0

از انتظار و منتظر واقعی تا مدعیان دروغین مهدویت

 
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

از انتظار و منتظر واقعی تا مدعیان دروغین مهدویت

 

از انتظار و منتظر واقعی تا مدعیان دروغین مهدویت در گفت وگوی شفقنا با کارشناسان: براساس اصلاحات حضرت مهدی(عج) جامعه ای براساس اخلاق، عقلانیت و عدالت شکل می گیرد/ منتظر باید با اعمال صالحه و  ترک گناه انتظار خود را ثابت کند/ خواب و استخاره شگرد مشترک مدعیان

ت

شفقنا- حبیب الله عباسی؛ احادیث گرانبهایی که هندسه مدینه مهدی موعود(عج) را ترسیم و ویژگی مردان آن را تصویر می نماید، هم از عدل جامعه و هم از غنای قلبی مردم آن خبر می دهد. پیامبر اکرم(ص) درباره سیره و سنّت امام زمان(عج) فرمود: «…و یمْلأ اللّه قلوبَ امّه محمّدٍصلی الله علیه و آله و سلم غنی ویسعهم عَدْلُه»؛ مهدی موعود(عج) دل های امّت مسلمان را پر از بی نیازی نموده و گستره عدل آن حضرت به همگان می رسد.

به گفته بزرگان دین چون وقت ظهور معلوم نیست باید همواره واجد شرائط و لوازم ظهور مهدی موجود موعود(عج) بود؛ همانطور که لازم است همیشه دارای اسباب و علل لقای مسرت بخش خدای سبحان بود و همین آمادگی و پرهیز از تسویف و تأخیر، در اصلاح فرد و جامعه و در بارور شدن فکر فردی و عقل جمعی سهم به سزایی دارد.

در این شرایط منتظران واقعی ویژگی ها و وظایفی دارند که بررسی آن از ضروریات است چرا که این بحث و بررسی ها موجب می شود راه منتظران واقعی از مدعیان دروغین مشخص و جدا شود.

شفقنا در گفت وگو با کارشناسان وظایف و ویژگی های منتظران واقعی امام زمان(عج) و ادعاهای دروغین مدعیان مهدویت را مورد بررسی قرار داده است:

آیت الله هادوی تهرانی: رکود رشد و تعالی معنوی انسان ناشی از عدم شناخت مهدی(عج) حقیقی است

آیت الله مهدی هادوی تهرانی به بیان معنا و مفهوم صریح مهدویت و انتظار در مکتب تشیع پرداخت و اظهار کرد: نکته اولی که باید در خصوص مفهوم منجی آخر الزمان به آن توجه کرد، این است که در انتهای تاریخ شخصی برای نجات بشریت خواهد آمد؛ این مفهومی است که در ادیان و عقاید مختلف به اشکال و تعابیر گوناگون مطرح شده است. بنابراین این مفهوم مهدویت اختصاص به اسلام ندارد. نکته دوم اینکه مهدویت اختصاص به تشیع ندارد و تمام مذاهب اسلامی به مهدی موعود اعتقاد دارند؛ مهدی(عج) در انتهای تاریخ، در آخر الزمان خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد و حکومت جهانی تشکیل خواهد داد، این مفهومی است که همه مذاهب اسلامی به آن اعتقاد دارند.

حضور امام زمان(عج) در این کره خاکی

او به وجود یک تفاوت اعتقادی میان شیعیان و سایر مذاهب نسبت به حیات امام زمان(عج) اشاره کرد و افزود: در مذاهب اسلامی اوصافی که برای امام زمان(عج) ذکر شده، مشترک است. در این میان خصوصیت شیعه این است که برخلاف سایر مذاهب اسلامی و ادیان که معتقدند منجی در آخرالزمان متولد خواهد شد، شیعه معتقد است که امام زمان(عج) قبلاً متولد شده و قرن‌هاست که در این کره خاکی زندگی می‌کند. در طول قرون و اعصار در روایات بر وجود آن حضرت به تعبیر “خورشید پشت ابر” اشاره شده و برای همه موجودات این کره خاکی و از جمله همه انسان‌ها و به صورت خاص، همه مسلمانان و به صورت اخص همه شیعیان وجود داشته است؛ در حقیقت این اعتقاد اختصاصی شیعه است.

