نقش شخصیت امام خمینی (ره) در انقلاب
پیروزی معجزه آسای انقلاب اسلامی که مهمترین واقعۀ قرن بیستم در ایران است، بدون رهبری پیامبرگونه امام خمینی، در شروع و استمرار انقلاب، امکان پذیر نبود. مشروعیت رهبری ایشان از عوامل و عناصر چندی نشأت می گیرد که مرجعیت از مهمترین آنهاست. این مقاله نقش عوامل از جمله شخصیت فردی، شجاعت انقلابی، نفوذناپذیری و قاطعیت امام خمینی را در پیروزی انقلاب اسلامی بررسی میکند. این امر مستلزم بررسی مفهوم مرجعیت و جایگاه آن در کلام شیعه است که ابتدا مختصری به آن پرداخته شده است. سپس با بررسی کارکردهای عوامل، نقش این مقوله در قیام انقلابی امام خمینی و فراگیر شدن انقلاب و تبعیت مردم ایران از ایشان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
تاریخ انتشار : 1399/11/12
بازدید : 110
منبع : مجله تحقیقات جدید در علوم انسانی، بهار 1399، دوره جدید - شماره 26 , دریغ، صونا
مشخصات نویسنده : عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
مقدمه
واکاوی نقش شخصیت امام خمینی (ره) در شکل گیری انقلاب، دلایل ماندگاری نهضت اسلامی در کشورمان را برجسته میکند. در همه فرآیندهای شکل گرفته در جوامع بشری، از سازمان دهیها گرفته تا جریان های اجتماعی، جایگاه رهبری نقش اصلی و غیرقابل انکاری دارد. یکی از مهم ترین و ملموس ترین مصادیق نقش برجسته رهبری در دنیا، سرپرستی و راهبری خیزش های مردمی و انقلاب هایی است که در برهه های گوناگون تاریخ و در نقاط مختلف دنیا به وقوع پیوسته اند.
اما اصل مهم دیگر که انقلاب سال ٥٧ ما را از دیگر انقلاب های دنیا متمایز میکند؛ اهداف، زیربنا و مسیری است که ملت مسلمان ایران برای تحقق حاکمیت نهضت اسلامی طی کردند و عامل تشخیص دهنده و همگراکننده تمامی موارد مذکور همان شخصیتی است که در راس قیام ملت به عنوان رهبر انقلاب قرار میگیرد.
بررسی نقش امام راحل در پیروزی انقلاب اسلامی / از دلیری و شجاعتی مثال زدنی تا اعتقاد به انجام وظیفه و تکلیف الهی به بیان دیگر در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران، مرجع ممتازی مانند امام خمینی (ره) با هدف مقابله با رژیم ستم شاهی و ریشه کن کردن ظلم و فساد همه جانبه در کشور حرکت را آغاز کرد. در ادامه هم با تکیه بر قدرت لایزال الهی و استمداد از ائمه معصومین (ع)، بهره گیری از معارف عمیق اسلام و پیمودن مسیر قیام حسینی و فرهنگ عاشورا؛ ارکان سلطنت طاغوت را درهم پیچید. زعامت امام راحل با اجرای اصول اسلام ناب، همان حقیقتی است که هیچ انقلاب و قیامی در اعصار گذشته پس از امامان معصوم (ع) به خود ندیدند و این همان رمز پایداری انقلاب اسلامی ایران است. نقش حساس رهبری در شکل گیری نهضت اسلامی و غلبه بر حاکمیت طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی موضوعی است که بر هیچ کس پوشیده نیست و همه کارشناسان نیز برای رهبری امام بزرگوار در شکل گیری انقلاب اسلامی جایگاه و اهمیت ویژه ای قائل هستند.
امام را حل رهبری مدبر، شجاع، متفکر، آگاه به زمان و مسائل جهانی بودند که با بهره مندی از شیوه های نوین و بدیع، بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر را هدایت کرد. در تاریخ معاصر ایران نیز جنبش های دیگری شکل گرفتند، اما به دلیل نداشتن رهبری کارآمد و توانمند مانند امام به نتیجه مطلوب نرسیدند.
امام خمینی (ره) از چهره های تاریخ ساز بودند و به قول «یودو اشتاین باخ» مدیر مؤسسه شرق شناسی آلمان: «امام خمینی سیاسیترین رهبر معنوی جهان، با شخصیتی جذاب و کاریزماتیک، تمام آرمان های جمهوری اسلامی که برمبنای آنها ساخته شده است، از افکار ایشان ریشه میگیرد».
