اشاره
در آغاز سال جاری مقام معظم رهبری حضرت آیة اللّه العظمی خامنه ای طی بیاناتی فرمودند:
«همبستگی و اتحاد ملت، مشارکت عمومی و اعتصام به ایمان الهی مهم ترین سلاح های ملت ایران برای خنثی سازی توطئه ها و تمهیدات دشمن هستند.»(1)آن رهبر فرزانه سال 1384 را در پیام نوروزی خویش به نام «سال همبستگی ملی و مشارکت عمومی» نامیدند. در واقع این ویژگی از ضرورت های اساسی می باشد و بدون شک حضور معنادار و توأم با بصیرت و معرفت مردم در صحنه های تأثیرگذار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی می تواند تحولاتی امید بخش، نوید دهنده و پربار برای سرزمین ایران رقم بزند. برخی تهدیدهای خارجی، فشارهای استکباری، تحریکات دشمنان اسلام و قرآن چالش های حساسی هستند که همبستگی ملی را به منزله ضرورتی اجتناب ناپذیر و غیر قابل اغماض در سطح کشور مطرح می نماید و این همان نکته ارزشمندی است که رهبری انقلاب در آغازین روزهای سال جاری بدان اشاره نمودند. واقعیت این است
که مجموعه های فشارهای متزاید خارجی و برخی نگرانی های داخلی تنها در برابر دژ استوار و سدّ آهنین همبستگی ملی برطرف می گردند و زایل می شوند. در صورت تحقق این رویداد سیاسی ـ اجتماعی بسیاری از مشکلات و موانع رفع گشته و از عقبه های متعددی که پیش روی امت مسلمان است، بدون هیچ گونه عارضه ای عبور خواهیم کرد واینجاست که نگرش حکیمانه و دقت نظر و همه جانبه نگری مقام معظم رهبری نقش پویا و روشنگرانه خود را مشخص می سازد. همبستگی ترجمان دیگری از همدلی، همراهی و وفاق ملی است و البته اتحاد میان مردم و مسؤولان در میان خود و با یکدیگر هنگامی بدست می آید که اهداف مشترکی در میان باشد میزان اهمیت و نقش تعیین کننده این اهداف واحد باید در درجه ای باشد که همگان برای عملی ساختن آن با رغبت درونی و انگیزه های عالی و با فداکاری و عبور کردن از منافع فردی، انحصاری و شخصی بکوشند. گستره این هدف والا در نخستین گام برای مردم ایران امنیت، سلامتی مادی و معنوی و امیدواری و چشم اندازی آرام بخش به
ارمغان می آورد و در مراحل بعدی می تواند به جهان اسلام و مظلومان عالم سرایت کند و از این جهت همگان اعم از مردم، مسؤولان نهادهای عمومی و خودجوش، مراکز علمی و فرهنگی، نشریات و جراید وظیفه دارند برای تحقق این هماهنگی ملی شرایط لازم و مقدمات مورد نیاز را فراهم آورند و در جهت رفع دشواری ها و موانع آن ساعی باشند و حرکت به این سمت و کاربردی نمودن پیام حکیمانه رهبر معظم انقلاب می تواند خود حماسه ای عالی،درخشان و مترقی را بیافریند که دشمنان را در هاله ای از یأس فرو ببرد و توطئه های استکباری و نقشه های بیگانگان را خنثی سازد. بدیهی است همستگی ملی نیاز مستمر جامعه ماست و به مقطع خاصی اختصاص ندارد.
وفاق ملی از واقعیت تا حقیقت
همبستگی یا وفاق ملّی نوعی انسجام هدف دار اجتماعی است که تمایلات درونی افراد و گرایش های ذهنی جهتدار می تواند در بوجود آوردن آن مؤثر باشد.(2)
برخی منابع پژوهشی در فلسفه
اجتماعی، همگونی را استقرار همبستگی نزدیک تر میان اعضای جامعه می دانند. در واقع این فرایند به سوی متحد نمودن اقشار مردم گام برمی دارد و می کوشد بر اساس نظمی که اکثریت می پذیرند آن را استوار سازد.(3) متحد نمودن جامعه بیش از هر چیز باید به تضادهایی که در آن تجزیه و تفرقه ایجاد می کنند، پایان دهد و تحرّکات نفاق برانگیز را خنثی نماید. البته افراد سازنده همبستگی که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند نباید از همسایگان و هم نوعان خویش جدا بمانند و از رابطه با آنان محروم باشند بلکه باید مناسبات خویش را با هم گسترش دهند و این همدردی و هم زیستی متقابل خود قادر است به تضادهای اجتماعی که فرساینده است و خشونت، توحّش و خونباری ببار می آورد پایان دهد. ناگفته نماند که جامعه بدون تلاش، مبارزه، مقاومت و پایداری نمی تواند آفات و علف هرزها را محو کند، هر یک از آحاد اجتماعی باید بطور جدّی ارزش های مقدس، فضیلت های اخلاقی، انسانیّت و وجدان را جای انگیزه های فردی بنشانند و در این جهت استقامت و بردباری از خود نشان دهند.
