0

تبیین سیره اخلاقی امام حسن (ع) با رویکرد به سیره عبادی و رفتارشناسی

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

تبیین سیره اخلاقی امام حسن (ع) با رویکرد به سیره عبادی و رفتارشناسی

تبیین سیره اخلاقی امام حسن (ع) با رویکرد به سیره عبادی و رفتارشناسی

تبیین سیره اخلاقی امام حسن (ع) با رویکرد به سیره عبادی و رفتارشناسی
پیمودن راه کمال و سعادت، بدون داشتن الگو و راهنما ممکن نیست و انسان به هدف نخواهد رسید. لذا خداوند تعالی از همان آغاز خلقت، انسان را در وادی جهان هستی، بدون راهنما رها نکرده و با تعیین پیشوایانی شایسته که دستورهای الهی را به بندگان هدیه کنند، او را از عالم سرگردانی نجات داده است. بی شک دانستن و به کار بستن اصول اخلاقی و عبادی، انسان را به سعادت و کمال می رساند که اگر روش درست آن را بدانیم، زودتر به مقصد می رسیم. این مقاله، جستاری است درباره اصول اخلاقی امام حسن (ع) با رویکردی به سیره عبادی و رفتارشناسی آن حضرت. نوشتار حاضر، ابتدا به بیان سیره عبادی و دینی آن حضرت می پردازد که عبارت اند از: عبادت و زهد، اقامه نماز، اهتمام به روزه، انس با قرآن، دعا و زیارت؛ سپس به سیره اخلاقی رفتاری اشاره می کند که عبارت اند از: اخلاق و رفتار فردی، شامل اثبات شخصیت و پایداری در عمل، زهد و پارسایی، ادب، سخاوت، صبر و مقاومت، فروتنی، اخلاق و رفتار اجتماعی. مورد اخیر شامل رفتار امام حسن (ع) با خانواده و مردم، احترام به پدر و مادر، آراستن خود برای همسر و مشورت با اعضای خانواده، است.
 
منبع : مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام حسن مجتبی (ع)، ج 2، ص: 189 , اسداللهی، منیژه

مقدمه

خداوند تعالی انسان را آفرید و مقدمات به سعادت رسیدن او را فراهم نمود و در این زمینه، نیاز اولیه او به الگو را پاسخ گفت. در این زمینه، انبیای عظام و امامان معصوم را تعیین و معرفی نمود، که خصوصاً از نگاه شیعه بهترین الگو به شمار می آیند. ازاین رو، گفتار و کردار آن بزرگواران دلیل و برهان شرعی است. بدین جهت نجات تنها در پیروی از آنان منحصر می گردد. در این وادی، اخلاق، یکی از عناصر مهم شخصیت انسان و دلیل رسیدن به کمال و کیفیت درون است. امام حسن (ع) به اخلاقی عالی و ممتاز، آراسته بودند و بدین سبب، دوستی عام و خاص را به خود جلب کردند؛ هم چنین انسانیت آن حضرت، یگانه بود و در حقیقت تجلی روح نبوت و مصداق رسالتی بود که خود آن حضرت، یکی از نگهبانان، امانت داران و وارثان اسرار آن به شمار می رفتند.

سبط اکبر رسول خدا (ص) که مظهر فضایل و کمالات و مصداق (لَقَدْ کرَّمنَا بَنی آدَمَ... وَفَضَّلنَاهُمْ عَلَی کثیرً مِمَّن خَلَقنَا تَفضیلَا)[1] بودند، برتری آشکار بر همه مردم عصر خود داشتند. عصمت اعجاز، علم و ویژگی های وراثتی ایشان را همانند جد بزرگوار و پدر گرامی اش منحصربه فرد نموده بود؛. فضایل و برتری های دیگرش، هم چون زهد، تقوا، بندگی، وقار، فروتنی، شیرینی کلام، صبر و تحمل و.. . ایشان را حسن اشتقاقی یافته از محسنیت پروردگار نمود و بدان جهت خدایش وی را حسن نامید.

فنایش در حق سبب شد که از مدینه منوره 25 سفر، پیاده به زیارت خانه معشوق بشتابد و حج به جا آورد. آن گاه که اعتراض می کردند: «چرا این همه زحمت، و رنج را تحمل می کنی؟» می فرمود:

«إِنّی لأ یستَحیی مِن رَبّی أَن أَلقَاهُ وَ لَم أَمشِ الَی بَیتِهِ»؛[2]

«از پروردگارم خجالت می کشم که او را زیارت کنم و با پای پیاده به سوی خانه اش نرفته باشم.» به هنگام نماز چهره ملکوتیش زرد می شد.

سیره عبادی

آقای مدرسی در مورد سیره عبادی ائمه اطهار (علیهم السلام) می نویسد:

عبادت، فروتنی در مقابل خداوند است. انسان کامل هر اندازه به خدا نزدیک تر باشد، به همان اندازه خشوع و بندگی اش در مقابل خدا بیش تر می گردد. چنین کسانی هدفشان در عبادت، فقط سپاس نعمت های خداوند و نظرشان قرب به پیشگاه ابدیت می باشد. این بزرگ ترین امتیاز مردان الهی در ارتباط با خداست. محور اصلی زندگی آن ها، خدای تعالی و عشق به خداست. شدت توجه به خدا، موجب شده بود که آن ها لحظه ای از حق غافل نشوند؛ به طوری که اگر گاهی حالت غفلت در خواب یا بیداری به آن ها دست می داد، آن را برای خود گناه به حساب می آوردند.[3]

از مظاهر عبادی امام حسن (ع)، می توانیم مختصراً به این موارد اشاره کنیم.

الف) زهد و عبادت

در سیره عبادی امام مجتبی (ع) این نکته جالب است که ایشان به عبادت و اطاعت پروردگار بسیار شوق داشتند و نیمه شب را به مناجات پروردگار اختصاص می دادند و هیچ گاه این فرصت ارزنده را از دست نمی دادند.

