هیچگاه مسئله امنیت، از تشکیل شهرها جدا نبوده است. هر جا شهری شکل گرفته، اقداماتی هم برای تأمین امنیتش صورت پذیرفته است. حصار و دروازه هم نشانی از تلاش انسان برای امنتر کردن محیط زندگیاش است. راهی که با آن خودی را از غریبه تشخیص دهد و فضا را تفکیک کند. در این حصارِ امن، دروازه محل گذار میشود. گذاری فیزیکی و بصری. هم محلی که انسان از آن عبور کند و هم محلی که چشم بیننده را به خود کشیده و نگه میدارد. اما نقش دروازهها به بُعد دفاعی، ارتباطی و بصری آنها محدود نمیشود. دروازهها بُعد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و یادمانی هم داشتند.
عظمت حصار و دروازههای شهر، به وسعت، تراکم، رفتوآمد و میزان خطری که شهر را تهدید میکند، بستگی دارد. گاهی لازم بوده علاوه بر حصار، خندق هم حفر شود یا تدابیر دیگری برای افزایش امنیت انجام شود. در طراحی حصار و دروازه، نیاکان ما به باورهای دینی و جهانبینی عصر خود تکیه میکردند. مثلا، در شهرهای باستان، حصاری میساختند که به نشانه عناصر اربعه، 4 دروازه به 4 سو داشت.
از تعداد و طراحی دروازهها که بگذریم، هر جا شهری بوده، حصار و دروازهای هم پیدا میشده. در این مطلب میخواهیم پیدایش این حصار و دروازه را در شهر تهران بررسی کنیم، اما پیش از آن باید بدانیم تهران چه زمانی شهر شد.
تهران، قریهای که ناگهان رونق گرفت
در متون تاریخی، پیش از آنکه نامی از تهران به میان باشد، این شهر ری یا راگا است که در منطقه شهرت دارد. درواقع، شهر اصلی این منطقه راگا بوده. از دروازه شمالی ری که خارج میشدید، به روستایی با نام قصران میرسیدید. این روستا خود دو قریه داشت که تهران و مهران نام داشتند. بنابراین، در سالهای آخر سلسله ساسانی و آغاز دوران اسلامی، تهران قریهای، در روستایی، در اطراف شهر ری بوده است. تا قرن دهم هجری که شاه طهماسب صفوی دستور ساخت حصار اطراف تهران را میدهد، پراکنده نام این قریه را در منابع میبینیم. رونق قریه اما زمانی رخ میدهد که حصار طهماسبی ساخته میشود.
حصار و دروازههای تهران پیش از قاجاریه
در سال 944 قمری شاه طهماسب صفوی برای اولین بار از تهران دیدن کرد. 17 سال بعد که گذر شاه دوباره به این روستا افتاد، دستور داد حصاری دور آن بکشند. این حصار، 4 دروازه و به نشانه تعداد سورههای قرآن 114 برج داشت که زیر هر کدام، یک سوره قرآن را دفن کردند. با حصارکشی، تهران امن شد و تجارت رونق گرفت. به دنبال آن و به همت سایر حکام صفوی، ساختوسازهای دیگری انجام شد، مانند ساخت مدرسه، حمام و بازار. تهران آرام آرام قدرت گرفت و پرآوازه شد.
با اندکی افت و خیز در سالهای پس از صفوی، تهران آغوشش را برای کریمخان زند باز میکند. کریمخان برای مقابله با طایفه ناآرام قاجار که به تهران نزدیک بودند، مدتی در این شهر ساکن شد. در زمان اقامتش شهر تغییرات زیادی داشت. یکی از مهمترینِ این تغییرات، اضافه شدن دیوانخانه سلطنتی بود (ایوان تخت مرمر امروزی در کاخ گلستان) که بعدها مرکز سلطنت قاجار شد.
حصار و دروازههای تهران در دوران قاجاریه
بعد از مرگ کریمخان، 7 سال طول کشید تا آقامحمدخان قاجار بتواند تهران را تصرف کند. بعد از تصرف، تهران به عنوان پایتخت اعلام شد و آقامحمدخان برای سرکوب رقبا راهی جنگ شد. 9 سال دیگر طول کشید تا آقامحمدخان بتواند تمام رقبا را شکست داده و در 1209 قمری تاجگذاری کند. هرچند که دوران سلطنتش خیلی دوام نداشت و حکومت پس از مرگ او در سال 1212 قمری به باباخان (ملقب به فتحعلیشاه) سپرده شد.
فتحعلیشاه بعد از به حکومت رسیدن دست به ساختوسازهای بسیار زد. در این زمان شهر همچنان با همان حصار ذوزنقه شکل طهماسبی محافظت میشد. با آنکه شهر وسعت پیدا کرده بود، اما گسترش در همان محدود حصار انجام شده و نیازی به زمینهای بیشتر نبود. بعد از ساختوسازهای فتحعلیشاه، مجبور شدند وسعت داخلی شهر را از 5 کیلومتر مربع به 8 کیلومتر مربع افزایش دهند. در این دوران به چهار دروازه صفوی، دو دروازه دیگر هم اضافه شد. بعدها در حکومت محمدشاه هم دروازه نو (محمدیه یا پاقاپوق) به مجموعه دروازههای شهر اضافه شد.
