دنیا؛ پرتگاه مرگبار یا راه رشد؟
حوزه/ مگر دنیا مخلوق خدای متعال نیست که بر اساس حکمت آفریده شده و فی حد نفسه نکوهیده نیست؟ پس چرا خدا میفرماید دنیا را مبغوض سالک قرار میدهم تا نسبت به آن سوءظن داشته باشد و دنیا را دشمن بدارد؟
به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت الله مصباح یزدی در رمضان ۱۴۳۵ پیرامون موضوع «محبت خدا» سخنانی را در دفتر مقام معظم رهبری ایراد کردند که گزیده ای از این مباحث در شماره های مختلف خدمت علاقه مندان عرضه خواهد شد.
* جلسه سی و پنجم: دنیا؛ پرتگاه مرگبار یا راه رشد؟
- اشاره
وَ أُضَیِّقَ عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ أُبَغِّضَ إِلَیْهِ مَا فِیهَا مِنَ اللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا کَمَا یُحَذِّرُ الرَّاعِی غَنَمَهُ مِنْ مَرَاتِعِ الْهَلْکَةِ [۱]
در ادامه بحث در باره فرازی از حدیث قدسی معراج گفتیم بعد از آن که سالک نهایت تلاش خود را برای جلب رضای خداوند و اطاعت از دستورات او انجام داد، خدای متعال به عنوان پاداش، عنایاتی به او میکند که به کمک آنها میتواند مراحل عالیتری از سیر الی الله را بگذراند. اولین عنایت خداوند ایجاد محبت خودش در دل سالک است؛ به دنبال آن، او را از موانع پیش رویش که در علاقه به دنیا و لذایذ آن خلاصه میشود، آگاه ساخته و در رفع این موانع به او کمک میکند. خداوند میفرماید: أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا کَمَا یُحَذِّرُ الرَّاعِی غَنَمَهُ مِنْ مَرَاتِعِ الْهَلْکَةِ؛ همچنان که چوپان گوسفندانش را از چراگاههای مرگبار برحذر میدارد، من هم بنده صالحی را که به این مرحله رسیده، از دنیا و لذتهای آن برحذر میدارم. در این زمینه گفتیم این هشدار در یادآوری خلاصه نمیشود؛ چون این مقدار از تذکر و راهنمایی به واسطه انبیاء برای همه انسانها انجام میگیرد. منظور از بر حذر داشتن سالک در این مرحله، فراهم کردن شرایط لازم و ایجاد انگیزهای قوی در او برای رها کردن لذائذ دنیا و مبارزه با هوای نفسانی و وساوس شیطانی است. و این سومین مرحله از تربیت مربی نسبت به فراگیر است.
دنیا؛ خوب یا بد؟
در اینجا ممکن است این سوال مطرح شود که مگر دنیا مخلوق خدای متعال نیست که بر اساس حکمت آفریده شده و فی حد نفسه نکوهیده نیست؟ پس چرا خدا میفرماید دنیا را مبغوض سالک قرار میدهم تا نسبت به آن سوءظن داشته باشد و دنیا را دشمن بدارد؟
در جلسات قبل گفتیم واژه «دنیا» لااقل سه کاربرد متفاوت دارد؛ اول: مجموعه عالم مادی که هماکنون در آن زندگی میکنیم با نظامی که حاکم بر آن است و روزی تغییر میکند و به دنبال آن، این عالم متلاشی شده، عالم آخرت آغاز میشود. دوم: بخشی از زندگی انسان که قبل از مرگ در این عالم میگذراند و با مرگ پایان مییابد، و سپس بخش دیگرش که حیات ابدی اوست، آغاز میشود. این دو کاربرد دنیا جایی برای ارزشگذاری ندارد؛ یکی مرحلهای از هستی و دیگری مرحلهای از زندگی آدمی است، که هر دو باید بگذرد. سوم: ارتباط انسان با زندگی دنیا و دلبستگیاش نسبت به آن، که ذهن آدمی را دائماً به خود مشغول میکند و او را وا میدارد که همه همتش را برای رسیدن به لذتهای آن به کار گیرد. این کاربرد دنیا است که مورد نکوهش قرار میگیرد.
