چند سالی است که تهران را چنارستان، انارستان یا توتستان هم می نامند، به یاد سالهایی که تهران قدیم پر بوده از درختانش و حالا کمتر نشانی از آنها باقی مانده است. اما در کنار این نام ها، تهران روی دیگری هم دارد، شاید باید گفت تهران امروز روی دیگر روستایی است که ابتدا مردمش زیر زمین زندگی می کردند و تا امروز بارها تغییر شکل داده و آداب زندگیش را تا جایی تغییر داده که حالا یکی از کلانشهرهای دنیا به حسابش می آورند.
حمیدرضا حسینی، پژوهشگر تهران قدیم نخستین نشانه ها از وجود روستایی به نام «تهران» را مربوط به سده سوم قمری می داند و می گوید: در سده پنجم نیز در یکی از کتابهای جغرافیایی، به نیکویی انارهای تهران اشاره شده است.
او با بیان اینکه از آن به بعد در منابع تاریخی، نام «تهران» بارها به میان آمده و به خصوص از انارهای آن یاد شده، توضیح می دهد: یکی از نخستین آگاهی های درخور توجه را «یاقوت حَمَوی»، جغرافی نویس عرب زبان در ابتدای سده هفتم، یعنی در آستانه حمله مغول ها مکتوب کرده است. او می گوید که «تهران روستای بزرگی است که در زیر زمین بنا شده و هیچکس نمی تواند به خانه اهالی آن دسترسی پیدا کند، مگر آنکه خود اهالی بخواهند. بارها اتفاق افتاده که تهرانی ها بر ضد سلطان سر به شورش برداشته اند و او چاره ای نداشته جز آنکه آنان را با حیله به دام اندازد. در این روستا دوازده محله وجود دارد که اهالی آن ها پیوسته با یکدیگر در جنگ و ستیزند و ساکنان یک محله به دیگر محله ها نمی روند. در تهران باغ ها و بستان های درهم تنیده بسیار هست که مانع تاخت و تاز ناگهانی مهاجمان می شود.»
به گفته حسینی، دومین شخصی که از خانه های زیرزمینی تهران یاد کرده، «زکریای قزوینی» جغرافیدان سده هفتم هجری است که خانه های زیرزمینی تهران را به «سوراخ موش کور» تشبیه کرده است، خانه هایی که دسترسی به آنها از طریق دهلیزهای تنگ و تاریک ممکن بوده. او علت زیرزمینی بودن خانه های مردم تهران را اینطور نوشته است: «اهالی تهران هنگام تهاجم دشمن در خانه های زیرزمینی خود مخفی می شدند و چون دشمن آن ها را پیدا نمی کرد، مجبور به ترک تهران می شد.»
این پژوهشگر تهران قدیم در ادامه به شعر مولانا «عاشقان سازیده اید از چشم بد / خانه ها زیر زمین چون شهر ری» اشاره می کند و می گوید: گمان می رود که اشاره او به خانه های زیرزمینی تهران در حوالی ری بوده است. البته این احتمال هم وجود دارد که بخشی از خانه ها روی زمین بوده و از راههای مخفی به بخش زیرزمینی متصل می شده اند.
حسینی اما به وجودِ شواهدی از خانه های زیرزمینی تهران تا اوایل دوره ناصرالدین شاه قاجار اشاره می کند و می افزاید: متاسفانه آن خانه ها بعدا با گسترش ساخت و سازها، به تدریج از بین رفته اند.
او خاطرات کرپرتر، جهانگرد انگلیسی را که در زمان فتحعلیشاه قاجار و در سال 1818 میلادی / 1197 شمسی در تهران بوده، نمونه دیگری از این شواهد می داند و ادامه می دهد: «کرپرتر» درون شهر و به فاصله دویست تا سیصدمتری دروازه قزوین، فضای وسیعی را مشاهده کرده که در سطح آن حفره های وسیع و عمیقی مانند چاه وجود داشته است. این حفره ها به خانه های زیرزمینی منتهی می شده که در برخی از آنها تهیدستان سکونت داشته اند و برخی دیگر اصطبل چارپایان باربر بوده است. به همین دلیل روی نقشه های بازمانده از دوره قاجار اینطور حدس زده می شود که فضای مورد اشاره احتمالا در نزدیکی بقعه امامزاده سیدناصرالدین قرار داشته است.
این پژوهشگر تهران قدیم همچنین به نخستین نقشه دقیق تهران که پیش از سال 1223 شمسی توسط یک خاورشناس روس به نام الیاس بره زین منتشر شد، اشاره می کند و می گوید: (روی این نقشه) تعداد زیادی چاله در محدوده اصلی تهران دیده می شود که برخی پژوهشگران حدس می زنند بقایای خانه های زیرزمینی تهران بوده است، فرضیه ای که اثبات آن نیازمند مطالعات و به دست آوردن شواهد بیشتر است.
حسینی همچنین به انجام برخی حفاری های اتفاقی در هسته مرکزی بافت تاریخی تهران در طول سالهای گذشته اشاره و اظهار می کند: این حفاری ها به کشف سازه ها و آثاری منجر شده که برخی زوایای تاریخ تهران پیش از پایتختی را تا حدودی روشن می کند، بنابراین باید امیدوار باشیم که روزی این کشفیات اتفاقی به یافتن بقایای خانه های زیرزمینی تهران منجر شود و یکی از موضوعات پرابهام تاریخ این شهر را در روشنا قرار دهد.