بایزید بسطامی عارف و فیلسوف برجسته ایرانی با شهرتی فراگیر در جهان است. فلسفه وحدت وجود و موجود، اولین بار توسط بایزید بسطامی مطرح شد.
بایزید بسطامی را میتوان پایه گذار حکمت اشراق دانست. بایزید از بزرگترین عارفان ایرانی است که نظریههای او برای بسیاری از علما و فیلسوفان بعد از خود، راهگشا بوده است. به کمال رسیدن نظریههای عرفان منصور حلاج، ابوالحسن خرقانی و ابوسعید ابوالخیر، که همگی از عارفان نامدار ایرانی هستند، از بررسی اندیشههای بایزید بسطامی به دست آمده است.
سرزمین ایران از گذشتههای دور علما و فلاسفه بزرگی به خود دیده، که بدون شک یکی از برجستهترین آنها، بایزید بسطامی است. گرچه از آثار و اقوال او جز منابعی محدود باقی نماندهاند، علاقهمندان عرفان شرقی با مطالعه همین آثار و همین طور آثار فیلسوفان پیرو او، از اندیشههای این عارف بزرگ بهره بردهاند.
اگر به مطالعه زندگینامه و شناخت بیشتر شخصیت بایزید بسطامی علاقهمند هستید، با ما همراه شوید. ما در این مقاله به معرفی اجمالی بایزید بسطامی، زندگینامه او، آثار و اقوال و همچنین معرفی محل آرامگاه بایزید میپردازیم.
بایزید بسطامی را بیشتر بشناسید:
- بایزید بسطامی کیست؟
- زندگی نامه بایزید بسطامی
- آرامگاه بایزید بسطامی کجاست؟
- آثار بایزید بسطامی
- اشعار بایزید بسطامی
- اقوال بایزید بسطامی
بایزید بسطامی کیست؟
منبع عکس: سایت تهران سوییت، عکاس نامشخص
بایزید بسطامی با نام کامل «ابویزید طیفور بن سروشان» و معروف به «سلطان العارفین»، از بزرگترین عارفان ایرانی است که برای علاقهمندان طریقت و عرفان نامی آشنا دارد. پدر بزرگ بایزید، سروشان، از موبدان برجسته زرتشتی بود و از بزرگان بسطام به شمار میرفت. پدر بایزید نیز عیسی نام داشت که در زمان کودکی بایزید از دنیا رفت.
از دوران تحصیل، نوجوانی و جوانی بایزید بسطامی اطلاعات زیادی در دست نیست. روایتهای متفاوتی از سال تولد، زمان وفات و اساتید بایزید مطرح شدهاند که با بررسی زندگینامه این عارف برجسته و مقایسه دادههای موجود میتوان در برخی موارد به نتیجهگیریهای نزدیک به واقعیت رسید؛ اما در مورد هیچکدام نظر قطعی وجود ندارد.
در بعضی روایتها از «ابو علی سندی» بهعنوان استاد بایزید نام برده شده است؛ اما از مهمترین شاگردان او میتوان «خواجه عبدالله انصاری» را نام برد. بایزید بسطامی بنا بر گفته خواجه عبدالله انصاری و جامی، مرشدی کرد داشته است که بایزید وصیت کرده بود پس از مرگ، کنار او دفن شود. در بعضی نوشتههای تاریخی نیز بایزید را شاگرد امام جعفر صادق میگویند که البته با بررسی شواهد موجود در درستی این ادعا تردید زیادی وجود دارد.
بایزید بسطامی را با نام «سلطان العارفین» میشناسند. عارفان و فیلسوفان برجستهای مانند مولوی، ابوسعید ابوالخیر، ابوالحسن خرقانی و عطار نیشابوری بایزید را ستودهاند
در طول دوان زندگی بایزید بسطامی بسیاری از بزرگان تصوف با او نشست و برخاست داشتند که از میان آنها میتوان به «ذوالنون مصری» اشاره کرد. بایزید در بسطام از شهرت بالایی برخوردار بود و ساکنان بسطام بسیار به او احترام میگذاشتند. بیش از نیمی از عمر بایزید در شهرت گذشت و همین باعث کینه توزی مخالفان او میشد، تا جایی که او را هفت بار تکفیر کردند و از شهر راندند؛ اما هر بار به واسطه جایگاهی که میان مردم داشت، او را به شهر بسطام باز میگرداندند. احترام به بایزید باعث گذاشن نام او بر فرزندان اهالی بسطام میشد، به همین دلیل در نقل قولهایی که بهخصوص از اقوام بایزید مطرح شده است، بعضی مورخان بهدلیل زیاد بودن اسم بایزید دچار اشتباهاتی شدهاند.