امیدواری به هماهنگی و شکوفا شدن در یک جمعی که مبانی اعتقادی اصالت دارند به اقتدار جامعه و استقلال واقعی آن کمک می کند، بدیهی است در این راستا باید واقعیت ها را در نظر گرفت، برخی تصور می کنند رفاه، وفور ثروت و در دسترس بودن امکانات عمومی، آسایش و فراغت، در ایجاد همبستگی مؤثرند و این امور، ناملایمات جامعه را می زدایند و زندگی آرام و همواری پدید می آورند امّا واقعیت ها این نظر را تکذیب می کنند چه بسا که توسعه و ترقّی مادی و وفور نعمت ها سطح توقعات را بالا ببرند و همین وضع در اتحاد جامعه انشقاق ایجاد کند، از دیدگاه اسلام چه بسا که لطف الهی در لباس سختی ها آشکار گردد ولی امکان دارد چنین عطوفت آسمانی اثر بخش نباشد و دل ها را برای تسلیم به حق نرم ننماید و در این حال دشواری ها جای خود را به آسایش دهند و محرومیت ها به نعمت ها مبدّل شوند امّا در این شرایط فراوانی نعمت نه از باب رحمت الهی بلکه از باب قهر و خشم خداوندی است. غوطه ورشدن در رفاه و لذات دنیوی، دل ها را به خواب غفلت می کشاند و مقدّمات عصیان و گناه را فراهم می سازد و بدین ترتیب جامعه گام به گام به سوی سرنوشت زیان بار و تیره خویش نزدیک می شود و هنگامی که ظلمت، فساد و خلاف بر جامعه استیلا یافت عذاب الهی نازل می گردد و مردم به مکافات سرپیچی و ناسپاسی خود دچار می شوند قرآن می فرماید:
«ثمّ بدّلنا مکان السیئة الحسنة حتی عفوا وقالوا قد مسّ آباءنا الضّراء و السّراء فاخذناهم بغتة و هم لایشعرون؛(4) سپس آن سختی ها را به آسایش و خوشی مبدّل نمودیم تا به کلّی حال خویش را فراموش کرده و گفتند آن رنج و سختی و هم خوشی بعد از آن به پدران ماهم رسید، ماهم بناگاه آنان را به کیفر اعمالشان عقاب کردیم در حالی که غافل بودند.»
پس این که عده ای عقیده دارند فراوانی به خودی خود همگونی اجتماعی کاملی ایجاد می کند و برخی مکاتب مادی آن را شرط هم بستگی می دانند، درست نمی باشد به علاوه اگر این وفور امکانات طبق قاعده عدالت اجتماعی که قرآن بر آن تأکید دارد توزیع نشده باشد بر شکاف های اجتماعی می افزاید و زمینه های نفاق، خلاف و زندگی طبقاتی را که ضد همبستگی است فراهم می سازد.
همچنین در جوامع اروپایی ما شاهد توسعه، ترقی مادی و گسترش امکانات و فراوانی ابزارهای رفاه طلبانه هستیم ولی واقعیت این است که در این کشورها وفاق اجتماعی فوق العاده ضعیف است و امنیت واقعی و آرامش راستین برای مردم فراهم نشده و آنان در موجی از نگرانی و ناراحتی بسر می برند و این عوارض آنان را از همگونی و اتّحاد واقعی دور می کند. اختلاف اساسی میان ثروتمندان و طبقات متوسط فقیر بیش از پیش در اروپا هویدا شده و تضادها را تشدید کرده است، همچنین وقتی احتیاجاتی را ارضاء کرده اند بدلیل غوطه ور گردیدن در فراوانی های مادی و رفاهی مردم طالب اموری هستند که نه تنها واقعیت ندارند بلکه تضادهای اجتماعی را گسترش می دهند، در واقع با این وضع به جای زنده نمودن انگیزه های مثبت و حس نوع دوستی در میان مردم، امیال شخصی آنها را که با الزام های اجتماعی در تعارض است احیاء نموده اند(5) و چون قادر نمی باشند این وضع را فروبنشانند محرومیت ها را توسعه می دهند و امتیازاتی را بوجود می آورند که با نظام ارزشی، اخلاقی و حقوقی مغایرت دارد.
