تقابل غرب مدرن با آموزه های ایرانی- اسلامی
جوامع دارای ارزشها، نگرش ها و عادت های متفاوت و نسبتا پایداری هستند که این عادتها ثابت و غیرقابل تغییر نیستند. در حالی که ارزش ها و نگرش های سنتی میان نسل های پیشین جوامع رواج دارد، نسلهای جدیدتر دارای ارز شهای متفاوتی هستند. با جانشین شدن نسل های جوان تر به جای افراد نسلهای گذشته، جهان بینی متداول در جوامع دگرگون می شود.
غرب مدرن یک عالم تاریخی جدیدی است که یک مدل و نحوه زندگی کردنی را به همراه آورده است که خصیصه اصلی این نحوه زندگی، اومانیستی و سکولاریستی بودن آن است و چون اساساً به نفی حضور و حیات دین، حداقل به عنوان یک امر کلیدی و به عنوان یک مرکز ثقل میاندیشد؛ لذا بنای آن این است که یک زندگی دنیوی و سکولاری را بیافریند.
سبک زندگی غربی در تقابل با مولفه های هویت ایرانی
هر قوم و نژادی از مولفه های هویتی متفاوتی با توجه به سابقه مذهبی، تاریخی، جغرافیایی، نژادی و قومی برخوردار است، اما کشور ما به لحاظ پیشینه مذهبی و تاریخی تمدن سازی که در طول تاریخ داشته است از برجستگی ها و امتیازات هویتی بهره می برد که در بسیاری از ملت ها بی سابقه است. این مولفه ها عبارتند از:
1- احساس تعلق و عضویت: کشور ایران دارای چهار هویت قومی، ملی، امتی و جهانی است و در طول سالیان گذشته نظرسنجی های متعدد نشان داده است که هویت ملی و دینی نسبت به سایر هویت ها در بین مردم از اهمیت و تعلق بیشتری برخوردار است و همین موضوع سبب شده است که تلفیق های مناسبتی، آداب و رسوم ملی و اعتقادات و ارزش های مذهبی در کنار هم بدون هرگونه تخالف و تزاحم، تقویت کننده رفتار مردم ایران باشند. یکی از مهمترین سبکهای زندگی تکثر آن است، سبک زندگی ما متأثر از دین و خانواده است.
سبک زندگی این مولفه که بر نمادها و ارزش های دینی و ملی استوار بوده و افراد بدون توجه به پایگاه های فردی، قومی، مذهبی در شرایط تعادلی به تعامل به آن هستند را مورد هجمه قرار می دهد و سبب شکل گیری هویت های اعتراضی می شود، به گونه ای که اقوام ایرانی که تاکنون در کنار همدیگر هویت ملی و اسلامی را مورد تأکید قرار داده اند در سبک زندگی غربی هویت قومی و جهانی را انتخاب کرده و تنش های اجتماعی و سیاسی را در جامعه دامن می زنند.
2- احساس غرور و افتخار: یکی از مولفه های هویت ایرانی اسلامی احساس غرور و افتخار به گذشته خود است و این مولفه سبب شده است که همبستگی ملی را در میان اقشار، نژادها و اقوام مختلف این سرزمین به وجود بیاورد.
اما ترویج سبک های زندگی این امکان را به اعضای یک جامعه نوجوان می دهد که به جوانان امکان به دست دادن تعریفی از خود و برقراری ارتباط در جهانی را می بخشد که به سرعت تغییر می کند و ارزش های ملی در آن رنگ می بازد.
بدین ترتیب نوع مصرف در غرب امکان مشخص کردن مرزبندی های اجتماعی افراد و گروه ها را فراهم می سازد و افراد به جای تکیه و تأکید بر ارزش های ملی و بومی سابق الگوی جمعی جدیدی را پایه می نهند که ارجحیت های آن اساساً بر مبنای عضویت های طبقاتی شکل می گیرد و این عوامل انگیزه بخش کنش های فردی می شود. افراد در طبقات مختلف به اقتضای تحصیلات، آگاهی ها و مهارت های خود از سرمایه های نمادین متنوعی استفاده می کنند تا از طریق آنها پایگاه اجتماعی و هویت خویش را ابراز دارند. در سبک زندگی احساس غرور و افتخار ملی جای خود را به احساس افتخارات نمادین که ساخته و پرداخته یک گروه کوچک تر است، می دهد آنچه اعضای این گروه ها مبنای رفتار قرار می دهند، تجربه فردی، تأثیرات رسانه ها و هم رفتاری با برخی از الگوهای فراملی است.
3- تمایل به حفظ یکپارچگی و به هم پیوستگی جامعه: یکی از شاخص های بسیار مهم هویت جامعه ای ملی، علاقه آحاد آن جامعه به تداوم جامعه و یکپارچگی و عدم تجزیه آن است. در صورتی که هویت ملی در جامعه دچار چالش و یا بحران شود و مشروعیت حیات آن اجتماع تضعیف گردد، تمایل به تجزیه و تفکیک اجتماعی در میان شهروندان افزایش می یابد.
در سبک زندگی غربی حفظ یکپارچگی و به هم پیوستگی بی معنا است، زیرا هر سبک زندگی برای خود یک حالت و شیوه ای برای استفاده از کالاها، مکان ها و زمان های خاص است که یک گروه را مشخص می کند. اما در عین حال بیانگر کلیت تجربه اجتماعی آنها نیست.
بنابراین سبک های زندگی وابستگی متقابل فرد و جامعه را از بین می برد و جامعه به عنوان کل غیرمنسجم ممکن است برایندی را طی کند که به ضد خود نیز بدل شود و هویت ملی را مورد تهدید قرار دهد.