آقای کراجکی از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود:

پدرم از پدر خود خبر داد که عبادت و زهد امام مجتبی (ع) در زمان خود از همه مردمان، بیش تر بود. پیاده به سفر حج می رفت و گاهی با پای برهنه راه می پیمود. هرگاه از مرگ و نشور و گذشتن بر صراط یاد می کرد، می گریست و چون عرض اعمال را بر حق تعالی یاد می کرد، ناله سر می داد و بی هوش می گشت؛ چون به نماز می ایستاد، بندهای بدنش می لرزید به جهت این که خود را در مقابل پروردگار خود می دید؛ چون بهشت و دوزخ را یاد می کرد، اضطراب می نمود؛ مانند اضطراب کسی که او را مار یا عقرب گزیده باشد و از خدا بهشت را مسئلت می کرد و از آتش جهنم به خدا پناه می برد؛ هنگام تلاوت قرآن به آیه «یا ایها الَّذینَ آمَنُوا» می رسید، «لَبّیک اللُّهُمَ لَبّیک» می گفت و در هیچ حالی کسی او را ملاقات نکرد مگر آن که می دید مشغول به ذکر خداوند است. زبانش از تمام مردم راست گوتر و بیانش از همه فصیح تر بود.[4]

ب) اقامه نماز

به سبب اهمیت نماز، پیشوایان ما در طول حیات معنوی خود، به آن توجهی خاص داشته اند. شیخ طوسی به سند خود از امام صادق (ع) از امام باقر (ع)، از امام حسن (ع) نقل کرده است:

من صلی فجلس فی مصلاه الی طلوع الشمس کان له ستراً من النار؛[5]

هرکس نماز بخواند و در مصلای خود تا طلوع صبح بنشیند، برای او حجابی از آتش خواهد بود.

شیخ حر عاملی روایت کرده که امام حسن (ع) در اهتمام به نماز اول وقت سفارش فراوانی نموده و فرموده اند:

«امتحنوا شیعتنا عند مواقیت الصلاه کیف محافظتهم علیها...»؛[6]

" شیعیان ما را در اوقات نماز، آزمایش کنید که چگونه نماز را در اول وقت حفظ می کنند."

ج) اهتمام به روزه

در حدیث قدسی آمده است:

«الصوم لی و أنا اجزی به»؛[7]

"روزه برای من است و من خود پاداش آن را می دهم)." این حدیث بیانگر ارزش و اهمیت روزه نسبت به عبادات دیگر است؛ زیرا روزه امری پنهانی بوده، ریابردار نیست.

امام حسن (ع) نه تنها روزه را واجب بلکه برای آن اهمیت زیادی قائل بودند. شیخ صدوق از محمدبن حسن کرخی نقل کرده است:

سمعت حسن بن علی (ع) یقول لرجل فی داره یا ابا هارون من صام عشره اشهر رمضان متوالی ات دخل الجنه؛[8]

از حسن بن علی (ع) شنیدم که در خانه خود، به مردی می فرمود: «ای اباهارون! هرکس ده ماه رمضان پی درپی روزه بگیرد؛ داخل بهشت می شود.»

د) انس با قرآن

امامان ما به قرآن بسیار اهمیت می دادند و نه تنها خود با این کتاب آسمانی مأنوس بودند و مرتب قرآن می خواندند، بلکه مردم را نیز به این عبادت والا دعوت می کردند. در کتاب تعالیم امام مجتبی (ع) روایت شده که آن حضرت مانند سایر اهل بیت (علیهم السلام)، با گفتار و روش عملی خود، عظمت قرآن را به پیروان آن گوشزد می فرمودند:

من قراء القرآن فکانما استدرجت النبوه بین جنبیه غیر أنه لا یوحی الیه؛[9]

هرکس قرآن بخواند، یک نبوت جلو روی اوست، فقط به او وحی نشده است.

چون در تلاوت قرآن به آیاتی می رسیدند که در آن وصف بهشت بود، شادمانی توأم با امید و حسرتی برای حضرت به وجود می آمد، چنان که گویی روحش شوق پرواز به آن سرای را دارد؛ و هنگامی که به آیات عذاب می رسیدند و سخن از دوزخ به میان می آمد، رنگ می باختند و حالشان چنان متغیر می شد که گویی عذاب جهنم را با همه افراد معذب می بینند که در آن زجر می کشند و ناراحتی می بینند؛ لذا می گریستند و از گرفتاری عذاب به خدا پناه می بردند. هرگاه قرآن می خواند، دچار چنین احوالی می شدند.[10]

ه) دعا

از آن جا که میل به ترقی در نهاد انسان وجود دارد، دعا یکی از عواملی است که در تکامل انسان نقش بسزایی دارد و آدمی را به مبدأ کمال متصل می کند. به همین منظور، امام مجتبی (ع) درباره ارزش و اهمیت دعا می فرماید:

ما فتح الله عزوجل علی احد باب مسأله فخزن عندالباب الاجابه و لا فتح علی رجل باب عمل فخزن عند باب القبول، و لا فتح لعبد باب شکر فخزن عنه باب المزید؛[11]

خدای عزوجل باب سؤال و درخواست را به روی کسی نگشوده که در اجابت را به رویش ببندد و در عمل را به روی مردی نگشوده که در قبول آن را به روی او ببندد، و در شکر را بر بنده ای نگشوده که در فزونی آن را بر او ببندد.