روان شناسان عقیده دارند پیشرفت های مادی بدون در نظر گرفتن توانایی های روحی و رفتاری کاملاً مخالف عمیق ترین نیازهای انسان است، از این رو فراوانی امکانات که افراد را از کارکردن و کوشش فکری و علمی آزاد می نماید به ایشان اجازه می دهد از این تناقض بهتر آگاه شوند و به طرز ژرف تری رنج ببرند بنابراین رشد ناخوشی های رفتاری، پیدایش برخی کج روی های اجتماعی، توسعه بیماری های عصبی، لذّت نبردن واقعی از زندگی، کاستی های غیر قابل اغماض جوامع پیشرفته اند که در مسیر ترقّی، عدالت ، فضیلت و عطوفت را فراموش کرده اند.(6)
اهتمامی آسمانی
یکی از حقایق مسلّم که نه تنها مسلمانان بلکه دیگران در موردش اتفاق نظر دارند این است که اسلام دین همبستگی، فراگیری و هم گونی همه جانبه است، متون دینی یعنی قرآن و حدیث و نیز سیره رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) گویای این حقیقت اند. زمانی که در شبه جزیره عربستان نور الهی در دل ها و جان ها پرتو افکند و رسول خدا(ص) همچون آذرخشی با بعثت خویش کویر منحط و خفقان گرفته انسانیت را پرتو افشانی نمود، آن حضرت از افرادی با دل های پراکنده چنان امّتی بنانهاد که هیچ قدرتی توان ضربه زدن به آن را نداشت، روح عدالت، مساوات و مؤاسات در آنان زنده شد. فداکاری و جانبازی مشی این جامعه گردید. عوامل خودبینی، خودمحوری و علائق شخصی از میانشان رخت بربست و همه به رشته استوار الهی آویخته شدند.روی آوردن به یکتاپرستی و پیروی از رهبری پیامبر و روی کرد نشان دادن به آیینی که بین فطرت انسانی و خدای جهانیان پیوند برقرار می کند و پیاده نمودن تعالیم آسمانی اسلام در
زندگی فردی و اجتماعی، تمامی آدمیان را که دارای نژادها، قیافه ها و گرایش های ملی و قبیله ای بودند و در آتش جهل و خرافات و ستم و گژاندیشی می سوختند، گردهم آورد و از آنان امّتی واحد بوجود آورده البته رسول خدا(ص) برای رسیدن به چنین هدف والایی تمامی توان خویش را بکار گرفت و ناگواری ها و رنج های فراوانی را تحمل کرد تا از این همه گوناگونی و تفرّق، جامعه ای واحد ساخت و انسان هایی با خاستگاههای متنوع را با یکدیگر همبسته نمود، زیرا باورآن حضرت بر این اصل استوار بود که این پیوستگی اجتماعی، مسلمین را برای رسیدن به راه سعادت و خنثی کردن نقشه های دشمنان و حیله های ابرقدرت های آن زمان بیمه می نماید. در واقع بزرگترین نعمتی که به مسلمانان ارزانی داشته شد همین الفت قلب ها و نزدیک شدن دل های آنان به یکدیگر بود، قرآن در این باره می فرماید: «واذکروا نعمت اللّه علیکم اذ کنتم اعداء فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخواناً؛(7) نعمتی را به یاد آورید که خدا به شما عطا کرد. آن هنگام که با یکدیگر در عناد بودید و خدا میان شما پیوند برقرار کرد و با موهبت او با هم برادر شدید. کلام وحی در جای دیگر یادآور می شود: و الّف بین قلوبهم لو انفقت ما فی الارض جمیعاً مّا الّفت بین قلوبهم ولکن اللّه الّف بینهم انّه عزیز حکیم؛(8) اوست که بین دلهای آنان تألیف برقرار کرد، اگر هر آنچه را که در زمین است خرج می کردی، قادر نبودی دل های آنها را با هم پیوند دهی ولی خداوند میان ایشان الفت ایجاد نمود که عزیز حکیم است.
آنان که به اوضاع اجتماعی و روحیه افراد لجوج و کینه توز عصر جاهلیت آشنایند به خوبی آگاهی دارند که چنین عداوت هایی به وسیله مال و ثروت و جاه و مقام از بین نمی رفت و تنها عاملی که می تواند آن آداب زشت و کینه های کهنه و ریشه دار را محو کند ایجاد یک دگرگونی در اندیشه ها و جان هاست، آن چنان تحولی که نگرش اشخاص را عوض نماید و در سطحی بسیار بالاتر از آنچه بودند قرار گیرند به گونه ای که اعمال گذشته در نظرشان پست و ابلهانه جلوه کند و به دنبال این معرفت دست به یک خانه تکانی در اعماق وجود خود زده و زباله های قساوت و انتقام جویی های خونین و تعصب های قبیله ای را بیرون بریزند و این کاری است که از ایمان و خداپرستی واقعی برمی آید. این قانون، اختصاص به مسلمانان صدراسلام ندارد و روی آوردن به رفاه مادی، تشویش های دنیایی، کنگره ها و کنفرانس ها قادر نخواهند بود قلوب مسلمین را به هم نزدیک کنند بلکه باید شعله ای در دل ها افروخته شود تا همبستگی ملی بدست آید. تربیت دینی و پرورش های پرمایه اخلاقی که با تزکیه درونی و رها ساختن انسان از چنگ نفس پرستی توأم است و نیز اعراض از رذایل و رویکرد نشان دادن به فضیلت های معنوی چنان روحیه ای ایجاد می کند که آدمی را از حصار خودیت بیرون می آورد و زمینه را برای پیوستن او به اقیانوس خروشان جامعه ارزشی مهیّا می کند به نحوی که او تمامی تلاش های خویش را در این جهت بکار می گیرد که اولاً چنین همبستگی مخدوش نگردد ثانیاً دلش برای کوچک ترین ناگواری که برای برادر مسلمانش اتفاق می افتد، به درد می آید و برای رفع این نگرانی لحظه ای آرام نمی گیرد.
