![مسجد جامع ميمه مسجد جامع ميمه](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
مسجد جامع از زبان مورخين
ملا محسن فيض كاشاني صاحب كتاب وافي، داماد ملا صدراي شيرازي از مسجد جامع ميمه بازديدي داشته كه خلاصه مطالب وي در مورد مسجد ميمه به شرح ذيل است:
" سالي از سالهاي عمر در طي سفري گذرم بر مسجدي در قريه ميمه از توابع كاشان افتاد. اين مسجد زيبا به نظر ميرسد يادگار دوران آل بويه باشد و تاريخ تجديد بناي آن چنانكه از كتيبه بالاي محراب آن بر ميآيد 413 هجري قمري است و از حلقههاي ارتباطي مهم بين معماري قبل از اسلام و بعد از اسلام است. در اطراف اين مسجد زيبا، گورستان روستا با سنگهاي منقوش و هنرمندانه خود همراه با بناي قديمي مسجد كه آخرين تلاشهاي خود را براي ايستادن بر پاي خود بكار بسته و بيتوجهي و غفلت نسل حاضر و حادثه جويان را كه بارها كف و زيرپيها و ديوارهايش را جستجو كردهاند و اكنون حتي به پدران خويش نيز رحم نميكنند و گورهايشان را مورد اهانت قرار ميدهند، مشاهده ميشود.
هنوز منبر شكسته و سوخته مسجد در گوشهاي ديده ميشود. سنگ قبرهاي باقيمانده در اطراف مسجد عموماً تاريخي حدود 200 سال پيش را دارند. خوشنويسيهاي هنرمندانه به خطوط ثلث و نسخ، تزئينات گوناگون و بعضاً اسليميهاي اطراف نوشتههاي آيات و روايات مذهبي و نيز اشعاري به زبان كوفي و فارسي سنگ قبرها را مزين كرده ولي چشمگيرترين عنصر هنري و تصويري آنها اشكال گوناگوني از قبيل گلابپاش، تسبيح، سجاده، شانه، شمشير،مهر نماز، سپر و اسب سوار است. گويي سنگ قبر پرده منقوشي است كه بر درآرامگاه ابدي پدران و مادران خود آويختهاند تا حايل دو جهان باشد. علاوه بر اينها آثار باقي مانده از آتشكده اين روستا و نيز ويژگيهاي معماري و جامعه شناسي روستا نيز قابل تعمق است "
ابن بطوطه جهانگرد عرب در سال 727 از مسجد جامع شهر ميمه ديدن كرده است. اين جهانگرد معروف قرن هشتم هجري ضمن مسافرتهاي تاريخي خود به ايران نيز آمده و در سال 727 هجري قمري از اصفهان و توابع آن ديدن نموده، وي بازديد خود از مسجد جامع ميمه را اينگونه توصيف ميكند:
" مسافرت ما در زمين پهناوري آغاز شد كه از مضافات اصفهان بشمار ميرود. در اين طريق نخست به ميمه رسيديم، روستايي نيك و داراي باغهاي انگور و قنوات متعدد و مسجدي زيبا يافتيم كه نهر آبي از وسط آن جاري بود. "
در سال 789 هجري در ابتداي يورش سه ساله امير تيمور به موجب وصيت شاه شجاع در سپردن اولاد خود به او، مراسلهاي به سلطان زين العابدين پسر شاه شجاع در اصفهان نوشت و او را به خدمت خواست.. سلطان زين العابدين به اين دعوت اعتنايي نكرد و به فرستاده تيمور هم اجازه بازگشت نداد. امير تيمور از اين حركت در غضب رفت و به قصد تنبيه سلطان زين العابدين از راه همدان،گلپايگان و ميمه خود را به اصفهان رسانيد تا او را تنبيه كند. امير تيمور در خاطرات خود مينويسد:
" مردم منطقه ميمه از ورود من و لشگريانم به منطقه، به استقبال من آمدند و در منطقهاي بنام قرقچي گوسفندان و گاوهاي زيادي قرباني و پيش كش نمودند. اهالي اين روستا تا مسجد جامع قشون را همراهي كردند. قشون نماز را در مسجد جامع ميمه كه داراي بناي زيبا وديدني با درختاني سرسبز و نهر آبي روان بود، ادا كردند. "
امير تيمور به محض رسيدن به اصفهان گروهي از امراي خود را براي گرفتن ماليات بداخل شهر فرستاد اين جماعت در تحصيل ماليات به مردم اصفهان تعدي و ظلمهاي فراوان كردند تا اينكه مردم سر به شورش برداشتند و محصلان و گماشتگان تيموري را كشتند. تيمور براي انتقام به اصفهان حمله برد و جمعيت زيادي از اهالي شهر را گردن زد. امير تيمور بعد از قتل عام مردم اصفهان در راه بازگشت، مردم تمام قراء مسير را قتل عام و تمام اماكن را تخريب نمود. تنها محلي كه از حمله تيمور در امان ماند قريه ميمه بود كه بخاطر خوش خدمتي و استقبال از امير تيمور از دستبرد نيروهاي او سالم ماند.
نقل قول ميگردد كه در زمان متواري شدن اشرف افغان بخاطر حمله نادر افشار وشكست وي از نادر در منطقه مورچه خورت (1) گروهي از سربازان اشرف در مسير فرار خود وارد قريه ميمه شده و تمام اماكن و قنوات را تخريب و اموال اهالي را غارت ميكنند اين غارتگران حتي افرادي را كه در مسجد معتكف شده بودند رحم نكردند و مسجد را بر سر آنها خراب كردند. در كند و كاوي كه در سال 1354 در مسجد قديمي ( ضلع غربي گنبد ) انجام شد استخوانهاي فراواني كه بصورت دسته جمعي در زير خاك دفن شده بودند پيدا شد كه گوياي اين حقيقت بود كه احتمالاً بر اثر حمله دشمنان در روزگاران گذشته مسجد بر سر اهالي خراب شده است.
