یک کارشناس تربیتی گفت: «والدین سعی کنند با بازگو کردن رشادتها، پیروزیها، از جان گذشتگی و ایثار و فداکاری قهرمانان ملی، جرأت و اعتماد به نفس کودکان را تقویت کرده و کاری کنند تا کودکان با الگو قرار دادن آن شخصیتها راه آنها را در آینده ادامه دهند.»
یکی از ویژگیهای شخصیتی کودکان، روحیه تقلیدی و الگوپذیری است که همزمان با رشد آنها به وجود میآید. روانشناسان کودک همیشه بر این واقعیت تآکید میکنند که کودکان از رفتار والدین، معلمان و شخصیتهای مورد علاقه شان الگوبرداری میکنند. بنابراین این یک فرصت عالی برای والدین است تا با به نمایش گذاشتن رفتارهای مثبت از خود و بازگو کردن داستان زندگی قهرمانان ملی همچون قاسم سلیمانی، روند الگوپذیری مثبتی را در کودکانشان شکل دهند اما باید دقت کرد که چگونگی ارائه الگو در کودکان نیاز به رعایت نکات مهمی دارد که اگر به درستی ارائه نشود، ممکن است روند الگوپذیری را با مشکل مواجه کند.
طاهره همیز کارشناس مسائل تربیتی و استاد دانشگاه در خصوص چگونگی معرفی قهرمانان ملی به کودکان، به تبیان میگوید:« یکی از بهترین روشها برای معرفی قهرمانان ملی به کودکان قصهگویی است.
والدین باید دقت کنند که در معرفی قهرمانان ملی ابتدا ویژگیها و ابعاد شخصیت مورد نظر را استخراج کرده و یا با خواندن کتابهای معتبر متناسب با گروه سنی کودکان، آنها را با قهرمانان ملی آشنا کنند. تاکنون کتابهای زیادی درخصوص قهرمانان ملی مختلف نوشته شده است؛ از جمله کتاب "من قاسم سلیمانی هستم" یکی از کارهای ارزندهای است که مراحل مختلف زندگی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از تولد تا شهادت را برای آیندهسازان این مرز و بوم روایت میکند.»
وی با بیان اینکه معرفی قهرمانان ملی براساس سن کودکان حائز اهمیت است، ادامه داد:« اگر کودک زیر 7 سال است، والدین باید صرفاً داستان موفقیتها و پیروزیهای قهرمانان ملی را برای آنها بازگو کرده و یا از دوران کودکی آنها تعریف کنند تا کودک بتواند همانندسازی کند اما برای کودکان 7 تا 14 سال باید از قهرمانیها و فعالیتهای نظامی قهرمانان ملی گفته شود. بنابراین، ابتدا برای کودک بیان کنید که شخصیت و قهرمان ملی موردنظر چگونه فرزندی برای پدر و مادر، چگونه دانشآموزی در مدرسه و سپس چگونه همسر و پدری برای فرزندان و در نهایت چگونه سربازی برای وطن بوده است. به هر ترتیب،
سعی کنید بر روی ویژگیهای شخصیتی و وجودی قهرمان ملی تأکید کرده و به کودکتان بگویید که قرار نیست همه ما سردار سلیمانی، شهید فخری زاده و... شویم اما باید بتوانیم در رفتار و عمل از آنها الگو بگیریم، اگرچه در موقعیت کاری دیگری باشیم.»
این کارشناس تربیتی تأکید می کند: « به هیچ عنوان نحوه شهادت و یا ترور قهرمانان ملی را برای کودکان تعریف نکنید زیرا کودکان طاقت شنیدن این حرفها را ندارند.حتی اگر احساس کردید کودکان با شنیدن اخبار متوجه اینگونه مسائل میشوند، با مشغول کردن آنها اجازه ندهید متوجه خبر شهادت و یا ترور شخصیتها و قهرمانان ملی شوند؛ من حتی همیشه میگویم در روضههایی که از حضرت علیاصغر(ع) مقتلخوانی میشود، بچهها را سریع از محل عزاداری خارج کنید و یا با سرگرم کردن آنها اجازه ندهید داستان شهادت حضرت علی اصغر(ص) را بشنوند زیرا کودکان با شنیدن این وقایع دچار هول و هراس و توهم شده و تجسمسازی میکنند.
کودکان از سن 14 سال به بالا، به عقل انتزاعی میرسند و قبل از این سن، قدرت درک خیلی از مسائل از جمله شهادت و ترور را ندارند. به عبارتی، درک کودکان تجسمی است و با شنیدن اتفاقات بد خیلی سریع تصور میکنند که آن اتفاق برای آنها هم خواهد افتاد. بنابراین والدین باید سعی کنند با بازگو کردن رشادتها، پیروزیها، از جان گذشتگی و ایثار و فداکاری قهرمانان ملی، جرأت و اعتمادبهنفس کودکان را تقویت کرده و کاری کنند تا کودکان با الگو قرار دادن آن شخصیتها راه آنها را در آینده ادامه دهند.»