انقلاب اسلامی ایران که در امتداد خیزش های مذهبی، از صدر اسلام تاکنون، می باشد به برکت همین همبستگی و الفت دینی به پیروزی رسید، اتکا به ایمان و توجه به تعالیم عالی اسلام مردم را با دست خالی بر قوای شیطانی، غلبه داد. امام خمینی(ره) در این باره فرموده اند: «برای این که ملّت، اسلام را می خواست و مردم یک صدا می گفتند...ما سلسله پهلوی نمی خواهیم، از این جهت نهضت پیش برد و مطلبی را که تمام متفکرین و سیاسیون محال می دانستند با اراده الهی تحقق پیدا کرد.»(9) امام در پیامی از مردم می خواهند: «همین طور که حس انسانیت و اسلامیت آنها بیدار شد، آن را بیدارتر نگه دارند و نگذارند این شعله الهی خاموش شود، تمسّک به اسلام، حبل المتین اسلام در قرآن کریم و امام عصر بکنند و با هم و با همّت والای خود تمام مشکلات را حل کنند.» و در جمع علماء و روحانیان مشهد تأکید کرده اند: «همانطوری که با هم بودید دل ها با هم یکصدا بودند، از حالا به بعد هم این معنا را حفظ کنید وقتی که شما دل هایتان با هم صاف باشد دست ها، دست واحد باشد، دست خدا هم با شماست.»(10) و در جمع کارکنان بهداری و بهزیستی آذربایجان شرقی امام رمز پیروزی را این همبستگی می دانند: «اگر این انسجامی که ملت پیدا کرد و گروهها باهم جمع شدند همه با هم شدند، آنهایی که دور از هم بودند بهم نزدیک شدند... اگر این را نگه اش داریم یک ملت پیروزی هستیم که دیگر نمی توانند این ریشه های فاسد کاری انجام دهند.»(11)
اهل بیت و همبستگی عمومی
حضرت علی(ع) به پیروی از روش رسول اکرم(ص) برای دست یابی به یکپارچگی جامعه به مدت 25 سال آن چنان صبر و پایداری را پیشه خود نمود که گویی خار در چشم و استخوان در گلو داشت. آن حضرت حاضر گردید رنج ها و تألمات فراوانی را پذیرا گردد که مبادا زخمی بر پیکر واحد مسلمین وارد گردد و الفت مؤمنین مخدوش شود. ایشان تأکید می فرمایند که همواره همراه جمعیت اسلام باشید که دست خدا با آنان است و از پراکندگی اجتناب کنید که انسان تکرو خوراک شیطان است همچون گوسفندی تنها که طعمه گرگ می شود.(12)
و در نامه ای خطاب به مالک اشتر می فرمایند: من اول دست خود را پس کشیدم تا دیدم گروهی از اسلام بازگشتند و مردم را به نابودی آیین محمّدی فرا می خوانند پس نگران آن شدم که اگر به یاری اسلام و مسلمین برنخیزم شکاف یا انهدام در اسلام خواهم دید که مصیبت آن از فوت خلافت چند روزه افزون تر است.(13)
امام مظلومان در جایی می فرمایند: شما نیک می دانید که برای امر خلافت من از همه شایسته ترم و حال سوگند به خداوند تا زمانی که کار مسلمین در سلامت باشد و رقیبان تنها به کنار زدن من قانع باشند و تنها شخص من مورد ستم قرار گیرم مخالفت ننموده و تسلیم هستم.(14)
آن حضرت بزرگترین عامل عزت و سرافرازی امّت های گذشته را اتحاد و اتفاق آنان می داند و اضافه می نمایند: چه حالی داشتند آنان هنگامی که با هم مجتمع بودند، هدف و آرمانشان یک چیز بود، دلهایشان همآهنگ و موافق، بصیرت کافی داشتند و تصمیم ها در یک جهت بود.(15)
حضرت فاطمه زهرا(س) دخت گرانقدر نبیّ اکرم(ص) نیز در بخشی از خطبه مشهور خود اعلام می نماید: امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به همبستگی است، حضرت امام حسن(ع) و حضرت امام حسین(ع) نیز برای حفظ انسجام جامعه در مسیر تعالی معنوی و گام برداشتن به سوی یکپارچگی توحیدی به شهادت رسیدند ولی بنی امیّه با تبلیغات زهرآگین و نشر اکاذیب آن چنان انشقاقی در بین مسلمین پدید آوردند که پیروان راستین اهل بیت تحت شدیدترین شکنجه ها، به شهادت رسیدند. امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ضمن تلاش های فرهنگی برای حفظ امنیت و همگونی جامعه اسلامی از هیچ گونه کوششی فروگذار نکردند و همواره به سوی اهدافی گام برمی داشتند که انسجام جامعه حفظ گردد و موقعی که انحرافات سیاسی در قالب مقاصد فکری و فرقه ای خودنمایی کرد آن ستارگان فروزان آسمان امامت ادعاهای مغایر با ارزش های الهی را که مرداب هایی در جامعه پدید می آوردند افشا کردند و با جبهه گیری در برابر گروههای منحرف ضمن تبیین معارف خاندان عترت، جامعه را از هرج و مرج و تشتت فکری که این گمراهان به آن دامن می زدند، رهانیدند.
