دست نزن، نخور، چرا این کار را کردی؟ مگه من نگفتم بیاجازه چیزی را برنداری؟ بخواب، بیدار شو، درس بخوان، بازی نکن و... این پرسشها و جملات امری در رابطه رفتاری والدین و کودکان و فرزندانشان همیشه به چشم میخورد بسیاری از پدر و مشادرها فکر میکنند با این جملات امری و دستور دهنده میتوانند فرزندان خود را کنترل و تربیت نمایند در حالی که واژه تربیت به معنای تعلیم دادن یا پرورش، شامل مجموعهای از روشهای مثبت و منفی است نه فقط روشهای منفی و آمرانه، وقتی که کودکان رفتاری از خود نشان میدهند و اقدامی انجام میدهند در واقع الگوی رفتاری والدین خود را تقلید میکنند و مقررات عاطفی که از والدینشان آموختهاند به مرحله اجرا درمیآورند.
تجربه نشان داده که کودکان از پدر و مادر و اعضای خانواده خود آموزش میگیرند و مهمترین و اساسیترین الگو برای آنان والدینشان هستند. اگر پدر ومادر هنگام عصبانیت با یکدیگر با صدای بلند صحبت کنند و چیزی را پرت کنند یا در اتاق یا خانه را محکم ببندند نباید از فرزندانشان انتظار داشته باشند که در زمان ناراحتی این رفتارها را تکرار نکند چرا که آنها در حال آموزش و یادگیری هستند و کوچکترین رفتارها و جزئیات اخلاقی را به خاطر میسپارند و در واقع مشابه از آن استفاده میکنند.
بهترین زمان تربیت کودک
روانشناسان، کارشناسان مسائل اجتماعی و محققان معتقدند بهترین زمان برای تربیت کودک دوران نوزادی و کودکی است چرا که آنها بسیار با هوش هستند و از همان ابتدا همه چیز را درک و ضبط میکنند.
دکتر «مجید کاشانی» جامعهشناس، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه در گفتوگو با گزارشگر کیهان در این باره میگوید: «دوره کودکی و تربیت در این دوره مهم و حساس، شالوده و اساس هر نظام آموزشی است چه در منزل، مدرسه، ایام تابستان و غیره و این مسئله نه تنها در ایران بلکه در تمام کشورهای دنیا به کار گرفته میشود و اساس آموزش و تربیت کودک را از کودکی و سنین پایین مد نظر قرار میدهند چرا که هرگونه روابط اجتماعی، هویت و ارزشهای فرهنگی از این نسل به نسلی دیگر انتقال پیدا میکند.» وی اضافه میکند: «جامعهشناسان معتقدند که سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و متعاقباً سرمایههای اقتصادی و الگوی رفتار اقتصادی، انتخاب شغل، مسکن و ابعاد مختلف زندگی مبتنی بر این است که مهارتها و آموزشهای لازم از دوران کودکی یاد گرفته شود و ارزشها و هنجارهای مورد قبول در جامعه را به عنوان مرجع و الگوی برتر مدنظر داشته باشند.
به گفته این جامعهشناس و پژوهشگر، مربیان، مسئولین و نهادهای ارزشی و فرهنگی باید قدر این دوران را بدانند و چنانچه دوران کودکی و اهمیت این دوران در پرورش و تکامل فرزندان نادیده گرفته شود آسیبهای بزرگی به جامعه وارد خواهد آمد.
کارشناسان اجتماعی معتقدند والدین هر برنامه و هر الگویی که درصدند برای تربیت کودکشان به کار گیرند باید از همان دوران نوزادی تصویری را در ذهن ایجاد کنند و بر طبق آن با کودکشان رفتار نمایند و بهترین روش برای انجام این کار الگو بودن خود پدر و مادر و رفتارهای آنان است به طور مثال وقتی کودک از پدر یا مادر خود رفتاری مشاهده کرد درصدد الگوبرداری و تقلید از او برمیآید و در این مواقع والدین باید رضایت خود را از رفتار فرزندنشان دهند که به آن رفتار عادت کند.