شخصیت عرفانی و تفکر فلسفی بایزید، تا سالیان دراز زمینه ساز شکلگیری بسیاری از نظریههای فلسفه عارفان و صوفیان بوده است. بایزید بسطامی وحدت و یکانگی خداوند را اساس عرفان خود معرفی میکند و منظور او از وحدت، بهجز یکتایی و برتری خداوند، وجود مطلق پروردگار است که جهان هیچ نیست، جز اراده و جنبش او. در این فلسفه عارف جز خدا همه چیز را هیچ میپندارد و هر جنبندهای در جهان گوشهای، از اراده و عظمت ذات پروردگار است. بر طبق نظریه بایزید، در حقیقت فاعل مطلق خدا است. همین نظریه بایزید که وجود انسان را بخشی از ذات خداوند میداند نیز، از دلایل اصلی تکفیر او توسط دیگر عالمان بود. گرچه تکفیر بایزید عاقبت سهمگینی برای او در پی نداشت، در سالهای بعد عارف بزرگ، منصور حلاج، که پیرو اندیشههای بایزید بود، جان خود را در این راه از دست داد.
از دیگر فیلسوفان و عارفان برجسته، که در طریقت پیرو بایزید بسطامی بودند و از اندیشههای او بهره میبردند میتوان «جنید بغدادی»، «ابوسعید ابوالخیر» و «ابوالحسن خرقانی» را نام برد. بسیاری از علمای پس از بایزید نیز در رسالهها و آثارشان مقام بایزید بسطامی را ستودهاند که میتوان از آن میان به هجویری در کشف المحجوب، سنایی در حدیقة الحقیقه، عطار نیشابوری در تذکرة الاولیا و مولوی در مثنوی معنوی، اشاره کرد. چهاردهمین ذکر از کتاب تذکره عطار بسیار زیبا شرحی کوتاه از زندگی بایزید بسطامی را روایت میکند.
زندگی نامه بایزید بسطامی
منبع عکس: خبرگزاری برنا، عکاس: نامشخص
بایزید بسطامی ملقب به سلطان العارفین، بزرگترین فیلسوف و عارف قرن دوم و سوم هجری بوده است. سال تولد بایزید را در سال ۱۶۱ هجری قمری عنوان کردهاند؛ اما تاریخ دقیقی از زمان ولادت او وجود ندارد. تاریخ مورد نظر را با بررسی روایتهای مختلف و رویدادهای سالهای پس از تولد بایزید و مقایسه با دورههای زندگی او به دست آوردهاند. به همین دلیل نمیتوان تاریخ دقیقی را به زمان تولد او نسبت داد؛ اما میتوان گفت سال تولد بایزید بسطامی در حدود سالهای ۱۶۱ تا ۱۸۸ هجری قمری بوده است.
بایزید در بسطام به دنیا آمد و بهجز یک بار سفر برای ادای فرضیه حج، باقی دوران عمر خود را در همین شهر گذراند. حدود نیمی از عمر بایزید بسطامی به آموزش و ترویج علوم تصوف در خانقاه و مسجد گذشت. از دوران کودکی و تحصیل بایزید نیز اطلاعات چندانی در دست نیست؛ اما با توجه به منابع تاریخی باقی مانده، او بهجز تحصیل و آموزش فلسفه، به کار دیگری اشتغال نداشت و زندگی خود را از داشتههای به ارث مانده برایش، میگذراند؛ گرچه در بعضی روایتها، بایزید را کشاورز معرفی کردهاند؛ اما در درستی آن نیز تردید وجود دارد.
منبع عکس: روزنامه عصر بازآفرینی، عکاس نامشخص
یکی از مهمترین منابع تاریخی درباره زندگی بایزید بسطامی کتاب «النور من کلمات ابی طیفور» است که به زبان عربی و توسط «ابوالفضل محمد بن علی سهلجی» نوشته شده است و گزیدهای از زندگینامه و سخنان بایزید را روایت میکند. آنچه درباره بایزید بسطامی میدانیم و در منابع مختلف منتشر میشوند، بر آمده از همین کتاب است. نویسندگان و عارفان دیگر نیز همین کتاب را مرجع خود در نگارش آثارشان قرار دادهاند. در سالهای بعد کتابهای «دستور الجمهور فی مناقب سلطان العارفین ابی یزید طیفور» نوشته ابوالحسن خرقانی و «مناقب بایزید بسطامی» نوشته یوسف بن محمد، کاملترین نسخههای موجود از شرح حال و سخنان بایزید بسطامی بودهاند.
