0

راهكارهاى تقویت و تحكيم نظام خانواده از منظر اسلام

 
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

راهكارهاى تقویت و تحكيم نظام خانواده از منظر اسلام

نویسنده: ساجده العبدالخانی

چكيده‌

ريشه فقر عاطفى و معنوى انسان‌ها كه امروزه افراد زيادى با آن درگيرند، نداشتن تفسيرى درست از خانواده و نداشتن التزام عملى به وحدانيت خدا و مؤثر بودن او در زندگى است؛ اين امر بر روابط عاطفى اعضاى خانواده تأثير دارد و موجب اضطراب، دلهره، داشتن آرزوهاى واهى، حرص و ولع به مسائل مادى و زیر پا گذاشتن ارزش‌هاى الهى و انسانى شده است. با توجه به نقش مهم بنيان خانواده در انتقال آموزه‌هاى وحيانى و غير وحيانى، به سلامت اين كانون، رشد و بالندگى آن توجه زيادى شده است؛ بنابراين افرادى كه در نگرش به اين بنيان مقدس دچار انحراف شده‌اند، جوامع انسانى را به انحطاط كشانده و از رشد و تعالى باز داشته‌اند. اين نوشتار آياتى را كه درباره تشكيل خانواده بر پايه مهر و محبت، اعتماد، اطمينان، سكون و آرامش و ... بيان شده، بررسی کرده است؛ همچنين تبيين عوامل ثبات و دوام خانواده يا سستى پايه‌هاى آن، راهكارهاى تقويت و تحكيم بنيان خانواده بر اساس آموزه‌هاى قرآن كريم و سيره بزرگان دين نيز بيان به دنبال آن آمده است.

 واژگان کلیدی‌: تحكيم، مودت، خلق، حُسن، اثر، بعل، جهاد زن.

 مقدمه‌

انسان طبق سرشت و فطرت خويش، نياز به جفت و همدم دارد (شورى: 11؛ فاطر: 11) تا به سكون و آرامش برسد. مكاتب سالم در جوامع بشرى، به‌ویژه مكتب‌هاى آسمانى و دين مبين اسلام، اين ميل فطرى انسان را تأييد و پيروان خود را به تشكيل خانواده دعوت نموده‌اند. در اسلام هيچ بنيانى با ارزش‌تر از ازدواج بنا نهاده نشده و كسى را كه از اين سنت نبوى روى‌گردان شود، از خود نمى‌شمارد..« ما بنى فى الاسلام بناء أحب إلى الله عزّ وجل، وأعزّ من التزويج»(محمدى ری‌شهری، 1383، 5: 2248).

از اساسى‌ترين مباحث در روند رشد شخصيت، پيشرفت و تعالى انسان به‌سوی سعادت و فوز ابدى، «خانواده» است. در غرب و در ميان افرادى كه جهان‌بينى مادى دارند يا در باورهاى دينى ضعيف‌اند، پيوند اعضاى خانواده بر اصل منافع شخصى و ملاك‌هاى مادى قرار دارد (سالارى‌فر، 1381، 42؛ زيبايى نژاد و سبحانى، 1381، 84.) و از اين باور، ضربه‌هاى تلخ و دردناكى را نيز تحمل نموده‌اند.

در اسلام پيوند زناشويى، از نشانه‌هاى قدرت و حكمت الهى مطرح شده و مایه مودت و رحمت است كه كانون خانواده را استوارى مى‌بخشد. حال ببينيم عامل موفقيت خانواده چيست؟ چرا برخى ازدواج‌ها موفق و برخى ديگر ناموفق است؟ تفاوت بين افرادى كه ساليان سال در زندگى زناشويى خود كامياب‌اند با كسانى كه پيوسته با مشكلات روبه‌رو مى‌شوند، چيست؟ با آنكه بيشتر زوج‌ها با آرزوهاى طلايى، زندگى زناشويى را آغاز مى‌كنند، چرا برخى از آنان فقط مدت كوتاهى شادى را تجربه مى‌كنند و برخى ديگر، سال‌ها زندگى را با شور و شعف ادامه مى‌دهند؟

خانواده؛ تجلى‌گاه مودت و رحمت از ديدگاه قرآن‌

خانواده، مهم‌ترين نهاد اجتماعى و كوچك‌ترين هسته جامعه است؛ اساس و ركن خانواده، ازدواج است كه از وقايع و مراحل مهم زندگى هر انسان و فرايندى است که از تعامل بين زن و مرد که با شرايط و مراسم قانونى، شرعى و عرفى برگزار مى‌شود؛ اين عمل مورد پذیرش شرع، قوانين و تشكيلات اجتماعى است. ازدواج، بسيارى از نيازهاى فردى و اجتماعى زن و مرد را با ارتباط‌های جسمى، جنسى، روانى و اجتماعى برآورده مى‌سازد.ارزش‌گذارى خانواده، بر پايه مودت و دوستى بين اعضاى آن و اعضاى آن را انجام حقوق متقابل، در كنار يكديگر نگاه داشته است. اگر اين جريان بر اساس دوستى و تفاهم و دور از خودخواهى ادامه يابد، به كمال انسانى مورد انتظار خواهد انجاميد. خانواده داراى سه ركن فيزيكى، عاطفى و معنوى است؛ ركن فيزيكى خانواده را وجود همسران و ركن عاطفى آن را محبت و گذشت تشكيل مى‌دهد؛ اركان فيزيكى، بدنه و اسكلت خانواده را تشكيل مى‌دهند و اركان عاطفى، روح و جان خانواده‌اند. اگر خانواده‌اى از دو نعمت محبت و گذشت محروم شود، همانند كالبد بدون روح خواهد بود كه هيچ خوشبختى و موفقيتى در اين خانواده وجود نخواهد داشت؛ زيرا سعادت و خوشبختى در زندگى خانوادگى سالم و موفق يافت مى‌شود؛ جايى كه محبت و عاطفه، انسان را از محبت‌هاى بى‌پايه و سطحى بى‌نياز مى‌كند و با تلاش دو انسان اميدوار و بانشاط، محيطى سرشار از دوستى و احساس مسئوليت فراهم مى‌شود.

پيوند مودت و رحمت‌

خداوند انسان را با اندكى تفاوت ساختمانى و عاطفى، در دو جنس آفريد و آرامش و نيك‌بختى آنان را در پيوستن به هم و ازدواج قرار داد. از نگاه قرآن، خانواده، مدرسه محبت و دوستى است: ومن آياتِهِ أَن خلق لكم من أنفسكم أزواجاً لتسكنوا إِليها و جعل بينكم مودّة و رحمة إنَّ فى ذلك لآياتٍ لقوم يتفكّرون (روم: 21)؛ و از نشانه‌هاى او اينكه از [نوع‌] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدان‌ها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد؛ آرى در اين [نعمت‌] براى مردى كه مى‌انديشند، قطعاً نشانه‌هايى است. قرآن در اين آيه، هدف ازدواج را سكون و آرامش دانسته و با تعبير پرمعنى «لتسكنوا» نكته‌هاى بسيارى را بيان كرده است. (ر. ك: اعراف: 189)؛ اين آرامش به اين دليل است كه دو جنس، تكميل‌ کننده يكديگر و مايه شكوفايى، نشاط و پرورش هم هستند؛ به‌گونه‌اى كه هر يك بدون ديگرى ناقص است. چنين جاذبه نيرومندى ميان دو جنس مكمل، دور از انتظار نيست؛ بر اساس اين تعبير، رابطه و پيوند زن و شوهر، از ابعاد مهم خانواده است. در خانواده نقاط ضعف و قوت شخصيت انسان بدون هيچ ترس و ملاحظه‌اى آشكار مى‌شود و امكان درمان مشكلات به‌صورت طبيعى در آن فراهم است؛ يعنى با نيروى عشق و محبت، مى‌توان به دشوارترين مقصودها رسيد. زن و شوهر با تعامل دوستانه و همكارى در مسير شناخت خود و خداى خود، به آرامش مى‌رسند و به‌سوی وادى امن الهى گام بر می‌دارند. خداوندى كه انسان را براى زندگى اجتماعى آفريده، اين پيوند و رابطه ضرورى را نيز در جان او ايجاد كرده است.

تعبير «سكنى» در آيه، اشاره به اين واقعيت دارد كه آرامش، مقام و موقعيتى است كه انسان بايد بدان دست يابد. از ديدگاه قرآن، وظيفه خانواده زمينه‌سازى براى رسيدن به اين هدف است؛ براى زن و شوهر يا فرزندانى كه راه آنان را ادامه مى‌دهند. الفت زن و شوهر و همكارى عاشقانه و محبت‌آميز آن دو، در مسير كمال، رحمت و مهربانى را براى خانواده و ديگران به بار مى‌آورد؛ پس اين الفت، پيوندى سالم است كه زمينه مناسب را براى ارتباط مسئولانه و ماندگار فراهم مى‌آورد؛ از سوى ديگر، فرزندان كه نوگامان اين مسيرند، از آن الگو گرفته و در روابط آينده با جامعه، سرمشق خود قرار مى‌دهند. رفتار والدين بيشتر از نقش محسوس آنان در روابط با فرزندان تأثير دارد و نوع تعامل والدين با يكديگر، سنگ بناى شخصيت روانى فرزندان را مى‌نهد. منظور از سازگارى و هماهنگى ميان زن و شوهر، تلاش در جهت تعالى و تكامل دوسويه، با وجود تفاوت‌هاى طبيعى و ذاتى است. زن و مرد همان‌گونه كه تفاوت‌هاى زيستى با هم دارند، تفاوت‌هاى مهم روانى نيز دارند. آيات قرآن كريم نيز بدين نكته اشاره دارد: «والليل إذا يغشى* و النهار إذا تجلّى* و ماخلق الذكر و الأنثى* إنّ سعيكم لشتّى» (ليل: 1- 4)؛ سوگند به شب چون پرده افكند* سوگند به روز چون جلوه‌گرى آغاز كرد* و [سوگند به‌] آنكه نر و ماده را آفريد* كه همانا تلاش شما پراكنده است. با اين حال، شرايط اجتماعى، خانواده و فرهنگ، عوامل مؤثرترى در شخصيت افراد به شمار مى‌آيد و موجب دوگانگى در رفتار زن و مرد مى‌شود.

هدف والاى تشكيل خانواده‌

نخستين هدف از تشكيل خانواده، بقاى نسل، تشكيل جامعه سالم و تأمين سلامت روانى افراد است. يكى ديگر از اهداف زندگى خانوادگى، تأمين نيازهاى اعضاى خانواده در سايه زندگى مشترك است و هر كارى به نسبت مقدار تأثيرى كه در برآوردن اين هدف داشته باشد، ارزشمند خواهد بود. كارهايى كه اعضاى خانواده براى تأمين اين هدف انجام مى‌دهند، به دو نوع اصلى تقسيم مى‌شود:

الف) كارهايى كه همه اعضاى خانواده با انجام آنها به‌طور يكسان مى‌توانند در تأمين اين هدف مؤثر باشند؛

ب) كارهايى كه از همه افراد خانواده ساخته نيست، بلكه به‌تناسب ويژگى جسمى و روانى، فرد خاصى بايد به انجام آن كارها بپردازد و انجام آن از توان اعضاى ديگر خارج است؛ بر همين اساس، به‌طور طبيعى نوعى تقسيم كار در ميان اعضاى خانواده‌ شكل مى‌گيرد (مصباح يزدى، 1388، 3: 73)؛ براى نمونه، ايفاى نقشى كه زن در محيط خانواده دارد، در توان مرد نيست؛ زن با توجه به ساختار طبيعى و جسمانى‌اش، مى‌تواند باردار شود؛ فقط او پس از وضع حمل مى‌تواند كودك خود را با شير تغذيه كند و با توجه به ويژگى‌هاى روانى مادرانه او را پرورش دهد كه اين كارها از مرد، بر نمى‌آيد؛ از سوی ديگر، مرد نيز با توجه به ويژگى‌هاى جسمانى و روانى خود وظايفى را در مسير تأمين اهداف خانواده بر عهده دارد كه زن قادر به انجام آنها نيست؛ پس تفاوت كارهاى مرد و زن در تأمين اهداف خانواده، به تفاوت ويژگى‌هاى روحى و جسمى آنان مربوط مى‌شود. در نگاهى كلى، زن از نظر احساسات و عواطف قوى‌تر و مرد در تدبير و تعقل قوى‌تر است. در محيط خانواده كه هم به تدبير نياز دارد و هم به پرورش و تربيت، اين تقسيم كار به شكل طبيعى به وجود مى‌آيد كه مرد به اداره خانواده و تأمين نيازهاى اقتصادى آن بپردازد و زن، پرورش فرزندان را بر عهده گيرد.

راهكارهاى تقويت و تحكيم مودت و رحمت در خانواده‌

هدف اساسى اسلام، تربيت انسان و تأمین سعادت او در ابعاد وجودى و در تمام مراحل زندگى است. پيامبران الهى به‌ویژه پيامبر اسلام (ص) براى اين هدف مقدس مبعوث شدند و در اين راه كوشيدند و در انجام اين كار به نيازها، ويژگى‌ها و علايق فطرى انسان توجه داشتند؛ به همين دليل، دستورهاى تربيتى و فرهنگ حيات‌بخش معصومين (علیهم‌السلام) به‌صورت دقيق در راستاى پرورش فطرى انسان‌ها تدوين شده است. اسلام راهكارها و رفتارهايى را براى تحكيم و تقويت مودت در خانواده بيان نموده كه برخى از آنها بيان مى‌شود.

  1. مهرورزى‌

يكى از راه‌هاى استحكام بنيان خانواده، توجه به ارتباط كلامى است. سخنان عاطفى با بهره‌گيرى از كلمات دل‌نشین و خطاب‌های شايسته و محبت‌آميز، مخاطب را جذب‌ مى‌كند و سبب مى‌شود از گوينده راضى شده، در دل نسبت به او احساس محبت كند. بى‌ترديد مهم‌ترين وظيفه زن و شوهر، به‌ویژه شوهران، مهرورزى قلبى، زبانى و رفتارى است؛ چراکه كانون خانواده بر اساس حس مهرورزى شكل مى‌گيرد. براى رسيدن به آرامش و سكون، تأمين نيازهاى غريزى در برابر نيازهاى عاطفى، نقشى به‌مراتب ضعيف‌تر دارد. بهترين شاهد آن، پيوند و دل‌بستگی ژرف همسران موفق از دوران ميان‌سالى به بعد- با وجود فروكش كردن نيازهاى غريزى- است؛ شهيد مطهرى (رحمة الله) دراین‌باره چنين مى‌گويد: آن چيزى كه زوجين را به يكديگر پيوند مى‌دهد، منحصراً شهوت و غريزه نيست و آنچه پايه وحدت زوجين را تشكيل مى‌دهد، همان چيزى است كه قرآن كريم از آن به مودت و رحمت ياد كرده است (مرتضى مطهرى، 1381، 169)؛ بر اين اساس، تشكيل بنياد خانواده بر اساس مهر و عشق‌ورزی و بقا و ماندگارى آن نيز، مرهون استمرار آن است. اگر عشق و مهر پيش از ازدواج، بر اساس ارزش‌هاى روحى و معنوى شكل گرفته باشد، پس از ازدواج نيز ماندگار است؛ زيرا زيبايى معنوى هرگز پايان‌پذير نيست، در مقابل، هرچه مهرورزى همسران در آستانه ازدواج، مبتنى بر امور زودگذر مادى، مانند زيبايى‌هاى ظاهرى، ثروت، نسب خانوادگى و موقعيت اجتماعى شکل‌گرفته باشد، شكننده‌تر خواهد بود. دير يا زود كاخ زيبايى ظاهرى زن يا مرد فرومى‌ريزد و بر چهره با طراوت بهارى آنان، چين و شكن مى‌نشيند. ثروت و نسب خانوادگى نيز با فراز و نشيب مستمر روزگار، در هم مى‌شكند و چه خوش گفته‌اند: «آنچه نپايد، دل‌بستگی را نشايد».

در كنار اهتمام به اصل گزينش همسر بر اساس ارزش‌ها و زيبايى‌هاى معنوى (در كنار زيبايى‌هاى ظاهرى) براى حفظ و ماندگارى مهرورزى متقابل همسران، بايد اين نكته را نيز بدانيم كه گفتار و رفتار همسران در برخورد با يكديگر، در تعميق يا تضعيف مهرورزى بسيار مؤثر است. زن بايد بداند كه مرد، او را كانون مهر و عطوفت مى‌داند و به همين دليل، تمام رازهاى مگوى خود را با او در ميان مى‌گذارد. او آيينه وجودش را كه گاه در بيرون خانه و در برخورد با تلخى‌ها و درشتى‌ها، تيره مى‌شود، با روح لطيف همسرش صيقل مى‌دهد. آيا چنين نقش سنگينى، جز با مهرورزى تحقق مى‌يابد؟

در برابر، زن نيز مرد خود را بهترين و كامل‌ترين مرد مى‌داند، يا دست‌کم دوست دارد كه چنين باشد. زن بخش اصلى هويت خود را درگرو عشقى مى‌داند كه به خاطر زيبايى‌هاى ظاهرى و باطنى در دل همسرش ايجاد كرده و دوست دارد كه در تاريك‌خانه دل همسرش، جز مهر و عشق به او چيزى يافت نشود. او همواره به عشق و دلدادگى همسرش به خود مى‌بالد و همين باور است كه هرگز او را به‌سوی مهرورزى به ديگران نمى‌كشاند. بزرگ‌ترين شكست زندگى زن در اين است كه احساس كند در قلب همسرش، محبوبيت و جايگاه چندانى ندارد؛ اين زن اگر در پى يافتن راهى معقول و منطقى براى بازگرداندن عشق پيشين همسر خود نباشد، ممكن است در دام عشق‌هاى دروغين ديگران اسير شود. به همين دليل در روايات تأكيد شده كه مردان عشق و علاقه خود را به همسرشان اعلام كنند. پيامبر اكرم (ص) فرمود: «قولُ الرّجُلِ للْمَرْأَةِ أِنّي أُحِبّكِ لا يَذهبُ مِنْ قَلبها أَبَدا؛ (حر عاملى، 1385 هـ ق، 14: 10)؛ گفتار مرد به همسرش كه «من تو را دوست دارم» هرگز از دل او محو نمي‌شود». خطاب ملاطفت‌آميز و دلربا، روح را نوازش مى‌دهد و همسر را تحت تأثير قرار مى‌دهد.

امام سجاد (ع) درباره ضرورت مهرورزى به همسران چنين مى‌فرمايد: حق همسرت آن است كه بدانى خداوند عزوجل- او را مايه سكون و انس تو قرار داده است و بدانى كه او نعمت خداوند بر توست؛ پس او را گرامى بدار و با وى نرمى كن و هرچند حق تو بر او واجب‌تر است، اما حق او بر تو اين است كه با او مهربانى كنى (ابن بابویه شيخ صدوق، بی‌تا، 2: 621)؛ ضرورت مهرورزى مردان به زنان و گرامى داشتن آنان، گوياى اهميت و جايگاه مهرورزى در حفظ بنياد خانواده است.

  1. نيازهاى عاطفى‌

پيدايش رابطه عاطفى ميان مرد و زن، آن دو را دلسوز و پشتيبان يكديگر مى‌كند. خداوند متعال انسان را به‌گونه‌ای آفريده كه با تأمين نيازها و مصالح يكديگر، به‌تدریج رابطه عاطفى ميانشان ايجاد شود و رشد كند. نيرومندترين عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت اعضا به يكديگر است؛ بنابراين، بهترين عامل براى استحكام و بقاى خانواده، بر انگيختن عواطف متقابل افراد خانواده نسبت به يكديگر است. البته اين‌گونه نيست كه عواطف، ارزش مطلق دارد و هيچ حدومرزی براى آن وجود ندارد، بلكه ارزش اين عواطف از مصلحت كلى خانواده برمى‌خيزد و ارزش خانواده نيز تابعى از ارزش‌ها و مصالح كلى جامعه است؛ بنابراين عواطف تا زمانى كه در تأمين اين مصالح نقش مثبت داشته باشد، ارزش مثبت دارد. عواطف و احساسات بايد در مهار عقل قرار گيرند و به‌وسیله آن، رهبرى شوند. ارزش فعاليت‌هاى عاطفى تا جايى است كه عقل، آن را امضا كند. بيشتر فعاليت‌هاى عاطفى در محيط خانواده مورد تأييد و تحسين عقل قرار مى‌گيرند؛ زيرا تحكيم خانواده و تأمين مصالح كلى جامعه را به دنبال دارد. افراط در بروز احساسات، سهل‌انگارى در انجام وظايف اجتماعى خانواده را به دنبال دارد. تفريط در عواطف خانوادگى نيز بى‌توجهى، نداشتن احساس مسئوليت و كمبود محبت اعضاى خانواده به يكديگر است كه خانواده را متزلزل و استحكام آن را تهديد مى‌كند. در فلسفه اخلاق اسلامى، عاطفه به‌طور مطلق محور ارزش‌هاى اخلاقى نيست، بلكه يكى از انگيزه‌هايى است كه ارزش آن با عقل تعيين مى‌شود. مصالح و ارزش‌هاى بالاتر از آن نيز وجود دارد (مصباح يزدى، 1388، 3: 76).

  1. همدلى و همراهى‌

برخى، جاهلانه يا مغرضانه، با استناد به قرآن مبنى بر سرپرستى مردان بر زنان، (ر. ك: نساء: 34) خانواده‌ قرآنى را مردسالار ترسيم مى‌كنند كه فقط نظر و خواسته مرد در آن حاكم است و زن چاره‌اى جز تسليم و رضا ندارد، در چنين خانواده‌اى از همدلى و همراهى خبرى نيست؛ اينان يا نمى‌دانند كه سپردن زمام كار خانواده به مردان بى‌آنكه امتيازى براى آنان باشد، فقط بار مسئوليتشان را سنگين‌تر مى‌كند و يا خود را به تجاهل مى‌زنند؛ سرپرستى مردان به معناى استبدادگرايى و خودمحورى نيست؛ زيرا قرآن با استبداد و تحكم رأى مخالف است (قرآن كريم حضرت عيسى (ع) را به دليل جبار نبودن ستوده است: ر. ك: مريم: 32)؛ پيامبر اسلام (ص) گاهى در كارهاى شخصى و گاه در امور جارى مسلمانان با همسران خود نيز مشورت مى‌نمود؛ چنان‌كه در ماجراى صلح حديبيه چنين كرد (سبحانى، 1375، 2: 450 و 451).

قرآن پس از اينكه سفارش كرده مادران دو سال به فرزندانشان شير دهند، افزوده است كه اگر زن و شوهر پس از مشورت، به پايان دادن دوران شيرخوارگى فرزند خود رضايت دهند، مى‌توانند آن را قطع كنند: «... فَأُنْ أَرادا فِصالًا عن تراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهما؛ ترجمه؛ (بقره: 233)...؛ پس اگر پدر و مادر بخواهند با رضايت و صوابديد يكديگر كودك را زودتر از شير بازگيرند، گناهى بر آن دو نيست ...»؛ از سوى ديگر، مشورت نكردن با همسر جرم نيست و تعقيب قانونى ندارد، بلكه حكمى اخلاقى است و هر دو موظف به رعايت آن هستند (مصباح يزدى، 1388، 3: 81.)؛ اين قانون ضرورت همدلى و همراهى همسران با يكديگر را مى‌رساند. خانواده مانند قايقى است كه با همراهى اعضاى آن، به‌سوی كمال و هدف نهايى رهسپار است؛ اين قايق هنگامى مسير خود را به‌درستی و در زمانی مناسب طى مى‌كند كه سرنشينان، هماهنگ و در یک‌جهت پارو بزنند.

يكى از زمينه‌هاى مهم هماهنگى و همدلى خانواده و به‌ویژه زن و شوهر، انتخاب نوع غذا است. اگر همسران در غذا و خوراك تفاهم داشته باشند و شرايط همديگر را مراعات كنند، بسيارى مشكلات و اختلافات حل مى‌شود. مرد بايد افزون بر تهيه مواد اوليه غذايى كه خود و همسرش بدان علاقه دارد، همسر خويش را نيز از اين موضوع‌ آگاه سازد و اگر نوع غذا براى او تفاوتى نمى‌كند- كه به‌طورمعمول شوهران مسلمان و متعهد چنين‌اند و در مورد غذا سخت‌گيرى و موشكافى نمى‌كنند- از غذاى تهیه‌شده استفاده كند و با متانت و بزرگوارى از همسر هنرمند خويش قدردانى و تشكر نمايد. رسول اكرم (ص) مى‌فرمايد: «انسان با ايمان، مطابق ميل و خواسته عيالش غذا مى‌خورد و خانواده انسان منافق، مطابق ميل و خواسته وى غذا مى‌خورند» (حر عاملی، 1385 هـ ق، 15: 250).

  1. اظهار علاقه و ابراز محبت‌

خداوند متعال اصل محبت و علاقه و عشق نسبت به يكديگر را در قلب زن و شوهر قرار داده و آن را از نشانه‌هاى وجود خود دانسته است. زوج جوانى كه پيمان زناشويى مى‌بندند، علاقه درونى و عشق پاكى دارند، ولى آنچه در اسلام تأكيد شده كه بنيان خانواده را تقويت مى‌كند و محبت و الفت را ميان زن و شوهر افزايش مى‌دهد، اظهار و ابراز علاقه است. در اين مورد امام صادق (ع) مى‌فرمايد: «كسى را كه دوست مى‌دارى، به او بگو؛ زيرا اين اظهار دوستى، عشق و علاقه شما را نسبت به هم افزون‌تر و مستحكم‌تر مى‌كند» (كلينى، 1372، 2: 644).

به انسان دستور داده شده به همه‌کسانی كه مستحق عشق، محبت و علاقه‌اند، محبت داشته باشد. در حديث قدسى آمده‌: «الخلق عيال الله؛ فاحبّ الناس الي الله من أحسن الي عياله؛ (كلينى، 1372، 2: 164) آفريده‌ها عيال خدا هستند؛ محبوب‌ترين آنها نزد خداوند، كسى است كه به خانواده نيكى كند». زن و مرد بايد به اشكال مختلف، مهر و محبت خويش را بيان و آشكار سازند؛ چه با گفتن كلمه‌اى باشد، چه دادن هديه‌اى. خريدن تنقلاتى جزيى و چيزهايى كه همسر، بدان علاقه دارد، نيز از شيوه‌هاى ابراز مهر و محبت است. پيامبر (ص) دراین‌باره مى‌فرمايد: «مردى كه براى همسرش لقمه مى‌گيرد، نزد خداوند پاداش دارد»؛ (بخارى، بی‌تا، 260)؛ يعنى اين كار نه‌فقط با افزايش مهر و محبت ميان زن و شوهر، بازتاب دنيوى دارد، بلكه شخص در آخرت نيز از پاداش آن، بهره‌مند مى‌شود. امام صادق (ع) مى‌فرمايد: «العبد كلما ازدادَ للنساء حبّاً ازدادَ فى الايمانِ فَضلًا (حر عاملی، 1385 هـ ق، 14: 11)، هر چه محبت همسر در قلب شوهر زیادتر شود، ايمانش زيادتر مى‌شود».

يكى از زيباترين جلوه‌هاى محبت كلامى، سلام كردن زن و مرد به يكديگر است. طبق آموزه‌هاى اسلام، سلام كردن با صداى رسا، واضح و با آهنگى عاطفى و جذاب، موجب تقويت روابط بين زن و شوهر خواهد شد. سلام، كينه‌ها را از بين برده، روحيه را تقويت و دل‌ها را به هم نزديك مى‌كند. امام صادق (ع) مى‌فرمايد: «وقتى شوهر به خانه وارد مى‌شود، بايد به اعضاى خانواده سلام كند» (مجلسى، 1389 هـ ق، 76: 2).

  1. دلجويى، استقبال، بدرقه‌

خانواده كانون آرامش و آسايش است. مردى كه بيرون از منزل با مشكلات بسيارى درگيراست و با ناملايمات فراوانى برخورد مى‌كند، دوست دارد هنگام برگشت به خانه، كسى از او دلجويى كند؛ حرف دلش را بشنود و با سخنان آرام‌بخش خود، مرهم دردهاى او باشد، هنگامی‌که در را مى‌گشايد، كسى با چهره باز و گشاده، لبى خندان و لحنى عاطفى از او استقبال نمايد و آنچه را كه در دست دارد، با لبخند از او بگيرد. جز همسرى مهربان، رفتار و گفتار چه كسى چنين آرام‌بخش است؟ چنين زنى از دوستان خدا است و پاداش بزرگى خواهد داشت؛ مردى به محضر رسول خدا (ص) آمد و گفت: يا رسول‌الله، من همسرى دارم كه هرگاه وارد خانه مى‌شوم به استقبالم مى‌آيد و چون مى‌خواهم از منزل بيرون بروم، مرا بدرقه مى‌كند. اگر مرا اندوهگين ببيند، مى‌گويد: چه چيزى تو را غمگين كرده؟ اگر براى مخارج زندگى ناراحتى، مطمئن باش كه ديگرى (خداوند) عهده‌دار آن است و اگر براى آخرت (گرفتارى‌هاى قبر و قيامت) غصه مى‌خورى، خداوند اندوهت را زياد كند. رسول خدا (ص) فرمود: خداوند (در روى زمين) كارگزارانى دارد و اين زن، يكى از آنهاست؛ براى او نصف پاداش شهيد است (حر عاملی، 1385 هـ ق،14: 17).

  1. فراهم نمودن مخارج خانواده‌

مرد چون مدير خانواده است، مسئوليت فراهم كردن وسايل و هزينه‌هاى مورد نياز اعضاى خانواده را بر عهده دارد. مردان با ايمان با انجام وظيفه خويش در كسب روزى حلال و پاكيزه، مقامى رفيع در پيشگاه خداوند خواهند داشت. امام صادق (ع) فرمود: «مرد تلاشگرى كه براى تهيه روزى حلال و مشروع براى خانواده‌اش مى‌كوشد، مانند مجاهدى است كه در راه خدا جهاد مى‌كند» (مجلسى، 1389 هـ ق، 104: 72).

  1. هديه دادن به همسر

احترام به شخصيت افراد عشق و محبت را در وجود آنان زنده مى‌كند. هديه دادن نيز احترام به‌طرف مقابل است و كسى كه هديه را مى‌گيرد، بى‌اختيار و از روى فطرت خدادادى خويش، مهر و محبت هدیه دهنده را در دل خود جاى مى‌دهد. اين نكته در روابط زناشويى اهميت ويژه‌اى دارد و عامل مهمى در ايجاد انس و الفت و هم‌گرايى زن و مرد است. پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) دراین‌باره مى‌فرمايد: «هركس وارد بازار شود و هديه‌اى بخرد و آن را براى خانواده خود ببرد، همانند كسى است كه براى گروهى نيازمند صدقه‌اى برد» (محمدى ری‌شهری، 1383، 5: 2271).

  1. عفو و گذشت‌

زن و شوهر ممكن است گاهى نسبت به يكديگر مرتكب خطا و اشتباه شوند؛ اشتباه و خطايى كه از هر دو طرف، قابل‌گذشت است. عفو و گذشت از موارد احسان و به فرموده قرآن، محبوب خدا است (ر. ك: آل عمران: 134)؛ عفو و گذشت به ‌اندازه‌ای مهم است كه قرآن مجيد، اجر عفو کننده را بر خدا مى‌داند: «من عفا واصلَحَ فَا جرُهُ على الله؛ (شورى: 40) كسى كه گذشت كند و اصلاح نمايد، اجرش بر خداست». از مهم‌ترين نيكى‌ها در حق همسر، گذشت و چشم‌پوشى از خطاى اوست؛ گذشت مايه انسجام خانواده و كم‌شدن كينه‌ها و افزايش محبت و آرامش در خانواده است. رسول خدا (ص) فرمود: «تجاوزوا عن ذنوب الناس يدفَعِ اللهُ عنكم بِذلكَ عذابَ النّار؛ (ورام‌، 1375،2:119) از خطاهاى مردم گذشت كنيد، خداوند به اين خاطر عذاب جهنم را از شما دفع مى‌كند». اميرمؤمنان (ع) نيز در اين مورد فرمود: «قلّةُ العفوِ اقبحُ العيوبِ و التسرُّعِ الى الانتقامِ اعظمُ الذّنوب؛ (آمدى، 1387، 134) کم گذشتی، زشت‌ترين عيب و عجله در انتقام از بزرگ‌ترين گناهان است»؛ بر اساس روايات و آيات قرآن، عفو، از مكارم دنيا و آخرت، موجب نجات از جهنم و همرنگى با اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و كم‌گذشتى، نشان بيمارى و شرارت نفس انسان است. مرد و زن اگر راه عفو و گذشت را در پيش گيرند و براى اين حقيقت عرشى مدتى كوتاه تمرين كنند، پس از اندك زمانى به اين صفت ملكوتى آراسته مى‌شوند.

مراتب عفو و گذشت از نگاه قرآن‌

مرتبه اول‌

انسان بدى را ببيند، ولى براى رضاى خدا يا انسانيت، از آن بگذرد (ر. ك: اعراف: 199).

مرتبه دوم‌

انسان به اندازه‌اى داراى صفات پسنديده و والا و با ارزش باشد كه بدى، خطا، عيب و نقص همسرش را نبيند تا اينكه بخواهد عفو و گذشت كند. به اين حالت «صفح» مى‌گويند. قرآن مى‌فرمايد: «وَليَعفُوا وَليَصفَحُوا الا تُحّبونَ ان يَغفِرَاللهُ لَكُم‌؛ (نور: 22) بايد عفو و صفح پيشه كنند و از بدى‌ها درگذرند. آيا دوست نمى‌داريد كه خدا هم از شما درگذرد». انسانى كه عفو و صفح خدا را بخواهد و دوست داشته باشد، در روز قيامت بدون حساب و كتاب وارد بهشت شود، بايد اين صفت را داشته باشد. خرده‌گيرى، توقع عصمت همه‌جانبه داشتن، بى‌گذشتى و به رخ كشيدن خطا باعث ناگوارى زندگى مى‌شود.

مرتبه سوم‌

زن و شوهر وقتى خطا و اشتباهى از هم ديدند، نه‌فقط خطاى او را ببخشند، بلكه در برابر بدى او، خوبى كنند (ر. ك: مؤمنون: 96)؛ اين كار موجب مى‌شود افزون بر اينكه با اين اخلاق پسنديده، مشمول عفو و رحمت الهى گردد، موجب اصلاح طرف مقابل گردد.

رفتارى جهادى؛ نيكوترين روش همسر دارى‌

امام على (ع) در عبارتى نغز و كوتاه مى‌فرمايد: «جهاد المرأة حسن التبعل؛ (حر عاملی، 1385 هـ ق، 14: 116؛ مجلسی،1389 هـ ق، 3: 252؛ کلینی، 1372، 5: 507) جهاد زن، خوب شوهردارى كردن است». بررسى زندگى بسيارى از خانواده‌هاى مسلمان نشان مى‌دهد كه بيشتر اختلاف‌ها و ناهنجارى‌هاى خانوادگى از درك نكردن اين جمله نورانى اميرمؤمنان (ع) است. «بعل» در زبان عربى به معناى «رئيس» و «ربّ النوع» و «بت» و «صنم» است. در آيات قرآن هرگاه اين واژه به‌کاررفته، مراد از آن «شوهر» و «جفت زن» است. (قرشى،1371،1: 206) شوهر و جفت زن را به اين دليل «بعل» گفته‌اند كه در حقيقت خدايگان زن و پروردگار اوست و گونه‌اى از مالكيت و سرورى دارد. براى اقوام كهن، بيان مفاهيمى چون شوهر، احترام، بزرگى، سيادت و آقايى، مهم بوده است؛ از اين‌رو از واژگانى بهره گرفته مى‌شد كه در حد و اندازه پرستش بوده است. در ميان برخى از اقوام، شوهر چنان جايگاه بلندى داشت كه در حكم خدايگان و در حد پرستش بوده است. بنابراين، معنا و مفهوم «بعل» به معناى پروردگار خانه و سرور و سالار بوده است. واژه «حُسن» كه در زبان پارسى به معنى «نيكويى» است، در حوزه‌هاى مختلف، معانى گوناگون دارد. با وجود اين گوناگونى معنايى، زيباشناختى در تمامى آنها مشترك است. هر چيزى، هر چند خير و خوب باشد، ممكن است نيكو نباشد. نيك و نيكو چيزى است كه ذوق و عاطفه و حس زيبايى را برانگيزد. حُسن خلق كه در آيات قرآنى از آن سخن به ميان آمده و پيامبر (ص) نيز با صفت‌ «عَلي خُلُقٍ عَظيم‌» (قلم: 4) تمجيد و ستايش شده، به معناى نرم‌خويى، پاكيزه گفتار بودن و با روى گشاده و زيبا با ديگران برخورد كردن است. با اين مقدمه «حُسن التبعل» را بايد رفتارها و هنجارهاى نيك و فراتر از آنها دانست. پيامبر اسلام (ص) در بيان ضرورت اعلام آمادگى جنسى زن مى‌فرمايد: عليها ان تطيب باطيب طيبها و تلبس احسن ثيابها و تزين باحسن زينتها و تعرض نفسها عليه غدوه و عيشه و اكثرمن ذلك حقوقه عليها. (حر عاملی، 1385 هـ ق، 14: 112) بر زن يك وظيفه شرعى است كه از خوشبوترين عطرها استفاده كند و زيباترين لباس‌ها را بپوشد و خود را به نيكوترين وجه بيارايد و بامدادان و شامگاهان خود را بر شوهر عرضه كند و اعلام آمادگى نمايد. اين از حقوق شوهر است و حقوق شوهر بيش از اين چيزى است كه گفته شد. زن، خود با توجه به شرايط شوهر و علاقه‌مندی وى بايد اعلام آمادگى كند تا شوهر، نيازى به ديگرى پيدا نكند و در دام وسوسه‌هاى شيطانى نيفتد. پيامبر اكرم (ص) در جاى ديگرى درباره حقوق شوهر فرمود: «ولاتمنعه نفسها و ان كانت علي ظهر قتب؛ (همان، ح 1) بر زن است كه خود را از شوهرش بازندارد و بگذارد تا وى از او كام بگيرد، حتى اگر بر روى كوهان شتر باشد». اگر تمايلات جنسى در خانه و به شكل صحيح و محبت‌آميز تأمين نشود، به اشكال نادرست در جامعه ارضا مى‌شود و فساد و تباهى اجتماعى را در پى خواهد داشت. امام باقر (ع) نيز مى‌فرمايد: «هر زنى كه يك ليوان آب به شوهرش بدهد، از يك سال كه روزهايش را روزه بگيرد و شب‌هایش را به عبادت سپرى كند، برايش بهتر است» (حر عاملی، 1385 هـ ق، 14: 123).

جمع‌بندی

انسان موجودى اجتماعى است و نمى‌تواند كارهاى خود را به‌تنهایی انجام دهد و نيازمند برقرارى ارتباط با ديگران است. برخى از نيازها، انسان را به ايجاد پيوند عاطفى و عملى با جنس مخالف برمى‌انگيزد. اگر جامعه را پيكرى زنده و داراى بخش‌هاى مختلف بدانيم، زن و مرد دو عضو اساسى اين پيكرند كه هركدام با ايفاى نقش‌هاى شخصى و مشترك خود، زمينه سلامت و پويايى جامعه را فراهم مى‌سازند. پيشرفت اعضاى خانواده و جامعه در گرو پيشرفت تمامى اعضاى خانواده است. البته تفاوت نقش‌ها و فعاليت‌ها فقط نشانه تفاوت اهميت اعضا نيست، بلكه همين تفاوت‌هاى حكيمانه، ضامن هماهنگى و پويايى مجموعه است و از بروز اختلال در اين پيكر واحد جلوگيرى مى‌كند. كمال تک‌تک افراد جامعه، در كمال ساير افراد است. راه‌حل اسلام براى ايجاد جامعه پويا و انسان‌هاى متكامل، تأكيد بر لزوم هماهنگى و مودّت دوسويه به‌ویژه در روابط زن و مرد است. در فرهنگ اسلامى، ازدواج، پيوندى الهى و سازنده‌ى بهترين نهاد اجتماعى (خانواده) است. پيمان زناشويى، پيمانى فطرى و والاتر از ارضاى جنسى است كه مهم‌ترين هدف آن، به دست آوردن آرامش روانى و سكون قلبى زن و شوهر در سايه برقرارى روابط عاطفى و اجتماعى بسيار نزديك آنها با هم است. خداوند در قرآن كريم مى‌فرمايد: «از نشانه‌هاى خداوند اين است كه از نوع خودتان، همسرانى براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد». (روم: 21) نياز به مهر و محبت و داشتن شريك و همراه در زندگى از مهم‌ترين انگيزه‌هاى ازدواج است. در ميان انسان‌ها، نزديك‌ترين رابطه عاطفى ميان زن و شوهر برقرار است و همين رابطه در كاهش نگرانى‌ها و آشفتگى‌ها نقش اساسى دارد؛ به‌گونه‌ای که خانواده، بهترين حامى روانى و عملى در مقابله تنش‌ها است. خداوند انسان را براى رسيدن به‌مراتب تعالى و كمال آفريد و هر يك از مرد و زن به‌تنهایی توانايى كامل رسيدن به اين درجه را ندارند؛ پس با ايجاد نياز متقابل ميان آن دو، پيوند متقابل برقرار ساخت تا هر يك، وجود ديگرى را براى پيشرفت خويش لازم و ضرورى بداند. پيوند عاطفى و محبت‌آميز ميان مرد و زن، پيوندى مقدس و خانواده، بهترين زمينه‌ساز كمال آن دو است. اسلام براى پويايى و حفظ بنيان خانواده، مسئوليت اداره اقتصادى خانواده را بر عهده مردان گذاشته است؛ از سوى ديگر، مهم‌ترين مسئوليت زن و اساسى‌ترين وظيفه‌اش در خانواده، تأمين نيازهاى عاطفى و جنسى همسرش است كه ارزش دشوارترين تكليف دينى مرد؛ يعنى جهاد را دارد؛ بنابراین ابراز عشق و محبت به همسر، از وظايف مهم زن است و از زن خواسته شده كه در حد توان، رضايت همسر را در زندگى جلب كند. اين سفارش را مى‌توان از عوامل مؤثر در قوام خانواده و روابط مطلوب زن و شوهر دانست. رعايت اصول اخلاقى، مهم‌ترين عامل تضمين‌كننده حقوق افراد است. اسلام به زن و شوهر سفارش‌هاى برابر اخلاقى دارد و در اين جنبه، يكى را بر ديگرى برترى نداده است.

منابع‌

* قرآن كريم‌

  1. آمدى، عبدالله بن محمد،( 1387)، غررالحکم، قم، دفتر تبليغات.
  2. ابن‌بابویه، محمد بن على، (بی‌تا )، من لا يحضره الفقيه، تهران، بنياد فرهنگ اسلامى.
  3. بخارى محمدبن اسماعيل، (بی‌تا)، صحيح بخارى، بيروت، دارا کتاب العربى.
  4. حر عاملی، محمدبن حسن،( 1385ق)، وسائل الشيعه، بيروت، نشر احياء التراث العربى.
  5. زيبايى‌نژاد، محمدرضا و محمدتقى سبحانى، (1381) درآمدى بر نظام شخصيت زن در اسلام، قم، دارالنور.
  6. سالارى‌فر، محمدرضا، (1381)، خانواده در نگرش اسلام و روان‌شناسى، تهران، سمت.
  7. سبحانى، جعفر،( 1375)، فروغ ابديت، قم، انتشارات دفتر تبليغات.
  8. قرشى، على‌ا كبر،(1371)، قاموس قرآن، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه.
  9. كلينى، محمدبن يعقوب،( 1372)، اصول كافى، قم، انتشارات اسوه.
  10. مجلسى، محمد باقر، (1389 ق)، بحارالانوار، تهران، مكتبه الاسلاميه.
  11. محمدى رى شهرى، محمد،( 1383)، ميزان الحكمه، ترجمه حميدرضا شيخى، قم، دارالحديث.
  12. مصباح يزدى، محمدتقى، (1388)، اخلاق در قرآن، قم، نشر مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره).
  13. مطهرى، مرتضى، (1381)، نظام حقوق زن در اسلام، قم، صدرا.
  14. ورام، مسعود بن عيسى، (1375)، مجموعه ورام، مشهد، آستان قدس رضوى.

 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

دوشنبه 29 دی 1399  10:05 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
دسترسی سریع به انجمن ها