مرجعیت و رهبری سیاسی امام خمینی
اجتماع انسانی برای استمرار حیات خود، نیازمند برخی مقولاتی است که از سوی اکثر افراد آن جامعه پذیرفته شده باشد و این مقولات اجتماعی نحوة حرکت اجتماعی و نوع نگرش یکایک انسان های آن را تعیین میکند؛ گرچه خود این مقولات در اثر گذر زمانی طولانی و پس از جرح و تعدیل بسیار و متأثر از حوادث مختلف اجتماعی شکل گرفته و تثبیت می شوند.
بنابراین علت تفاوت مقولات اجتماعی در جوامع مختلف به متفاوت بودن تجربه مردم آنها در طول تاریخ تحولات آن جامعه باز میگردد و این امر منجر به پیدایش نوع خاصی از فرهنگ در جوامع مختلف می شود؛ همین مسأله الگوهایی گوناگون از رهبری سیاسی در جوامع به وجود می آورد (بلاندل، ١٣٧٨: 396 -395).
در فرهنگ شیعه مقولات عام اجتماعی و مسائل مربوط به حکومت در اجتماع و نحوة نگرش فردی و اجتماعی افراد از یک سری اصول کلی مورد پذیرش شیعیان ناشی می شود و تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران لااقل از صفویه به این سو تحت تأثیر همین نگرش شکل گرفته است و به همین خاطر در تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی ایران نمی توان از این مسأله صرف نظر کرد.
نقش مرجعیت امام خمینی در قیام انقلابی شدن
با تثبیت مرجعیت امام خمینی پس از رحلت آیت الله بروجردی، میزان دخالت ایشان در امور سیاسی افزایش یافت و ایشان در اولین قدم فتوای حرمت تقیه را صادر کردند (محمدی، ١٣٦٥: ٩٦). و بدین وسیله موانع موجود بر سر راه مبارزه را مرتفع ساختند. از سوی دیگر، ایشان معتقد بودند که امر به معروف و نهی از منکر در مسائلی که حیثیت اسلام و مسلمین در گرو آنهاست با مطلق ضرر، ولو ضرر نفسی یا حرج، رفع نمی شود و وجود حکومت طاغوت در جامعۀ اسلامی بزرگترین منکر و همکاری با طاغوت از انکر منکرات است و سکوت علمای دین در صورتی که موجب تقویت طاغوت باشد حرام است و اعتراض و اظهار نفرت از ظالم بر ایشان واجب است، ولو اینکه این اعتراض در رفع ظلم ظالم مؤثر نباشد (امام خمینی، بیتا ج ١: ٤٧٢-٤٨٢).
بنابراین امام خمینی با ارائۀ بینشی تازه دربارة امر به معروف و نهی از منکر و واجب دانستن اعتراض نسبت به حکومت ظالم از سوی علما گرچه احتمال تأثیر در آن نباشد مقدمات نظری انقلاب اسلامی را فراهم کردند و به این ترتیب مبانی مشروعیت نظری مبارزات خود را تحکیم بخشیدند. طبق همین نگرش، امام خمینی سکوت علما را در قبال عملکردهای رژیم موجب تأیید آن و کمک به دشمنان اسلام دانستند و با تمسک به حدیثی از امام معصوم که «هرگاه بدعتها ظاهر شدند بر عالم واجب است که علم خود را آشکار سازد و الاّ لعنت خدا بر او باد» از علما خواستند که دین خدا را یاری کنند و از سازمان های دولتی هراسی به خود راه ندهند (دوانی، ١٣٧٧ ج ٣-٤: ٣٢٨).
به این ترتیب، امام خمینی با تحریم تقیه در مواردی که حیثیت اسلام در معرض خطر بود و نیز با ردّ تسلیم طلبی و انفعال، تفسیر تازه ای از امر به معروف و نهی از منکر ارائه دادند و موجب اشاعه تفکر مبارزه جویی و انقلابی در میان پیروان خود شدند و همۀ این موارد با برخورداری ایشان از پایگاه مرجعیت شیعه امکان پذیر شد، چرا که در غیر این صورت امکان صدور فتوا از سوی ایشان در موارد مختلف از جمله تحریم تقیه در وجوب اعتراض در قبال حکومت طاغوتی نبود.
