اربعین حسینی، روز حُزن و ماتم اهل بیت (ع) و مومنان است؛ روزی که در شعر آئینی ما هم پاس داشته شده است
اربعینِ حضرتِ خونِ خداست ...
بیستم ماه صفر المظفر، روز اربعین حسین است و همه دوستداران و ارادتمندان امام حسین (ع) و یاران و اصحاب ایشان، این روز را به سوگ می نشینند.
در این میان، شاعران آئینی ما هم با اشعار سوزناک خود، این مصیبت جانسوز را گرامی می دارند.
استاد حبیب الله چایچیان، (حسان) یکی از همین شاعران پیشکسوت آئینی است که در این باره و با اشاره به صاحب عزا بودن حضرت بقیت الله الاعظم (عج)، چنین می سراید:
بار بگشایید، اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
بر مشام جان رسد بوی بهشت
به به از این تربت مینوسرشت
کربلا، ای آفرینش را هدف
قبله گاه عاشقان از هر طرف
طور عشق است و مطاف انبیا
نور حق اینجاست، ای موسی بیا
جسم را احیا اگر عیسی کند
جان و تن را کربلا احیا کند
گر سلامت رفت، از آتش خلیل
نور ثارالله شد او را دلیل
کربلا، قربانگه ذبح عظیم
عرش رحمان را صراط مستقیم
گر خدا خواهی، برو این راه را
کن زیارت کوی ثارالله را
شد ز عاشورای او یک اربعین
قتلگاهش را به چشم دل ببین
ماه، اینجا، واله و سرگشته است
و آن شهاب ثاقب از خود رفته است
گرد غم، افشانده بر سر کهکشان
اشک خون ریزد هنوز از آسمان
اختران، سوزند چون شمع مزار
مرغ شب می نالد اینجا زار زار
گاه در صحرا خروش و گه، سکوت
خفته در اینجا شهیدی لا یموت
حضرت سجاد بر خاکش نوشت
تشنه لب شد کشته سالار بهشت
اربعین است، اربعین کربلاست
هر طرف غوغایی از غمها به پاست
گویی از آن خیمه های نیمسوز
خود صدای العطش آید هنوز
هر کجا نقشی، ز داغ ماتم است
هرچه ریزد اشک، در اینجا، کم است
باشد از حسرت در اینجا یادها
هان به گوش دل شنو، فریادها
در دل هر ذره، صدها مطلب است
ناله سجاد و اشک زینب است
باید اینجا داشت گوش معنوی
تا مگر این گفتگوها بشنوی
عمه جان، اینجا حسین از پا فتاد
چهره بر این تربت خونین نهاد
عمه جان، این قتلگاه اکبر است
جای پای حیدر و پیغمبر است
عمه جان، قاسم، در اینجا شد شهید
تیر بر قلب حسین اینجا رسید
عمه جان، عباس اینجا داد دست
وز غمش پشت حسین اینجا شکست
اصغر لب تشنه، اینجا، عمه جان
شد ز تیر حرمله خونین دهان
از برای غارت یک گوشوار
شد در اینجا، کودکی نیلی عذار
تا قیامت، کربلا ماتمسراست
حضرت مهدی، "حسان"، صاحب عزاست