التزام به احکام شرعی و اعتقاد به وجود حضرت مهدی(عج)، دو شرط یک منتظر است

او درباره ویژگی‌های یک منتظر واقعی در مکتب شیعه گفت: امام زمان(عج) وقتی ظهور خواهند کرد که ظرفیتی برای تحقق حکومت جهانی فراهم شده باشد و حکومت حضرت بر پایه احکام و عدالت اسلامی شکل بگیرد؛ در واقع انتظار فرج این است که شیعه معتقد به آن حضرت در درجه اول ملتزم به احکام شرعی باشد، چون در واقع کاری که حضرت خواهند کرد این است که زمینه اجرای احکام را در همه ابعاد در سطح جهان فراهم خواهد کرد، بنابراین اولین شرط منتظر امام زمان(عج) این است که ملتزم به احکام باشد.

آیت الله هادوی تهرانی درخصوص تبعات منفی ابهام مهدویت و نپرداختن ریشه ای به این موضوع، گفت: تصویری که ما از امام زمان(عج) گاه و بی گاه در اذهان ایجاد می‌کنیم، یک تصویر خیالی است، تصویری است که با واقعیت روایات، آیات و مفاهیم مورد پذیرش اعتقادی – اسلامی سازگار نیست و در نتیجه چون این تصویر یک تصویر خیالی و توهمی است ما در واقع در انتظار امام زمانی که واقعاً حاضر و وجود دارد نیستیم در انتظار یک امر موهومی هستیم که اصلاً وجود خارجی ندارد، و آنکه وجود خارجی دارد ما او را نمی‌شناسیم و با او ارتباط معنوی و معنایی نداریم و در واقع در انتظار او نیستیم. تصویر حقیقی امام زمان(عج) با همه ابعادش به جد بزرگشان حضرت رسول و ائمه طاهرین شباهت دارد. حضرت مهدی (عج) یک شخصیت انسانی با همه خصوصیات انسانی است که البته به آن مقام و منزلت رسیدن به واسطه فیض بین عالم بالا و عالم پایین است همچنان که اجداد آن بزرگوار این چنین بودند. حضرت مهدی (عج) به این منزلت رسیده که معصوم بوده و از علم الهی بهره‌مند باشد، اما در عین حال انسان است. “قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یوحی إلَی أَنَّما إلهُکُمْ إِله واحِد؛ بگو من بشرى چون شمایم جز اینکه به من وحى مى‏شود که خداى شما خدایى یگانه است” این مضمون نه تنها در مورد پیامبر است بلکه در مورد همه ائمه طاهرین نیز صدق می‌کند، اگر ما امام زمان(عج) را به واقع و واقعیتش بشناسیم و باور پیدا کنیم، آن زمان است که تاثیرات جدی در رشد و تعالی معنوی ما رخ می‌دهد و هر چقدر ما از مفهوم امام زمان(عج) فاصله بگیریم و هر چقدر تصورمان از امام زمان(عج) و از واقعیت آن حضرت فاصله بگیرد به همان اندازه از این نعمتی که وجود دارد بی بهره‌ می‌شویم. در روایات وارد شده که ایشان خورشید پشت ابری هستند که همه در حال بهره‌مندی از گرما و نورشان هستند از این رو شیعیان باید به طور خاص بهره‌ ویژه‌ای از این نعمت ببرند.

تحقق اهداف انبیا، محکم‌ترین استدلال عقلی برای وجود امام زمان(عج) است

عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت (ع)، با توجه به شبهات موجود و تبلیغات ضد دینی در مورد مهدویت، محکمترین استدلال عقلی برای وجود امام زمان (عج) را بیان و اظهار کرد: آنچه که می‌توانیم در مورد استدلال عقلی بگوییم، استدلال بر ضرورت وجود منجی در آخرالزمان است. اگر قرار باشد این تاریخ همینطور ادامه پیدا کند و آرمان‌هایی که بشر به خاطر آن خلق شده، متجلی نشود و اهدافی که به خاطر آن انبیاء به رسالت مبعوث شدند، تحقق پیدا نکند، این با حکمت و عدل الهی ناسازگار است. بنابراین در یک زمانی باید آرمان‌های انبیا و اهدافی که به خاطر آن انسان خلق شده تحقق عینی پیدا کند و آن زمان آخرالزمانی است که منجی ظهور پیدا می‌کند بنابراین این مساله را می‌توان به عنوان یک دلیل عقلی بیان کرد، اما خصوصیات منجی، اینکه فرزند چه کسی است و چه ویژگی‌های ظاهری دارد و چه حوادثی در آن زمان رخ می‌دهد، اینها مسایلی است که نمی‌توان به کمک عقل آنها را ثابت کرد و برای اثبات آن باید به نقل و روایات مراجعه کرد؛ البته باید توجه کرد در تحلیل ادله نقلی، دقت در اسناد این ادله و غلظت آن ادله بسیار مهم است چرا که گاهی اوقات به استناد ادله‌ای که سندشان جای تامل دارد یا دلالت آنها وضوح کافی ندارد، مطالبی گفته می‌شود که شاید از ادغان کافی برخوردار نباشد.