انسان ممکن است نسبت به دنیا دو نوع نگرش داشته باشد: یکی آن که به چشم هدف به دنیا بنگرد و همه تلاشهایش برای دسترسی به امور مادی و بهرهمند شدن از لذائذ دنیوی باشد؛ در مقابل، نگاه ابزاری به دنیا برای رسیدن به نعمتهای ابدی که خداوند در عالم آخرت برای انسان مهیا کرده است؛ همانند عینکی که انسان بهوسیله آن میبیند و به خود آن توجهی ندارد؛ اگر دنیا را اینگونه ببینیم، هیچ عیبی ندارد. چون وسیلهای است که بدون آن دست بشر از رسیدن به سعادت ابدی کوتاه است. خداوند این ابزار را در اختیار آدمی قرار داده تا با استفاده از امکانات آن، زاد وتوشهای برای آخرتش فراهم کند و به بهشت برسد. اما اگر آدمی به جای نگاه ابزاری به دنیا، هدف و مقصدش را که حیات اخروی است، فراموش کند و همه توجهش مجذوب وسیلهای که برای رسیدن به آن هدف در اختیارش قرار دارد، بشود، و به لذات زودگذر دنیا قناعت کند، باید او را مذمت کرد. آیا ساعتها کار و تلاش، و تحمل سختیها و ناهنجاریها فقط برای چند لقمه غذا کار قابل ستایشی است؟
دنیا به دو معنای اول، نکوهشی ندارد
آیا ماه و خورشید، آب و درخت، و معادن نفت، طلا و الماس را باید مذمت کرد؟ یا آدمیزادی را که چشم و گوش دارد، و از استعداد و هنری برخوردار است؟ مذمت برای دلبستگی انسان به لذتهایی است که او را از هدف اصلیش غافل میکند. دلیل مذمت دنیا هم، همین است که انسان را از رسیدن به مقصد نهائیش باز میدارد. اگر مزاحمتی بین امور دنیا و آخرت وجود نداشت، جایی برای نکوهش دنیا نبود. کسانی بوده و هستند که با وجود بهرهمندی از لذتهای دنیا، به سعادت ابدی هم رسیدهاند. مانند حضرت سلیمان که فرمود: رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَّا یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِی؟ [۲] حضرت سلیمان سلطنتی داشت که نظیری برای آن در عالم نمیتوان یافت. در عین حال، خودش غذای سادهای تناول میکرد و بیشتر وقت خود را به عبادت خدا میپرداخت؛ در قرآن هم با عظمت از او یاد شده و از بندگان شایسته خدا شمرده شده است. آنچه شایسته مذمت است آن نوع نگرش به این بخش از زندگی است، که مانع انسان از توجه به هدف و مقصد اصلیاش میشود.
بنا براین در تعبیر أُبَغِّضَ إِلَیْهِ مَا فِیهَا مِنَ اللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا اشاره به ماه و خورشید، و دیگر مخلوقات دنیا نیست؛ بلکه دلبستگی به دنیا و لذات آن است که همچون مرتع مرگباری پیش روی آدمی است و خداوند بنده سالکش را از آن بر حذر میدارد.
قرآن کریم در مقام مذمت دنیا آن را «متاعالغرور» مینامد: وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ [۳]. واژه «غرور» در عربی به معنی فریب خوردن و فریب دادن است. دنیا مَتَاعُ الْغُرُورِ است؛ چون آدمی را میفریبد و لذتهای ناچیز و زودگذر آن را به جای لذتهای ابدی وانمود میکند.