استمرار مبارزات عملی و نظری امام خمینی با رژیم پهلوی منجر به نفی سلطنت و خلاف شرع دانستن آن از سوی ایشان شد. به این ترتیب جواز قیام علیه قدرت مستقر صادر شد و تئوری انقلاب اسلامی شکل گرفت (شفیعی فر، ١٣٧٥ ج ٢: ٣٢٦). نفی وضع موجود از سوی امام موجب تحول عظیمی در تفکر معاصر شیعی شد. امام خمینی فقط با استفاده از پایگاه مرجعیت شیعه توانستند رژیم سلطنتی پهلوی را غیر مشروع دانسته و «حکومت اسلامی» را به عنوان طرحی جایگزین ارائه نمایند.
بدین ترتیب، پس از درگذشت آیت الله بروجردی، مرحلۀ جدیدی از حیات و نگرش شیعه و موضع گیری آن در قبال قدرت سیاسی آغاز شد که به طور عمده مرهون ظهور امام خمینی به عنوان مرجع شیعه و تفسیر انقلابی ایشان از مفاهیم فرهنگی شیعه بود.
ظهور امام خمینی به دو شکل موجب تحول در نگرش سیاسی شیعه و غالب شدن گفتمان انقلابی گری شد. نخست اینکه، امام خمینی با ارائۀ تفسیر و قرائت جدید از مفاهیمی مانند انتظار و تقیه و شهادت و زدودن زنگار تسلیم طلبی و انزواگرایی از چهرة این مفاهیم، زمینۀ تفکر و ذهنیت انقلابی را مهیا ساخت و در شکل دوم امام خمینی به دلیل برخوردار بودن از موقعیت ممتاز مرجعیت دینی و پایگاه مردمی اش، موجب مشروعیت یافتن و فراگیر شدن برداشتهای جدید ارائه شده از سوی روشنفکران دینی شدند (هنری لطیف پور، ١٣٧٩: ١٧٨).
به این ترتیب، مرجعیت دینی امام خمینی از یک طرف مشروعیت اقدامات و مبارزات سیاسی ایشان را تأمین می کرد و از سوی دیگر سبب تغییر نگرش مردمی نسبت به مفاهیم موجود در فرهنگ سیاسی شیعه می شد. اوج این مسأله نفی مشروعیت سلطنت از سوی امام خمینی و به تبع آن صدور جواز قیام علیه آن و جایگزینی حکومت اسلامی به جای آن بود. وقوع چنین تحولاتی به دلیل برخورداری امام از پایگاه مرجعیت تقلید میسر شد. مردم و پیروان ایشان علاوه بر رجوع در مسائل دینی، در مسائل سیاسی نیز که با مسائل دینی پیوند عمیق دارد از ایشان پیروی کردند. به عنوان نمونه می توان از استفتا از امام خمینی برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مجلس نام برد (آرشیو مرکز انقلاب اسلامی: سندهای ٣٧، ٣٩، ٤٢) که نتیجۀ آن سقوط رژیم پهلوی و استقرار جمهوری اسلامی بود.
بنابراین مشروعیت رهبری امام خمینی، نه فقط به دلیل داشتن صفاتی صرفاً شخصی، بلکه به سبب قرار گرفتن در جایگاهی دینی بود که مردم مسلمان شیعه گوش جان به فرامین ایشان سپرده بودند و اطاعت از وی را برخود فرض و واجب می دانستند. از سوی دیگر، فراگیر شدن رهبری امام خمینی هم با توجه به مرجعیت ایشان ممکن شد، چرا که وقتی امام را در ١٣ خرداد ١٣٤٢ دستگیر کردند، مردم به عنوان حمایت از مرجع تقلید خود و برای آزادی وی قیام کردند و به این ترتیب قیام ١٥ خرداد رخ داد که اولین جرقه شروع انقلاب اسلامی و نفی مشروعیت رژیم شاه بود.
نقش ویژگی های شخصیتی امام (ره) در رهبری
از جمله ویژگیهای شخصیتی امام (ره) که مورد توجه مردم در جریان انقلاب قرار گرفت استکبار ستیزی، صداقت شخصی استثنایی، ساده زیستی، داشتن اراده و توانایی یک رهبر قدرتمند، جرات باورنکردنی و استواری در برابر مشکلات بزرگ، ظرفیت غیرمعمولی برای مقاومت، حمایت از پابرهنگان و مستضعفان و هم دلی با آنان، ارتباطات فوق العاده و مجذوب کننده و مهارت های سخنوری بود (کوئن ١٣٧٢: ٩٩).