عناصر همگونی جامعه
جامعه مجموعه ای سازمان یافته از بخش های متقابلاً وابسته است که به وسیله ارزش ها و فرایندهایی که موجب خلق وفاق در جامعه می شوند انسجام می یابند. در مکتب اسلام اجتماع به مثابه یک نظام سامان یافته، با ثبات و مستحکم در نظر گرفته می شود که قاطبه مردمانش درباره باورها، خوبی ها و خصال و افعال پسندیده با یکدیگر نه تنها توافق دارند بلکه همکاری می نمایند همه عناصر، واحدها، سازمان ها و مراکز تعلیم و تربیت در این مجموعه نقشی در جهت ثبات کل و همبستگی عمومی ایفا می کنند و هرگونه حرکتی بر خلاف این رود خروشان، حالتی ویرانگر در نظر گرفته می شود، تغییراتی که صورت می پذیرد باید در جهت تقویت، ترقی و رشد مجموعه نظام اجتماعی بکار رود. عوامل و کارکردهایی که می توانند همگونی و وفاق عمومی را استوار نگاهدارند و در تداوم همبستگی بکوشند عبارتند از:
1ـ عدالت
عدل در واقع به معنای توازن و میزان جامعه به حساب می آید. در کالبد و روح آدمی این اعتدال مشاهده می گردد و اگر هرگونه نقصان و اختلالی در آن پدید آید ناراحتی های روانی و کسالت های گوناگون، حیات آدمی را تهدید می نماید. در اجتماع هم باید چنین تعادلی برقرار گردد و همه از لحاظ تمامی حقوق مادی و معنوی، وظایف، استعدادها، توانایی ها و مانند آن در حالتی از توازن بسر برند، در این جامعه حق ثابت است و تغییر نمی کند امّا عدل در واقع رسانیدن این حق به صاحبش می باشد نظیر کاری که دستگاه گردش خون در بدن انسان می نماید و غذا و اکسیژن به تمامی اعضاء و جوارح بدن می رساند و به هر عضوی مطابق شایستگی، لیاقت و نوع فعالیت رسیدگی می شود. اگر قائل به این واقعیت هستیم که عدل موازنه برقرار می کند پس باید تفاوت و اختلاف های متداول را بپذیریم تا میان آنها تعادلی برپا شود. عدالت اقتضا می کند که اختلاف های طبیعی، جغرافیایی و... را به رسمیت بشناسد، امتیاز راستین در چنین جامعه ای تقوا، فضیلت های معنوی و مکارم اخلاقی است و نه چیز دیگر، مرحوم مولامهدی نراقی عقیده دارد عدالت عبارت است از ائتلاف همه قوا و اتفاق آنها بر فرمانبری از عقل بطوری که کشمکش ها از میان برود و فضیلت مخصوص هر یک حاصل شود.(16)
از قرآن برمی آید که فرستادگان الهی برای این که مردم خود از درون بجوشند و بر علیه باطل قیام کنند و در این راه با هم متحد گردند و اقدام به قسط نمایند، مبعوث شده اند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس.(17)
بیّنه در این آیه برهانی است که مردم را روشن می کند و از آن پس وقتی افراد از قیود و حدود نفسانی و مواریث حیوانی و تحمیل های محیطی رها شدند و همه چیز برایشان تبیین گردید اصول عملی، ثابت و مدوّنی را بدست می آورند. آن وقت سهم هر کس را بر حسب لیاقتش می دهند، استعداد هر کس را شکوفا می سازند، موقعیت اجتماعی افراد را مشخص می کنند و تثبیت می نمایند. حضرت علی(ع) می فرمایند: العدل حیاة الاحکام؛(18) اجرای عدالت موجب زنده شدن احکام و عمل نمودن به آنها می شود و رسول اکرم(ص) ساعتی عدالت را بهتر از هفتاد سال عبادت می داند.(19) آری ستون خیمه جامعه عدالت است و روح و جان و پیکر اجتماع را عدل تشکیل می دهد و به فرمایش امام صادق(ع) در صورت اجرای عدالت مردم بی نیاز خواهند گشت.(20) و فقر و پریشانی، تجمع ثروت و اختلاف طبقاتی از جامعه رخت برمی بندد.
حضرت امام حسن عسگری(ع) تأکید می نمایند: این توانگران هستند که توشه تهیدستان را به سرقت می برند و از دسترس بینوایان خارج می کنند: «اغنیاؤهم یسرقون زاد الفقرا»(21).
در جامعه ای که عدالت پیاده شده است انسان درست تربیت می شود، با فراغت و آرامش به تکالیف تن می دهد و به مقررات، اصول اجتماعی و حقوق همگان احترام می گذارد و در پرتو این تعهدشناسی و مسؤولیت پذیری است که جامعه به همبستگی واقعی دست می یابد و راه عروج آحاد آن به معنویت و سعادت راستین هموار می گردد. سازندگی منهای اجرای عدالت صرفاً در جهت زندگی سرمایه داران مدرن و مرفهان بی درد تأثیر مثبت دارد و اغنیا را به امیال و آمال خود می رساند و تنها سازندگی عادلانه است که همگان را از برکات خویش برخوردار می نماید. عدالت موجب پیوند ناگسستنی بین توده های انسانی با یکدیگر و از سوی دیگر با نظام حکومتی می شود و این ارتباط مقدس فضایل را ترویج و شکوفا می سازد و بدین گونه شهرها آباد شده، روستاها رونق می یابند و دیوارهای بیداد و تبعیض و حق کشی فرو می ریزد.(22) از این روی مفهوم عدالت در فرآیند همگونی اجتماع نقش عمده ای بازی می کند.