دنیا، محل آزمون و گذر
همه ما بالفطره طالب ادامه حیات و خوشی و سعادت ابدی هستیم، و هیچ موجود زندهای را نمیشود یافت که چنین نباشد. حتی حیوانات نیز همه تلاش خود را برای زنده ماندن انجام میدهند. از همینرو قرآن هم برای دعوت مردم به کار خیر به ایشان خوشیها و نعمتهای خوب اخروی را وعده میهد؛ وَفَوَاکِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ؛ [۴] وَلَحْمِ طَیْرٍ مِّمَّا یَشْتَهُونَ [۵]× جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ [۶]. بنا براین طالب خوشی بودن نکوهشی ندارد. اما انسان برای لذات زودگذر این دنیا خلق نشده است؛ بلکه برای حیات بینهایت آفریده شده است. در حالیکه زندگی و خوشیهای این دنیا گذرا و محدود است و با چشم بر هم زدنی به پایان میرسد.
خداوند این لذتها را در امور دنیوی قرار داده تا جاذبهای باشد برای این که آدمی از آنها استفاده کند و به این وسیله حیاتش ادامه یابد و زمینه برای رشدش فراهم شود. آنچه از خوشی و ناخوشی در این عالم میگذرد، وسیله امتحان است و هیچ یک از آنها اصالت ندارد. اگر هر صبح غذای آدمی سر سجادهاش آماده بود، به دنبال کسب و کار نمیرفت، تا زمینه برای انجام معاملات حلال و حرام فراهم شود، دیگر جایی برای راستگویی و دروغگویی نبود، و به دنبال آن، پاداش و مجازات نیز مطرح نمیشد. اگر آدمی نیاز جنسی نداشت، زمینهای برای تکالیف و احکام مربوط به ازدواج، خانواده، همسرداری و تربیت فرزند، و ثواب و مجازاتهای مربوط به هر یک فراهم نمیشد. پس لازم است چنین اموری باشد، تا زمینههایی برای امتحان انسان فراهم شود. از همین رو خداوند فرمود: إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ [۷].
«فتنه» در لغت به معنای گرفتار کردن و درگیر ساختن است. این آیه همسران و فرزند را به عنوان وسیلهای برای آزمایش معرفی میکند. گفتیم رشد و تکامل ما و بهشت و جهنم در گرو اعمالی است که در این دنیا انجام میدهیم. پس هر چه اعمال ما گستردهتر و متنوعتر باشد، زمینه امتحانات بیشتری فراهم میشود، و به دنبال آن زمینه تکامل نیز گستردهتر میشود؛ هر چه تکلیف بیشتر باشد، زمینه رشد نیز بیشتر است.
البته رشد، دو سویه و تابع رفتار آدمی است؛ کسی که رفتارش مثبت است، رشد او هم مثبت است؛ در مقابل، کسی که ازدستورات سرپیچی کند، رشدش منفی است. اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ [۸]. برای این که تکلیف آدمی در آخرت مشخص شود، باید در دنیا امتحاناتی را بگذراند؛ هر روز باید زمینهای ایجاد بشود، تا آدمی عکسالعملش را نسبت به آن نشان دهد و از میان صراط مستقیم و راه کج یکی را انتخاب کند.
کسانی تصور میکنند، عالم هستی منحصراً به همین دنیا است، مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ [۹]، بعضی از ایشان مانند مارکسیستها دین را ساخته سرمایهداران برای بهرهکشی از کارگران میدانند؛ کسانی نیز مثل نیچه خدا را مخلوق ذهن زورمندان، برای تسلط بر ضعفا معرفی میکنند. بعضی نیز نسبت به زندگی ابدی اظهار شک میکنند و به تعبیر قرآن میگویند: وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً [۱۰]؛ گروهی هم دین را در حد لقلقه زبان میپذیرند و نقشی برای آن در زندگی قایل نیستند. از چنین کسانی انتظار نمیرود رابطه بین رفتارهای دنیوی و نتایج اخروی را بپذیرند. اما مسلمانی که به این مطلب به عنوان یک اعتقادات اصولی اعتراف میکند، آیا ممکن است زندگی چنین شخصی با زندگی کسی که منکر معاد است، یکسان باشد؟ اگر چنین شد، معلوم میشود غَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا [۱۱].
انسان بالفطره طالب خوشی ابدی است و حتی بعضی این ویژگی آدمی را یکی از نشانههای وجود معاد دانستهاند. چون بدون وجود زندگی ابدی، چنین گرایشی در انسان وجود نخواهد داشت. حال چگونه ممکن است آدمی این بخش از حیات خود را فراموش کند، و صبح که از خواب بر میخیزد فقط به فکر سرگرمی و خوشیهای دنیوی باشد، و حداکثر با عجله چند رکعت نماز بخواند؟ اگر ما باور داریم که هدف و مقصد دیگری فراتر از زندگی این دنیا داریم، باید از تمام لحظات شبانهروز برای حرکت به سوی این مقصد استفاده کنیم و توجه داشته باشیم که زندگی این دنیا ابزاری است برای رسیدن به خوشیها و لذتهای ابدی، و حتی یک لحظه از آن را در راهی غیر از این صرف نکنیم.
البته نباید تصور کرد که رسیدن به آخرت فقط از طریق نماز و روزه ممکن است. خیر؛ گاهی کار در آزمایشگاه هم برای آخرت است؛ گاهی فعالیتهای علمی، تحقیقات تاریخی، پژوهشهای فلسفی و حتی کارهای هنری هم میتواند برای آخرت باشد. هر کاری که برای خدا و برای حفظ عزت اسلام و جامعه اسلامی صورت گیرد، دنیاطلبی نیست؛ تنها کاری که فقط برای دنیا و لذات آن انجام شود، دنیاطلبی است.
دنیای فریبکار در قرآن
در اینجا به چند مورد از تعبیرات قرآن کریم در مقام مذمت دنیا اشاره میکنیم. خداوند در آیه ۱۳۰ از سوره انعام میفرماید: یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتی وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلی أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرین[۱۲].
خداوند در روز قیامت جنیان و انسیان را مخاطب قرار داده و از آنها میپرسد: آیا پیام رسولانی که آیات مرا برای شما بیان میکردند، به شما نرسید و نفهمیدید که روزی مثل امروز خواهد آمد که باید برای آن آماده باشید؟ آیا این پیام به شما نرسید که در چنین روزی به جزئیات اعمال شما رسیدگی میشود؟ آنها در پاسخ میگویند: قالُوا شَهِدْنا عَلی أَنْفُسِنا؛ ما علیه خود شهادت میدهیم؛ پیامبران آمدند و این پیام را به ما ابلاغ کردند. اما چرا آنها به این پیام توجه نکردند؟ قَالُواْ شَهِدْنَا عَلَی أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا؛ زندگی دنیا فریبشان داد و آنان را از یاد آخرت غافل کرد. آیا نورافشانی خورشید و ماه و ستارگان، رویش گیاهان و چهچهه بلبلان ایشان را فریب داد؟ مگر ذات این مخلوقات فریبدهنده است؟ اصل وجود این دنیا چه عیبی دارد؟ مگر امیرالمؤمنین علیهالسلام نفرمود دنیا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّی مَلَائِکَةِ اللَّه[۱۳] است؟
این دنیا ابزاری است که ممکن است موجب فریب بشر بشود؛ همچنانکه میتواند او را موعظه کند و بر بصیرتش بیافزاید. این امر بستگی به نحوه تعامل انسان با دنیا و استفاده از آن دارد. اگر زیباییهای دنیا و جلوهگریهایش چشم انسان را پر و دلش را تسخیر کند، فریفته دنیا خواهد شد.
دین؛ بازیچه دنیاطلبان
در آیه دیگری میفرماید پس از جدا شدن بهشتیان از جهنمیان در روز قیامت، زمانی که ضُرِبَ بَیْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ * یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ [۱۴]، جهنمیان کسانی را که به بهشت رفتهاند، صدا میزنند و از آنها میپرسند: آیا ما در دنیا رفیق شما، برادرتان، دوست، همکلاس و همسنگرتان نبودیم؟ در پاسخ میشنوند که در دنیا با هم بودیم؛ ولی غَرَّتْکُمُ الْأَمانِی آرزوهای زودگذر دنیا شما را فریب داد. در آیه دیگری میفرماید: بهشتیان از اهل دوزخ میپرسند: فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا [۱۵]؛ آنچه خدا وعده داده بود، انجام گرفت؟ دوزخیان در پاسخ میگویند: بله؛ وعده خدا راست بود. در ادامه، اصحاب جهنم از اهل بهشت درخواست میکنند برای رفع تشنگی کمی آب به آنها بدهند، یا از پسماندههای سفرهشان چیزی به آنها بدهند؛ وَنَادَی أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ [۱۶]؛ اما در پاسخ میشنوند: إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَی الْکَافِرِینَ؛ حتی تهماندههای سفره ما هم به بر شما حرام است؛ چرا؟ چون اصحاب جهنم کسانی هستند که اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا [۱۷]؛ با دین خدا بازی کردند؛ مانند کودکان که از اسباببازیشان برای سرگرمی استفاده میکنند و آن را جدی نمیگیرند.
دین بازیچه نیست. خدا دین را فرستاد تا انسانها آن را جدی بگیرند و به دستوراتش عمل کنند. اما دوزخیان با احکام الهی چه کردند؟ گفتند: إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا [۱۸]؛ گفتند چه تفاوتی بین سرمایهگذاری در یک معامله و سود بردن از آن، با سود بردن از وامی است که به دیگری داده میشود!؟ حکم خدا را به بازی گرفته و گفتند: وام بدهید؛ سود بگیرید؛ و برای مطابقت آن با احکام شرع معاملهای صوری هم به آن ضمیمه کنید؛ آیا این چیزی غیر از بازی با دین خدا است؟ هر طفلی این را میفهمد. آیه قرآن صریحاً میفرماید: فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ [۱۹]؛ اگر دست از ربا برنمیدارید، اعلان جنگ با خدا بدهید. چنین تعبیری برای هیچ حکم دیگری نیست. با این وجود با درست کردن کلاهی شرعی به رباخواری ادامه میدهیم!
اگر کسی واقعاً معتقد باشد که خدا و حساب و کتابی در کار است و باور کند که خدا ربا را در حکم جنگ با خودش قرار داده، در عین حال با معامله صوری ربا میگیرد، این چیزی جز استهزاء دین خداست؟ وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَرُسُلِی هُزُوًا [۲۰]؛ چنین کسانی مستحق گرفتار شدن به عذاب جهنم هستند و لیاقت استفاده از پسمانده سفره بهشتیان را هم ندارند.
فراموش کردن آخرت و استهزاء آیات و احکام الهی
در آیه دیگری فریبخوردگان دنیا را چنین توصیف میکند: وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنسَاهُمْ کَمَا نَسُواْ لِقَاء یَوْمِهِمْ هَـذَا وَمَا کَانُواْ بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ [۲۱]؛ چنین کسانی در واقع آیات الهی را انکار میکردند. چون اگر کسی آیات خدا را جدی بگیرد، با آنها این چنین برخورد نمیکند. در آیه هفتاد از سوره انعام نیز میفرماید: وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا... لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُواْ یَکْفُرُونَ [۲۲]؛ اینان کسانی هستند که دینشان را بازیچه و سرگرمی قرار دادند؛ چون فریب این دنیا را خورده بودند و به لذتها و سرگرمیهای آن دل بسته بودند.
نتیجه رفتار چنین کسانی این است که لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُواْ یَکْفُرُونَ؛ در آیه دیگری نیز میفرماید: وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا وَمَأْوَاکُمْ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ [۲۳]؛ همچنانکه شما در دنیا روز قیامت را فراموش کردید، ما نیز امروز شما را فراموش میکنیم و کسی به یاری شما نخواهد آمد. در سوره جاثیه نیز میفرماید: ذَلِکُم بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ هُزُوًا [۲۴]؛ عذاب جهنم نتیجه آن است که در دنیا آیات خدا را مسخره کردید. زمانی که گفته میشود فلان مسأله حکم خدا و نص قرآن است، علما بر آن اجماع دارند و روایات متواتری آن را ثابت میکند؛ با تمسخر میگوید: این احکام متعلق به زمانی بود که عربها با هم میجنگیدند و دخترانشان را زنده به گور میکردند. تصور نکنید این خیالبافی است. خودم شاهد بودم که استاد معمّم حقوق در باره قوانین جزایی اسلام به تمسخر میگفت: شنیدم هنوز در قم کسانی هستند که معتقدند باید آدمها را مثل خر با چوب کتک زد! زمان این برخوردهای خشونتآمیز گذشت! مگر یکی از مسئول فعلی نگفت: توسعه فرهنگ نیاز به آزادی دارد و با فیلترینگ نمیتوان فرهنگ را توسعه داد!؟ دقیقاً بر خلاف فرمایش مقام معظم رهبری در ابتدای سال که فرمودند: به بهانه آزادی نمیتوان جلوی همه چیز را باز کرد.