با ظهور امام زمان(عج) زمینه رشد و تعالی معنوی فراهم می‌شود

مدرس عالی خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، دوران بعد از ظهور امام زمان(عج) را دوران رشد و تعالی بشر به صورت حقیقی عنوان و تصریح کرد: تصوری که برخی از ادیان از مهدویت دارند، تصور نادرستی است، آنها معتقدند با ظهور منجی آخرالزمان جنگ‌هایی خونین رخ خواهد داد و برخی از آنها حضرت را به “آرماگدون” تعبیر می‌کنند که طی آن جنگ‌های خونین بشریت به انتهای تاریخ خودش خواهد رسید. در حالی که براساس روایات ما بعد از ظهور امام زمان(عج) در واقع زمینه رشد و تعالی بشر به صورت حقیقی فراهم می‌شود. تعبیری در روایات وارد شده که اگر علم ۷۲ حرف باشد تا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) تنها دو حرف از همه دانش بشری کشف شده و ۷۰ حرفش که همه از باب تمثیل است در دوران امام زمان(عج) کشف خواهد شد. یعنی بشر به علومی دست پیدا می‌کند که اصلاً قابل مقایسه با دانشی که تا امروز به دست آورده نیست. مواهب زمین در پرتو همان علم برای بشر پیدا می شود و امکان بهره‌بردای از نعمت ها و منابع طبیعی به صورت واقعی فراهم ‌می‌شود. عدالت و امنیت در جهان گسترش پیدا می کند و بشریت به یک آرامشی دست می‌یابد در نتیجه زمینه رشد و تعالی معنوی فراهم می‌شود و حکومت حضرت شکل می‌گیرد البته طبق برخی روایات اینطور نیست که همه آدم‌ها خوب بشوند بلکه آدم‌های نا اهلی همچنان در این جامعه بشری خواهند بود که برخی از آنها طبق برخی از روایات امام زمان(عج) را به شهادت می‌رسانند و برخی بنا بر ادله ما در زمین خواهند بود.

 حجت الاسلام والمسلمین مجتبی کلباسی: مفهوم انتظار شناختن ارزش ها و متناسب کردن خود با آن وضعیت است

حجت الاسلام والمسلمین مجتبی کلباسی، رئیس مرکز تخصصی مهدویت اظهار کرد: مفهوم انتظار بحث شناختن ارزش ها و متناسب کردن خود با آن وضعیت است. در منابع روایی این مطلب آمده است که کسی که منتظر امر ماست باید از مسیر خیر حرکت کند؛ انتظار که حالت نیست، فعل است. پیامبر(ص) می فرمایند: «أفضل أعمال اُمّتی انتظار فرج اللّه عزّوجلّ؛ برترین عمل امت انتظار فرج است» پیامبر(ص) به عمل تأکید کردند، نه حالت امت و ما به اشتباه از این عبارت به حالت تفسیر می کنیم درحالیکه حالت نیست و عمل است. بنابراین انتظار یعنی قله ای را دیدن و در مسیر آن قله حرکت کردن؛ نه ایستادن و تماشا کردن و نه دنده عقب رفتن و نه به امید دیگران بودن؛ هیچ یک از این موارد به معنی انتظار واقعی نیست.

