میرملاس:پدر و مادر مىتوانند هم اثر مثبت و هم اثر منفى روى فرزندان خود بگذارند و این تأثیر تا حدودى به نوع ارتباط کلامى و گفتارى والدین با فرزندان، بستگى دارد، اما به هر حال،چون ارتباطات تنها به صورت کلامى نیست،پس روابط عاطفى نیز در این عملکرد مؤثر است.
مىتوان گفت که تقلید و تعیین هویت کاملا به طور طبیعى اتفاق مىافتد بدون این که کودک یا والدین طرح و برنامهاى را از پیش براى آن تعیین کنند.
کودکان ارزشها و شیوههاى پیچیده نگاه به دنیا را، از طریق روابطشان با والدین خود مىآموزند و هرگز نمىشود به طور مستقیم این ارزشها را آموزش داد و به کودک بیاموزند که کدام ارزش را باور کند و کدام یک را نه.
همانطور که دکتر «هیم جینوت» در کتاب خود مىنویسد:ارزشها از طریق هویت کودکان، فرا گرفته مىشود و بخشى از وجود آنها را تشکیل مىدهد و این الگوى ارزشى، با گذشت سالها و زندگى با افراد خانواده و اجتماع، تکامل مىیابد.
اگر والدین خواستار ثبات ارزشها و رفتارهاى خاصى در کودکان خود هستند، باید بدانند که رفتار عملى از گفتار، بسیار تأثیرگذارتر مىباشد، به همین جهت کودکان باید به گونهاى آموزش ببینند که از رفتار درست الگو بردارى کنند و در طول زندگى آن را به اجرا در آورند.
والدین خوب، حقیقتا الگوهاى مثبت و سازندهاى هستند ولى آیا این موضوع، بدان معناست که همواره والدین، کارها را به درستى انجام مىدهند و هر چه مىگویند حقیقت دارد؟ جواب این سؤال منفى است، انسان به گونهاى آفریده شده که از نقص و خطا و اشتباه مبرا نیست ولى به هر جهت خصوصیاتى ویژه و اساسى در او نهاده شده است که مىتواند به عنوان سرمشق و الگو، در نظر گرفته شود.
در این جا ما به طور اختصار، نمونههایى از این ویژگىها را مطرح مىکنیم:
انسان بودن
بىعیب و نقص بودن، ایدهاى است که هرگز عملى نمىشود و نابجا است، انسانها همواره باید وجود نقص را در خود و دیگران پذیرا باشند و با میل و رغبت، خطاهاى خود را بپذیرند و در جاى مناسب عذر خواهى کنند، مسئولیت اشتباهات خود را به عهده بگیرند و اگر صدمهاى به دیگران وارد ساختهاند درصدد اصلاح آن برآیند.
همچنین همه باید توانایى بخشش را در خود پرورش دهند و خطاهاى دیگران را ببخشند خصوصا اگر کودکان مرتکب این خطاها شده باشند.
صادق بودن
کودکان صداقت و درستى را تشخیص داده و مورد احترام قرار مىدهند و بیشتر آنان قادرند که ریا و دورویى را بر ملا کنند.
دورویى عملى است که اعتماد و احترام را از بین مىبرد، اگر تمایل داریم که فرزندانمان با ما صادق باشند هرگز نباید رفتار دورویانه و غیر مسئولانه از خود بروز دهیم و یا درصدد پنهان کردن آن برآییم.
اگر مىخواهیم کودکان با ما روراست باشند و احساسات خود را به روشنى بازگو کنند، ما نیز باید با آنها صادق باشیم، والدین باید همواره خواستههاى خود را به روشنى براى فرزندان بازگو کنند تا آنها بیشتر متوجه انتظارات پدر و مادر گردند و بتوانند نیازهاى خود را ابراز دارند، همچنین پدر و مادر نباید پشت سر کسى و خصوصا اعضاى خانواده، صحبتى کنند.
مسئولیت پذیر بودن
ما باید وظایف خود را در قبال خانواده و اجتماع به درستى انجام دهیم، به قولهاى خود وفا کنیم و هرگز قولى ندهیم که نمىتوانیم آن را به انجام رسانیم، همچنین بیش از توانایى خود، مسئولیتى را پذیرا نباشیم.
