جلوه های مشارکت مردم در نظام اسلامی
امر مشارکت در حکومت اسلامی، دارای ابعاد و جنبه های وسیعی است که بخش عظیمی از فعالیت های بشر را در برمی گیرد. این جلوه ها عبارتند از:
1 ـ شورا
مردم در حکومت، حق تشکیل شورا و تعیین مهم ترین امور مملکتی و حکومتی خود را از طریق آن دارند. نه تنها امر شورا که قرآن بر آن تأکید فراوان نموده، بلکه اساساً لازمه مشارکت امت در پیشبرد اهداف جامعه نیز با شورا امکان پذیر است و نتیجه مطلوبی را نیز دربرخواهد داشت. اصولاً مردمی که کارهای مهم و اساسی خود را با مشورت یکدیگر انجام می دهند کم تر گرفتار لغزش می شوند و بالعکس افرادی که گرفتار استبداد رأی هستند و خود را بی نیاز از افکار دیگران و مشارکت در امور اجتماعی می دانند هر چند از نظر فکری، فوق العاده توانا باشند، در عین حال در اداره امور جامعه و نیازهای آن تأثیر لازم را دارا نخواهند بود.
2 ـ بیعت مردم با رهبریت نظام
این عامل فیزیکی از مهم ترین ابزار مشارکت به شمار می رود و نقش اساسی در امر سیاست و حکومت دارد. البته بیعت با رهبر معصوم که منصوص الهی است جایگاه ویژه ای دارد، لکن بیعت امت با رهبری در زمان غیبت امام زمان(ع) نیز از ملزومات و ضروریات می باشد و لذا این خود تأکیدی است از جانب پیامبر و وصی اش بر شخصیت امت و دلیل دیگری است بر خلافت عمومی ملت تا از طریق آن، حدود و مشخصات راه امت تعیین گردد و افراد را در تشکیلات اجتماعی سهیم بدانند و مسئول پاسداری از آن باشند.
3 ـ امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر، اساس و شالوده اجرای همه احکام و دستورهای اسلام است، زیرا بدون این وظیفه جمعی، همه احکام اسلامی معطل می ماند. یکی از بدیهی ترین و مهم ترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر امور سیاسی و اجتماعی است. امر به معروف و نهی از منکر به عنوان نظارت عمومی، مانند دفاع از جان،، مال و ناموس، رعایت بهداشت و حفاظت از محیط زیست و برخی دیگر از مسائل اجتماعی دارای دو جنبه حق و تکلیف است، از این رو برخی پژوهشگران از این پدیده به نام حق وظیفی یاد می کنند، یعنی ماهیتی که هم حق است و هم وظیفه. حق مشارکت در امور جامعه، در دین اسلام به رسمیت شناخته شده و پرداختن به آن تشویق و ترک آن تقبیح شده است. کسانی که این دو وظیفه را ترک می کنند، از بخش مهمی از فعالیت مؤثر سیاسی و اجتماعی خود کناره گیری می کنند و این خود زمینه ساز بحران اجتماعی است. متون دینی نیز همین امر را دلیل اصلی انحطاط و افول تمدنها و جوامع معرفی می کنند. آنچه امروزه بحران مشارکت اجتماعی نام گرفته بیانگر دوری توده جامعه از وظایف شهروندی شان است. ترک امر به معروف و نهی از منکر در مورد مدیران جامعه، باب نقد و انتقاد سالم را می بندد و حصاری از ناآگاهی و بی خبری مدیریت اجتماعی کشور را فرا می گیرد. این بی تفاوتی و ناآگاهی اجتماعی، کم کم گسترش می یابد و همه اجتماع را به نابودی می کشاند.
تاریخ اسلام نشان می دهد که هر گاه این پدیده در جامعه، رواج بیشتری یافته، مشارکت مردم بیشتر و اجرای احکام اسلامی از رونق بهتری برخوردار بوده است.