«عیسی بن آدم» ملقب به «ابوموسی خادم» که برادر زاده و مرید بایزید بسطامی بود نیز، بخشی از نقل قولهای بایزید را حفظ کرده است؛ البته بخش قابل توجهی از اطلاعات او (در حدود ۴۰۰ نقل قول)، پس از مرگش از بین رفت. ابوموسی خادم مورد اعتماد بایزید بود و بایزید محبت بسیاری به او داشت. دیگر مرید بایزید که اقوال او را حکایت کرده، خواهرزادهاش «ابوموسی ثانی» بود. «جنید بغدادی» نیز بخش زیادی از اقوال بایزید و امام محمد غزالی در آثارش برخی از سخنان بایزید را نقل کردهاند.
اجداد بایزید بسطامی زرتشتی بودند و در زمان تولد او خانوادهای تازه به اسلام گرویده به شمار می رفتند. به همین دلیل در محله موبدان بسطام اقامت داشتند که منطقهای موسوم به «قومس» بود و امروزه در استان سمنان قرار دارد. پدر بزرگ بایزید، سروشان، از موبدان زررتشت و بزرگان بسطام بود و پدرش عیسی از مسلمانان محبوب و بزرگان شهر به شمار میرفت؛ اما در کودکی بایزید از دنیا رفت. مادر بایزید نیز زنی دیندار و مسلمان بود که تا بزرگسالی بایزید در تربیت و حفظ فرزندش بسیار همت داشت. بایزید دو برادر به نامهای آدم و علی و دو خواهر داشت، که فرزندان آنها از بزرگترین مریدان او شدند.
بایزید بسطامی هفت بار از طرف عالمان زمان خود تکفیر و از بسطام رانده شد، اما هر بار به دلیل علاقه مردم به او و شخصیت مورد توجهاش او را به بسطام باز میگرداندند
فیلسوفان شرق، بایزید بسطامی را ابداع کننده نظریه وحدت وجود و موجود میدانند. نهضت عرفان ایرانی که در بردارنده مفاهیم فلسفی به شیوهای نو و مکتب جدیدی است، برای اولین بار از نظریههای بایزید آغاز شد و پس از او توسط عارفانی مانند منصور حلاج، ابوالحسن خرقانی و ابوسعید ابوالخیر به کمال رسید. از ویژگیهای برجسته شخصیت بایزید بسطامی میتوان به حمایت از حقوق حیوانها، ایثار و انفاق دارایی و همنشینی با عارفان دور و نزدیک، اشاره کرد.
بنا بر روایتهای تاریخی، زمان مرگ بایزید در سال ۲۳۴ هجری قمری بوده است. برخلاف تاریخ تولد، روی زمان مرگ بایزید اتفاقنظر بیشتری وجود دارد، که دلیل آن شهرت او در زمان مرگش بوده است؛ اما در بعضی روایتها نیز زمان مرگ بایزید را سال ۲۶۱ هجری قمری دانستهاند. عمر بایزید بسطامی را نیز در حدود ۷۳ سال تخمین زدهاند و بنا بر همین، تاریخی تقریبی بری تولد او به دست آوردهاند. مرگ بایزید نیز مانند تولدش در بسطام اتفاق افتاد و بستگانش او را در همین شهر به خاک سپردند.
گرچه در ابتدا مزار بایزید بسطامی بسیار ساده و بدون بنا یا ساختمانی بود، اما به مرور زمان و بهدلیل دفن بزرگان و پادشاهان در قرنهای بعد در نزدیک مقبره بایزید، بناهایی در اطراف این آرامگاه ساخته شده است. از میان پادشاهان ایران، غازان خان مغول و برادرش سلطان محمد خدابنده (اولجایتو)، علاقه زیادی به بایزید داشتند؛ تا جایی که اولجایتو نام چهار پسرش را بسطام، بایزید، طیفور و ابوسعید گذاشت؛ که همه اسامی و لقب بایزید بودند. دلیل دفن پادشاهان در نزدیکی مقبره بایزید و ساختن ساختمانهای باشکوه در اطراف آن نیز همین بوده است.