ما والدین باید از لحاظ جسمى و روحى، نیازهاى فرزندان را برطرف کنیم و با حضور خود، توجه کافى را به آنان معطوف بداریم.
با ملاحظه و مهربان بودن
گوش شنواى خوبى براى دیگران باشیم، حتى اگر آن فرد، کودک ۵ساله باشد، اگر ما خواستار احترام از سوى فرزندان هستیم، خود نیز باید محترمانه با آنها رفتار کنیم.
هرگز نباید دیگران را مورد انتقاد و تحقیر قرار دهیم خصوصا اگر فرزندمان باشد زیرا این عمل سبب مىشود که او مسئولیتپذیرى را فرا نگیرد و به جاى آن انتقاد کردن در مورد دیگران را بیاموزد و همچنین خود را به خاطر اشتباهاتش، محکوم کند.
لقب و صفت منفى براى کسى در نظر نگیریم (حتى به شوخى) زیرا این عمل قلب او را جریحهدار مىکند و سالها در ذهنش باقى مىماند،خشونت و اجبار را در زندگى به کار نبندیم زیرا فرزندان نیز این گونه عمل خواهند کرد.
الگوى بد
چه چیزى سبب مىشود که الگوى سازندهاى براى فرزندان نباشیم؟ عملکرد والدین و نگرش آنها، نقش الگو و اسوه بودن آنان را مشخص مىکند، ابراز این جمله که «همچون من عمل مکن، به گفتهى من عمل نکن» واقعیت ناگوارى است که بسیارى از والدین به فرزندان خود توصیه مىکنند.
در واقع آنها انتظار دارند که فرزندان، کارى متفاوت از اعمال والدین انجام دهند در صورتى که عملا چنین اتفاقى نخواهد افتاد، به طور مثال کودکان والدین خود را که به سوى مصرف الکل و مواد مخدر روى آوردهاند، سرمشق خود قرار مىدهند.
حقیقت این است که ابراز این جمله که:«این کار اشتباه است، انجام نده» هیچ کمکى به خوددارى فرزندان از انجام آن عمل نخواهد کرد،در واقع والدین خود باید در رفع رفتارهاى نادرست قدم بردارند تا فرزندان آن را مورد سرمشق قرار ندهند.
والدین هنگامى سرمشق و الگوى بدى براى فرزند خود هستند که به طور مثال نمىتوانند عصبانیت خود را مهار کنند ولى از فرزند خود چنین انتظارى دارند و یا از فرزند مىخواهند که عمل پدر و مادر را از دیگرى پنهان کند و مثلا به مادر نگوید که پدر گلدان را شکست ،این رفتار پدر و مادر سبب مىشود که حس صادق بودن در کودک تضعیف گردد و خود نشانگر این مسئله است که این والدین، الگوى مناسبى براى فرزندان نخواهند بود.
کوتاه سخن این که اگر شما نمىخواهید فرزندان مرتکب کار اشتباهى گردند، در ابتدا خود از آن عمل سرباز زنید،هنگامى که پیام زبانى والدین با رفتار آنان هماهنگى ندارد، کودکان بیشتر تحت تأثیر رفتار آنان واقع مىشوند.
بیشتر کودکان آرمانگرا هستند و تمایل به انجام کارهاى درست و بجا در وجودشان موج مىزند و به این جهت انتظار دارند که والدینشان نیز مسئولیتپذیر بوده و عملکرد درستى داشته باشند.
وقتى والدین به شیوه دورویانه رفتار مىکنند، واکنش فرزندان به دو گونه خواهد بود،تعدادى از کودکان نسبت به این رفتار والدین، مقاومت کرده و اعتراض مىکنند ولى عدهاى نیز به تقلید از این رفتار منفى مىپردازند.
البته شیوه دوم در میان کودکان بیشتر مشاهده مىشود زیرا از لحاظ عاطفى، فرزندان تمایل کمى دارند که با والدین خود مخالفت کنند و همین امر سبب مىشود که هم فرزند و هم والدین بازنده میدان باشند.
مرکز مشاوره و مددکاری معاونت اجتماعی فرماندهی اتظامی استان لرستان