آقای نجفی در ستارگان درخشان می نویسد:

آن حضرت که نیک به نقش دعا در سازندگی انسان آگاه بود، همواره ذکر خدا را بر لب داشت. هیچ کس در هیچ حالی او را ملاقات نکرد، مگر آن که می دیدند امام حسن (ع) به ذکر خدا مشغول است.[12]

ایشان بسیاری از مشکلات خویش را با دعا حل می کردند. آقای کافی در کتاب تعالیم امام مجتبی (ع) می نویسد:

هنگام خشک سالی، به همراه برادرش امام حسین (ع) برای استسقا و طلب باران، دست به دعا برداشتند که با تمام شدن دعای آن دو بزرگوار، باران آمد که همه جا را شاداب کرد و مردم از شدت و سختی خشک سالی نجات یافتند. آری تأثیر دعا که از زبان و دل بنده خالص خدا، به ویژه امام معصوم (علیهم السلام) برای دفع بلا و گشایش و سختی ها برخیزد، قابل هیچ گونه تردیدی نیست.[13]

و) زیارت

زیارت در سیره عبادی امام مجتبی (ع) از جایگاه ویژه ای برخوردار بود در این مورد منابع تاریخی، آن حضرت را پرهیزکاری می دانند که مکرر به زیارت جد بزرگوارش و خانه خدا برای انجام دادن مناسک حج و عمره می رفتند. ابن شهرآشوب در کتاب مناقب آل ابی طالب (ع) به سند خود از عبدالله بن عمر روایت کرده که می گوید:

لقد حج الحسن بن علی خمس و عشرین حجه ماشیاً و إن النجائب لتقاد معه[14]

حسن بن علی 25 سفر پیاده به حج رفت و مرکب های راهوار را بدون سوار همراهش می کشیدند.

سیره اخلاقی

اخلاق در شکل گیری شخصیت انسان مؤثر است و حقیقت و درون او را به نمایش می گذارد. اخلاق اگرچه حالات شخصی فرد محسوب می شود، از آن جا که در عمل، جایگاهی جز اجتماع و مردم ندارد و راه ظهور آن برخورد با مردم است، می توان اخلاق را از مظاهر شخصیتی در اجتماع معرفی کرد.

در این نوشتار، به سیره اخلاقی امام حسن (ع) از دو بعد فردی و اجتماعی می پردازیم. طبق این دسته بندی، آنچه از رفتار ایشان که بیش تر جنبه شخصی دارد، جزء اخلاق و رفتار فردی می آوریم و آنچه به نوع ارتباط و نحوه برخورد ایشان با دیگران مربوط است، جزء اخلاق و رفتار اجتماعی ذکر می کنیم.

امام حسن (ع) آیینه تمام نمای اخلاقیات حسنه بودند. ایشان هرگونه خلق وخوی پسندیده ای را در خود جمع کرده و هر نوع خلق وخوی ناپسند را از خود دور کرده بودند؛ به طوری که هم چون جد بزرگوار و پدر و مادرش، تجلی دهنده روح آن ها و مهم ترین هدف و بعثت نبوی، یعنی ترویج مکارم اخلاق در میان جامعه به شمار می آمدند.

1. اخلاق و رفتار فردی

حضرت امام حسن (ع) مانند سایر معصومان آیینه تمام نما و جلوه گاه صفات جمال و کمال خداوندی بودند. بی شک نمی توان تمام کمالات عالی آن حضرت را به قلم آورد، ولی به چند مورد از سجایای اخلاقی و رفتار فردی ایشان اشاره می کنیم:

1. ثبات شخصیت و پایداری در عمل

وحدت در شخصیت از جمله ویژگی هایی است که آن حضرت را از دیگران ممتاز می سازد؛ یعنی واکنش های حضرت در موقعیت های ناهمسان یکسان بود و در مواقع متفاوت، از سازگاری رفتار برخوردار بودند. معصومان (علیهم السلام) به دلیل برخورداری از تربیت الهی، وحدت شخصیت داشتند. آن ها چه پیش از امامت و چه در زمان امامت، چه در حال آسودگی و شادی و چه در زمان مصیبت و تلخی، جز به حق، سخن نمی گفتند و جز بر طبق موازین دینی قدم برنمی داشتند. آن ها همیشه طرف دار عدالت بودند. در برخورد با دیگران، با اصول انسانی رفتار می کردند و فقط به معروف فرمان می دادند.

ثبات شخصیت کریم اهل بیت تجلی خاص داشت. ازاین رو، آن حضرت چه پیش از امامت و چه در زمان امامت، به حق سخن می گفتند و از اصول اسلام دفاع می کردند. ایشان در رفتار با دوستان و مخالفان، از اصول و ضوابط انسانی غفلت نمی ورزید و همیشه به یاد محبوب و معشوق خود (خالق عالم) بودند.

2. زهد و پارسایی

آقای استاد ولی در کتاب حسن بن علی بیدارترین سردار، درباره این صفت ایشان می نویسد:

زهد و بی رغبتی در دنیا، در سیره اخلاقی امام حسن (ع) متبلور است. آن حضرت از طلایه داران این صفت بود. او به خاطر خدا، بر همه چیز دنیا پشت پا زد و برای اجرای فرمان حق و حفظ خون مسلمانان در رعایت آزادی اجتماعی و سیاسی آنان، ریاست و حکومت چندروزه دنیا را پشت گوش افکند و هزاران تیر جانکاه از زخم زبان ها و اتهام ها را به جان خرید. آن حضرت هرگز دل بسته مال و ثروت نبود و اموال خود را بارها میان فقرا تقسیم کرد. با این وصف سرووضعی مرتب و مناسب داشت: پاکیزه و آراسته بود؛ لباس خوب و جذاب می پوشید. تجمل افراطی نداشت، ولی همان را که دوست داشت، به وضعی زیبا می آراست. آن حضرت مردی عفیف و پاک دامن بود. نمونه ای از آزمایشی که برای یوسف پیامبر (ص) پیش آمده، برای او رخ داد و او پیروزمند و سرافراز از این آزمایش الهی بیرون آمد.[15]