آرامگاه بایزید بسطامی کجاست؟
منبع عکس: خبرگزاری مهر، عکاس نامشخص
بایزید بسطامی در حدود ۷۳ سال زندگی کرد و در این مدت با عارفان زیادی معاشرت کرده بود. بایزید در همان شهری که به دنیا آمده بود و بخش زیادی از زندگیاش رادر آن گذرانده بود، از دنیا رفت. همان طور که در بخش قبل اشاره کردیم، در روایتهای مختلف، تاریخ مرگ بایزید را یکی از سالهای ۲۶۱ یا ۲۳۴ هجری قمری میدانند. امروزه آرامگاه این عارف نامی بههمراه مجموعهای تاریخی به نام او در استان سمنان و ۶ کیلومتری شمال شهر شاهرود قرار دارد.
پس از مرگ بایزید از شهرها و روستاهای دور و نزدیک برای زیارت مزار او به بسطام رفتند. آرامگاه بایزید بسطامی یکی از جاهای دیدنی بسطام است که تا سالیان دراز بسیار ساده و بدون هیچ بنا یا ساختمانی بوده است. در سال ۵۱۴ هجری قمری در جنوب مقبره بازید بسطامی مسجدی ساخته شد که آن را به نام این عارف برجسته نامگذاری کردند. پس از آن در زمان پادشاهی خاندان مغول و در حدود سال ۶۹۹ هجری قمری، غازان خان به اسلام گروید و علاقه زیادی به بایزید بسطامی پیدا کرد. پس از او نیز برادرش سلطان محمد خدابنده که به نام الجایتو مشهور بود، شروع به ساخت بناهای جدید برای آرامگاه و بازسازی مسجد بایزید کرد.
منبع عکس: ایسنا، عکاس نامشخص
در سال ۷۰۲ هجری قمری، که زمان آغاز سلطنت الجایتو بود، خانقاهی کوچک با سه اتاق در جوار مزار بایزید ساخته شد که، همچنان وجود دارند. در یکی از اتاقهای خانقاه، محرابی با گچبریهای زیبا به چشم میخورد. مدتی بعد، ساختمان آرامگاه امام زاده محمد را نیز بنا کردند. بنا بر روایتهای موجود این بارگاه متعلق به فرزند امام جعفر صادق است. از دیگر بخشهای ساخته شده در اطراف مقبره بایزید، گنبد غازان خان بر فراز مزار او، صحن، دالان و ایوان غربی هستند. بیشتر بناهای این مجموعه در اوایل قرن هشتم هجری ساخته شدند که تا به امروز نیز باقی ماندهاند.
با وجود ساخت بخشهای مختلف در اطراف آرامگاه بایزید، خود مقبره او هرگز ساختمانی نداشته و در طول سالیان دراز سادگی خود را حفظ کرده است. مقبره بایزید بسطامی، سالها قبری ساده در گوشه جنوبی و مجاورت گنبد غازان خان بود. شاید بتوان سادگی مزار بایزید را به شخصیت او در دوران زندگیاش نسبت داد؛ اما در سالهای اخیر، سنگ قبر او را تغییر دادند و نام او توسط «استاد غلام حسین امیرخانی» روی سنگ قبری از جنس کریستال و مرمر حکاکی شد.
مجموعه تاریخی بسطام در جوار مقبره بایزید بسطامی امروزه شامل خانقاه بایزید، رواق صفوی، منار بسطام، مسجد بایزید، مسجد بسطام، امام زاده محمد، برج کاشانه، گنبد غازان خان و مدرسه شاهرخیه میشود که بهدلیل اهمیت بالای تاریخی، معماری سنتی ایرانی همراه با ظرایف هنری و ظرفیتهای گردشگری، در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
گچ کاری محراب خانقاه بایزید، عکاس: هاله معماریان
خانقاه یا صومعه بایزید در بخش غربی مقبره او قرار دارد و شامل سه اتاق کوچک میشود. اتاق محراب با گچ کاریهای زیبا و کتیبهای به تاریخ ۷۰۲ هجری قمری، در میان این اتاقها جلب توجه میکند. فاصله بین مسجد دوم بایزید تا آرامگاه امام زاده محمد را در زمان صفویان سرپوشیده کردند و به رواق تبدیل شد. منار بسطام نیز در قسمت شرق مسجد بایزید و چسبیده به آن قرار دارد که از دوران حکومت سلجوقیان به یادگار مانده است. ارتفاع این مناره به ۱۴ متر میرسد.
