امام حسن و امام حسین (ع) در مباهله پیغمبر (ص)
زمخشری که از علمای عامه است در تفسیر کشاف ضمن آیه مباهله می گوید: قانون مباهله این است که دو طرف متخاصم که در برابر هم قرار می گیرند دست به دست هم بدهند و در باره یکدیگر نفرین کنند تا خدای تعالی آن طرفی که برحق نیست معذّب و هلاک بفرماید، لیکن هرگز دیده نشده که در مباهله زن و بچه را هم بیاورند و هدف نفرین قرار دهند.
چطور شد که خدای تعالی امر فرمود که یا محمّد! بگو بچه هایمان و زنانمان را می آوریم و آنانی را که به منزله جانمان هستند می آوریم و نفرین می کنیم [1]
جواب محقّقانه که می دهند آن است که می گویند اولًا برای اظهار قوت قلب خاتم انبیا صلی الله علیه و آله و سلم است. کسی که یقین دارد در امر خودش بر حق است از هیچ چیز باک ندارد یعنی، چون می دانم که راستگویم نه تنهابرای مباهله خودم می آیم، بلکه احب و اعز اشخاص خودم را که عبارتند از
علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نیز می آورم (علاقه پیغمبر به این انوار طیبه از آفتاب روشنتر است).
عزّت حسنین، پسران پیغمبر
نکته دوم که محلّ شاهد ماست این است که خدای تعالی به پیغمبرش امر فرمود که اهل بیت را بیاورد تا بفهماند ایشان چقدر نزد پروردگار عالم عزیزند.
برهانی قوی تر از مباهله برای اظهار شأن اصحاب کسا سراغ ندارم با آن همه اصحاب و انصار و پیرمردهای مسلمان خدای تعالی این دو طفل را انتخاب کرد. نزد خدا کوچک و بزرگ ندارد.
نکته دیگری که در آیه شریفه جلب نظر می کند کلمه «أَبْنائنا» است با آن که امام حسن و امام حسین پسران زهرایند، ولی خداوند تعبیر از آنان به پسران پیغمبر می فرماید نص قرآن است که حسین پسر پیغمبر است، اگر این آیه شریفه نبود مگر متعصّبین عامه می گذاشتند که کسی بگوید حسین، ابن رسول اللَّه است.
پاسخ حضرت رضا (ع) به مأمون
مأمون به حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اعتراض کرد که چرا به شما فرزندان پیغمبر می گویند؟
حضرت فرمود: آیا نخوانده ای آیه مباهله را؟ دیگر آنکه اگر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بخواهد دختر تو را ازدواج کند، حاضری بدهی؟
گفت: بلی با کمال افتخار.
حضرت فرمود: ولی او نه دختر مرا می گیرد و نه من می توانم [دخترم را] به او بدهم.
روی همین موازین است که سید مرتضی فتوا داد که نه تنها به هر سیدی که از پدر، بنی هاشمی است خمسی می رسد، بلکه به آنانی که فقط مادرشان سیده است نیز می شود خمس داد (غرضم توجه به این کلمه «أَبْنائنا» از آیه مباهله است که الحسن والحسین ابناء رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم).
حسنین (ع) و سوره هل اتی
از آیات قرآن شریف که دلالت بر جلالت قدر و عظمت شأن این دو آقازاده می کند، سوره هل اتی است که شأن نزولش را شنیده اید که خلاصه آن چنین است: پس از آن که امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام نذر کردند که اگر حسنین از بستر بیماری برخیزند، سه روز روزه بگیرند پس از بهبود آقازاده ها وفای به نذر کردند. حسن و حسین علیهما السلام با آن که خیلی کوچک بودند مع الوصف آنان هم به والدین بزرگوارشان اقتدا کردند و روزه گرفتند. در شب اول هنگام افطار مسکینی آمد و همه، خوراکشان را به او دادند و با آب افطار کردند. در شب دوم هم یتیمی آمد باز هم غذایشان را به او عطا کردند و در شب سوم اسیری آمد و اظهار گرسنگی کرد باز همه خانواده تمام خوراکشان را به او مرحمت کردند و به آب افطار کردند. روز چهارم امیرالمؤمنین دید حسنین از شدّت ضعف و گرسنگی می لرزند بچه هایی که تازه از بستر بیماری برخاسته اند و سه روز روزه گرفته و به آب افطار کرده اند، معلوم است چگونه اند. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم ایشان را که دید، متأثّر شد دست به دعا بلند
کرد که در این هنگام سوره هل اتی نازل شد[2] و باز عامه هم نوشته اند که طبقی از طعام بهشتی همراه این سوره نازل گردید که تا یک هفته بوی عطر طعام بهشتی از خانه زهرا بلند بود. غرض این است که حسنین در خردسالی چگونه مورد لطف و عنایت حق بودند که این آیات قرآن در مدح و تمجید از عمل ایشان و پدر و مادرشان است.
پی نوشت ها
[1] « ... فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَكُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى ا لْكذِبِينَ»E،( آل عمران/ 61)
[2] « يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا* وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىحُبّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا* إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَانُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَلَا شُكُورًا»E،( انسان/ 7- 9).