3. ادب

امام مجتبی (ع) مانند جد بزرگوارش، الگوی کامل بر همه مردم محسوب می شود. یکی از جنبه های الگویی آن حضرت، رعایت ادب ایشان بود، به گونه ای که هیچ کس در مقابل ایشان احساس ناراحتی، رنج و حقارت نمی کرد. کافی در کتاب تعالیم امام حسن مجتبی به زبان دعا و حدیث، می نویسد:

روزی کنیزی از کنیزان آن حضرت، دسته گلی خوش بو به آن بزرگوار تحفه داد. امام او را آزاد کرد. گفتند: «در برابر یک دسته گل چرا او را آزاد کردی؟» فرمود: «خدا ما را چنین ادب و تربیت کرده»[16] و این آیه را خواند:

(وَ إِذا حُییتُم بِتَحِیه فَحَیوا بِاحسَنَ مِنها)

«چون به شما هدیه دادند به نیکویی پاسخ دهید.»[17]

یکی از نمونه های کامل ادب در روش امام مجتبی (ع) این است که امام در مکانی نشسته بودند؛ چون خواستند بلند شوند و بروند، فقیری وارد شد. امام به آن فقیر خوش آمد گفت و به او ملاطفت کرد و سپس فرمود:

«إنک جلست علی حین قیامنا افتاذن لی بالانصراف»؛

" تو وقتی آمدی و نشستی که ما برای رفتن برخاستیم، آیا به رفتن ما اجازه می دهی؟" مرد فقیر عرض کرد:" آری ای پسر رسول خدا (ص)"[18]

4. سخاوت

آقای مکارم شیرازی در کتاب اخلاق در قرآن، درباره سخاوت می نویسد:

از اصول اخلاقی که در زندگی همه معصومان فراوان دیده شده است، جود و سخاوت است. سخاوت در مقابل بخل قرار دارد؛ یعنی انسان از امکانات مادی و معنوی که در اختیارش است، فقط خودش استفاده نکند؛ بلکه با بخشش به دیگران، قسمتی از مشکلات آن ها را حل کند و دیگران را از نعمت هایی که خداوند به او داده، چه نعمت مادی و چه معنوی مانند علم برخوردار کند.[19]

ابن منظور در لسان العرب بیان کرده:

سخاوت در لغت: از «سخا» گرفته شده است و «سخا» از «یسخوها»، یعنی این که اگر خاکسر آتش را از آتش پاک کنیم، بهتر می سوزد و روشنایی بیش تر می شود.[20]

بنابر این تعریف، سخاوت که از همین ریشه است، موجب روشنایی و گرم کردن کانون خانواده های فقیر می شود.[21] درباره سخاوت از امام حسن (ع) سؤال شد، فرمود: «بذل و بخشش آنچه را که انسان می تواند».[22] درباره سیره امام مجتبی (ع) ویژگی بذل و بخشش بسیار به چشم می خورد.

آقای رسولی محلاتی در کتاب زندگانی امام حسن (ع) حدیثی به این مضمون آورده:

امام حسن (ع) هیچ گاه سائلی را رد نکرد و در برابر درخواست او «نه» نگفت. چون به آن حضرت عرض شد: «چگونه است که هیچ گاه سائلی را رد نمی کنید؟» پاسخ داد:

«إنی لله سائل و فیه راغب و أنا أستحیی أن أکون سائلا و آرد سائلا و إن الله تعالی عودنی عاده، عودنی أن یفیض نعمه علی الناس؛ فاخشی أن قطعت العاده أن یمنعنی الماده»؛[23]

«من سائل درگاه خدا و راغب در پیشگاه اویم؛ من شرم دارم که خود درخواست کننده باشم و سائلی را رد کنم؛ خداوند مرا به عادتی معتاد کرده؛ معتادم کرده که نعمت های خود را بر من فروریزد؛ من نیز در برابر او معتاد شده ام که نعمتش را به مردم بدهم. ترس آن دارم که اگر عادتم را ترک کنم، اصل آن نعمت را از من دریغ دارد.»

5. صبر و مقاومت

یکی از اصول مشترک در زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام) که همواره در زندگی آن ها مشاهده گردیده، صبر و مقاومت است. این بزرگواران، الگوی بزرگ صبر و قهرمان مقاومت بودند. در بررسی زندگی کریم اهل بیت (علیهم السلام) می بینیم ایشان نیز هم چون سایر اهل بیت (علیهم السلام) نمونه کامل این صفت اخلاقی بودند.

طبرسی به سند خود از ابوسعید عقیقی روایت کرده، می گوید:

شاید از موقعیت های دشواری که ایشان با آن روبه رو شدند، زمانی که معاویه صلح را بر ایشان تحمیل کرد و حوادث ناگواری یکی پس از دیگری به وجود آمد؛ بسیاری از یاران دور و نزدیک و دیگر افراد، آن حضرت را سرزنش کردند. آن بزرگوار در جواب آنان با صبر و تحمل می فرمود:

«و یحکم ما تدرون ما عملت، و الله للذّی عملت شیعتی غیر مما طلعت الشمس أو غربت، أو تعلمون إنی أمامکم و مفترض الطاعه علیکم و أحد سیدی الشباب اهل الجنه بنص من رسول الله علی؟» فقالو: «بلی»؛[24]

"وای بر شما! آیا می دانید من چه کردم؟ قسم به خدا آنچه من برای مصالح مسلمانان و حفظ شیعیان و پیروانم انجام داده ام، بهتر است از آنچه که خورشید از حین طلوع تا زمان غروب بر آن می تابد. آیا توجه دارید که من امام شمایم و اطاعت من بر شما واجب است و من یکی از دو سرور و آقای بهشتم، طبق آنچه رسول خدا (ص) درباره من تصریح کرده است؟ در جواب گفتند: بلی"