گچ کاری و کاشی کاریهای مسجد بایزید، منبع عکس: خبر آنلاین، عکاس نامشخص
مسجد بایزید در جوار بنای امامزاده محمد قرار و دو شبستان جداگانه دارد. آرامگاه امامزاده محمد نیز در جنوب صحن قرار گرفته و قرینه گنبد غازان خان و هم شکل با آن است. بالای ایوان امامزاده نیز کتیبهای با گچبریهای زیبا و نقوش مقرنس به چشم میخورد. سقف ایوان نیم گنبدی با دو گوشواره است که با نقوش ستارههای ۶ پر آن را تزئین کردهاند. منارههای حرم نیز با کاشی کاریهای ۶ ضلعی فیروزهای و گل دار، خودنمایی میکنند.
منبع عکس: بسطام نیوز، عکاس نامشخص
گنبد غازان خان با گنبد مخروطی و کاشیهای فیروزهای، کنار صحن مجموعه قرار دارد. ایوان غربی کنار گنبد غازان خان قرار گرفته و محوطهای کوچک با تزیینات شبیه به سر در ورودی دالان الجایتو است. دالان الجایتو در شرق مجموعه قرار دارد و شامل سر در ورودی و دالان ورودی به صحن میشود. این فضاها را با کاشیهای پر نقش و نگار و سفالهای لعاب دار پوشاندهاند.
گچ کاریهای ورودی مسجد جامع بسطام، عکاس: محسن رضا پور
مسجد جامع بایزید در جنوب مجموعه تاریخی بایزید بسطامی قرار دارد و بین سالهای ۷۰۰ تا ۷۰۶، توسط ایلخانیان ساخته شده است. محراب این مسجد بیش از ۷۰۰ سال قدمت دارد. حمام تاریخی بسطام در جنوب مدرسه شاهرخیه نیز از دیگر بخشهای مجموعه تاریخی بسطام و متعلق به دوران قاجار است. برج کاشانه هم در جنوب شرقی مسجد جامع بسطام، فاصله کوتاهی تا آرامگاه و مجموعه تاریخی بایزید بسطامی دارد.
قرار گرفتن این آثار تاریخی برجسته در جوار آرامگاه بایزید نشان از اهمیت این عالم برجسته برای مسلمانان ایران زمین در گذشته میدهد. امروزه نیز گردشگران علاقهمند زیادی در طول سال از مقبره و مجموعه بایزید بسطامی دیدن میکنند. در سالهای اخیر، طرحهای نوسازی و فرهنگی در مجموعه تاریخی بایزید بسطامی بهمنظور تلاش برای ثبت جهانی این اثر در فهرست یونسکو انجام گرفته است و همچنان ادامه دارد.
عکسهای مجموعه تاریخی بسطام، منابع عکسها و عکاسها: خبرگزاری مهر، خبرگزاری تسنیم، سایت تبیان، منصوره قلیچی و محسن رضا پور (عکاسان عکسهای خبرگزاریها نامشخص هستند)
برای رفتن به مجموعه تاریخی بایزید باید ابتدا به استان سمنان و شهر شاهرود بروید. از میدان امام رضا در منتهی الیه شمال شاهرود تا مقبره بایزید در شهر بسطام تنها ۶ کیلومتر مسیر پیش رو دارید. در مسیر شمال این میدان و در جاده بهسمت گرگان تا میدانگاهی دوم بروید و سپس بهسمت چپ بپیچید و به بلوار آیت الله طالقانی وارد شوید. کمی جلوتر میدانی کوچک میبینید که خیابان مهدیه در ضلع جنوبی آن قرار دارد. آرامگاه بایزید بسطامی در ابتدای خیابان مهدیه واقع شده است.
- آدرس آرامگاه بایزید بسطامی: استان سمنان، ۶ کیلومتری شمال شهر شاهرود، بسطام، بلوار آیت الله طالقانی، خیابان مهدیه، مجموعه تاریخی آرامگاه بایزید بسطامی (مشاهده روی نقشه)
آثار بایزید بسطامی
از بایزید بسطامی اثر مکتوبی چنانچه خود او بهصورت مستقیم تالیف کرده باشد، وجود ندارد. آنچه از او باقی مانده، گردآوری شده اقوال و سخنان او و همچنین شرح حکایتهای مختلف بایزید، از زبان عرفای پس از او است. همان طور که در قسمتهای قبل اشاره کردیم، سهلکی از خلیفههای بایزید، بهدلیل علاقه فراوان به او، بیشترین نقش در گردآوری سخنان بایزید را داشته است.