سبك معماري مسجد چهار ايواني
ايوانهاي شمالي، جنوب و ساير ايوانهاي واقع در اضلاع شرق و غرب، مسجد را به شكل مسجدي چهار ايواني در آورده بود.(2) صحن مسجد كه وسعت زيادي نيز نداشت چهار ضلعي بود و در چهار جانب ايوانهايي داشت با صفههايي در زواياي بالا كه مشرف به صحن بود و دو تا از اين صفهها كه در زواياي جنوب شرقي و شمال شرقي قرار داشتند پنجرههايي داشتند كه به كوچهكناري مسجد باز ميشد از اين صفهها علاوه بر استفادههاي جنبي نظير مكتبخانه و نشيمن بعنوان ديدهباني و اتاقهاي نگهباني نيز استفاده ميگرديد.
نماي داخلي مسجد بيشتر كارهاي آجري ساده بود كه در قسمتهاي تعميري آن گچبري ساده و در بعضي قسمتها گچبري تزئيني كه اكثراً آيات قرآن بود منتقوش گرديده بود. كف ايوانها از كف صحن اندكي مرتفعتر بود. داخل ديوار ايوانها گچ كاري ساده و نماي خارجي آنها آجرهاي برجسته بود.
ايوان شمالي: ايوان شمالي با همان سبك سلجوقي با اندك تغييراتي كه در گچبريهاي آن در قرن نهم و دهم و يازدهم هجري بخصوص در زمان حكمراني حسن بهادر خان معروف به ازون حسن و پادشاهان صفويه داده شده بود، باقي بود.(3)
در ايوان شمالي صفهاي بود با ويژگيهاي يك مكتبخانه كه نشان ميداد در اين صفه قبلاً ملاها بتدريس ميپرداختند ( از اين صفه خوانين نيز در مراسم تعزيه خواني براي تماشاي مراسم تعزيه استفاده ميكردند ).
در گوشه ايوان شمالي منبري منبت كاري وجود داشت كه مداحان و ملاها بر روي آن مينشستند و به روضهخواني ميپرداختند.
ايوان جنوبي: ايوان جنوبي احتمالاً در اثر سيل و عوامل نامساعد جوي تخريب و بجاي آن ايواني ساخته شده بود كه سطح داخلي آن با تختههاي چوبي تزئين گرديده بود.( تختههاي بكار رفته در اين ايوان با آيات قرآن و نقاشيهاي زيبايي تزئين و آراسته شده بود ).
ايوان شرقي: در ايوان شرقي تحولات ساختماني و تغيير و تبديلهايي به عمل آمده بود كه سبك معماري آن بدرستي قابل تشخيص نبود.
درب اصلي مسجد جامع در زاويه جنوب شرقي اين ايوان واقع گرديده بود ( سر در اين قسمت مسجد داراي دو منار كوچك در بالا و تزئينات گچبري بسيار زيبا در متن و دري منبت كاري شده بود ).
گلدسته خشتي آجري مسجد نيز در زاويه شمال شرقي اين ايوان به ارتفاع 14 متر، بنا گرديده بود. در كل، اين ايوان و دو سر درب زيبا و خوش حالت مسجد كه مزين به كتيبههاي خط كوفي از كاشي فيروزهاي و گچبري زائد الوصفي بود به انضمام بناهاي جنبي از نظر ساختماني وضع مخصوص داشت كه دل هر بينندهاي را تسخير مينمود.
![مسجد جامع ميمه مسجد جامع ميمه](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
ايوان غربي: اين ايوان بصورت سايهباني در جلو درب ورودي به صحن زير گنبد ساخته شده بود. سبك معماري اين ايوان نيز بخاطر تغييراتي كه در ادوار مختلف داده شده بود چندان مشخص و گويا نبود ولي زيربناي اصلي آن به زمان سلجوقيان ميرسيد.
قبلاً ساختمان صحن و بناهاي اطراف صحن طوري ساخته شده بود كه درب ورودي تمام حجرهها بطرف درب اصلي باز ميشد در داخل حجرهها واطاقها علاوه بر آثاري كه از زمانهاي پيش براي سوگواري ماه محرم جمعآ وري شده بود. سكوهايي براي نشستن در چهار طرف ديوارها ساخته بودند كه مردم محل در اين حجرهها قرآن و سواد ميآموختند. گويا در زمانهاي صفويه و قاجاريه از اين مسجد علاوه بر ادا نماز جماعت و اجراي مراسم سوگواري و روضهخواني بعنوان مكتب خانه نيز استفاده ميشده است. ملاها يكي از ديگري در آن به تدريس قرآن مجيد و همچنين كتب قديمي ميپرداختند ( از جمله كتبي كه در قديم جهت سوادآموزي توسط ملاها به دانشآموزان آموخته ميشد ميتوان از كتب نصاب - حيله المتقين - مفاتيح الجنان - پنجلهم و سياق ) را نام برد كه هر بار يكي از آنها به اتمام ميرسيد شاگرد ميتوانست آن كتاب را كاملاً بخواند و حتي به همدرسان يا شاگردان ديگر بياموزد. احترام و اراداتي كه اهالي ميمه و دهات مجاور نسبت به اين مسجد دارند اهميت خاصي به آن بخشيده است. بطوريكه آنرا نه تنها يك مكان مقدس و خانه خدا كه مكان نماز است ميدانند بلكه از طرفي عقيده دارند كه اين مسجد امامزاده و شفا خانه است و حاجات دردمندان و گرفتاران را برآورده ميكند و از اقصا نقاط اين منطقه براي تبرك و عرض ارادات به اينجا ميآيند و هدايايي بعنوان تقريب به مسجد اهداء ميكنند.