6. تواضع و فروتنی

امام حسن (ع) با این که به عنوان پیشوای مسلمانان در مدینه، موقعیت سیاسی- اجتماعی داشتند، فروتنی شان در حدی بود که الگوی بزرگی برای مسلمانان زمان خود و آیندگان گردیدند. آقای جزایری در کتاب ریاض الابرار می نویسد:

روزی امام حسن (ع) بر جمعی از فقرا عبور کردند که روی زمین نشسته، تکه های نانی در پیش خود گذارده و می خورند. چون آن حضرت را دیدند، تعارف کرده، گفتند:

«هلم یابن بنت رسول الله الی الغذا!»؛

«ای پسر رسول خدا بفرما صبحانه!» امام پیاده شدند و این آیه را خواندند: (اللهُ لَا یحِبُ المُستَکبِرین)؛» به راستی که خدا مستکبران را دوست نمی دارد. «سپس شروع کردند به خوردن غذای آنان و چون سیر شدند، امام آن ها را به میهمانی خود دعوت کردند و از آن ها پذیرایی و اطعام نموده، جامه نیز بر تن آنان پوشانیدند، و چون فراغت یافتند فرمودند:

«افضل لهم لأنهم لم یجدوا غیر ما اطعمونی، و نحن نجد اکثر منه»؛

" با همه این ها، فضیلت و برتری از آن هاست؛ زیرا آن ها به غیر از آنچه ما را بدان پذیرایی و اطعام کردند، چیز دیگری نداشتند، ولی ما بیش از آنچه داریم باز هم داریم."[25]

ب) اخلاق و رفتار اجتماعی

یکی دیگر از زوایای سیره شناسی امام حسن (ع) سیره اجتماعی یا اخلاق اجتماعی آن حضرت است. در توجه به کرامت و حقوق انسان سیره اجتماعی آن حضرت مهم است، لذا وقتی مواردی از جمله احترام به خانواده، احترام به والدین، کمک به دیگران و... را بررسی می کنیم، می بینیم تمام این مسائل تحت الشعاع کرامت و حقوق انسانی است و از نمادهای آن محسوب می گردد. لذا به طور مختصر، به کرامت و حقوق انسان از دیدگاه امام مجتبی (ع) اشاره می شود.

در دیدگاه کریم اهل بیت (علیهم السلام)، به انسان موجودی الهی و عنصری خدایی محسوب می گردد که کانون برتری ها و فضایل اخلاقی و دربردارنده روحی الهی و جاودانی است که در نهایت به سوی خدا باز می گردد. هر انسانی برای انسان دیگر به منزله پلی برای رسیدن به خداوند است.

1. رفتار امام حسن (ع) با خانواده

سراسر زندگی امام علی (ع) با حوادث و فراز و نشیب های سیاسی- اجتماعی آمیخته بود. نیمی از عمر ایشان در خانه نشینی گذشت و تمام مدتی که حضرت از حق زمام داری خویش برکنار ماندند لحظه ای از تمشیت امور مردم غفلت نمی ورزید و به هدایت و نصیحت و گاهی انتقاد شدید خلفا می پرداختند و از نابسامانی هایی که به دایره زمام داری اسلامی رخنه کرده بود، ناراحت بودند.

امام حسن (ع) در تمامی مدتی که پدرش دوران سکوت و انزوا را می گذرانید، در کنارش بودند و هنگامی که پدرش بعد از 25 سال خلافت را به دست گرفتند، همراه و هماهنگ پدر بودند و از بیدادگران انتقاد و از ستمدیدگان حمایت می کردند.[26]

2. احترام به والدین

پدر و مادر در سیره کریم اهل بیت (علیهم السلام) از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند؛ همان گونه که قرآن مجید نیز در این زمینه بسیار تأکید نموده و سپاس پدر و مادر را در کنار سپاس خداوند آورده است: (أَنِ اشْکرْ لِی وَ لِوالِدَیک إِلَی الْمَصِیرُ)[27]

امام حسن (ع) بعد از شهادت مادر بزرگوارش، در دوران زندگی پدر فقط از او اطاعت می نمودند، یعنی در کوچک ترین مسأله ای باهم اختلاف نداشتند. امام مجتبی (ع) پدر بزرگوارش را امام و پیشوای خود از جانب خداوند می دانستند و لذا در تمام کارها، از آن حضرت اطاعت می نمودند.[28] زمانی که در مورد عاق والدین سؤال کردند، حضرت فرمود:

عاق والدین این است که پدر و مادر را [از احسان خود] بی بهره کنی و از ایشان دوری گزینی.[29]

3. آراستن خود برای همسر

آقای مؤیدی در کتاب فرهنگ جامع سخنان امام مجتبی (ع)، حدیثی از امام صادق (ع) به این مضمون آورده:

إن الحسن بن علی (ع) کان یخضب بالسود؛

حسن بن علی (ع) با رنگ سیاه موهایش را خضاب می نمود.[30]

4. مشورت با اعضای خانواده

از دیگر رفتارهای اخلاقی امام حسن (ع) در منزل، مشورت با اعضای خانواده، حتی بعضی از غلامان و خدمت کاران بوده است. مؤیدی روایت کرده که معاویه بن حدیج می گوید:

معاویه بن ابی سفیان مرا نزد حسن بن علی- که خدا از آن خشنود باد- فرستاد تا از دختر یا خواهر آن حضرت، برای یزید خواستگاری کنم؛ من خدمت او رسیدم و خواستگاری یزید را گفتم. فرمود: «ما کسانی هستیم که زنانمان ازدواج نمی کنند تا با آنان مشورت کنیم و خود راضی باشند. اینک نزد او برو ببین چه می گوید». من نزد او رفتم و از خواستگاری یزید گفتم، او گفت: «سوگند به خدا! این نخواهد شد مگر آن که معاویه در میان ما هم چون فرعون در بنی اسرائیل رفتار کند که پسرانشان را سر برید و زنانشان را باقی گذاشت.» من نزد آن حضرت برگشتم و عرض کردم: «مرا نزد یکی از تیزهوشان فرستادی که امیرالمؤمنین [معاویه] را فرعون می نامد. حضرت فرمود: «ای معاویه [ابن حدیج ]، از کینه های ما برحذر باش؛ زیرا رسول خدا (ص) فرمود: کسی با ما دشمنی نمی کند و بر ما حسد نمی ورزد مگر آنکه در قیامت بر تازیانه های آتشینش افزوده شود.[31]