4 ـ اتحاد و تعاون در امور جامعه
موضوع اتحاد مسلمانان و لزوم مبارزه با هرگونه تفرقه از جمله اموری است که نتیجه آن جامعه ای سالم و پیوند علایق دوستی بین مسلمانان است. قرآن کریم می فرماید:
همگی به رشته دین خدا چنگ زنید و به راههای متفرق نروید.
در جای دیگر قرآن می فرماید:
در نیکوکاری و تقوا به یکدیگر کمک کنید.
بنابراین مسلمانان موظف اند در کارهای نیک با یکدیگر تعاون و همکاری داشته باشند و اگر این اصل در اجتماعات اسلامی زنده شود و مردم بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصی و نژادی در کارهای مثبت و سازنده با یکدیگر مشارکت و همکاری نمایند، بسیاری از نابسامانی های جوامع اسلامی سامان می پذیرد. هم چنین اگر در مقیاس جهانی، همه ملت ها با متجاوز و ظالم همکاری نکنند، تعدّی، تجاوز، استعمار و استثمار از جهان برچیده خواهد شد. در واقع، نوع کاربرد مشارکت مردمی و نقش و عملکرد آن در بعد مثبت و منفی در اینجا نیز نمود پیدا خواهد کرد.
راهکارهای افزایش همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی
درباره افزایش همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی دیدگاههای مختلفی مطرح شده است که به مهم ترین آنها اشاره می شود:
1 ـ افزایش آگاهی فردی و جمعی
از جمله راهکارهای افزایش همبستگی اجتماعی و نیز مشارکت عمومی، آگاهی دادن به مردم از توان ظرفیت ها، استعدادها و قدرت و منزلت خویش و نیز حقوق شهروندی آنان در باب مسئولیت های فردی و اجتماعی آنان است که می تواند عامل مؤثری در بهسازی و نوسازی و آبادانی کشور باشد. علمای علم سیاست در این باره می گویند:
هر قدر شهروندان بیشتر به تعلقات مشترک میان خودآگاهی داشته باشند، بهتر می توانند تصمیم های سیاسی را که به مصالح عام نزدیک تر است، تشخیص دهند، به شرط آن که امکان واقعی انتخاب و مشارکت را در اختیار داشته باشند.
اگر واقعاً مردم به این حقیقت پی ببرند که اگر بخواهند می توانند همه امور را مطابق ذوق و سلیقه خویش بسازند، و در این زمینه آگاهی لازم به آنان داده شود، قطعاً به صورت آگاهانه و از روی طیب نفس و اختیار در فعالیت ها و طرح ها مشارکت جدی همراه با همبستگی خواهند داشت. لذا افزایش کارآمدی نظام سیاسی و اجتماعی هر کشوری به میزان آگاهی و مشارکت آنان در تمام امور وابسته است.
2 ـ مشارکت ارادی و اختیاری
اگر در هر کاری مردم احساس کنند از سوی حکومت برای انجام کاری تحت فشار قرار دارند، با اشتیاق و انگیزه دست به فعالیت نمی زنند. مطالعات مختلف نشان می دهد مشارکت هایی که توأم با جبر و اجبار و در شرایط مصنوعی صورت می گیرند، هرگز شیوه مناسبی برای انجام فعالیت ها نخواهند بود و دوام چندانی هم نخواهند داشت، لکن آن گاه که ارتباط مردم و حکومت نزدیک و صمیمانه باشد، نیازی به تحمیل، جبر و اجبار برای همکاری نیست. مردم آن گاه که احساس کنند حکومت برای انجام طرحی ملی نیازمند کمک، مساعدت و مشارکت مردمی است، خود با شوق و اشتیاق در این مهم کمک خواهند کرد. در صورتی که مردم در این مشارکت احساس جبر کنند و کمک های مردمی بدون میل و اراده آنان دریافت شود، چنین کمک هایی هر چند ممکن است در کوتاه مدت دوام یابد، ولی در بلند مدت هرگز دوام نخواهند داشت و به محض از بین رفتن فشار، کمک ها و مشارکت مردمی متوقف خواهد شد.