2ـ عزمی راسخ
انسان به دلیل طبیعت اختیار بر سر دوراهی حق و باطل ایستاده است و حصول مراتب قرب الهی منوط به آن است که انسان در سایه مجاهدت های فراوان در مسیر حق، ظرفیت لازم را در خود پدید آورد و این همه محتاج همتی والا و عزمی راسخ است. ملتی که با اراده ای خلل ناپذیر و استقامت و ثبات قدم به تکاپو و تلاش می پردازد، شاهد پیروزی و همای سعادت را در آغوش می کشد و میزان موفقیت افراد یک جامعه برای رسیدن به کمال نهایی متناسب با اراده و میزان سعی و تلاش آنهاست که قرآن می فرماید: و ان لیس للانسان الّا ما سعی؛(23) و طبیعی است که خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمی کند: انّ اللّه لایضیع اجر المحسنین؛(24) جامعه ای که در کسالت، سستی و جمود بسر می برد نمی تواند به همبستگی پایدار دست یابد و رسول اکرم(ص) فرموده اند: من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم؛(25) کسی که صبح کند و اهتمام به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نمی باشد. قرآن تأکید می نماید:انّ اللّه لایغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم؛(26) خداوند(هیچ نعمت یا نقمت، هیچ عزت یا ذلت را) در قومی دگرگون نمی کند مگر آن که آنان در خویشتن تغییری پدید آورند. اقبال لاهوری چنین سروده است:
خدای آن ملت را سروری داد |
که تقدیرش بدست خویش بنوشت |
به آن ملت سروکاری ندارد |
که دهقانش برای دیگری کشت |
3ـ امر به معروف و نهی از منکر
عنصر سازنده و با برکتی که وفاق جمعی را تقویت می نماید امر به معروف و نهی از منکر است. این مفهوم بدان معناست که هر عمل و برنامه ای که برای سعادت دنیا و آخرت و ابعاد مادی و معنوی زندگی انسان ها سودمند و پسندیده باشد باید به انجام آن امر گردد و هر کاری و رفتاری که به نحوی برای زندگی فردی و جمعی و حیات دنیوی و اُخروی مفسده انگیز باشد باید نهی و ریشه کن گردد، این اصل هم رشد دهنده است و هم نقش ترمز را عهده دار می باشد.مردم با مشارکت خود جامعه ای را می سازند که دائماً در حال حرکت به سوی معارف معروف است، هرچه خوب می باشد از قوه به فعل می آورد و با یک وضع نقّادانه و ناصحانه جلو منکرات و موانع تکامل را می گیرد. این کار در سطح کلان جامعه انجام می پذیرد ولی حوزه های امر به معروف و نهی از منکر بر اساس موازین اعتقادی و شرعی تعیین می شود تا روشن گردد مردم نسبت به هم در چه مواردی حق دخالت و بازدارندگی دارند. قرآن جامعه ای را رستگار می داند که گروه ویژه ای برای امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد.(27) به فرمایش امام باقر(ع) این اصل اگر در جامعه اجرا شود کسب ها حلال و زمین ها آباد می گردد و در صورت ترک آن برکات زمین کاهش یافته، قحطی رواج می یابد، دشمن ها غالب می گردند، اشرار بر مردم تسلط می یابند(28)و بدیهی است که جوامعی که گرفتار این بلایا هستند به هیچ عنوان به وفاق ملی و اتحاد و یکپارچگی دست نمی یابند.
4ـ وضع قوانین و اجرای مقررات
دولت برای متشکل نمودن افراد جامعه و همگونه سازی اجتماع بیش از هر چیز به وضع قوانین و اجرای قواعد اقدام می کند. هدف این قواعد و مقررات رسیدن افراد به حق راستین خود، کاهش یافتن تضادها، به تحلیل رفتن کشمکش ها و خشونت هاست، تعارض های طبقاتی، تجاوز به اموال و عرض و ناموس مردم نیز با اجرای قوانین که دولت وضع کرده کاسته شده و یا کنترل می گردد. حمایت از افراد ضعیف، جلوگیری از قدرت طلبی ها، محرومیت زدایی و رونق بخشیدن به زندگی فقیران و بینوایان نیز با برنامه ریزی های دولت عملی می شود، بعلاوه نهادهایی که از میان مردم برخاسته اند اگر ارزش رسمی بیابند و قوت اجرایی پیدا کنند به مدد نفوذ و اعتباری که دارند می توانند دولت را در وفاق جمعی یاری دهند، همگونگی اجتماع به آگاهی و بصیرت اعضای جامعه هم بستگی دارد و با ارتقای سطح اطلاعات مردم می توان تضادهایی را که افراد را در برابر هم قرار می دهند کم کرد و احساسات جمعی و همبستگی های عمومی را در جامعه تقویت کرد. سازمان های تبلیغی نهادهای فرهنگی و رسانه ها نیز می توانند با تولید آثار آموزنده علمی، فرهنگی و هنری برای رسیدن جامعه به همگونی گام بردارند. آخرین وسیله دولت برای هماهنگی جامعه توسل به نیروی انتظامی، زندان و مجازات مجرمان است، این راه شهروندان و گروهها را مانع از آن می نماید که بتوانند خشونت های خونین خود را به جامعه سرایت دهند و امنیت جمعی را مختل کنند و تعارض های سیاسی را تشدید نمایند. سرتعظیم فرو آوردن در برابر اقتدار دولت توطئه هایی را که عده ای موریانه وار در زیرزمین ها و مخفی گاه ها سامان می دهند، تا حدودی خنثی می کند. بدیهی است اگر برای جانیان، مجرمان و خلافکاران شرایط مناسبی فراهم باشد و آن ها احساس نمایند حکومت مرکزی در حل تعارض ها و آشفتگی ها توانایی لازم را ندارد گرفتاری های اجتماعی عمیق تر و شدیدتر و خطرناک تر می شود و همبستگی در معرض تهدید جدّی قرار می گیرد، آری وفاق اجتماعی موقعی به طور کامل بدست می آید که علاوه بر اجرای عدالت و عملی شدن امر به معروف و نهی از منکر و عزم عمومی برای ترقی مادی و معنوی، دشمنان داخلی و خارجی در هراس بسر برند و رعب و وحشت آن چنان بر قلوبشان سایه افکند. که قادر به اجرای نقشه های شوم خود نباشند البته این اصل دوطرفه است زیرا هم با عملی شدن آن همبستگی تأمین می شود و هم با یکپارچگی مردم راه برای تحرکات آنان مسدود می گردد.