5. رفتار امام حسن (ع) با مردم

امامان با مردم نشست و برخاست داشتند و در تعاملات، اجتماعی به نیکوترین صورت با آنان برخورد می نمودند. این سیره چنان نیکو بود که با الگو قرار دادن آنان، می توانیم روش درست برخورد اسلامی با افراد گوناگون را بیاموزیم. با بررسی آیات الهی، درمی یابیم که برخورد با انسان های مختلف باید هماهنگ و متناسب با روحیه آنان باشد. خداوند تعالی در قرآن کریم می فرماید: (مُحَمَّدً رَسُولُ اللهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ[32] «محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند، در برابر کفار سخت و شدید و در میان خود مهربان اند». این آیه نشان می دهد که برخورد قرآن و اسلام، با انسان های مختلف فرق می کند. در بعضی جاها دستور به برخورد نیک و پرمحبت می دهد و می گوید با مردم سخن نیک بگویید و در جایی دیگر دستور به برخورد میانه می دهد.

امام حسن (ع) کانون مهر و عاطفه نسبت به بندگان خدا بودند. ایشان بهترین محبت و مهربانی را نسبت به مردم، اهل خانه و خدمت کارانشان داشتند. ایشان در جایی که مربوط به خودشان بود، بزرگ ترین گذشت ها، عالی ترین ایثارها و بیش ترین محبت را نسبت به دیگران داشتند. رفتارهای عملی امام، نشانه انسانی کامل و نمونه است که هیچ علاقه ای به دنیا و ظواهر آن ندارد.

آن حضرت به مستمندان و گرفتاران توجه خاصی می کردند. اگر آن ها گرفتاری و ناراحتی داشتند، سعی می کردند مشکل آنان را حل نمایند. افراد زیادی که در سایه یاری رسانی امام به خیر دست یافتند.

در ادامه، به نمونه هایی از شیوه اخلاقی آن حضرت در برخورد با دیگران اشاره می شود:

شیخ عباس قمی در حدیثی نقل می کند:

آن حضرت بسیار بردبار و حلیم بودند و در برابر آزار دشمنان تحمل می کردند. روزی یکی از اهالی شام در راه به آن حضرت برخورد و چون تربیت شده معاویه بود، نسبت به امام مجتبی (ع) و پدر بزرگوارش کینه و بغض داشت، لذا شروع به بدگویی حضرت کرد؛ ولی امام چیزی در جوابش نگفتند،. هنگامی که آن شخص حرف هایش را زد، حضرت به او فرمود: «برادر شما از کجا آمده اید؟» گفت: «شام.» فرمودند: «شما تقصیر ندارید؛ به شما اشتباه فهماندند. برویم منزل من میهمان باش؛ هر چند روزی که در این شهر هستید. اگر قرضی داری، پول می دهم تا قرضت را ادا کنی؛ اگر لباس می خواهی، لباس می دهم؛ اگر مرکب می خواهی، آن را در اختیارت می گذارم.» مرد شامی وقتی چنین بزرگواری و اخلاق را در مقابل زشت گویی های خود مشاهده کرد، بسیار شرمنده شد و عرض کرد: «یابن رسول الله! تاکنون روی زمین کسی دشمن تر از شما و پدرت نزد من نبود، ولی اکنون کسی محبوب تر از شما و پدرت نزد من نیست. حاضر بودم از خجالت زمین دهن باز کند و مرا در خود فرو برد.»[33]

6. یاری نیازمندان

یکی از ویژگی های اخلاقی اجتماعی پیشوایان ما، کمک به محرومان است. آن حضرت همانند پدرش عمل می کردند. و از نظر دست گیری بیچارگان و درماندگان و تأمین احتیاجات محرومان بسیار کوشا بودند. روش آن حضرت در این جهت، زبانزد خاص و عام بود و وجود آن بزرگوار آرام بخش دل های دردمندان و پناهگاه بینوایان بود. هیچ فقیری از در خانه او دست خالی باز نمی گشت؛ هیچ آزرده دلی شرح پریشانی خود را نزد آن حضرت بازگو نمی کرد، جز آن که مرهمی بر دل آزرده او می نهاد.

از تمام امکانات خود برای رفع نیاز حاجتمندان استفاده می کرد. گاهی که مستقیم مقدور نبود، غیرمستقیم در رفع نیاز آنان تلاش می کرد و گره از مشکلات گرفتاران می گشود. آقای کافی می نویسد:

روزی مرد فقیری درخواستی از آن بزرگوار کرد. آن روز امام چیزی در دست نداشت و ازیک طرف نمی خواست فرد بینوایی از در خانه اش ناامید برگردد؛ لذا فرمود: «آیا حاضری تو را به کاری راهنمایی کنم که به مقصودت برسی و آن این است که امروز دختر خلیفه از دنیا رفته و خلیفه عزادار است؛ ولی هنوز کسی به او تسلیت نگفته است. نزد خلیفه برو و با سخنانی که به تو یاد می دهم، به وی تسلیت بگو؛ از این راه به هدفت می رسی.» گفت: «چگونه تسلیت گویم.» فرمود: «وقتی نزد خلیفه رفتی بگو:

"الحمدالله الَّذی سترها بجلوسک علی قبرها و لاهتکها بجلوسها علی قبرک

شکر خدا را که دخترت پیش از تو از دنیا رفت و در زیرخاک پنهان شد و زیر سایه پدر بود، ولی اگر خلیفه پیش از او از دنیا می رفت، دخترت پس از مرگ تو دربه در می شد، ممکن بود مورد هتک قرار گیرد. آن فقیر چنین تسلیتی را به خلیفه گفت و این جمله های پر عاطفه در روحیه خلیفه اثر گذارد و از حزن و اندوه او کاست و دستور داد به او جایزه دهند. آن گاه خلیفه پرسید: «این سخن از تو بود؟» گفت: «نه، حسن بن علی (ع) آن را به من آموخت.» خلیفه گفت: راست گفتی! او کانون سخنان فصیح و شیرین است.» با این تدبیر خردمندانه امام، گره از کار آن مرد فقیر گشود و مشکل او را حل کرد.[34]

7. تبسم با مردم

مهر و محبت در دل امام مجتبی (ع) به عنوان ولی خدا نهادینه شده بود تا جایی که همواره می کوشید در کنار مردم باشد. به همین علت آنان را با لبخند، مهربانی و محبت می پذیرفت و همیشه در ملاقات ها لبخند با مردم برخورد می کرد؛ بدین گونه به مردم روحیه می داد و آن ها را به خودش نزدیک می کرد.

همین امر، سبب می شد تا مردم احساس نزدیکی کنند و خواسته های خویش را با امام در میان بگذارند.

آقای ارفع در کتاب سیره عملی اهل بیت حضرت امام حسن (ع) نقل کرده:

روزی عربی بدشکل و بسیار زشت میهمان حضرت شد و بر سر سفره نشست. از روی حرص و اشتهای فراوانی مشغول غذا خوردن شد. ازآنجاکه خوی امام و این خانواده، کرم و لطف است، آن جناب از غذا خوردن او خوش حال شد و تبسم نمود. در بین صرف غذا پرسید: «ای عرب زن گرفته ای یا مجردی؟» عرض کرد: «زن دارم.» فرمود: «چند فرزند داری؟» گفت: «هشت دختر دارم که من از همه آن ها زیباترم، اما آن ها از من پرخورترند.» حضرت تبسمی کرد و به او ده هزار درهم بخشید و گفت: «این سهم تو و زوجه و هشت دخترت.»[35]

8. عیادت بیماران

دیدار از مریضان در فقه اسلامی بسیار توصیه شده است. یکی دیگر از رهنمودهای اخلاقی- اجتماعی امام حسن (ع) رعایت همین دستور اکید اسلام بود. نمونه های فراوانی در تاریخ در این زمینه ذکر شده است. آقای قائمی در کتاب در مکتب کریم اهل بیت امام مجتبی (ع) آورده است:

آن حضرت فردی بلندنظر بود، کینه احدی را در دل نداشت؛ از بدکاران حتی آن ها که بر ساحت مقدس او جسارت کرده بودند می گذشت و این درست در مورد امامی است که انقلابی ای بزرگ است و آن جا که لازم باشد بر می آشوبد. ولیدبن عقبه، آن ناپاکی که آن همه به امام ستم کرده بود، بیمار شد. امام به عیادت او رفت. او درعین حال از بزرگواری امام شرمنده شد و به او گفت: «آنچه درباره مردم انجام دادم توبه می کنم و اما آنچه درباره پدرت انجام داده ام و گفته ام پشیمان نیستم و توبه نمی کنم» و امام حرفی نزد.[36]

نتیجه

امام مجتبی (ع) از زمره اهل بیت (علیهم السلام) است که اندیشه، رفتار و موضع گیری هایش، اسوه برای دیگران است. اندیشه های تابناک و رفتار وی همانند دیگر معصومان (علیهم السلام)، الگوست نکته قابل توجه در روش امام مجتبی (ع) موضع گیری مهم اجتماعی ایشان است که در برابر طاغوت زمان خویش پدیدار شد.

حاصل نوشتار این که:

1. سیره شناسی امامان، نتایج ارزشمندی در پی دارد که در این باره می توان به این موارد اشاره نمود: توجه پیدا کردن به اصول و کرامت انسانی و آشنایی با معارف الهی از طریق گفتار و رفتار عملی آن حضرت؛ زیرا سیره عملی آنان بهترین الگو برای مردمان هر زمان است.

2. آموزه های قرآنی و اسلامی آن حضرت که نه تنها خود بهترین قاری و عامل به قرآن کریم بودند، بلکه شیعیان را ترغیب می کردند تا با مفاهیم این کتاب ارزشمند آشنا شده، عامل به آن باشند.

3. از مهم ترین مظاهر عبادی آن حضرت زهد و عبادت بود که در عین بی رغبتی به دنیا، از زندگی عادی خود غافل نبودند و همیشه عمر خود را صرف خدمت به خانواده، محرومان و بینوایان می کردند و سخاوتی بی نظیر داشتند که هیچ سائلی از در خانه اش دست خالی بر نمی گشت.

4. سیره عبادی آن حضرت در دو بعد فردی و اجتماعی قابل بحث و بررسی است. در سیره فردی امام آنچه مهم جلوه گر می کند، این موارد است: ثبات شخصیت و پایداری در عمل، زهد و پارسایی، ادب، سخاوت، بردباری و فروتنی.

اصول اخلاقی امام در بعد اجتماعی در برخورد ایشان با خانواده و دوستان و مردم دیگر قابل کاوش است؛ از جمله: احترام به پدر و مادر، آراستن برای همسر و مشورت با اعضای خانواده.

آن حضرت بعد از شهادت مادر، همیشه همراه و هماهنگ پدر بودند و ایشان را به عنوان امام و ولی امر خود و اطاعت او را واجب می دانستند.