همه چیز از جهل شروع می شود

وی گفت: مردم در موارد بسیار زیادی فریب می خورند و کالای بدلی را به جای کالای اصلی می خرند. این موراد ناشی از علت شناخت و معرفت است. یعنی به طور طبیعی اگر به فرد حاذقی مراجعه کنند و به متخصصی رجوع کنند او تشخیص خواهد داد. همواره سوء استفاده کننده ها در میدان هستند و به طرق مختلف از این موقعیت و فرصت استفاده می کنند. یقین داشته باشید که در هر چیزی که مطلوبیتی داشته باشد جعلی صورت خواهد گرفت. وقتی که پیامبر اکرم (ص) مبعوث شدند بعد از دوران نبوی و بعد از پیشرفت کار حضرت، عده ای گفتند این که کاری ندارد و ما نیز ادعای نبوت خواهیم کرد. هم در زمان خود حضرت و هم پس از این دوران ده ها نفر ادعای نبوت کردند که در تاریخ ثبت شده است چون متوجه شدند که شاید بتوان از این طریق افرادی را دور خود جمع کرد و با انگیزه های دیگری وارد این میدان ها می شوند؛ افراد سو استفاده کننده ای که از چنین بستر هایی بهره می برند همواره وجود دارند. اگر به منابع مراجعه کنید شاید بتوان گفت در حدود ۱۰۰۰ نفر وجود دارند که ادعای بابیت داشتند و گفتند ما باب امام زمان هستیم و یا اینکه ادعای امام زمان بودن و ادعاهای عجیب و غریبی مثل اینکه ما یمانی هستیم و … مطرح شده است. این موارد هم شامل ادعاها و هم انتصابات دروغ است. این قضیه از صدر اسلام وجود داشته است. تمام این موارد ناشی از این است که اگر من نسبت به اصل موضوع معرفت نداشته باشم به طور طبیعی این موارد را قبول خواهم کرد وقتی من اصل را از فرع تشخیص نمی دهم همه چیز از همین جهل شروع می شود. عدم قاطعیت در شناخت، معرفت است. این موضوع ساختگی نیست و ریشه های آن در قرآن و حدیث است و باید با همان معیارها به این موضوع پرداخت. اینکه من اینگونه فکر می کنم و حدس می زنم و… می شود بابیت و بهایت و فرقه های مختلفی که در طول قرن ها و سالها شکل گرفتند.

 رساندن مردم به اصل معرفتی وظیفه دانشمندان، علما، نویسندگان و حوزویان است

کلباسی خاطرنشان کرد: به طور طبیعی رساندن مردم به اصل معرفتی وظیفه دانشمندان، علما، نویسندگان و حوزویان است. و از طرفی وظیفه عموم نیز این است که طالب این معرفت باشند. شاید بسیاری از این حقایق بارها نوشته و گفته شده و هیچ گوشی بدهکارشان نیست. این ماجرا دو طرفه است و در هر طرف ماجرا نواقصی وجود داشته است.

رئیس مرکز تخصصی مهدویت در پاسخ به این پرسش که  امروز چطور می توانیم در تعجیل فرج امام زمان(عج) مشارکتی مثبت و پویا داشته باشیم؟ گفت: گام اول معرفت است. سپس به مقتضای این معرفت حرکت کردن یعنی نه فقط بحث معرفتی و شناختی بلکه در حقیقت باید شناخت داشت و سپس عمل کرد.

حجت الاسلام کاملان: مصلح بودن امام زمان(ع) اصلاحگری است نه برقراری صلح

حجت الاسلام و المسلمین کاملان در پاسخ به اینکه در  ادیان و مذاهب مختلف چه تفاوتی میان نگاه به منجی آخرالزمان وجود دارد؟ گفت: در حال حاضر حضور ذهن دقیقی در مورد ادیان ابراهیمی و آیات و روایات در این باب ندارم و در مورد ادیان دیگر نیز اطلاعی ندارم. انسان به طور ذاتی، حب به بقاء دارد و دوست دارد که برای ابدیت و برای همیشه بماند و شرایط، مناسب باقی ماندن او باشد. به طور طبیعی از نظر روانی امید انسان به این است که شرایط هر روز بهبود پیدا کند و اگر نیست، به امید آینده و بهبود آینده زندگی می کند. بسیار طبیعی است که انسان ها به امید آمدن  مصلحی هستند تا کاری کند و شرایط را تغییر دهد، اما اینکه چه تفاوت هایی میان این مصلح در ادیان مختلف مطرح است، در حال حاضر حضور ذهن ندارم و پاسخ این پرسش را باید از متخصصان ادیان سوال بفرمایید.