محراب مسجد جامع
![مسجد جامع ميمه مسجد جامع ميمه](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
در طرف قبله مسجد جامع محرابي وجود دارد كه قبلاً سنگي زيبا و حجاري شده بصورت كتيبهاي منقور از خطوط برجسته كوفي آنرا تزئين كرده بود.(4)
محراب و اطراف محراب مسجد قبلاً بسيار زيبا و با نقاشي،گچبري و كاشيهاي نفيس و داراي تزئينات پيچيده و منحصر بفردي بود كه درتاريخ 551 هـ ق توسط ابوطاهر حسين بن غالي از اهالي كاشان بنا گرديده بود. در بازسازي مسجد اطراف محراب تخريب و سنگ محراب آن به موزه ايران باستان منتقل گرديد و اطراف محراب دوباره توسط
مرحوم صدرالسلام با گچبريهاي زيبا و زائد الوصفي گچبري گرديد.
![مسجد جامع ميمه مسجد جامع ميمه](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
مرحوم صدرالسلام آيات قرآن را بصورت گل و بته با مهارت خاصي در اطراف محراب گچبري نموده است.(5) تزئينات مزبور تمامي اطراف محراب و هلال طاقنماهاي اطراف و پشت بغلهاي هلالها و ستونهاي گرد طرفين زير گنبد وايوانها و سر در ورودي را فرا گرفته است. و از نظر گچبري از كارهاي بسيار ممتاز و برجسته مساجد ايراني است.
سر درب مسجد
![مسجد جامع ميمه مسجد جامع ميمه](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
مسجد جامع در قديم داراي سردر زيبا و خوش حالت و خوش طرحي مزين به كتيبههاي خط كوفي از كاشي فيروزهاي با دو گلدسته كوچك بود كه قسمت پايين يكي از منارها ( گلدستهها ) و قسمتي از سر در آن تا سال 1338 باقي بود. در سال 1338 براي ايجاد و احداث خيابان فرهنگ گلدسته و منارها وسردر مسجد تخريب و در نوسازي جديد ديگر گلدسته ساخته نشد. اصولاً سر در مسجد و ايوان شمالي و اطراف محراب بهترين قسمت تزئين شده مسجد بودند كه قسمتهايي از آنها توسط استاد ابوطاهر حسين ابن غالي طراحي و بنا گرديده بود.
تزئينات اين قسمتها همه گچبريهاي نفيس بصورت گل و بته و خطوط ساده كوفي بود. اين تزئينات انتهاي ديوارها، زير سقفها، پشت و بغلهاي هلالها و ستونهاي گرداگرد و اطراف گنبد و ايوانها را نيز فرا گرفته بود.
آجرهاي قديمي مسجد
آجر واژهاي است بابلي و خشت نوشتههايي هستند كه روي آنها فرمان، منشور قانون و احكام نوشته ميشده است. سومريها و بابليها با گلي خميري كه پس از فرو نشستن سيل از كنار رودخانه بدست ميآيد آجر درست ميكردند.
نخستين آجر همزمان با پيدايش آتش اختراع شد. اقوام بين النهرين با مشاهده فرو ريختن گل ديواره كورههاي آتش، پي به خاصيت آجر بردند. ايرانيان نيز خيلي زود به پختن آجر و مصرف آن بويژه از دوره ساسانيان پيبردند. در منطقه ميمه نمونه آجرهاي دوره ساساني به ابعاد 7 ×44×44 در مسجد جامع و محل باغات شمالي شهر ميمه يافت شده كه به شكل نرده مفروش شدهاند.
اين آجرها همان آجرهاي آتشكده ساساني هستند كه در روي پيهاي بناي مسجد جامع بكار رفتهاند. معمولاً در بين مصالح ساختماني بعد از خشت، عنصري كه از همان ابتداي آغاز تمدن و آباداني در اين منطقه تهيه و مورد استفاده قرار گرفته، آجر بوده است. بطوريكه در بناي خيلي قديمي مسجد جامع آجرهايي به ابعاد مختلف از دورانهاي مختلف كشف شده است.(6)
درخت كهنسال مسجد جامع
![مسجد جامع ميمه مسجد جامع ميمه](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
در زمان امامت و لايتعهدي علي ابن موسي الرضا ( ع ) در داخل مسجد جامع ميمه در كنار مادي قنات رويه و در مقابل درهاي ورودي غربي وجنوبي مسجد نهال زبان گنجشكي كاشته شد.(7)
اين نهال طي ساليان طولاني عمر خود بر اثر رشد و نمو درختي تنومند و زيبا گرديد كه سطح وسيعي از محوطه مسجد را زير سايه خود داشت.
