امام صادق صلوات اللّه فرمود:
روزی حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام وارد مستراح شد و تکه نانی را در آن جا مشاهده نمود، آن را از روی زمین برداشت؛ و آن را خوب تمیز کرد و سپس تحویل غلام خود داد و فرمود: این نعمت الهی را نگهدار تا موقعی که بیرون آمدم آن را به من بازگردان.[1]
هنگامی که حضرت خارج شد، از غلام تکه نان را درخواست کرد؟
غلام اظهار داشت: آن را خوردم، حضرت فرمود: تو در راه خدا آزاد شدی، غلام سؤال کرد: علّت آزادی من چیست؟
امام حسن علیه السلام فرمود: از حضرت فاطمه زهراء علیها السلام- شنیدم؛ و او از پدرش- رسول خدا صلی الله علیه و آله- حکایت فرمود: هرکس تکه نانی را در بین راه پیدا کند و آن را بردارد و تمیز نماید و بخورد، آن تکه نان، در شکمش قرار نمی گیرد مگر آن که خداوند متعال او را از آتش جهنّم آزاد می گرداند.
و سپس افزود: چطور من شخصی را که خداوند آزادش می نماید، خادم خود قرار دهم، تو آزاد هستی.[2]
پی نوشت ها
[1] حديقة الشّيعة: ج 2، ص 295.
[2] تهذيب شيخ طوسى: ج 5، ص 354، ح 144، مدينة المعاجز: ج 3، ص 944، هداية الكبرى: ص 38.