امام خمینی (ره) رهبری بیچون و چرا بودند و روش زندگی شجاعانه و پرهیزکارانه داشتند. ایشان ملامت گر اسراف، حرص، خودباختگی و ظلم و... خاندان فاسد پهلوی بودند. پیش از انقلاب و پس از آن زندگی با تواضعی داشتند، غذای ساده می خوردند، لباس ساده می پوشیدند، روی زمین می خوابیدند و در عرصه عبادت و تهجد بی نظیر بودند. امام خمینی (ره) جلسات قرآن را هر روز تا پایان عمرشان برگزار می کردند. تمامی مصادیق ذکر شده از دلایل احترام بیحد و حصر مردمی به شخصیت امام بود.
روش سیاسی و بینش امام راحل از ایمان، معرفت عمیق دینی و الهی نشأت گرفته بود و شیوه رهبری ایشان نیز ویژگیهای خاص و منحصر به فردی داشت. تأمل و تدبیر در تصمیم گیریها، مشورت با صاحب نظران، شنیدن همه دیدگاه ها، سعه صدر در برخورد با مخالفان تا جایی که به اصول و آرمان ها لطمه ای وارد نکند، صراحت در میان نظرات، امانت داری و حفظ اسرار یاران و همراهان، استفاده و بهره برداری از همه نیروهای دارای صلاحیت در سپردن امور به آنان، برخورد متواضعانه، عاطفی و اخلاقی با همراهان و همکاران، رعایت حیثیت و حرمت اجتماعی دست اندرکاران، اعمال شیوه های تربیتی و اخلاقی بیش از شیوه های ادارای و حکومتی از مهم ترین نکاتی است که در روش رهبری امام (ره) به چشم می خورد؛ کما این که همین شیوه ها، موجب شد تا توده های مردم در اطاعت از فرمان ایشان سر از پا نشناسند(بشیریه 1372: 88).
دلیری و جرأت حضرت امام (ره) به الگویی برای نخبگان و توده ها تبدیل شد و در آفرینش روحیه انقلابی و گسترش آن که یکی از شرایط اصلی وقوع و تداوم انقلاب است، بسیار تاثیرگذار بود.
اعتقاد به انجام وظیفه و تکلیف الهی مبنای رهبری امام راحل
امام خمینی (ره) تربیت شده مکتب اسلام و عبد واقعی خداوند بودند، لذا به آنچه که تکلیف تشخیص می دادند، عمل می کردند. این اصول و شیوه رهبری همواره به تحکیم و افزایش اعتماد به ظرفیت و توان رهبری امام (ره) کمک می کرد و در شکل گیری رهبری بلامنازع ایشان موثر بود (مسجد جامعی ١٣٦٩: 27).
تربیت کادر انقلابی
یکی اقدامات مهم امام (ره) تربیت کادر انقلابی بود ایشان در سال های پیش از انقلاب به تربیت گروهی از شاگردان مورد اعتماد، معتقد و توانا همت گماردند و با حضور در شهرها و مناطق مختلف در زمینه سازی و تداوم انقلاب و از جمله در بسیج عمومی و گسترش ایدئولوژی انقلاب نقشی گسترده بر عهده داشتند.
تنظیم و اجرای راهبردها و تاکتیک های حرکت انقلابی
ایشان در تنظیم، اجرای استراتژیها و تاکتیک های حرکت انقلابی نقشی بسیار ستودنی داشتند. بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی در هر مرحله ای از جریان انقلاب با توجه به وضعیت موجود در آن دوران، راهبردها و تاکتیک های خاصی را انتخاب کردند و در این زمینه هم ابتکار بسیاری به خرج دادند. به صحنه آوردن مردم، نخبگان و توده های مختلف مردم قطعا بدون وجود رهبری مقتدر امکان پذیر نبود. انقلاب اسلامی از جنبه پشتیبانی مردمی هم بی نظیر است و در جریان وقوع انقلاب اسلامی همه اقشار و افراد در صحنه حاضر شدند و فرمان امام (ره) را لبیک گفتند (طباطبایی ١٣٤١: ١٤- ١٦).
از طرف دیگر مردم به مقتدای و امام خویش و روش های ایشان در رهبری اعتماد بسیار بالایی داشتند.