اين درخت كهنسالترين درخت در منطقه ميمه و يكي از درختان كهنسال استان اصفهان بود كه با زيبايي زائدالوصف خود عامل تزئين و زيبايي مسجد و مورد تقديس و احترام اهالي شهر ميمه و روستاهاي اطراف گرديده بود. اعتقاد و احترام مردم منطقه و كاروانان به اين درخت به حدي بود كه در قديم وقتي كسي بيمار ميشد مقداري از پوست درخت را ميكندند و آنرا در دستمال ميپيچيدند و بر بازوي بيمار ميبستند تا شفاء يابد كه اكثراً مفيد واقع ميگرديد.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي درسال 1359به خاطر بازسازي مسجد و به دليل محدوديت فضابه ناچار اين درخت را بريدند و براي هميشه ريشه كن كردند به اين ترتيب ديگر فقط در تاريخ اين شهر بايد خواند داستان درخت سايه بخش و مقدس مسجد جامع را، آنهم درختي كه خود يك شاهنامه و يك تاريخ زنده بود و سند يك ملت عريق چند هزار ساله و گوياي زنده حوادث عبرت بار تاريخ طولاني نياكان ساكن اين منطقه، به قول سعدي:
برومند باد آن همايون درخت كه در سايه آن توان برد رخت
اشاره به اين درخت تنها براي اهميت تاريخي و سابقه فرهنگي يا به خاطر ارزشهاي اكولوژيكي آن، در منطقهاي كه 7 يا 8 ماه باران ندارد و نميتوان سرنوشت درخت را در اختيار پيچ و مهره بي جسم و جان گذاشت، نيست، بلكه مقصود اين است كه اين درخت مورد تقديس اهالي و يادي از حضرت علي ابن موسي الرضا ( ع ) و ياران و خاندان بزرگوار او بود. اين درخت در ايمان و اعتقادات مذهبي مردم محل جاي ويژه و ارزشمندي داشت كه با محو آن هيچ چيز ديگري نميتواند جاي خالي آنرا بگيرد.
درب چوبي مسجد
![مسجد جامع ميمه مسجد جامع ميمه](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
درب چوبي اصلي مسجد كه به دالان حوضخانه مسجد و راهرو مسجد آخوندها و صحن مسجد منتهي ميشد از جنس چوب گردو بود كه بر روي دو لنگه در ميچرخيد. روي در قسمتهايي برجسته با خطوط فارسي - كوفي و عربي با آيات قرآن و اشعار فارسي حكاكي شده بود. در گوشههاي در و متن در نيز املاك و قفي مسجد از جمله زمينها و باغات وقفي مسجد در روستاي زيادآباد حكاكي گرديده بود. تاريخ ساخت در به سال سوم هجري ميرسيد. ( سالي كه سنگ محراب حجاري و در محراب نصب گرديد. )
در بالاي اين در دو تكه زنجير بزرگ آويزان بود كه مردم براي گرفتن حاجات خود، خود را به زنجير آويزان يا زنجير را در بغل ميگرفتند و حاجات خود را از خداوند طلب ميكردند.
گنبد مسجد جامع
معروف است كه درعهد باستان، اين مسجد آتشكدهاي بوده كه بعد از ظهور اسلام در زمان صفويه طرح تبديل آن به مسجد جامع با پيروي مقدماتي از مسجد جامع زواره و اردستان در دستور كار قرار گرفت.(8)
همانطور كه قبلاً توضيح داده شد مسجد اوليه بعد از معبد به پيروزي از مساجد كوشك مانند زواره و اردستان بصورت كوشك مانند ساخته شد. مساجد كوشك
مانند داراي چهار رواق ( صفه ) هستند كه گنبدي بلند روي چهار صفه سوار ميگردد. مسجد جامع ميمه نيز در ابتداي ساخت به صورت كوشكي ساخته ميشود تا اينكه بعد از حمله اشراف افغان به اين منطقه قسمتهاي وسيعي از ساختمان مسجد تخريب ميگردد و فقط از چهار صفه دو صفه شرقي باقي ميماند كه در زمان صفويه مجدداً مسجد به سبك چهار ايواني بازسازي ميگردد. در عهد صفويه مرحوم استاد غلامحسين سهي و پسرش با كمك مرحوم استاد باقر ميمهاي گنبدي به سبك گنبدهاي صفويه بر روي چهار ستون باقي مانده از آتشكده قديمي و دو صفه مسجد كوشكي قبلي بنا ميكنند.(9)
در زمان قاجاريه با پيگيري و نظارت مرحوم ميرزا با صفا گنبد جديد پيازي ( اناري ) شكل فعلي بر روي گنبد قديمي ساخته ميشود. در سال 1337 با نظارت و پيگيري مرحوم حاج ناصر گرانمايه و همكاري اهالي بخصوص مرحوم حمزه محمد صادق زارع و مرحوم حاج محمد صادق معينيان گنبد بزرگ بيروني براي اولين بار كاشي ميگردد. كاشي كاري اوليه گنبد با آجرهاي لعابدار آبي روكش دار با اشكال سليمي دهن اژدري متقارن و گلي و بتههاي ظريف كه در ميمه توسط استاد حسن كاشي پز و در اصفهان توسط استاد حسين اصفهانيان پخته ميشد كاشي كاري گرديد.(10) داخل گنبد در سال 1276 هجري قمري گچبري و نقاشي گرديد. گچبري فعلي زير گنبد و اطراف محراب را مرحوم صدرالسلام شهيدي با آيات قرآن كه با مهارت زائد الوصفي بصورت گُل و بوته و اشكال هندسي در آمده است گچبري كرده است.
نقاشيهاي زير گنبد نيز در سال 1361 هـ ق توسط مرحوم استاد حاج عباسعلي اسگري- مرحوم استاد حاج نجف قلي اشتري و مرحوم استاد حسن توكل با طراحي و راهنمايي مرحوم حبيب باصري ترسيم گرديد.