امام خمینی (ره) می فرماید: «تشکیل حکومت برای حفظ نظام و وحدت مسلمین است.»(29)
مشارکت های مردمی
اراده جمعی انسان ها همان مشارکت جمعی است. هنگامی که عزم های همسو و همگون در یک مسیر قرار گیرند یک اراده قدرتمند عمومی شکل می گیرد. یکی از مصادیق مشارکت جمعی در اسلام مسأله اطاعت از خداوند، رسول اکرم(ص)، اهل بیت(ع) و ولی فقیه است. چون نفس این طاعت مشارکت جمعی را می طلبد در حالی که منبعث از اراده آزاد انسانهاست بنابراین هر کدام وقتی دستوری دهند باید به صورت جمعی از آن پیروی نمائیم، چنین ویژگی از آیه: اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم؛(30) بر می آید و با گستره ای که دارد تمام عصرهای زندگی را در بر می گیرد، البته این اطاعت نافی اختیار نمی باشد و بر مبنای معرفت و شناخت است، زیرا انسان ها در حوزه مسایل فلسفی و اعتقادی خود آن را برگزیده اند. مفهوم دیگر مشارکت جمعی واجب کفایی است و مردم برای انجام این گونه واجبات چاره ای جز مشارکت جمعی برای تعیین سرنوشت عمومی و اجتماعی خود ندارند.
شرکت در عبادات دسته جمعی از جمله نماز جمعه و نماز جماعت نمونه ای از مشارکت مردم است که در حفظ اقتدار اجتماعی و جلوگیری از تفرقه و بسیج گردیدن برای امور عمومی بسیار مؤثر است، مجالسی که با اسم سوگواری برای خاندان عصمت و طهارت و بخصوص خامس آل عبا برگزار می شود به روشنی می تواند در ایجاد اتحاد و یکپارچگی مردم مؤثر باشد، شعائر اسلامی که در این محافل اقامه می گردد رمز حفظ وحدت ملی است و می توان بزرگترین رمز حیات شیعیان را در جهان اسلام ماجرای عاشورا و فداکاری حضرت سیدالشهدا(ع) و یارانش دانست، امام خمینی (ره) می فرماید: «شما در کجا سراغ دارید که یک ملتی این طور همآهنگ بشود، این دستجات(عزاداری) با آن محتوا را در کجا سراغ دارید. این هماهنگی را از دست ندهید.»(31) نصیحت به کارگزاران نظام و تذکر دادن به آنان در امور اجرایی و اداری و چگونگی مصرف بودجه و بیت المال خود می تواند نمودی از مشارکت مردم محسوب گردد و مصداق النصیحة لائمة المسلمین است. ملت باید به جلوه هایی که همبستگی ملی را در میان آنها مستحکم نموده توجّه ای ویژه داشته باشند. سال های دفاع مقدس و مبارزه با دشمن متجاوز بعثی بی تردید بزرگترین نماد همبستگی ملی در ایران بود. برای آن که همگونی جامعه تقویت شود باید خاطرات آن سال ها را جان بخشید و استقامت و پایداری در 8 سال جنگ تحمیلی و شهادت جوانان برومند و ارزشمند این آب و خاک جزو هویت اصیل و افتخارات ملی ماست و باید از روش منش، رشادت ها و فداکاری های رزمندگان اسلام در این دفاع بزرگ درس بگیریم. امام خمینی خاطرنشان نموده اند: «شما ببینید در این جنگی که به ایران تحمیل کردند، ایران چه جور باز زنده شد، یک پارچه ایران دوباره انقلاب کرد و توجه کرد به یک مقصد، کدام کار ممکن بود که این طور مردم را بسیج کند.»(32)
مشارکت مردم ایران در چندین انتخابات خود جلوه ای مهم از همبستگی ملی می باشد، رخداد انتخابات ریاست جمهوری که در دو مرحله روی داد و در مجموع حدود 60 میلیون نفر را به پای صندوق های رأی کشانید حرکت برجسته و سرنوشت سازی بود که میزان همآهنگی و هم سویی جامعه را برای دست یافتن به اقتدار سیاسی و عبور از دشواری هایی که دشمنان داخلی و خارجی بر سر راه ملت ایجاد کرده اند، به نمایش گذاشت که از افقی روشن و آینده ای امیدوار کننده خبر می دهد. البته این واقعیت ها باید تا رسیدن به مقصود اصلی پیگیری شود و محتاج همت در عمل است و اگر شعارهایی که در برنامه های تبلیغاتی انتخابات داده شده کاربردی شوند، مردم گمشده چند سال گذشته خویش را یافته اند و با چشیدن طعم شیرین حضور افراد ارزشی در رأس امور حکومتی اداری و اجرایی با نشاط ویژه ای در صحنه های گوناگون اجتماعی و سیاسی حضور خواهند یافت و دولت را برای رفع ناهنجاری هایی چون فساد، فقر و بی عدالتی یاری خواهند داد.