تبدیل مساجد و تکایا به مراکز آغاز تظاهرات و نقش شبکه روحانیت در سراسر کشور که همه مبتنی بر نقش امام (ره) در رهبری انقلاب بود، حرکتی بسیار گسترده و قدرتمند ایجاد کرد که رژیم شاه و حامیان خارجی آن را غافل گیر و ناتوان از انجام هر گونه عکس العمل بازدارنده کرد.
تشکیل و ثبات پایه های نظام جمهوری اسلامی
امام خمینی(ره) بعد از وقوع انقلاب اسلامی تشکیل نحوه تشکیل نظام را به رفراندوم عمومی گذاشتند، سپس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به آرای عمومی گذاشته شد و نظام اسلامی شکل گرفت.
بررسی نقش امام راحل در پیروزی انقلاب اسلامی / از دلیری و شجاعتی مثال زدنی تا اعتقاد به انجام وظیفه و تکلیف الهی لذا میبینیم که تمامی ساختارها و مقامات عالی رتبه این نظام با رای مستقیم مردم انتخاب می شوند. امام (ره) تشکیل نظام مردم سالاری دینی را محقق کرد و در ادامه راه جدیدی را به ملت های مسلمان و آزادیخواهان جهان نشان دادند. بدون شک امام (ره) تاریخ ساز و اندیشمندی بزرگ بودند که با برنامه ریزی دقیق و تنظیم شایسته راهبردها، تاکتیک ها و اراده پولادین توانستند به سرعت رژیم وابسته پهلوی را سرنگون و نظام جمهوری اسلامی ایران را پایه ریزی کنند (کدی ١٣٧٥: ٤٩).
جایگاه ولایت فقیه
امام خمینی(ره) ولایت فقیه را نه تنها برخاسته از متون دینی اسلامی می دانند، بلکه آن را برخوردار از چنان جایگاه دینی اسلامی می دانند که پس از اصول اعتقادی در رتبه نخست احکام الهی دانسته و برتر از همه احکام و فروعات دینی شمرده است. اینک برخی از فرازهای سخنان ایشان در این زمینه نقل می شود:
«حکومت به معنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم واگذار شده،... از اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعیه الهیه حتی نماز، روزه و حج تقدم دارد.... حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است در مواقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یک جانبه لغو کند و می تواند هر امری را چه عبادی و یا غیرعبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند، حکومت می تواند از حج که از فرایض مهم الهی است در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی می دانست موقتاً جلوگیری کند... ولایت فقیه و حکم حکومتی از احکام اولیه است...».
گرچه حکومت و حکم حکومتی به فرموده امام راحل از احکام اولیه اسلام اند و بر همه فروع دینی حتی نماز، روزه و حج، مقدم اند ولی با احکام اولیه دیگر این تفاوت را دارند که چون احکام اولیه دیگر، این تفاوت را دارند که براساس مصالح کلی و دائمی وضع شده اند، ثابت و تغییرناپذیرند، ولی احکام حکومتی، چون براساس مصالح مقطعی و محدود وضع شده اند، تغییرپذیر و موقتی اند.
امام خمینی(ره) درباره سنخ، ماهیت و اهمّیت احکام حکومتی نیز فرمودند: «اوامر و نواهی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه معصومین علیهم السلام در احکام الهی، ارشادی است، همانند اوامر فقها نسبت به مقلدان خود. مخالفت مردم در این موارد، مخالفت با خدا به شمار می رود نه مخالفت با پیامبر و ائمه و فقها (حائری، ١٣٦٧: ٣٣٠).
اما دستور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به اعتبار رهبر امت، غیر از فرمانی است که وحی الهی را ابلاغ می کند. بلکه اوامر مستقل نه ارشاد به حکم شرع و همانند احکام الهی اطاعت از آن واجب می باشد. هر روایتی که از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و یا علی علیه السلام با الفاظی همچون «قضی»، «حکم» و امثال آن آمده، حکم شرعی نیست بلکه اوامر سلطانی و قضایی آنان به شمار می رود که لازم الاجرا بوده و قابل فسخ و تغییر نیستند».
ارائه طرح برای آینده:
پس از اوج گیری نهضت روحانیت و قیام ١٥ خرداد ٤٢ و در شرایطی که نیروهای انقلابی و مبارز، ضرورت تحولی اساسی را در جامعه احساس می کردند، یکی از مهم ترین دغدغه ها، «طرح آینده» بود.