در حال حاضر گنبد جامع گنبدي دوپوش است پوش داخلي غالباً مدور و پوش خارجي مدور مخروطي است. فلسفه دوپوش بودن گنبد به اين دليل است كه احتمالاً براي جلوگيري از نفوذ رطوبت برف و باران به قشر داخلي بنا، پوش ديگري با فاصله مناسب در بالاي پوش اول ايجاد كردهاند. علاوه بر اين منظورهاي تزئيني و زيبايي خواهي نيز در ايجاد پوش دوم مؤثر بوده است. زيرا ايجاد پوش دوم عظمت بيشتري به بنا داده و عظمت خود، از عوامل مهم زيبايي است. زيرا ايجاد پوش دوم باعث گرديده كه خطوط منحني گنبد نرم و مطبوع گرديده و از يك طرف مانند عمودي، نظر را به بالا ميكشد و از طرف ديگر مانند خطوط افقي آرامش ميبخشد. گنبدهاي دوپوش خطوط را تقويت ميكند و به بيننده لذت بيشتري ميبخشد. ضمناً پوش خارجي گنبد مسجد جامع سطح مناسبي براي هنرنمايي استادان آجركار، كاشيكار و خطوط بنايي ايجاد كرده كه عناصر تزئيني چوم مشبك و اسليميها و گل و بتهها را بهتر القاء ميكند و بهترين زمينه را براي تزئين نقوش وخطوط و ساير هزينههاي تزئيني فراهم و جلوهگر مينمايد و در معرض ديد بينندگان ميگذارد.
سوابق تاريخي مسجد جامع
براساس آثار بدست آمده از حفاريهاي اطراف مسجد جامع و سوابق تاريخي شهر ميمه و آثاري كه از قبرستان زردشتيان بجاي مانده چنين استنباط ميگردد كه مسجد جامع قبلاً عبادتگاه و معبد زردشتيان بوده، به همين دليل بعضي عقيده دارند كه مسجد جامع يكي از هزار عبادتگاهي است كه در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) ساخته شده است.
چهار ستون زير گنبد مسجد جامع از خشتها و آجرهاي ضخيمي است كه بوسيله ملاط رس و قطعات ني بيكديگر متصل شدهاند. خشتهاي چهارستون از لحاظ اندازه بسيار قابل توجه است و در كمتر آثار باستاني خشت خام بدين بزرگي ديده ميشود.(11)
اعم از اينكه ما تاريخ اصل اين معبد را از دوره هخامنشي بدانيم يا دوره ساساني يا بازسازي آنرا از دوره ساساني بپنداريم اطلاعات ما را درباره اين معبد حداقل تا 15 قرن قبل از اين پيش ميبرد و نشان ميدهد كه اين بنا در روزگاران قديم بناي مخصوص و جالبي بوده كه مراسم مذهبي در آن برگزار ميشده است.(12)
شهر ميمه بنابر قولي مانند شهرهاي اردستان و زواره در زمان انوشيروان(13) آباد بوده است در شهر ميمه مانند شهرهاي زواره و اردستان در زمان ياقوت خرابههايي از بناهاي عهد ساساني موجود بوده كه تماماً محو گرديده است. در عهد سلجوقيان نيز منطقه ميمه مانند دو منطقه اردستان و زواره منطقهاي ثروتمند گرديده و ابنيه مهمي از آن دوره در اين محل بنا شده است. در حال حاضر شهرهاي اردستان و زاوره داراي قديميترين مساجد كوشك مانند ميباشند كه در زمان سلجوقيان تبديل به مساجد چهار ايواني گرديده است. شهر ميمه نيز مسجدي دقيقاً مشابه مساجد جامع اين دو شهر دارد. شباهات و توازون عجيبي كه در مقدرات اين سه شهر مشاهده ميشود ( منحصر و محدود به تاريخ عمومي سه شهر مذكور است ).
مساجد شهرهاي زواره و اردستان در سالهاي 553 تا 555 هجري از حالت كوشك به چهارايواني تغيير بنا داده شدهاند ( اين مبناهاي تاريخي ميتواند مبناي تاريخي بر تغيير ساختمان مسجد جامع شهر ميمه از كوشك به چهار ايواني باشد ).
به همين دليل احتمال داده ميشود مسجد جامع شهر ميمه نيز همزمان با مساجد جامع شهرهاي زواره و اردستان از حالت كوشك مانند به سبك معماري سلجوقيان ( مساجد چهار ايواني ) تغيير بنا داده باشد.
احتمالاً مسجد چهار ايواني ميمه مشتمل بر شبستان چهارگوش خوش طرحي بوده كه گنبد شيواي آجري بر فراز آن استوار و درجلوي شبستان ايوان بزرگي بنا شده بود و در دو جانب، شبستان بزرگ شبستانهاي كوچكتر با رواقهاي كوچكتر قرار داشته. از آثار و قرائن چنين بر ميآيد كه در قرن سوم هجري بناي اوليه آتشكده تبديل به مسجد ميگردد. اين بنا ابتدا بصورت مساجد كوشك مانند ساخته ميشود تا اينكه در قرن 6 هجري براي احداث ايوانها و شبستانها و قسمتهاي متصل به آن، وضع مسجد اوليه را دگرگون ساخته و آنچه را از آن مانع احداث و تجديد بناي معظم مورد نظر بوده از ميان برداشتند و سپس مسجد چهار ايواني را بنا نهادهاند.
در اثر گذشت زمان بر اثر عوامل جوي و عدم رسيدگي و تعميراتي نامناسب در بعضي از قسمتهاي مسجد باعث برهم زدگي توازون معماري سنتي آن ميشده است. براي مثال ايوانهاي جنوبي و شرقي كه در دوره دوم عهد سلجوقيان احداث شده بود تخريب و بجاي آنها ايوانهاي جديد با چوب و تخته احداث ميگردد. تنها ايوان شمالي با همان سبك سلجوقي با همان حالت گچبري باقي ميماند كه در زمانهاي صفويه و قاجاريه مرمت و تعمير دوباره ميشود.