4- اهمیت فرهنگ و ارزش های ایرانی نسبت به سایر ارزش ها: فرهنگ با ارزش ترین دارایی هر تمدن است که در صیرورت تاریخی سبب معنایی جامعه می شود. یکی از عوامل قدرت فرهنگ ملی این است که اگر آن فرهنگ دچار تعارض با دیگر فرهنگ ها و حتی هویت های قومی، نژادی، جهانی و ... شد مردم آن سرزمین هویت ملی را بر سایر هویت ها ترجیح دهند. هویت ملی چون از یک منشأ اثرگذاری ملی، تاریخی و فرهنگی است از قابلیت سلطه و حاکمیت نیز برخوردار است، اما در جوامع نو ساختن هویت اجتماعی فرایندی یکسویه و منحصراً وابسته به نهادهای اجتماعی نیست. شکل گیری سبک های زندگی گاهی در تقابل با فرهنگ مسلط است.
5- تعهد برای دفاع از سرزمین : دفاع از سرزمین از مولفه های هویتی است اکثر مردم حاضرند در مقابل تهاجم دشمن به سرزمین از آن دفاع کنند. تعهد به سبک زندگی و هویت ساختگی آن حس دلبستگی به سرزمین و دفاع از آن را از میان می برد، زیرا فردی که در زندگی فردی و اجتماعی خود بنا را بر تمایز با دیگران، دگر پیوستگی با اشیا، اماکن و نمادهای بتواره ای دارد، فردی که ارزش های جهانی، حاکمیت جهانی و جهان بدون مرز در فرایند ذهنی وی شکل گرفته است، نمی تواند خود را فدای سرزمینی کند که نه تنها به آن تعلق ندارد، بلکه آرمان های آن را نیز در تقابل با خود می بیند. فضای اجتماعی کسانی که در سبک زندگی گرفتار آمده اند، فضایی فراسرزمینی است، آنها عناصری چند سرزمینی هستند که در کشورهای خارجی نیز دارای خانه هستند، در بانک های خارجی صاحب حساب هستند، فرزندان و خویشان و بستگان زیادی در خارج از کشور دارند و حتی یکی از نمادهای سبک زندگی آنها سفر و ارتباط مستمر با خارج از کشور است. در چنین وضعیتی سبک زندگی به یک رابطه مقابله ای با سرزمین هم می اندیشد.
6- پیوند و نقش آن در یکپارچگی ملی: در هر جامعه ای فقدان ارتباط افراد با یکدیگر زمینه کاهش انسجام و آسیب به هویت ملی را فراهم می کند و پیوند بین گروه ها و هویت های فردی با هویت های گروه های اجتماعی می تواند به ایجاد سرمایه اجتماعی برای نظام مبدل شود.
در هر جامعه ای دو نوع پیوند وجود دارد؛ پیوند عینی و پیوند ذهنی. در پیوند عینی افراد جامعه در کنار هم زندگی می کنند ودارای ارتباطات متقابل نیز هستند،اما درجوامعی که پیوند ذهنی با هم دیگردارند ، اگر اصل مجاورت هم نداشته باشند در نهاد خود حس همگرایانه و مقاومت در برابر عوامل گسست گرا را تقویت می کنند.
از آنجایی که مهم ترین ویژگی سبک زندگی «تمایزسازی» است و این نوع تمایزسازی مفرط در اجتماع سبب کاهش انسجام ملی و یکپارچگی آن شده و با وجود پیوند عینی در اجتماع پیوند ذهنی که روح جامعه است رااز بین میبرد.انسجام ملی و حفظ پیوندهای اجتماعی بیش از هر عاملی به عنصر فرهنگی، ارزش ها و هنجارها بستگی دارد و سبک زندگی علاوه بر تغییر مصرف، تغییر در ارزش ها و نگرش ها و عناصر فرهنگی را نیز شامل می شود و اگر در جامعه ای چنین اتفاقی رخ بدهد رشته های به هم پیوند دهنده اجتماع مقاومت خود را از دست داده و به شکلی جدید تغییر شکل می دهد که در تضاد و تناقض با شکل پیشین است.
یکی از ابعاد مهم سبک زندگی جنبه های نمادین آن و زندگی نمایشی است که به آرامی جنبه های عاقلانه و رفتارهای همگرای اجتماعی افراد را با سوال مواجه می کند، قدرت اعمال سبک زندگی بر انسان به گونه ای حتمی و غیرقابل صرف نظر است که گفته می شود سبک زندگی به عنوان قوه عاقله جدیدی عمل می کند که اعمال، کردارهای اجتماعی، ارزش ها، انگیزه ها و هویت را تحت تأثیر خود قرار می دهد.
این نیروی دگرگون ساز که دارای سیالیت و عدم ثبات است از هدف های ثابت و با محتوایی پیروی نمیکند و به همین دلیل به گروه بندی های اجتماعی متفاوت می انجامد و جامعه را از درون با تضادهای بی شماری مواجه می کند؛ هویت های تصنعی و نمایشی را به جامعه تحمیل می نماید و در بلندمدت چالش های ساختاری آن، زمینه فروپاشی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را دامن می زند.
هویت هم فرد را معرفی می کند و هم راه او را در معنا بخشیدن به رفتارها، گفتارها، نمادها و اشکال فراهم می کند. کسانی که هویت خود را از سبک زندگی غربی دریافت و پردازش کرده اند چگونه می توانند هویت اسلامی خود را حفظ کنند و یا آن را به اکمال برسانند؟ آیا آنها می توانند سبک زندگی خود را در قالب هویت اسلامی جای دهند؟ چگونه می توان سبک زندگی اسلامی را برای مقابله با مقوله ضد هویتی سبک زندگی غربی برگزید؟