ماجراهای کاپیتان زیرشلواری

در این داستان، یکی از پسرها عاشق داستان‌نویسی است و دیگری عاشق نقاشی و باهم داستان‌هایی می‌نویسند که شخصیت‌ها و قهرمانان جالبی دارد. اگر فرزندتان علاقه‌مند به ابرقهرمان‌ها و داستان‌سرایی است، با او دربارۀ قهرمانِ ذهنی‌اش حرف بزنید و سعی کنید تا با هم کتاب، یا نشریۀ دست‌سازی تولید کنید که داستان و نقاشی‌هایش را فرزندتان ساخته باشد، شما در این‌کار راهنمایی‌اش کنید تا هم با فضای ذهنی کودکتان آشنا شوید و هم ذهنیت او را دربارۀ قهرمان بدانید.

شاید قهرمان ذهنیِ کودکتان کسی باشد که تنها نیست، یا کسی باشد که جادو می‌کند، یا کسی که حق دیگران را از کسانی که بد و ظالم هستند می‌گیرد. با این کار شما متوجه دغدغۀ ذهنی فرزندتان شده و نسبت به افکار و نگاهش شناخت پیدا می‌کنید؛ مثلاً ممکن است نیاز به حمایت بیشتری از جانب شما داشته باشد و ابرقهرمان نقشِ حمایت‌گر را در ذهنش ایفا می‌کند.

در این داستان، جورج و هارولد، آقای کروپ را، که مدیر مدرسه است، هیپنوتیزم می‌کنند و بعد از اینکه به هدفشان رسیدند، به آقای کروپ می‌گویند که کاپیتان زیرشلواری شود و او هم که هیپنوتیزم شده، تبدیل به کاپیتان زیرشلواری می‌شود و به جنگ با بدی‌ها می‌رود. با فرزندتان دربارۀ هیپنوتیزم‌کردن و درست، یا غلط‌بودن این کار صحبت کنید.

به‌علاوه دربارۀ دکتر قنداقی و کارهای شریرانه‌اش با فرزندتان گفت‌وگو کنید. دربارۀ تفاوت شیطنت و شوخی‌های خوب و شیطنتی که به دیگران آسیب می‌زند، با فرزندتان گفت‌وگو کنید و از او بخواهید نظرش را بگوید.

خلاصه: قهرمان ذهنی فرزندتان را بشناسید. با فرزندتان دربارۀ شیطنت‌هایی که به دیگران آسیب می‌زند، گفت‌وگو کنید.