هیجان به حالتهای گذرا و بعضا پایداری گفته میشود که با برانگیختی یا فروریختگی همراه شده و بهصورت خوشایند و ناخوشایند ادراک میشود.
برخی از هیجانها عبارتند از ترس، خشم، نفرت، خوشی یا لذت، غمگینی و علاقه که این هیجانها غالبا با علائم و نشانههای فیزیولوژیکی، شناختی و رفتاری همراه است.
باید توجه داشته باشیم برای اینکه بتوانیم خودمان را مدیریت کنیم، لازم است مهارت «خودمدیریتی هیجانی» را کسب کنیم تا بتوانیم در روند زندگی روزمره رفتارمناسبی از خودمان بروز دهیم.
خودمدیریتی هیجانی به معنای توانایی تشخیص هیجانها و درک حالات درونی است که باعث میشود فرد در زمانهایی که لازم است، واکنشهای مناسب از خودش بروز دهد و در این مهارت افراد علاوه بر اینکه میتوانند خودشان را مدیریت کنند، این توانایی را دارند که احساسات و هیجانات و رفتارهای اطرافیان شان را نیز ارزیابی کرده و حتی بتوانند در مقابله با دیگران از برخورد و واکنش مناسب استفاده کنند.
انسانهایی که توانایی مدیریت هیجانی دارند، کمتر دچار اضطراب و سردرگمی میشوند و احتمال این که در روابط بینفردی موفقتر رفتار کنند، بیشتر است.
این افراد میتوانند در زمانهای مختلف، ابتدا فکر کرد، سپس واکنش منطقی یا مناسبتری را انتخاب و از خودشان نشان دهند.
مدیریت هیجان به فرد کمک میکند در زمانهای بحرانی، تصمیمات منطقیتری بگیرد. منظور از مدیریتکردن محیط، ریاست و مجبورکردن دیگران نیست، بلکه توانایی درک متقابل اطرافیان و واکنش مناسب نشان دادن است که باید بدانیم بهوسیله درککردن افراد میتوانیم نوع واکنش آنها را تا اندازهای کنترل کنیم یا حداقل باعث تشدید حالات هیجانی منفی آنها نشویم. باید توجه داشته باشیم یکی از راههای کنترل هیجانها، شناسایی نشانههای جسمانی مانند تغییر در ضربان قلب، برافروختگی، تغییر در تنفس، تغییر در لحن صدا، لرزش، تغییر در سیستم گوارشی و... است و باعث میشود
به عنوان نشانه هشدار در نظر گرفته شود و بتوانیم از راههای جایگزین برای کنترل و ابراز هیجان در خودمان استفاده کنیم.
همچنین لازم است تا ریشه افکار و باورهای غیرمنطقی و عوامل راهانداز هیجان را در خود شناسایی کنیم و با تغییر باور و نگرشهای غیرمنطقی، توانایی کنترل را در خود افزایش دهیم.
دکتر مهرنوش دارینی - روان شناس و مشاور / روزنامه جام جم