«النور من کلمات ابی طیفور» نام کتاب منسوب به بایزید بسطامی است، که توسط سهلکی گردآوری و نوشته شده و «عبد الرحمن بدوی» در کتاب «شطحات الصوفیه» این رساله را چاپ کرده است. طریقه طیفوریه توسط فلاسفه بعدی به شاخههای کوچکتری تقسیم شد و طرفدارانی در کشورهای مختلف به دست آورد. هرکدام از طرفداران، بخشی از سخنان و اقوال بایزید را منشا پیدایش فرقهای متفاوت کردند و تا به امروز نیز این فرقهها در بسیاری از کشورهایی مانند هند، مالزی و ترکیه، فعالیت میکنند. از دیگر کتابهای منسوب به بایزید بسطامی میتوان به «رساله احکام القضا و القدر» و «مسائل الرهبان» اشاره کرد.
اشعار بایزید بسطامی
سنگ قبر قدیمی بایزید بسطامی پیش از بازسازی آرامگاه، منبع عکس: ایسنا، عکاس نامشخص
اشعار منتسب به بایزید نیز مانند اقوال او بهصورت پراکنده در کتابهای عارفان علاقهمند به بایزید آمدهاند، اما کتاب مشخصی که اشعار بایزید بسطامی در آن گردآوری شده باشد، وجود ندارد. گرچه بایزید بسطامی را با نام شاعر نمیشناسیم و تنها چند رباعی در تذکرههای باقی مانده به او منتسب است. به نظر میرسد بهدلیل زیبایی و سادگی کلام بایزید، بعضی از سخنان او بهصورت شعر بوده است و بایزید بسطامی را بهطور خاص نمیتوان شاعر خطاب کرد.
یکی از اشعار منتسب به بایزید در تذکرهها به شرح زیر است:
خواهی که رسی به کام، بردار دو گام یک گام ز دنیا و دگر کام ز گام
نیکو مثلی شنو ز پیر بسطام از دانه طمع ببر که رستی از دام
شاعران و غزل سرایان بسیاری، پس از بایزید در ستایش او شعرهای زیادی سرودهاند. مولوی بایزید بسطامی را سرآمد عارفان میداند و بیش از ۲۵۰ شعر در ستایش او سروده است. پنج داستان از مثنوی معنوی بهطور اختصاصی حکایتهایی از بایزید بسطامی را بازگو میکنند. عطار نیشابوری هم حکایتهای مثنوی را در تذکره با شیوهای دیگر آورده است. در اشعار استاد سخن، سعدی شیرازی نیز، حکایتهایی از بایزید بسطامی دیده میشود. یکی از زیباترین اشعار مولانا در وصف بخشندگی و سخاوت بایزید بسطامی به شرح زیر است:
بایزید اندر سفر جستی بستی تا بیابد خضر وقت خود کسی
دید پیری با قدی همچون هلال بود در وی فر و گفتار رجال
بایزید او را چو از اقطاب یافت مسکنت فرمود و در خدمت شتافت
پیش او بنشست میپرسید حال یافتش درویش و هم صاحب عیال
گفت: عزم تو کجا ای بایزید؟ رخت غربت را کجا خواهی کشید؟
گفت: قصد کعبه دارم از پگه گفت: هین با خود چه داری زادره؟
گفت: دارم از درم نقره دویست نک ببسته سست بر گوشه دری است
گفت: طوفی کن بگردم هفت بار وین نکوتر از طواف حج شمار
وان درمها پیش من نه ای جواد دان که کردی و شد حاصل مراد
عمر کردی، عمر باقی یافتی صاف گشتی، بر صفا بشتافتی
حق آن حقی که جانت دیده است که مرا بر بیت خود بگزیده است؟
کعبه هر چندی که خانه بر اوست خلقت من نیز خانه سر اوست
تا بکرد آن خانه را در وی نرفت وندرین خانه بهجز آن حی نرفت
چون مرا دیدی خدا را دیدهای گرد کعبه صدق بر گردیدهای
خدمت من طاعت و حمد خداست تا نپنداری که حق از من جداست
چشم نیکو باز کن در من نگر تا ببینی نور حق اندر بشر
کعبه را یک بار «بیتی» گفت یار گفت: «یا عبدی» مرا هفتاد بار
بایزیدا، کعبه را دریافتی صد بها و عز و صد فر یافتی
بایزید آن نکتهها را گوش داشت همچو زرین حلقهای در گوش داشت
اقوال بایزید بسطامی
بایزید بسطامی بهدلیل معاشرت با عرفا و تربیت اندیشمندان بسیار در طول سالهای عمر خود، تاثیری عمیق بر بسیاری از شاگردان و مریدانش داشته است. شرح قابل توجهی از اقوال و حکایتهای مربوط به بایزید بسطامی در آثار ارزشمندی از بزرگترین عارفان و فیلسوفان پس از او دیده میشود.