نه گفتن همیشه درست نیست!
کلید اصلی شیوه تربیتی در کودکان درک شخصیت و خلق و خوی کودکان است، در این صورت است که میتوان خواستهها و تمایلات آنان را بهتر شناخت و درصدد تامین آنها برآمد.
خانمی که خود را «طالبزاده» معرفی میکند در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «یک فرزند پسر دارم که 5 ساله است و مدتی است او را به مهد کودک میبرم تا با همسنوسالهای خود بازی کند و آموزش بگیرد، چرا که مدتی بود بهانهگیر شده بود و هر مکان تفریحی مثل پارک یا شهر بازی که او را میبردم یا وسایل بازی برای او خریداری میکردم راضی نمیشد و به طور مداوم گریه میکرد و بهانه میگرفت و چون خانهدار هستم فکر میکردم حتما باید او را در خانه نگه دارم و خودم او را آموزش دهم به همین دلیل انواع و اقسام بازیهای آموزشی برای او تهیه کردم و حتی سیدیهای آموزشی هم گرفتم تا زبان انگلیسی هم به او یاد دهم اما قبول نمیکرد و لجبازی میکرد تا اینکه به توصیه یکی از دوستانم او را به مهدکودک بردم و خدا را شکر چند ماهی است که در این مهد مشغول بازی و سرگرم شدن با همسنهای خودش است و چیزهای زیادی هم آموخته است.»
«معصومهطاهریانپور» کارشناس روانشناسی در این باره میگوید: «برخی از پدر و مادرها تصور میکنند که تربیت کودکان چیزی جز تنبیه کردن نیست و همیشه باید به او نه بگویند و جلوی تمایلات فرزندان خود را بگیرند در حالی که تربیت مجموعهای از قواعد و روشهای تنبیهی و تشویقی است که نیاز به صبر و حوصله و عقل فراوان دارد، والدین نباید تصور کنند که با یک بار آموزش به فرزند خود همه چیز تمام میشود و تربیت کامل میشود، آموزش به کودکان دامنه گستردهای دارد که مستلزم دقت و حوصله است، علاوه بر اینکه کودک همیشه آمادگی لازم برای آموختن را ندارد و باید زمان و شرایط آموزش برای او مهیا باشد.»
وی اضافه میکند: «والدین باید برای کودکان خود یک قالب رفتاری که مجموعهای از رفتارهای خوب و پسندیده باشد در نظر بگیرند که ابتدا خودشان آنها را انجام دهند تا فرزندشان نیز این رفتارهای خوب را تکرار کند و ملکه ذهنشان شود. به طور مثال پدر و مادری که با یکدیگر رفتار صمیمانهای دارند و به یکدیگر محبت میکنند و احترام میگذارند به فرزندانشان میآموزند که محبت و احترام را در زندگی خود به کار گیرند و با دوستان، افراد خانواده و نزدیکانشان با احترام و محبت رفتار نمایند.»
دکتر «شارون هال» نویسنده کتاب پرورش کودکان در قرن 21میگوید: «وقتی فرزندان شما نوپا هستند انتظارات خودتان را به روشنی مشخص کنید چراکه توقعات والدین در کودکان از همان ابتدا نهادینه میشود و از آن به بعد خودشان هم این توقعات را از خودشان خواهند داشت.» در واقع کودکان چون خواهان خوشحال کردن پدر و مادر خود هستند سعی میکنند همان رفتاری که والدین به آنها آموزش دادهاند انجام دهند.
به گفته کارشناسان اگر به کودک همیشه نه گفته شود دیگر از والدین و بزرگترهای خود حساب نمیبرد بنابراین باید از این واژه، زمانی استفاده کرد که واقعا ضروری و لازم است مثلاً وقتی که کودک به طرف آتش یا یک ظرف داغ میرود باید به او قاطعانه، نه گفته شود تا همیشه به یادش بماند که رفتن به نزدیک چیزهای داغ و سوزان خطرناک است.
