که "بهنظر من، اگر چنین شود قرهباغی کسی نیست که جرئت و دل انجام آنچه را قرار است بشود داشته باشد"». وی وقتی با سکوت سران ارتش در برابر طرح کودتا روبهرو میشود و واکنشی از سمت قرهباغی نمیبیند، میگوید: «خب! بهنظر من قضیه را باختهایم، زیرا هیچکدام از شما حاضر نیست با واقعیات زندگی روبهرو شود». (شنبه 3 فوریه 1979، 14 بهمن 1357)، با این حال تیمسار ربیعی به وی قول میدهد آنچه لازم باشد انجام میدهد!
هایزر در این دیدار آخر، از روش ضدغربی امام خمینی ابراز هراس میکند و میگوید: «اوضاع را از نزدیک زیر نظر خواهم داشت و اگر ایجاب کند فوراً دولت آمریکا مرا دوباره به تهران خواهد فرستاد».
ارتش باید فوراً و قاطعانه وارد عمل میشد و کودتا میکرد و کنترل کشور را در دست میگرفت. بعد به آنها (سران ارتش) گفتم که "بهنظر من، اگر چنین شود قرهباغی کسی نیست که جرئت و دل انجام آنچه را قرار است بشود داشته باشد".
اختلاف نظر سران ارتش در انجام کودتا و پیچیدگی اوضاع و همچنین اختلافات دولت بختیار تصمیمگیری را برای هایزر سخت و ناممکن میکند لذا ژنرال هایزر در مأموریت خود که در صورت نیاز اجرای یک کودتای نظامی توسط ارتش (در بهترین شرایط) بود ناکام مانده و حتی نتوانست دولت بختیار را بهعنوان مأموریت ثانویه، تثبیت کند.
هایزر ایران را ترک کرد اما تا روز پیروزی انقلاب ایده کودتا همچنان در ذهن وی و برخی دیگر از سیاستمداران آمریکایی بود. وی در خاطرات روز 22 بهمن 57 خود و زمانی که در آمریکا بهسر میبرد نوشته است: «دانکن (معاون وزیر دفاع آمریکا) از من پرسید آیا مایلم دوباره به تهران بروم و رهبری کودتا را بهعهده بگیرم، گفتم "قبلاً بارها گفتهام که اگر رهبری ارتش ایران از صحنه کنار برود، تمامی سیستم ارتش سقوط خواهد کرد. در شرایط کنونی که رهبری ارتش در زندان است، اوضاع وخیمتر است، لذا طرحهایی که در مدت اقامت من در تهران تهیه شده بود، دیگر عملی نیست».
محمدرضا شاه و جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا
این ژنرال 4ستاره آمریکایی در انتهای کتاب خاطراتش نیز بار دیگر بر نقش خود در طراحی یک کودتا تأکید کرده و میگوید: «فرماندهان ارتش را ترغیب کرده بودم که طرحهای لازم را برای کودتا تهیه کنند. آن طرحها تهیه شده بود. سرانجام از نقطه نظر نظامی ثابت کردم و نشان دادم که آمریکا نیازهای لجستیکی آنها را تأمین خواهد کرد و در همه شرایط پشتیبان آنها خواهد بود».
گزارش از: محمدعلی سافلی