منابع

1. ابطحی، سیدحسن، امام مجتبی (ع)، چاپ اول، قم: نشر بطحاء، 1381.

2. ابن اشعث، محمدبن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، چاپ اول، تهران: مکتبه النینوی الحدیثه، بی تا.

3. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمدبن علی، مناقب آل أبی طالب (ع)، چاپ اول، قم: نشر علامه، 1379 ق.

4. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، جمال الدین میردامادی، چاپ سوم، بیروت: دارالفکرللطباعه والنشر و التوزیع، 1414.

5. ابن بابویه، محمدبن علی، خصال، یعقوب جعفری، چاپ اول، قم، نسیم کوثر، 1382.

6. ارفع، سیدکاظم، سیره عملی اهل بیت: امام مجتبی (ع)، چاپ دوم، تهران، تربت، بی تا.

7. الهی قمشه ای، مهدی، قرآن، بی جا، بی نا، بی تا.

8. استادولی، حسین، حسن بن علی (ع) بیدارترین سردار، چاپ اول، تهران: نشر شبر، بی تا.

9. جزایری نعمت الله بن عبدالله، ریاض الابرار فی مناقب الأئمه الأطهار، چاپ اول، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی، 1427 ق.

10. دشتی، محمد، فرهنگ سخنان امام حسن (ع)، چاپ دوم، قم: بوستان کتاب، 1383.

11. رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن مجتبی (ع)، چاپ اول، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، 1366.

12. شیخ حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، چاپ اول، قم: مؤسسه آل البیت، 1409 ق.

13. شیخ طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الأحکام، حسن الموسوی خرسان، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق.

14. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، چاپ سوم، قم: آل البیت، 1417 ق.

15. عطاردی، عزیزالله، مسند امام المجتبی ابی محمد الحسن بن علی (ع)، چاپ اول، تهران: نشر عطارد، 1373.

16. قائمی امیری، علی، در مکتب کریم اهل بیت: امام حسن مجتبی (ع)، چاپ دوم، تهران: انتشارات امیری، 1374.

17. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، کاظم عابدینی مطلق، چاپ دوم، قم: نشر بقیه الله (عج)، 1377.

18. کافی، حسن، تعالیم امام مجتبی (ع) به زبان دعا و حدیث، چاپ اول، انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی، 1376.

19. کراجکی، محمدبن علی، نزهه النواظر، چاپ اول، تهران: اسلامیه، بی تا.

20. مؤیدی، علی، فرهنگ جامع سخنان امام حسن (ع)، چاپ اول، قم: سازمان تبلیغات اسلامی، 1382.

21. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ابوالحسن موسوی همدانی، چاپ اول، تهران: کتابخانه مسجد ولی عصر، 1403 ق.

22. مجلسی، محمدتقی، روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، حسین، موسوی کرمانی، چاپ دوم، مؤسسه فرهنگی، اسلامی کوشان پور، 1406 ق.

23. مدرسی، سیدمحمدتقی، هدایت گران راه نور، چاپ اول، تهران: محبان الحسین، بی تا.

24. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، چاپ اول، قم: مدرسه امام علی بن ابیطالب، 1377.

25. نجفی، محمدجواد، ستارگان درخشان، چاپ پنجم، تهران: کتاب فروشی اسلامیه، 1362.

26. هاشمی رفسنجانی، علی اکبر، فرهنگ قرآن، چاپ دوم، قم: بوستان کتاب، 1383.

27. هیئت تحریریه مؤسسه راه حق، پیشوای دوم، چاپ اول، قم: مؤسسه راه حق، 1379.

پی نوشت ها

[1] سوره اسراء، آيه 70.

[2] ابن شهرآشوب، مناقب‏ آل ‏ابى ‏طالب، ج 4، ص 14.

[3] نك: مدرسى، هدايت‏ گران راه نور، ج 4، ص 76.

[4] نك: نزهة ‏النواظر، ص 20.

[5] شيخ طوسى، تهذيب ‏الاحكام، ج 2، ص 321، ح 1310.

[6] نك: وسائل ‏الشيعه، ج 4، ص 112.

[7] نك: مجلسى، روضه‏المتقين، ج 3، ص 225.

[8] نك: خصال، ج 2، ص 445.

[9] كافى، تعاليم امام مجتبى( ع) به زبان دعا و حديث، ص 300.

[10] قائمى، در مكتب كريم اهل ‏بيت امام حسن مجتبى( ع) ص 373.

[11] ابن اشعث، الجعفريات، ص 222.

[12] ص 38.

[13] ص 92.

[14] ج 4، ص 14.

[15] ص 28.

[16] ص 32.

[17] سوره نساء، آيه 86.

[18] عطاردى، مسند امام مجتبى( ع)، ص 85، ح 88.

[19] ج 2، ص 298.

[20] ج 14، ص 374.

[21] هاشمى رفسنجانى، فرهنگ قرآن، ج 16، ص 304.

[22] مجلسى، بحارالانوار، ج 74، ص 103.(قيل له(ع) مالجود؟ قال(ع) بذل الموجود)

[23] ج 2، ص 335.

[24] نك: اعلام ‏الورى، ج 3، ص 230.

[25] ج 1، ص 116.

[26] هيئت تحريريه مؤسسه اصول دين، پيشواى دوم، ص 5.

[27] سوره لقمان، آيه 14.

[28] ابطحى، امام مجتبى(ع)، ص 26.

[29] دشتى، فرهنگ سخنان امام حسين(ع)، ص 416.

[30] ص 304.

[31] همان، ص 282.

[32] سوره فتح، آيه 29.

[33] شيخ عباس قمى، منتهى‏الامال، ج 1، ص 479.

[34] كافى، همان، ص 31.

[35] ص 13.

[36] همان، ص 293.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

جمعه 25 مهر 1399  7:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها