خانواده کوچکترین واحد اجتماع است و سلامت جامعه در گرو سلامت خانوادههای آن است. از آنجا که سلامت خانواده در پیشرفت و ارتقای جامعه نقش بسیار مؤثری دارد، توجه به این موضوع می توند سلامت جامعه را تضمین کند.ازدواج، یکی از مهمترین پدیدههای اجتماعی، فرهنگی و زیستی مربوط به جامعه و انسان محسوب میشود که متأثر از تحولات جامعه و هم تأثیرگذار بر تحولات خانواده میباشد. الگوهای ازدواج تحت تأثیر «تغییرات ساختاری» (Structural Changes) و «تغییر ایدهها و اشاعه آن (Ideation Change & Diffusion) و به طور کلی متأثر از جایگاه جوامع در گذار از سنت به مدرنیته میباشد، تا جایی که امروزه در ادبیات جامعهشناسی و جمعیتشناسی بحثی تحت عنوان «انتقال خانواده» (Family Transition) یا «انتقال دوم جمعیت شناختی» (Second Demographic Transition) شکل گرفته است. بنابراین باید گفت که پدیده ازدواج یکی از مهمترین پدیدههای دوره جوانی است که با تحقق آن، استقلال جوان کامل گردیده و روند زندگی او مسیر تقریباً ثابت و مشخصی را طی خواهد نمود. علاوه بر این، ازدواج یکی از وقایع چهارگانه و از مهمترین آمارهای جمعیتی است که تعداد و میزان آن به عنوان رکن اساسی و پایهای در برنامه ریزی، تحلیل و تبیین شرایط اجتماعی، فرهنگی هر جامعه کاربرد فراوان دارد.
عمومیت ازدواج درجهی رواج ازدواج را در جامعه بیان میکند. معمولاً عمومیت ازدواج در نزد زنان بیش از مردان و در جوامع سنتی بیشتر از جوامع صنعتی است و تحت تأثیر مجموعهی پیچیدهای از عوامل عقیدتی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میباشد (دکتر میرزایی، 1384).
در سال 1385 در مقایسه با سال 1375، میزان عمومیت ازدواج مردان به 98.9 درصد و میزان عمومیت ازدواج زنان به 96.5 درصد کاهش یافته است.
در سال 1390، عمومیت ازدواج مردان کشور برابر با 98.6 درصد و میزان عمومیت ازدواج زنان برابر با 94.5 درصد بوده است. عمومیت ازدواج سال 1390 در مقایسه با سال 1375، بیانگر کاهش شیوع ازدواج در میان مردان و زنان کشور میباشد.
به طور کلی میتوان به کاهش 3.5 درصدی عمومیت ازدواج زنان کشور طی 15 سالهی 90-1375 اشاره کرد.
درصد رشد سالانه تعداد ازدواجهای کشور به تفکیک وضع سکونت نشان میدهد که؛ درصد رشد سالانه تعداد ازدواجها برای کل کشور طی 25 سال ذکر شده روند کاهشی داشته و از 3.5 درصد در دههی 75-1365، به 2.4 درصد طی سالهای 90-1385، رسیده است.
به علاوه درصد رشد سالانهی تعداد ازدواجهای نقاط شهری در دورهی 75-1365، برابر با 4.7 درصد بوده است. در گذر زمان این رشد کاهش یافته به گونهای که در دورهی 90-1385 برابر با 2.6 درصد بوده است.
- طلاق
واژه طلاق "Divorce" در لغت به معنی فسخ قانونی ازدواج، که مستلزم جدایی زن و شوهر است، میباشد. و در اصطلاح، طلاق عبارت است از انحلال قانونی پیوندهای زناشویی که با تصمیم یک جانبه یکی از زوجین و یا با مراجعه به مراجع شرعی و قانونی صورت میگیرد. بهعبارت دیگر، طلاق عبارت است از شکستن واحد خانواده و تجزیه نقشهای اجتماعی به علت آنکه یک یا تنی چند از اعضای خانواده بهصورت ارادی یا غیرارادی تکالیف ناشی از نقشهای خود را آنطوری که باید و شاید انجام ندادهاند. اغلب زوجین قبل از این انفصال به طور دائم از هم جدا میشوند.
آمار واقعهی طلاق مربوط به کشور بیانگر این مطلب است که در سال 1365 تعداد طلاقهای رخ داده از 35211 طلاق به 142841 طلاق طی 25 سال (در سال 1390) افزایش یافته است و میزان واقعهی طلاق نیز از 1.9 واقعه در هر هزار نفر جمعیت 10 ساله و بیشتر دارای همسر به 3.7 واقعه در هر هزار نفر جمعیت 10 ساله و بیشتر دارای همسر افزایش یافته است.
- نسبت طلاق به ازدواج
در سال 1365 نسبت طلاق به ازدواج کشور برابر با 10.3 درصد بوده به عبارت دیگر در این سال به ازای هر صد ازدواج، حدود 10 طلاق رخ داده است. نسبت طلاق به ازدواج کشور در سالهای بعد یعنی در سال 1375، در مقایسه با سال 1365 کاهش دارد، اما در سال 1385، در مقایسه با دهسالهی قبل از خود افزایش چشمگیری داشته است و این روند افزایشی با سرعتی شتابان در سال 1390، همچنان ادامه داشته است.
از عناصر تأثیرگذار بر آسیبهای اجتماعی، شرایط اقتصادی، فرهنگی کشور میباشد، این ویژگیها تأثیر بسیاری بر میزان ارتکاب جرم دارد. دادههای آماری نشان میدهد، طلاق آسیب اجتماعی محسوب نمیشود؛ اما مسئله اجتماعی است که زمینه بروز آسیبهای اجتماعی را فراهم میکند، تعداد واقعه طلاق کشور طی سالهای 90-1365 رشد بسیاری در کل کشور، مناطق شهری و روستایی داشته که این افزایش زمینه بروز بسیاری از آسیب¬ها برای خانواده ها و خصوصاً زنان را در کشور فراهم کرده، که نگران کننده میباشد.
در سال 1395، در مجموع 704716 واقعه ازدواج در کل کشور به ثبت رسیده، این رقم با توجه به ساختار سنی جمعیت کشور و در مقایسه با تعداد ازدواجهای ثبت شده سال 1390، حاکی از کاهش قابل توجه آمار ازدواج است. طلاق رویدادی است که همواره در کنار ازدواج مطرح شده است. به طوری که هرگاه در مورد تعداد ازدواجها یک منطقه سؤال شود بدونشک در مورد تعداد طلاقهای آن منطقه نیز کنجکاوی به وجود میآید. طلاق به عنوان راه حل اجتماعی در مواجهه با شکست در ازدواج به کار گرفته میشود و از هم پاشیدگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی را به همراه دارد. طلاق افراد را در معرض آسیبهای روانی، اجتماعی و اقتصادی بسیاری قرار میدهد و معمولاً زنان بیش از مردان از این آسیبها متأثر میگردند که میتوان به تن دادن به ازدواج موقت، سرخوردگی، خودکشی، اعتیاد، انحرافات جنسی و... اشاره کرد. در صورتیکه این واقعه نامطلوب در سطح جامعه فراگیر شود و از حد متعارف خود خارج شود به عنوان مسئلهای اجتماعی مطرح میگردد که باید مسئولان به آن رسیدگی کنند؛ چرا که این معضل اجتماعی آسیبهای جدی را نه تنها به فرد بلکه به جامعه نیز وارد میکند. بررسی روند تاریخی پدیده طلاق در جوامع معاصر، نشانگر آن است که در مسیر توسعه، هر چه از جامعه سنتی به مدرن نزدیک میشویم، امکان و فراوانی طلاق افزایش مییابد. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده است به طوریکه براساس آمار رسمی سازمان ثبت احوال، تعداد طلاقهای ثبت شده در کشور در سالهای اخیر در حال افزایش بوده و نرخ طلاق روند صعودی را طی کرده است. در سال 1395، 181049 طلاق به وقوع پیوسته است؛ یعنی به طور متوسط روزانه 496 زوج از یکدیگر جدا شدهاند. این آمار تکاندهنده موجب شده که کارشناسان، طلاق را به عنوان زلزله خاموش در ایران تعبیر کنند که هر روز در حال تکان دادن بنیان جامعه است (فلاحی و دلدار، 1395).