در محضر آیت الله توکل در دومین جلسه دنیا دارعمل بودم که ایشان درباره اینکه دنیا باب اسباب و مسببات است نکاتی را بیان فرمودند:
خداوند دنیا را دار عمل قرار داد و در کنار آن دنیا باب اسباب و مسببات است و همه چیز علتی در آن است؛ چه علت را بدانید و ندانید، علت کارش را میکند و اگر علت را هم بدانید، باز آن حادثه عوض نمیشود.
در روایات فرازهایی جداجدا درباره همین اسباب و مسببات ذکر شده است و بعضی روایات نیز با هم ذکر شده است، به اجمال بگویم که آمده است: «مِنْ عَلاَمَاتِ اَلشَّقَاءِ جُمُودُ اَلْعَینِ وَ قَسْوَهُ اَلْقَلْبِ» مثلاً در باب اسباب و مسببات در روایات دارد که از علامت شقاوت این است که چشمها اشکبار نیست و خشک است.
خوب این خشکی علت دارد، که یک علت آن این است که دلها به شقاوت آمده که چشم خشک شده است و در نقل دیگر حالا چرا چشمها خشک میشود؟ چون دلها قسی شده است و قساوت در دلها آمده است و باعث شده چشم خشک شود.
حالا چرا دل قساوت میگیرد؟ به خاطر اینکه زیاد گناه کرده است، پس ظلمات گناه و تعفن آن باعث ظلمانی و متعفن شدن دل شده است و دل قساوت پیدا کرده است. پس علت قساوت دل، گناهان زیاد است.
حالا چرا گناه زیاد شده است؟ به خاطر اینکه آرزوها زیاد شده است! وقتی آرزوها زیاد شد، فرد از راه حلال نمی تواند به آن برسد، پس دست به حرام می زند و از راه حرام میخواهد به این آرزوها برسد.
بنابراین وقتی کثرت آمال و آرزوها جلو آمد، آدم به ناچار به سمت گناه میرود. پس به اندازه دهان لقمه بگیرید و به اندازه گلیم خود پا را دراز کنید که اگر لقمه سنگینتر شد، گلو گیر میشود و در آن میمانید.
حالا یک سوال دیگر، چرا آرزوها این قدر طولانی میشود؟ چون مرگ را فراموش کردید، آرزوها زیاد شد، «وَ نِسیانُ المَوتِ مِن کِثرَهِ الآمالِ». و جمله پایانی این که «وَ کِثرَهِ الآمالِ مِن حُبِّ الدّنیا» حالا یک وقت دنیا برای فرد زیبا می شود و او گرفتار حب دنیا می گردد، که این زیبا شدن دنیا و حب دنیا باعث فراموش شدن مرگ می شود.
بنابراین مرگ فراموش شد، آرزوها زیاد می شود؛ آرزوها زیاد شد، گناه زیاد میشود؛ گناه زیاد شد دل قسی میشود و وقتی دل قسی شد اینجا چشم میخشکد و آثار شقاوت بوجود میآید.
منبع: سلطان احمدی دات آی آر