حداقل دو تجربه ناکام در ذهن عمومی جامعه وجود داشت که هر طرحی برای مبارزه را به چالش می کشید. مبارزات دوره مشروطیت و انحراف آن به نفع استعمار انگلیس و استقرار رژیم پهلوی و نیز مبارزات ملی شدن صنعت نفت و عدم مدیریت موفق آن در نیل به اهداف که عملاً دیکتاتوری و وابستگی بیقید و شرط شاه را به آمریکا در پی داشت استراتژی مبارزه و هدف آن را مواجه با دشواری میساخت. از طرفی مبارزه با استبداد و وابستگی شاه در چارچوب قانون اساسی و رژیم سلطنتی، ناموفق می نمود و از سوی دیگر، طرح هرگونه جایگزینی در شرایط حاکمیت نظام دو قطبی در ساختار سیاسی بین الملل و همسایگی دیوار به دیوار ایران با شوروی و نفوذ عمیق آمریکا در لایه های مختلف اقتصاد و سیاست و فرهنگ کشور بسیار حسّاس و خطیر تلقی می شد. در این میان نظریه سیاسی امام خمینی(ره) در قالب کتاب «ولایت فقیه یا حکومت اسلامی»، در سال ٤٩ مخفیانه منتشر شد و خلاء طرح جایگزین را پر کرد. این کتاب که مطالب درسهای امام در نجف اشرف بود دور از چشم مأموران ساواک و دست به دست بین نیروهای مومن و انقلابی می گشت و اندیشه استوار نظام سیاسی اسلام را القاء می کرد. اهمیت انتشار این کتاب در آن زمان برای جهت دار کردن مبارزه و برانگیختن مباحث تحقیقاتی و علمی پیرامون چگونگی تشکیل یک حکومت دینی، با توجه به اقتضائات زمان و تجربه های بشری، و قابل عمل نشان دادن این هدف، و نیز تشدید و تقویت انگیزه های اسلامی مبارزه، انکارناپذیر است. البته این کتاب حاوی استدلال های فقهی برای اثبات مسئله و ارکان و کلیات آن بود، ولی همین اصول و ارکان، در ارائه دورنمایی از آینده دورنمایی که از پشتوانه ای دینی و اعتقادی و تاکید و تأیید مرجع تقلیدی برجسته برخوردار است بسیار موفق و م ۆثر بود و نشان میداد استراتژی مبارزه امام، استراتژی ای آینده نگر، واقع بینانه و درازمدت است و حرکت امام (ره) فراتر از جنبه سلبی، دارای جنبه اثباتی و ایجابی هم هست.
این عامل قطعاً در شکل گیری رهبری بلامنازع امام م ۆثر بود و چشم انداز روشنی را برای مبارزه ترسیم می کرد (مطهری: ١٨٢).
شیوه رهبری حضرت امام خمینی (ره):
از آنجا که انگیزه، بینش و روش سیاسی امام (ره) برخاسته از ایمان و معرفت عمیق دینی و الهی وی بود، شیوه رهبری ایشان نیز مختصات ویژه ای داشت، که اعمال همین شیوه ها، موجب گسترش چتر رهبری ایشان و جذب و جلب اقشار و نیروهای انقلابی می شد و حتی به تدریج رقبای ایشان را هم به همکاری و همراهی وا می داشت. گرچه واقعیات پس از انقلاب، پرده از روی انگیزه های بسیاری از این همراهیها برداشت، ولی نفس همراهی نشان دادن این چهره ها، حکایت از توفیق شیوه رهبری ایشان داشت.
تأمل و تدبیر در تصمیم گیریها، مشورت با اهل نظر و شنیدن همه دیدگاهها، سعه صدر در برخورد با مخالفان تا جایی که به اصول و آرمان ها لطمه ای وارد نسازد صراحت در میان نظرات، امانتداری و حفظ اسرار یاران و همراهان، استفاده و بهره برداری از همه نیروهای دارای حداقل صلاحیت، در سپردن امور به آنان، برخورد متواضعانه، عاطفی و اخلاقی با همراهان و همکاران، رعایت حیثیت و حرمت اجتماعی دست اندرکاران، اعمال شیوه های تربیتی و اخلاقی بیش از شیوه های ادارای و حکومتی؛ از مهم ترین نکاتی است که در روش رهبری امام ملاحظه می شود. البته هیچکدام از این امور، مانع عمل امام به آنچه آن را
«تکلیف» تشخیص می دادند، نمی شد و چه بسا چه قبل و چه پس از شکل گیری نظام جمهوری اسلامی نظر و عقیده دیگران را می شنیدند و مشورت های لازم را انجام می دادند، ولی در مواردی نیز به تشخیص و تصمیمی، برخلاف نظر مشاوران می رسیدند و با توجه به اقتضائات و مصالح، همان را عملی می ساختند. این اصول و شیوه رهبری همواره به تحکیم و افزایش اعتماد به ظرفیت و توان رهبری امام (ره) کمک می کرد و در شکل گیری رهبری بلامنازع ایشان موثر بود (بازرگان: ١١٤).