حصار ناصری
با روی کارآمدن ناصرالدین شاه و به همت امیرکبیر، تحولات کالبدی شهر تهران آغاز شد. در این دوران، ارگ سلطنتی بازسازی شد، حصار تعمیر شد، کوچهها برای حرکت کالسکه آماده شدند، بناهای جدید به ارگ و شهر اضافه شدند و شهر بیش از هر دوره دیگر توسعه یافت. با توسعه شهر، حدود حصار هم تغییر کرده و حصارها و دروازههای جدید ساخته شدند. حصار هشتضلعی ناصری، 12 دروازه داشت که زیبایی و شکوه آنها زبانزد خاص و عام بود. لیستی از این دروازهها را برای شما آوردهایم و بعد هم نگاهی میاندازیم به برخی از مهمترینِ این دروازهها.
دروازههای دوازدهگانه دارالخلافه ناصری
- دروازه دولت: دروازه شمالی که مستقیم به ارگ سلطنتی کشیده میشد.
- دروازه شمیران: دروازه شمالشرقی تهران نزدیک باغ نگارستان قرار داشت.
- دروازه دوشانتپه: یکی از سه دروازه شرقی که شاه از آن برای رسیدن به باغات دوشانتپه استفاده میکرد.
- دروازه دولاب: دروازه شرقی شهر که مشرف به زمینهای کشاورزی و باغات بود و محل ورود محصولات کشاورزی بود.
- دروازه خراسان: دروازه جنوبشرقی تهران که راه رسیدن به خراسان و مشهد بود.
- دروازه شاهعبدالعظیم: دروازهای که به شاهراه جنوب باز میشد و برای رفتن به اصفهان از آن استفاده میشد.
- دروازه غار: دروازه غربی شهر که برای ورود به بازار و کاروانسراها از آن استفاده میشد و شبیه به دروازه خانیآباد بود.
- دروازه خانیآباد: یکی از سه دروازه جنوبی شهر که راه رسیدن به قریه خانیآباد بود و یخچالهای تهران نزدیک آن بود.
- دروازه گمرک: یکی از سه دروازه غربی شهر که محل عبور کاروانهای تجاری و دریافت حق گمرکی بود.
- دروازه قزوین: دروازه غربی و راه رسیدن به قزوین بود.
- دروازه باغشاه: راه رسیدن به باغ شاه و محل عبور و مرور شاهان قاجار و هیأتهای خارجی به خارج از تهران بود.
- دروازه یوسفآباد: به آن دروازه بهجتآباد هم میگفتند و شاه برای سرکشی به اراضی بهجتآباد از آن عبور میکرد.
دروازه شاهعبدالعظیم
این دروازه پرترددترین دروازه جنوبی شهر بوده است. دروازه شاهعبدالعظیم در حصار صفوی، در انتهای بازار بزرگ قرار داشت. با توسعه شهر، دروازه جدید در فاصله دورتر اما در همان راستا ساخته میشود. این دروازه به ری، قم و به دنبال آن اصفهان راه داشته است. از ویژگیهای آن، طاقنمای دو طبقه در طرفین دروازه، سه تاج کنگرهدار و شش مناره بوده. به دروازه شاهعبدالعظیم، دروازه اصفهان هم میگفتند.
این دروازه، یکی از بزرگترین دروازههای تهران بوده، چنان که میخوانیم مراسم سان دیدن درآن برگزار میشده است. بنابراین میدان و دروازه آنقدر بزرگ بودند که سربازان در آن رژه بروند. دروازه شاهعبدالعظیم، در شاهراه شمال به جنوب کشور بوده و در نتیجه، صنایع بسیاری اطراف این دروازه مشغول بودند، به ویژه کارگاههای کاشیسازی و آجرپزی.
اگر این دروازه هنوز سرپا بود، درست در میان میدان شوش کنونی قرار داشت.
دروازه شمیران
این دروازه هم در امتداد دروازه پیشین ساخته شد. دروازه شمیران از نظر معماری برجستهتر از دروازه شاهعبدالعظیم است. این دروازه، چهار منار در سمت بیرونی و 2 منار در بخش درونی داشت. سردر خارجی دروازه شمیران تاجی کنگرهای داشت و در فاصله سه کیلومتری آن یک قصر قاجاری ساخته شده بود. به دلیل مجاورت با باغ نگارستان، برخی آن را دروازه نگارستان مینامیدند. ساختمان قراولخانه هم در همین محل ساخته شده بود.
در نقشه امروزی تهران، دروازه شمیران، میدان ابنسینای کنونی است.
دروازه دولت
دروازه دولت یکی از نفیسترین دروازههای تهران بود و خیابان دولت، آن را مستقیم به منطقه شمالی ارگ سلطنتی وصل میکرد. کاشیکاریهای زیبای این دروازه، تصاویری از نبرد رستم و سهراب را به نمایش میگذاشت. دروازه دولت بیشتر از تمام دروازههای تهران تخریب، بازسازی و نوسازی شده است. بالای سردر، تاجی کنگرهدار وجود داشت و در دوسمت ورودی سازهای چندضلعی به شکل برجسته و جلوتر از سطح ورودی جلوه میکرد. طاقنماها سه طبقه بودند و قوس جناغی داشتند. دروازه دولت دو مناره در سمت بیرونی و چهار مناره از داخل داشت.
دروازه دولت، دروازهای بود که مظفرالدین شاه، بعد از مرگ پدرش، از آن عبور کرد تا در مراسم تاجگذاریاش حاضر شود. محل کنونی دروازه دولت، تقاطع خیابانهای انقلاب و سعدی است.
دروازه خراسان
این دروازه در جنوبشرقی حصار تهران بود و مسافرانی که عازم مشهد بودند از آن استفاده میکردند. از نظر معماری، دروازه خراسان بسیار به دروازه شاهعبدالعظیم شباهت داشت. دروازه خراسان هم شش مناره داشت که دوتای آن در داخل و چهار مناره در سمت بیرونی دروازه بودند. از دیگر ویژگیهای این دروازه، دهانه ورودی وسیع آن بود که با طاق کاربندی کاشیکاری شده و عقبتر از نمای اصلی بود. در اطراف دهانه، گوشوارههای دو طبقه وجود داشت که قوس جناغی داشتند و سه تاج کنگرهدار بر پیشانی دروازه خودنمایی میکرد.
در روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه میخوانیم:
«بعد از ظهر سوار شدیم. نایبالسلطنه و اینها رفتند، ما انداختیم از وسط صحرای سبز دولاب، از دروازه خراسان، داخل شهر شدیم. هوا ابر بود. از پشت گارِ راه آهن، از روی ریل راه آهن، آن طرف گذشتیم .... بعد انداختیم از بالای قبرآقا به طرف دروازه نو کوچه چاله سیلابی»
اگر دروازه خراسان از بین نرفته بود، امروز در میدان خراسان قرار داشت.
دروازه دولاب
دروازه دولاب یکی از سادهترین دروازههای تهران و فاقد هرگونه فضای جانبی بود. دروازه تنها 2 مناره داشت که به شکل قرینه در طرفین ورودی قرار گرفته بودند. این دروازه، ورودی محصولات کشاورزی و تأمینکننده خوراک مردم تهران بود. زمینهای کشاورزی و باغات تهران بیرون این دروازه قرار داشتند و محصولات از طریق آن وارد تهران میشد.
کلمه دولاب به معنی چرخ آب است. این دروازه در شرق تهران و نزدیک به چالهمیدان و بازارچه نایبالسلطنه بود. دروازه دولاب هم یکی از دروازههای حصار ناصری بود که در دوره قاجار، در راستای دروازه قبلی، به جای جدید منتقل شد. اطراف دروازه دولاب پر از سربازخانه و مزرعه بود. البته چاپخانه دارالطباعه هم که یکی از نخستین چاپخانههای تهران بود در نزدیکی این دروازه قرار داشت
دروازه سیزدهم و دروازه رفع نحسی
با ورود قطار شهری به ایران، در جنوب دارالخلافه و در نزدیکی دروازه شاهعبدالعظیم، دروازه جدیدی زدند که حکم ایستگاه قطار را داشت و به آن دروازه ماشین دودی میگفتند. قطار از این دروازه به سمت شهرری میرفت. در کنار دروازه هم فضایی برای شاه در نظر گرفته شده بود که حکم اتاق انتظار را داشت. از آنجایی که این دروازه سالها سر پا بود و فعالیّت میکرد، برخی معتقدند که باید دروازه ماشین دودی را هم جزء دروازههای تهران حساب کرد.
در همین عصر ناصری است که یکی از بزرگان شهر به نام ارباب جمشید، عریضهای نوشته و به خدمت شاه میبرد تا اجازه ساخت دروازه جدیدی را بگیرد. مسأله اینجا بود که از وقتی دروازه ماشیندودی راه افتاد، تعداد دروازههای تهران به سیزده رسید و به گفته ارباب جمشید، از نحوست این عدد کارهای مردم تنگ و ارزاق گران شده. پس از شاه خواسته شده دروازه جدیدی ساخته شود تا نحوست بیرون آید و رفاه دست دهد. البته ارباب جمشید هم دروازه را در نقطهای احداث کرد که زمین داشت و قصد داشت آبادش کند.
امروز از اکثر این دروازهها تنها نامشان برجا مانده است. البته شهر تهران تعدادی دروازه داخلی هم داشت که هنوز آنها را میبینیم، مانند سردر باغ ملی در میدان مشق. دروازهها علاوه بر نقش دفاعی، ارتباطی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نشانی از زیبایی معماری ایرانی هم بودند. بسیاری از تزئینات استفاده شده در این دروازهها، الگویی برای ساخت سازههای دیگر شد. کاش به جز نام، نشان بیشتری از آنها باقی مانده بود.