در عمليات حفاري كه در سال 1336 زير نظر دكتر مهيار در غرب مسجد انجام گرديد در عمق يك متري، ابتدا آجرهاي سنگ فرش و كاشيهاي مقرنس صفويه كشف گرديد در ادامه حفاري در اعماق 2 تا 5/2 متري يك محراب بسيار زيبا با گچبري زيبا مربوط به زمان سلجوقيان كشف و در اعماق 3 تا 5/3 متري خشتهاي بسيار بزرگ گبري پيدا شد اين آثار نشان ميدهد كه اين مكان در ابتداء آتشكده و معبد زردشتيان بوده كه بعد از مسلمان شدن اهالي تبديل به مسجد شده و در زمان سلجوقيان با سبك معماري آن دوره بازسازي گرديده و در زمان صفويه تعميراتي جهت مرمت آن انجام گرفته است.
عقايد ديني و مذهبي اهالي در مورد مسجد جامع
همانطوريكه در شرح حال سيد صالحه خاتون ( ع ) آورده شد سه تن از شاهزادگان همراه سيد صالحه خاتون ( ع ) پس از فوت وي مخفيانه به قريه ميمه ميآيند. بعضي از ريش سفيدان و بزرگان شهرميمه عقيده دارند كه اين سه بزرگوار از طايفه بنيهاشم بوده كه بعد از فوت سيد صالحه خاتون ( ع ) از روستاي اذان به ميمه آمده و مدتي بصورت ناشناس در اين منطقه زندگي تا اينكه توسط منافقين شناسايي و به سربازان مامون كه در پي دستگير ياران امام رضا ( ع ) بودند اطلاع داده ميشود اين بزرگواران پس از شناسايي توسط مامورين، بناچار به مسجد جامع رفته و در اين محل معتكف ميشوند.
بعضي از پيران و سالخوردگان نيز عقيده دارند كه، زماني كه امام رضا ( ع ) امام هشتم شيعيان جهان به ولايتعهدي مامون برگزيده شدند تعدادي از خاندان بنيهاشم و امامزادگان از جمله شاهزاده جهانرخ و تعدادي از كودكان و زنان از مدينه به طوس شتافتند تا به خدمت علي ابن موسي الرضا ( ع ) رسيده و تبريك و تهنيت عرض كنند.
در مسير حركت اين كاروان تعداد زيادي از دوستداران اهلبيت نيز به خيل آنها پيوستند به نحوي كه بصورت لشگري 12هزار نفري در آمدند. موقعيكه كاروان به شيراز رسيدند بين آنها و سربازان مامون جنگي درگرفت كه به پيروزي ياران امام انجاميد. لذا طرفداران مامون با خدعه و نيرنگ اعلام نمودند كه حضرت رضا ( ع ) فوت نموده است.
بني هاشميان و همراهان با شنيدن اين خبر متفرق شدند تعدادي از آنها به منطقه قم و روستاهاي تابعه آن ( نراق، وركان و جوشقان ) آمدند. ماموران مامون در تعقيب آنها به منطقه آمدند و به آنها يورش بردند. اين بزرگواران بناچار آواره بيابانها و دهات شدند، تعدادي از زنان و كودكان اين كاروان به سمت كاشان وروستاهاي مجاور آن از جمله ( سه تن به منطقه ميمه ) آمدند.(14)
با وارد شدن اين عزيزان به قريه ميمه، مردم اين بزرگواران را عزيز داشتند و از آنها پذيرايي كردند، تا اينكه سربازان مامون در تعقيب آنها به قريه ميمه ميرسند. با وارد شدن سربازان مامون به قريه ميمه سه بزرگوار به مسجد جامع كه مكان مقدسي بود پناه برده و در آن معتكف ميشوند.
مسجد توسط معاندين محاصره و سربازان خدانشناس مامون حريم مقدس مسجد را شكسته و براي دستگيري اين عزيزان وارد مسجد ميشوند. به امر خداوند هر سه تن از ديد معاندين غايب ميگردند.(15)
مرحوم صدرالسلام شهيدي در حاشيه كتاب اسر از الشهاده نوشته است. زماني كه سربازان مامون براي دستگيري اين عزيزان وارد مسجد ميشوند يكي از اين بزرگواران كه از دو تن ديگر بزرگتر بود بنام محمد در نزديكي محراب مشغول عبادت بود و دو تن ديگر بنامهاي ابراهيم و زبيد خاتون در صحن مسجد 46 قدم به درب قلعه قديمي، 3 قدم به مظهر قنات رويه و 12 قدم به محراب مانده مشغول عبادت بودند كه به امر خداوند از ديد دشمنان مخفي و غايب ميگردند.
بعدها براي يادبود اين بزرگواران در محل اختفاء آنها درخت زبان گنجشكي بعنوان سمبلي كه در پناهگاه آن دو تن از بزرگواران بنيهاشم غايب شدهاند فرو نشانده شد تا معصوميت آنها را به نسلهاي آينده كشانده و از اين طريق محل دفن يا اختفاء آنها كم نشود و از روي سال درخت بتوان پي به زمان تقريب و غايب شدن اين عزيزان برد. عدهاي از اهالي بر اين باورند كه اين مكان محل اختفاء اين سه بزرگوار بنيهاشم است به همين دليل اين مكان را امامزاده ميدانند.(16)
شايد به همين دليل بعضي از اهالي عقيده دارند كه اين مسجد يكي از هزار عبادتگاهي است كه بدستور حضرت ابراهيم ( ع ) ساخته شده است. شايد هم به اين علت باشد كه اكثر اهالي هنگام سوگند خوردن با اشاره به مسجد ميگويند به اين حضرت ابراهيم سوگند.
به نظر ميرسد كه نام ابراهيم از نوادگان بنيهاشم با نام حضرت ابراهيم پيامبر ( ع ) يكسان گرفته شده است. زيرا از نقطه نظر تاريخي و مذهبي گستره نفوذ مذهبي و سياسي حضرت ابراهيم ( ع ) هيچگاه به نقاط مركزي ايران ( اصولاً ايران فعلي ) كشانده نشد و تنها مذهبي كه توانست گستره خود را به ايران بكشاند. مذهب اسلام بود. علاوه بر آن دين حنيف ابراهيم ( ع ) آنچنان فراگير نبوده است و بعد از وي ( اخلاف وي ) دين حنيف را به صور گوناگون منتشر و گسترش دادهاند. البته زير ساخت قديمي مسجد فعلي مشابه ساختمانهاي قديمي آتشكده زردشتيان است اين تشابه را سواي از گنبد ميتوان هم اكنون نيز در مقايسه با آتشكدههاي موجود در يزد، تبريز و آتشكدههاي متروكه در دامنههاي جنوبي كوههاي البرز ( شمال تهران ) بدست آورد. ضمناً مصالح بكار رفته در قسمتي از مسجد معروف به ( مسجد جرّه يا مسجد زير زميني قديمي كه در جنوب مسجد فعلي بود را ميتوان هم اكنون با كاويدن در قسمت غربي مسجد فعلي با مصالح بكار رفته در آتشكدههاي مذكور مقايسه نمود. پس در صورتي كه دين زردشت را همان دين حنيف حضرت ابراهيم ( ع ) بدانيم كه بخاطر نسوزاندن آتش آن حضرت را، آتش مورد تقدس قرار گرفته و در طي زمان تغيير و تحولاتي يافته تا اينكه با ظهور پيامبر زردشتيان دوباره رونق مجدد يافته و از نو پويا گرديده، ميتوان تا حدودي اين دعا را كه اين مسجد يكي از عبادتگاههايي بوده كه در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) ساخته شده پذيرفت. ولي بيشتر به نظر ميرسد كه ابراهيم نامي است از يكي از بزرگان طايفه بنيهاشم كه در زمان ولايتعهدي علي ابن موسيالرضا ( ع ) يا در زمان حكومتهاي غاصب خلفاي بنيعباس از غرب به شرق مهاجرت نموده است و دراين مكان دفن يا در اين مكان از ديد معاندين غايب گرديده است و به همين دليل اين مكان را حضرت ابراهيم خطاب ميكنند. در دوران حكومت ستم شاهي پهلوي مسجد جامع نيز مانند مردم اين شهر در انزواء كامل قرار داشت و روز به روز بر ويراني اين مكان مقدس افزوده ميشد بطوري كه مردم مومن و دوستداران اماكن مقدسه به اين موضوع توجه كرده و در صدد علاج برآمدند و در سال 1348 تعدادي از اهالي نامهاي در مورد رسيدگي به وضع مسجد جامع در روزنامه اطلاعات ( روز سه شنبه 31 تيرماه 1348 شماره 3054 ) چاپ نمودهاند كه بعنوان يك سند ذكر ميگردد.
" عدهاي از اهالي شهر ميمه بدفتر نمايندگي روزنامه اطلاعات مراجعه كردند و اظهار داشتند مسجد جامع كه يكي از آثار باستاني مقدس اين شهر ميباشد رو به خرابي ميرود و تاكنون اقدامي براي مرمت آن به عمل نيامده است."
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به يمن بركت انقلاب اسلامي اگر چه درخت زيبا و تنها آثار و افتخار تاريخي اين شهر بريده شد ولي ساختمان مسجد بازسازي و مرمت شده و از ويراني و تخريب حفظ گرديده است. با توجه به قدمت واهميت اين مكان جا دارد كه مسئولين فرهنگي ذيربط بيش از پيش در حفظ و ترميم آن بكوشند.
********
پي نوشت ها :
(1) بعضي عقيده دارند كه لشگر افغانها در عقبنشيني از دامغان وارد اين منطقه شدهاند.
(2) مسجد جامع چهار ايواني ميمه در رديف مساجد قديمي استان بود كه سبك ساختمان آن از نظر معماران و باستانشناسان بسيار جالب و با ارزش توصيف گرديده است. با شروع قرن ششم هجري بطوريكه در مساجد سلجوقي اصفهان مشهود است مساجد نمونه ايراني بصورت مساجد چهار ايواني بوده است. يكي از مساجد چهار ايواني كه در حال حاضر پابرجاست مسجد نائين است كه در زمان سلجوقبان احداث گرديده و سبك معماري آن بسيار شبيه مسجد چهار ايواني قديمي شهر ميمه است.
(3) گچبريهاي اين ايوان شامل آيات قرآن، اشعار شعراي مسلمان بخصوص محتشم كاشاني و اشكال بته و گلي و اسليمي و ساير اشكال مرسوم در زمانهاي ياد شده در بالا بود.
(4) عدهاي از اهالي سنگ محراب را به زماني نسبت ميدهند كه حضرت ابراهيم خليل ( ع ) آنرا جهت ساخت مسجد و هدايت مردم دستور حجاري و نصب داده است. در تحقيق از موزه ايران باستان تاريخ حجاري سنگ را سال سوم هجري اعلام نمودهاند.
(5) اطراف محراب مسجد جامع در سال 1276 هجري گچبري ونقاشي گرديده است.
(6) در دورههاي پيشين آجر بيشتر بصورت چهارگوش با ابعاد مختلف و اصولاً بدون استاندارد بصورت خام تهيه و مصرف ميشد ولي از دوره كلدانيان پختن آجر به روشي كه اكنون مرسوم است رايج گرديد.