تلاش های حضرت امام خمینی (ره) در رهبری نهضت اسلامی از دهه ٤٠ تا پیروزی انقلاب اسلامی: امام در این مدت همه جنبه های رهبری در حرکت انقلابی را با هوشمندی و توانایی ویژه و نتایج خیره کننده ای به انجام رسانیده است از جمله:
١- تربیت کادرهای انقلابی:
امام در سال های پیش از انقلاب به تربیت گروهی از شاگردان مورد اعتماد و معتقد و توانا همت گمارد که با حضور در شهرها و مناطق مختلف در زمینه سازی و تداوم انقلاب و از جمله در بسیج عمومی و گسترش ایدئولوژی انقلاب نقشی گسترده به عهده داشتند.
٢- بیان و گسترش ایدئولوژی انقلاب اسلامی:
گسترش ایدئولوژی انقلابی یکی از شرایط بنیادی وقوع انقلاب است. حضرت امام از یک طرف با حرام اعلام کردن تقیه در دوره پیش از انقلاب و از طرف دیگر با تذکر جنبه های انقلابی مفاهیم مذهبی از قبیل عاشورا به بیان وظیفه قشرهای مختلف در مبارزه با رژیم طاغوت پرداختند و از طرف دیگر با درس های حکومت اسلامی و ولایت فقیه در سال ١٣٤٨ در زمان تبعید در نجف اشرف، حکومت جایگزین را معرفی نمودند. این مرحله ای بسیار مهم در رخداد انقلاب اسلامی بود و بدون این تلاش ها پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی امکان پذیر نبود.
٣- بسیج عمومی و به صحنه آمدن نخبگان و توده ها:
انقلاب اسلامی از جنبه میزان نخبگان و توده های شرکت کننده بی نظیر است. به جز وابستگان به رژیم سابق که در مقابل انقلاب قرار داشتند، تقریبا همه اقشار و افراد در صحنه حاضر شدند و فرمان امام را لبیک گفتند. اعتماد بسیار بالای مردم به امام خمینی و روش های ایشان در رهبری و همچنین تبدیل مساجد و تکایا به مراکز آغاز تظاهرات و نقش شبکه روحانیت در سراسر کشور که همه مبتنی بر نقش امام در رهبری انقلاب بود، حرکتی بسیار گسترده و قدرتمند ایجاد کرد که رژیم شاه و حامیان خارجی آن را غافلگیر و ناتوان از انجام هر گونه عکس العمل بازدارنده ای نمود.
ایشان غذاهای ساده می خوردند، لباس ساده می پوشیدند، روی زمین می خوابیدند و با پشتکار مداوم نماز شب می خواندند. امام خمینی(ره) جلسات قرآن را هر روز تا پایان عمرشان برگزار می کردند.
٤- تشکیل نظام جمهوری اسلامی:
امام خمینی با پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل نظام جدید را به رفراندوم عمومی گذاشت و سپس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به آرای عمومی گذارده شد و بدین ترتیب یک نظام اسلامی پدید آمد که همه ساختارها و مقامات عالی رتبه آن با رای مستقیم مردم برگزیده می شوند. امام در عصر نظام های حکومتی دنیوی، تشکیل نظام مردم سالاری دینی را به تحقق رساند و راه جدیدی را به ملت های مسلمان و جهانیان نشان داد که هم به انجام فرامین الهی پایبند است و هم به نقش مردم در سیاست تاکید میکند (روحانی ١٣٥٩ ج ١: ٩٥).