نیکوکاری مردم جلوه ای جالب از همبستگی است. بدیهی است جامعه ای که مردمش به فکر هم باشند و تنها به منافع شخص خود فکر نکنند همبستگی ملی و احساس سرنوشت مشترک را از خود بروز می دهند. این خصلت را سعدی شاعر ایرانی این گونه وصف می کند:
بنی آدم اعضای یکدیگرند |
که در آفرینش ز یک گوهرند |
چو عضوی به درد آورد روزگار |
دگر عضوها را نماند قرار |
جشن هایی چون جشن نیکوکاری و جشن عاطفه ها که در سال های اخیر در کشور ما برگزار می شود فرصتی مناسب برای تجلّی این مفهوم عالی در جامعه ایرانی است. مردم ایثارگر و فداکار ما در عرصه های مختلف اجتماعی، تعالی روح و بزرگواری خود را اثبات کرده اند. دست یکدیگر را می گیرند، بخشی از نیاز فقرا را تأمین می کنند و سعی می نمایند قسمتی از رفاه و خوشبختی خود را با مستمندان تقسیم کنند به همین ترتیب، رضایت مندی عمومی بهتری حاصل می شود.
میوه های همبستگی ملی
اگر همبستگی در جامعه عملی شود آثار ذیل را به همراه می آورد:
1ـ تقویت و تثبیت نظام سیاسی و افزایش اعتماد مردم به دولت و تصمیم گیری های داخلی و بین المللی.
2ـ افزایش روحیه همکاری جمعی و آمادگی برای مشارکت برای امور اجتماعی و رفع نابسامانی و گرفتاری ها.
3ـ رسیدن به عزت و عظمت اسلامی و نایل شدن به استقلال واقعی و قطع نمودن دست بیگانگان و سلطه گران.
4ـ عمران و آبادانی و امنیت سیاسی و اجتماعی و افزایش اطمینان متقابل بین آحاد جامعه.
5 ـ استقامت در برابر دشمنان و خنثی کردن نقشه های مخالفان و کاهش خشونت ها و تعارض ها.
6ـ توجه به معنویت و فضایل و احساس مسؤولیت در برابر تکالیف الهی و در نتیجه جذب لطف و تأیید خداوند.
7ـ احیاء و اعتلای انقلابی در جهان و صدور انقلاب اسلامی.
8 ـ برنامه ریزی در برخورد با حوادثی که جامعه را تهدید می نماید.
9ـ گام برداشتن به سوی توسعه، فنآوری و خودکفایی و شکوفایی استعدادها و افزایش خلاقیت های علمی و فکری و اختراعات و اکتشافات.
پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ
1. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری.
2. مجموعه مقالات وفاق اجتماعی و فرهنگ عمومی، ص 22ـ 21.
3. اصول علم سیاست، موریس دوورژه، ترجمه ابوالفضل قاضی، ص 265.
4. سوره اعراف، آیه 95.
5. اصول علم سیاست، ص 313.
6. همان، ص 316.
7. سوره آل عمران، آیه 103.
8. سوره انفال، آیه 63.
9. در جستجوی راه از کلام امام (دفتر دهم: انقلاب اسلامی)، ص 204.
10. همان (دفتر نهم، ملّت امّت، ص 498 ـ 497.
11. کتاب روح هدا (بیانات و پیام های امام خمینی)، سخنرانی امام در تاریخ 31 خرداد 1358.
12. همان، سخنرانی در تاریخ 13 تیر 1358.
13. نهج البلاغه، فرازی از خطبه 127.
14. همان، نامه 62.
15. همان، خطبه 72.
16. نک: خطبه 192.
17. جامع السعادات، مرحوم نراقی، ج اول، ص 89 ـ 88.
18. سوره حدید، آیه 26.
19. الحیاة، ج 6، ص 404 ؛ غررالحکم، ص 30.
20. بحارالانوار، ج 75، ص 352.
21. کافی، ج سوم، ص 561.
22. مستدرک الوسایل، ج 2، ص 322.
23. جامعه سازی قرآنی، محمد رضا حکیمی، ص 118.
24. سوره نجم، آیه 29.
25. سوره توبه، آیه 120.
26. اصول کافی، ج 3، ص 238.
27. سوره رعد، آیه 11.
28. نک: سوره آل عمران، آیه 104.
29. نک: بحارالانوار، ج 97، ص 72.
30. ولایت فقیه، امام خمینی، ص 26.
31. سوره نساء، آیه 59.
32. گزیده مقالات دوازدهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، ص 83 ـ 82.
33. در جستجوی راه از کلام امام، دفتر دهم، ص 213.