بهترین روش برای تربیت فرزند
شخصی نقل میکرد که از مدتها قبل از ازدواج به مسئله تربیت فرزند فکر میکردم و حتی کتابهای زیادی در این زمینه مطالعه کردم و با روانشناسان و مشاوران خانوادگی هم صحبت کردم تا پس از ازدواج و بچهدار شدن با آگاهی کامل به تربیت فرزندم بپردازم اما زمانی که پسرم به دنیا آمد متوجه شدم که تمام اندوختهها و مطالعات قبلی به کار نمیآید و کودکان رفتارهایی از خود نشان میدهند که والدین غافلگیر میشوند و واقعاً در برخی مواقع نمیدانند چه کار باید کنند؟!
به راستی بهترین روشهای تربیت کودک چه روشیهایی هستند؟ برای تربیت فرزندان باید از چه راهکارها، الگوها و متدهایی استفاده شود تا فرزندان به خوبی تربیت شوند؟
معصومه طاهریانپور به سوال ما درباره بهترین راههای تربیت فرزندان اینگونه پاسخ میدهد که مطالعات روانشناسی کودک نشان میدهد که علل و عوامل متعددی در تربیت صحیح و اصولی فرزندان موثر است که به کارگیری آنان میتواند نتایج رضایتبخشی برای والدین به همراه داشته باشد. به طور مثال داشتن یک محیط خانوادگی آرام، بدون تنش و نگرانی و عصبانیت میتواند محیط امن و راحتی برای فرزندان ایجاد کند و کودکان در چنین محیطی احساس امنیت و آسایش میکنند و میتوانند احساسات خود را به راحتی بیان کنند و توانایی کنترل احساسات خود را داشته باشند.
اگر در خانه آرامش وجود داشته باشد فرزندان بهتر میتوانند آموزشهای لازم را فرا بگیرند و استعدادهای آنان در چنین محیطهایی شکوفا میشود و پرورش مییابد اما بالعکس محیطهای پراسترس و تنشزا احساسات فرزندان را سرکوب و آنان را منزوی، افسرده و تاثیرپذیر میکند.
وی اضافه میکند: «این مسئله بسیار خطرناک است و باعث میشود که خدای ناکرده فرزندان محبت، علاقه و عشق را در جای دیگر به غیر از خانه و خانواده جستوجو کنند و به مسیرهای انحرافی و گمراهکننده سوق پیدا کنند.»
به گفته این کارشناس، اکثر نوجوانان و جوانانی که به راه بزهکاری و خلاف متمایل میشوند متاسفانه از پشتوانه خانوادگی مناسبی برخوردار نیستند و والدین آنها یا از یکدیگر جدا شدهاند و یا اینکه با یکدیگر اختلاف دارند و محیط امن و مناسبی برای فرزندان وجود ندارد.
بچهها عاشق پدر و مادر خود هستند و نیاز به محبت و عشق والدین خود دارند، اگر فرزندان احساس کنند آنچه که جویای آن هستند در خانواده پیدا نمیشود ممکن است در محیط ناامن دیگر در جستوجوی آن باشند.
برخی از مشاورین خانوادگی معتقدند ماهی را هر وقت از آب بگیرند تازه است و حتی اگر فرزندان بعضی از عادتهای بد و ناپسند را آموخته باشند هنوز هم برای تربیت صحیح دیر نیست و میتوان با به کارگیری رفتارهای صحیح، الگوهای رفتاری مناسب، رفتار کودکان را تغییر داد اما مهمترین مسئله شناخت کامل روانشناسی کودک و متدهای صحیح تربیتی کودک میباشد.
به گفته مشاورین خانوادگی، والدین باید بدانند که در چه زمانی از ابزارهای تشویقی استفاده کنند و در چه موقعیتی از ابزارهای تنبیهی و تخدیری و برای این منظور باید صبر و حوصله فراوانی به خرج دهند تا این ابزارها به درستی استفاده شود و نتیجه مطلوب به دست آید.