در باب ۱۴ تذکرة الاولیا اثر عطار نیشابوری، شرحی مختصر از احوال بایزید بسطامی بیان شده است. در بخشی از این باب ماجرای ارادت بایزید به مادرش مطرح میشود. مادر بایزید که پس از مرگ همسرش بهتنهایی بایزید را تربیت کرد، او را برای ادامه تحصیل حمایت میکرد. روزی سر کلاس درس سوره لقمان، به آیه شکر والدین رسیدند. سپس بایزید از استاد اجازه خواست تا به منزل رود و با مادرش صحبتی کند. استاد اجازه داد و چون بایزید به خانه رسید، مادرش دلیل حضور بی وقت او را پرسید. بایزید پاسخ داد: « به آیتی رسیدم كه حق میفرماید ما را به خدمت خویش و خدمت تو، من در دو خانه كدخدایی نتوانم كرد، یا از خدایم در خواه تا همه آن تو باشم یا در كار خدایم كن، تا همه با وی باشم.»
مادر بایزید در جواب فرزندش او را به خدمت حق تشویق کرد. در بسیاری از حکایتها و اقوال به جا مانده از بایزید نیز، احترام به مقام مادر بسیار دیده میشود.
خطاطی ورودی مسجد جامع بسطام، عکاس: منصوره قلیچی
روزی شخصی از بایزید پرسید: اسم اعظم کدامست؟ بایزید به او پاسخ داد: تو اسم اصغر را به من بگو تا من اسم اعظم را به تو بگویم. منظور بایزید از این سخن اهمیت همه اسامی خداوند است. در حکایتی دیگر در مثنوی مولانا و تذکره عطار آمده است که روزی در مسیر حج، نیازمندی به بایزید گفت کجا میروی و بایزید به او پاسخ داد: سفر حج. نیازمند از بایزید پرسید: با خود چه داری؟ بایزید پاسخ داد: ۲۰۰ درم. مرد نیازمند به بایزید گفت: ۲۰۰ درم را به من بده و هفت بار دور من طواف کن که من مردی با چند سر عائله و نیازمند هستم و بایزید چنین کرد و بازگشت. شعر مولوی در این حکایت را در قسمت قبل میتوانید بخوانید.
در زمان زندگی بایزید مردم و عالمان شهر بارها او را تکفیر کردند. یک بار در زمان بیرون رانده شدن از شهر پرسید: جرم من چیست؟ گفتند: تو کافری و باید از شهر بیرون شوی. جواب داد: خوشا به حال مردمان شهری که کافرش من باشم.
در زیر بخشی از اقوال و سخنان نغز بایزید بسطامی را آوردهایم.
- یك ذره حلاوت معرفت در دلی به از هزار قصر در فردوس اعلی.
- محال باشد كه كسی حق را شناسد و دوستش ندارد.
- چهل سال روی به خلق آوردم و ایشان را به حق خواندم. كسی مرا اجابت نكرد. روی از ایشان بگردانید، مقصد حضرت كردم، همه را پیش از خود آنجا یافتم.
- یا چنان نمای که هستی؛ یا چنان باش که مینمایی.
- هرگز از تکبر بوی معرفت نیاید.
- بار خدایا، جز تو کس ندارم و چون تو را دارم، همه را دارم.
- سوار دل باش و پیاده تن.
- سی سال بود که میگفتم خدایا، چنین کن و چنین ده؛ چون به قدم اول معرفت رسیدم، گفتم: الهی تو مرا باش و هرچه میخواهی کن.