3 ـ باور کردن مردم
از جمله آفت ها و آسیب های بزرگ نظام های سیاسی، عدم باور مردم از سوی مسئولان نظام و عدم اعتماد و اطمینان به ظرفیت های بالقوه و بالفعل مردم برای توسعه و آبادانی کشور است. این موضع آمرانه و اقتدارگرایانه که حاکمان خود را از جنس دیگر پنداشته و مردم را هیچ به حساب نمی آورند و معتقدند که مردم توان و قدرت فهم و تشخیص درست نیازهای خود را ندارند مانع بزرگ در جلب مشارکت عمومی است. این گونه موضع گیری های اقتدارگرایانه موجب دلسردی مردم از نظام حکومت و شکاف و فاصله آنان از حاکمان خواهد شد و در بلند مدت همبستگی ملی را تضعیف و مشارکت عمومی را در طرح های ملی و همیاری متقابل آنان را در اجرای طرح ها و پروژه های ملّی به شدت کاهش می دهد. مقام معظم رهبری در این باره می فرماید:
آن کسانی که با نظام جمهوری اسلامی سر و کار دارند، باید باور کنند که مردم در متن نظام جمهوری اسلامی هستند و آنها مرید و سرباز نظامند... امروز همه وظیفه داریم که اعتماد و باور و قبول مردم و رابطه مستحکم میان مجموعه خدمتگزار و مردم باید وجود داشته باشد.
از این رو، شایسته است که حاکمان مردم را باور کرده، از قدرت، مهارت، تخصص، نیروی فعال، پرانرژی و جوان آنان در مشارکت عمومی بهره بگیرند، تا بدین سان، زمینه جلب رضایت عمومی و مشارکت مردمی فراهم آید.
4 ـ بسیج منابع
یکی از منابع مهم در حوزه جامعه شناسی، منابع انسانی، امکانات و تجهیزات مادی مربوط به انسان است. حاکمان برای جلب رضایت عمومی و افزایش اعتماد سیاسی و در نتیجه، جلب مشارکت عمومی باید از همه امکانات، ظرفیت های مادی و انسانی بهره گیرند. در واقع، با بسیج منابع و ظرفیت های انسانی و مادی می توان اقدام به افزایش مشارکت عمومی نمود. بهترین و کارآمدترین شیوه بسیج منابع، به کارگیری نیروهای کارآمد و جوان در ساحت ها و عرصه های گوناگون جامعه است. بنابراین نظامهایی می توانند اقدام به بسیج منابع انسانی نمایند که برخوردار از پشتوانه قوی مردمی باشند.
5 ـ خدمت صادقانه و بی منت مسئولان به مردم
وقتی مسئولیت، یک امانت است، طبعاً خدمت هم باید بی منت باشد. در نظامی که هویت اصلی آن را مردم تشکیل می دهند، حفظ حرمت و شخصیت این مردم بر همه مسئولان واجب است. روح تواضع و عدالت خواهی اقتضا می کند که مسئولان نظام برخوردی یکسان با مردم داشته باشند. همچنین آنان بسان مردم وظیفه متقابل و همسانی در تقویت همبستگی همنوایی وظیفه شناسی و خدمت دارند و مسئولیت هدایت و جریان دهی به امور جاری مردم را دارند، در نتیجه باید در خدمت رسانی به مردم و همنوایی بیشتر و رابطه گرم و صمیمی با آنها پیش قدم باشند چرا که خدمت صادقانه و بی منت به مردم علی رغم کمبود امکانات، اعتماد و رضایت عمومی را جلب می کند و زمینه ساز افزایش مشارکت عمومی است. مقام معظم رهبری می فرماید:
ما باید خودمان را به معنای واقعی کلمه ـ نه به معنای تعارفی کلمه ـ خدمتگزار مردم بدانیم... و جهت کلی سیاستهای ما باید تأمین منافع طبقات محروم جامعه باشد.
بنابراین اگر مردمی احساس کنند که مسئولانشان خادم آنان اند و برای خدمت به مردم از جان مایه گذاشته، از یکدیگر سبقت می گیرند، احساس وظیفه متقابل نموده و در بازسازی، سازندگی و فراخوان های عمومی مشارکت فعال تری خواهند داشت.