اگر کسی معتقد به خدا، آخرت، و حساب و کتاب است، نباید نسبت به این مسایل بیتفاوت باشد. این چنین برخوردهایی بازی کردن با قرآن است. فریفته زرق و برق دنیای غرب و پیشرفتهای مادی شدن و فراموش کردن دین؛ این دنیای مذموم است؛ نه دنیایی که آدمی در آن با تلاش و زحمت به دنبال کسب دستاوردی برای استفاده خانواده و بستگانش، و کمک به فقرا و همنوعانش باشد؛ نه دنیایی که در آن کسی در پی آن باشد که با پیشرفتهای علمی و صنعتی زمینه جذب غیر مسلمانان به سوی دین و دعوت آنها به خیر را فراهم کند. این دنیا مذموم نیست. اگر از پیشرفت در امور دنیوی به عنوان وسیلهای برای سعادت استفاده شود، یعنی در چارچوب احکام الهی، و با رعایت عناوین ثانویهای مثل حفظ عزت اسلام و عزت کشور اسلامی، خودکفا شدن مسلمانان و خارج شدن از زیر سلطه کفار، عمل شود، همه فعالیتهایی که در این زمینه صورت بگیرد، عبادت است و نه تنها مذموم نیست، بلکه حتی در مواردی واجب میشود.
دنیا زمانی مذموم است که وَغَرَّتْکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا ما بفریبد و از آخرت باز بدارد؛ لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ [۲۵]؛ اموری که توجه ما را به لذائذ زودگذر دنیا معطوف کند و موجب شود خدا و آخرت را فراموش کنیم.
وفقنالله و ایاکم انشاءالله
پاورقی:
[۱]. بحار الأنوار، ج۷۴، ص: ۲۸.
[۲]. ص(۳۸) /۳۵.
[۳]. آلعمران(۳) / ۱۸۵.
[۴]. مرسلات(۷۷) / ۴۲.
[۵]. واقعه(۵۶) / ۲۱.
[۶]. بقره(۲) / ۲۵؛ آلعمران(۳) / ۱۵؛ و ...
[۷]. تغابن(۶۴) / ۱۵.
[۸]. حدید(۵۷) / ۲۰.
[۹]. جاثیه(۴۵) / ۲۴.
[۱۰]. کهف(۱۸) / ۳۶.
[۱۱]. انعام(۶) / ۷۰.
[۱۲]. انعام(۶) / ۱۳۰.
[۱۳]. نهجالبلاغه، ص ۴۹۳، خطبه ۱۳۱.
[۱۴]. حدید(۵۷) / ۱۳-۱۴.
[۱۵]. اعراف(۷) / ۴۴.
[۱۶]. اعراف(۷) / ۴۴.
[۱۷]. اعراف(۷) / ۴۵.
[۱۸]. بقره(۲) / ۲۷۵.
[۱۹]. بقره(۲) / ۲۷۹.
[۲۰]. کهف(۱۸) / ۱۰۶.
[۲۱]. اعراف(۷) / ۵۱.
[۲۲]. انعام(۶) / ۷۰.
[۲۳]. جاثیه(۴۵) / ۳۴.
[۲۴]. جاثیه(۴۵) / ۳۵.
[۲۵]. منافقون(۶۳) / ۹