نتیجه گیری
رهبری امام خمینی یکی از مهمترین عوامل شروع، تداوم، پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی در ایران بوده است. مهمترین بحث در رهبری سیاسی، بررسی دلایل پیروی و اطاعت مردم از «رهبر» است که از آن به عنوان «مشروعیت» تعبیر می شود. عوامل مؤثر در مشروعیت سیاسی رهبر در هر انقلاب و نظام سیاسی به شرایط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن جامعه بستگی دارد. در ایران به دلیل حاکمیت فرهنگ تشیع، بحث اجتهاد، تقلید و مرجعیت مقبولیت و رواج یافته و به جزئی از فرهنگ اجتماعی و مذهبی مردم تبدیل گردیده است. به همین دلیل نهاد مرجعیت از پشتوانۀ فرهنگی، فکری و اجتماعی برخوردار شده و برخی کارکردهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به خود اختصاص داده است که مشروعیت عملکرد و رهبری سیاسی اجتماعی «مرجع» را تأمین می کند.
امام خمینی از دهۀ ١٣٤٠ با برخوردار شدن از عنوان مرجعیت، مبارزات خود را با رژیم شاه و عملکردهای مخالف اسلام آن رژیم شروع کرد و رژیم شاه که مخالفتهای ایشان را تحمل نمیکرد، ایشان را در ١٣ خرداد ١٣٤٢ دستگیر و زندانی کرد. مردم با شعار حمایت از مرجع تقلید خود دست به قیام زدند که در نتیجۀ آن واقعه ١٥ خرداد ١٣٤٢ رخ داد و این تاریخ به مثابۀ نقطه شروع انقلاب اسلامی درآمد. از آن پس امام خمینی به صورت رهبر بلامنازع نهضت اسلامی مطرح گردید و ادامۀ منطقی این نهضت به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ١٣٥٧ منجر شد. به این ترتیب، مرجعیت نقش عمده ای در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری سیاسی امام خمینی ایفا کرد.
فهرست منابع و مآخذ
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی. شمارة بازیابی ٦٦٢.
- آقابخشی، علی و مینو افشاری راد. (١٣٧٥). فرهنگ علوم سیاسی. چاپ دوم. تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران.
- بازرگان، مهدی. «انتظار مردم از مراجع». بحثی دربارة مرجعیت و روحانیت.
-- بشیریه، حسین. (١٣٧٢). انقلاب و بسیج سیاسی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- بلاندل، ژان. (١٣٧٨). حکومت مقایسه ای. ترجمۀ علی مرشدی زاد. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- حائری، عبدالهادی. (١٣٦٧). نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با دو رویۀ تمدن بورژوازی غرب. تهران: امیرکبیر.
- خمینی، روح الله. (١٣٧٨). صحیفۀ امام. تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی. چاپ اول. ٢٢ ج.
- -------------------- بیتا). تحریر الوسیله. قم: اسماعیلیان.
- دوانی، علی. (١٣٧٧). نهضت روحانیون ایران. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی. چاپ دوم.
- رجبی، محمدحسن. (١٣٧٨). زندگینامۀ سیاسی امام خمینی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی. چاپ دوم.
- روحانی، سید حمید (زیارتی). (١٣٥٩). بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی. تهران: انتشارات راه امام. چاپ ششم.
- شفیعی فر، محمد. (١٣٧٥). «بینش اجتهادی در انقلاب اسلامی ایران». تأملات سیاسی در تاریخ تفکر اسلامی. به اهتمام موسی نجفی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- شیخ فرشی، فرهاد. (١٣٧٩). تحلیلی بر نقش سیاسی عالمان شیعی در پیدایش انقلاب اسلامی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- طباطبایی، محمد حسین. (١٣٤١). «اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه». بحثی دربارة مرجعیت و روحانیت. تهران: شرکت سهامی انتشار.
- علم، امیراسدالله. (١٣٧١). گفتگوهای من با شاه: خاطرات محرمانه امیراسدالله علم. ترجمۀ: زیر نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوی. تهران: طرح نو. چاپ دوم.
- کوئن، بروس. (١٣٧٢). درآمدی به جامعه شناسی. ترجمۀ محسن ثلاثی. تهران: فرهنگ معاصر. چاپ سوم.
- محمدی، منوچهر. (١٣٦٥). تحلیلی بر انقلاب اسلامی. تهران: امیرکبیر.
- مسجد جامعی، محمد. (١٣٦٩). زمینه های تفکر سیاسی در قلمرو تشیع و تسنن. تهران: انتشارات الهدی.
- مطهری، مرتضی. «مشکل اساسی در سازمان روحانیت». بحثی دربارة مرجعیت و روحانیت.
- نیکی، آرکدی. (١٣٧٥). ریشه های انقلاب ایران. ترجمۀ عبدالرحیم گواهی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- هنری لطیف پور، یدالله. (١٣٧٩). فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب اسلامی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.