(7) بعضي از اهالي عقيده دارند كه درخت زبان گنجشك در زمان حفاري و احداث قنات رويه كه قبلاً از داخل مسجد ميگذشت براي زيبايي و سايباني كاشته شده بود. تا اينكه در زمان وليعهدي امام رضا (ع) وقتي بنيهاشم از مدينه به ايران آمدند و مورد حمله سربازان مامون قرار گرفتند. تعدادي از بنيهاشم آواره بيابانها شدند سه تن از اين بزرگواران كه نوجواناني كم سن و سال بودند به ميمه آمده و در مسجد پناه ميگيرند. دشمنان در تعقيب آنها وارد مسجد ميشوند كه آنها را دستگير كنند كه با قدرت الهي اين بزرگواران از ديد دشمنان غايب ميگردند عدهاي از اهالي عقيده دارند كه آنزمان درخت زبان گنجشك مسجد وجود داشته و اين بزرگواران در درخت غايب ميشوند. عدهاي از اهالي نيز عقيده دارند كه اين درخت بعدها به عنوان يادبود اين بزرگواران در محلي كه آنها غايب شده بودند كاشته شده است به هر صورت عمر درخت به زمان امامت حضرت علي ابن موسي الرضا ( ع ) ميرسيد.
(8) بيشتر محققيني كه به ديدن مسجد جامع اين شهر توفيق يافتهاند تاريخ ساختمان اين بنا را قبل از اسلام ميدانند و عقيده دارند اين بنا قبلاً آتشكده بوده است. ايرانيان پس از آنكه به آيين اسلام گرويدند شروع به ساختن مساجد كردند چون طرز ساختمان معابد عربي خيلي ساده بود و اين امر با ذوق و سليقه ايرانيان سازش نداشت بناچار مسجد اسلامي اوليه به سبك بئاهاي دوره ساساني برپا شد و از همان روشي كه در ساختن ستونها و بناي طاق در آتشكده معمول بود در بناي مساجد اسلامي پيروي كردند و مساجد اوليه را در جايگاه معبد زردشتيان بنا نهادند.
(9) بعضي از اهالي عقيده دارند كه استاد غلامحسين سهي يكي از سازندگان گنبد حرم حضرت علي ( ع ) در نجف اشرف بوده لذا بعد از مراجعت از نجف گنبد مسجد جامع ميمه را به سبك گنبد نجف اشرف ميسازد.
(10) استاد حسن كاشيپز علم تهيه و پختن كاشي را از قم آموخته بود و اكثر كاشيهاي وي دست ساخت با نقشههاي ساده بود كه در رديفهاي پايين گنبد نصب گرديد رديفهاي بالاي گنبد كه گل و بته و اسليمي و آيات قرآني بود تماماً توسط استاد حسن اصفهانيان ساخته و نقاشي گرديد.
(11) در عمليات حفاري كه در سال 1336 در غرب مسجد جامع انجام گرفت در عمق 3 تا 5/3 متري خشتهاي بسيار بزرگ ( معروف به خشتهاي گبري ) به ابعاد، طول و عرض 40 سانتيمتر و قطر 12 سانتيمتر پيدا شد. ( از اين نمونه خشتها در تپههاي سيلك كاشان ديده ميشود ).
(12) همانطوريكه قبلاً ذكر شد پيش از آنكه مسجد بصورت يك ساختمان اسلامي درآيد مكان مقدسي بوده كه زردشتيان آنرا بعنوان آتشكده بكار ميبردند ودركنار آن مردگان خود را ميگذاشتند مكان نگهداري مردگان سردابههايي محصور شده بدون سقف بود. مرده ها را در اين سردابهها ميگذاشتند و خود از دور مشغول نماز و دعا ميشدند تا اينكه جسدها فاسد شوند و توسط لاشخورها و كلاغها و ساير پرندگان گوشت خوار خورده شوند.
را درآورد علامت آنست كه آنشخص از صلحا بوده و آمرزيده شد لذا اجماع مشغول عيش و شادي ميشوند. اما اگر كلاغ بطرف چشم چپ ميت برود علامت گناهكاري او است كه همه محزون و غميگن شده و خيرات و نذرها ميدهند كه مرده آمرزيده شود و گناهانش بخشيده شود. ( نقل قول از كتاب مسافرت به ايران يا خاطرات سفر به ايران تاليف محزونيه )
در حفاريهايي كه در سال 1354 در غرب مسجد جامع انجام شد حفرههايي نمايان گرديد كه پر بود از استخوانهاي انسانهايي كه قبلاً در اين محل ريخته شده بودند اين شواهد بهترين دليل بر وجود سردابههاي محل نگهداري مردگان در زمانهاي قديم است.
در شهر يزد هنوز نيز محلهايي وجود دارد كه از همه طرف محصور ولي بدون سقف ساخته شدهاند كه مردها را در اين محلها گذاشته و از دور براي آمرزش آنها دست به دعا بر ميدارند.
(13) انوشيروان بنيانگذار سلسله ساساني در يكي از دو شهر اردستان يا زواره بدنيا آمده است.
(14) اسامي اين سه تن را اهالي ابراهيم، محمد، معصومه يا زبيده خاتون ميدانند.
(15) بعضي از اهالي عقيده دارند كه اين سه بزرگوار توسط سربازان مامون در اين مكان شهيد ميشوند و جنازههاي آنها توسط اهالي در اين مكان دفن ميگردند.
(16) عدهاي از اهالي عقيده دارند كه كودكي كه به نام ابراهيم ما بين اين سه تن بوده از نوادگان امام موسي كاظم ( ع ) بوده و نسبت خويشاوندي با امام رضا ( ع ) داشته است.