0

آرت بو خوالد طنز نویس پر آوازه آمریکایی

 
sepehr1377
sepehr1377
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 84
محل سکونت : اصفهان

آرت بو خوالد طنز نویس پر آوازه آمریکایی

داستان زیر را آرت بو خوالد طنز نویس پر آوازه آمریكایی در تایید اینكه نباید اخبار ناگوار را به یكباره به شنونده گفت تعریف می كند:

مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سركشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید:

- جرج از خانه چه خبر؟

- خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد.

- سگ بیچاره پس او مرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟

-پرخوری قربان!

- پرخوری؟ مگه چه غذایی به او دادید كه تا این اندازه دوست داشت؟

- گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد.

- این همه گوشت اسب از كجا آوردید؟

- همه اسب های پدرتان مردند قربان!

- چه گفتی؟ همه آنها مردند؟

بله قربان. همه آنها از كار زیادی مردند.

- برای چه این قدر كار كردند؟

- برای اینكه آب بیاورند قربان!

- گفتی آب آب برای چه؟

- برای اینكه آتش را خاموش كنند قربان!

- كدام آتش را؟

- آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاكستر شد.

- پس خانه پدرم سوخت! علت آتش سوزی چه بود؟

- فكر می كنم كه شعله شمع باعث این كار شد. قربان!

- گفتی شمع؟ كدام شمع؟

- شمع هایی كه برای تشیع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!

- مادرم هم مرد؟

- بله قربان. زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت و دیگر بلند نشد قربان.!

- كدام حادثه؟

- حادثه مرگ پدرتان قربان!

-پدرم هم مرد؟

-بله قربان. مرد بیچاره همین كه آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت.

-كدام خبر را؟

-خبر های بدی قربان. بانك شما ورشكست شد. اعتبار شما از بین رفت و حالا بیش از یك سنت تو این دنیا ارزش ندارید. من جسارت كردم قربان خواستم خبر ها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!!!
یک شنبه 26 دی 1389  8:49 PM
تشکرات از این پست
hosseinmirzaee
hosseinmirzaee
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 322
محل سکونت : تهران
سه شنبه 28 دی 1389  10:10 PM
تشکرات از این پست
sepehr1377
دسترسی سریع به انجمن ها