او درباره اینکه مصلح آخرالزمان چه کاری بناست انجام دهد و اصلا چرا چنین پدیده ای تعریف شده، اظهار کرد: در اینکه مصلح آخرالزمان چه کاری می خواهد انجام دهد، دیدگاه اسلام شیعی در منظر شیعه امامیه، زیدیه و اسماعیلی نیز با یکدیگر متفاوت است. شیعه امامیه معتقد است که حضرت بقیه الله(ص)، وارث انبیای سلف و به ویژه پیامبر اکرم(ص) است. همینطور که آبا و پدرانش، امیرالمومنین(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و بقیه پدران و اجداد او، همه وارث رسول خدا(ص) بودند. طبعا وقتی که وارث هستند هم علم آنها علم به وراثت است و هم سیره و روش آنها باید سیره و روش رسول خدا(ص) باشد یعنی امام زمان می آید و دقیقا آنچه را از تعالیم کتاب و سنت که در طول این زمان ها تغییر پیدا کرده، فهم درستی از آن نشده است یا انحرافاتی که به نام دین وارد دین شده است را اصلاح می کند. مصلح آخرالزمان بناست همان دین نبوی و اسلام محمدی را عرضه کند، تفسیر درستی از کتاب ارائه دهد، سیره رسول را بیان می کند، خود نیز بر همان سیره عمل می کند و او به عنوان یک الگو برای مردم مورد توجه قرار می گیرد. این است آنچه در روایات ما وجود دارد، بنابراین عدالت یک مساله اساسی است. بحث عدالت که عدالت، خوب و ظلم، بد است، وجهه دینی ندارد بلکه به اصطلاح فیلسوفان حکم عقل عملی و از احکام بدیهی عقل عملی است. به این معنا که هر انسان عاقلی از آن جهت که انسان و عاقل است، می گوید که عدالت و عدالت ورزی، خوب و ظلم و تجاوز به حقوق دیگران، زشت و بد است. اسلام هم چون دین فطرت و دین عقلانی است، دقیقا به همان امر کرده است. «اعدلوا هو اقرب للتّقوی» یا در آیه دیگری می فرماید که «ﻟﻘﺪ ارﺳﻠﻨﺎ رﺳﻠﻨﺎ ﺑﺎﻟﺒﻴﻨﺎت و اﻧﺰﻟﻨﺎ ﻣﻌﻬﻢ اﻟﻜﺘﺎب و اﻟﻤﻴﺰان ﻟﻴﻘﻮم اﻟﻨﺎس ﺑﺎﻟﻘﺴﻂ». معنای آیه این است که به راستی [ ما ] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا «مردم» به عدالت برخیزند، قیام به عدل کنند و جامعه ای را بر محور  و میزان عدل و عدالت به وجودآورند. عدالت، حکم عقل است و اسلام نیز به شدت بر آن تاکید کرده است. هدف همه انبیا نیز این است که مردم، جامعه ای عادلانه تشکیل دهند، بنابراین امام زمان(عج) هم که می آیند، هیچ توقعی جز اینکه همان تعالیم کتاب و سنت را احیا کند، نیست. ایشان دین جدیدی نمی آورد، بلکه احیا می کند آن تعالیم نبوی را که دچار انحراف شده است، روایات و دستوراتی که در طول تاریخ از بین رفته یا بدفهمی و کج فهمی شده است. امام زمان اینگونه موارد را اصلاح می کند. مصلح یعنی کسی که دین جدش را اصلاح می کند، همان که امام حسین(ع) هم در علل قیام خود بیان کرده اند که «أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیره جدی و أبی..». با این تفاوت که -تا آن حد که برای ما مشخص است- در دوره حضرت بقیه الله به این شکل است که مردم، خواهان مصلحی هستند که دقیقا بر اساس فطرت بیاید و آن دستورات الهی را بیان کند. چرا که در آن زمان بشر از مکاتبی که –الی ماشاالله- در حوزه های مختلف اخلاق، دین، روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصادی و …  با ذهن خود درست کرده، تحقیق کرده، رد کرده و… خسته شده است. مثالی کوچک می زنم، حدود هفتاد-هشتاد سال جهان به لحاظ اقتصادی دو قطب شده بود، یک طرف دنیا می گفت تعلیمات مارکس و براساس مارکسیسم، ساختار اقتصادی را ارائه می دادند. این ساختار کاملا متفاوت و رو در رو بود با ساختار آن طرف که نام آن را دنیای آزاد می گذاشتند. این دو تفکر هشتاد سال با هم جنگیدند. تجربه این نوع مکاتب چه در حوزه اقتصاد و چه در فرهنگ، اخلاق و امثال آن موجب می شود که مردم به گونه ای از این مکاتب خسته می شوند و به مکتب الهی و یک انسان الهی کامل روی می آورند تا آن انسان به اصلاح جامعه کمک کند؛ او هم می آید و آنچه را که کتاب و سنت گفته است، اصلاح می کند.

او در پاسخ به اینکه مصلح بودن امام زمان(ع) اشاره به اصلاحگری یا برقراری صلح دارد، تصریح کرد: اصلاحگری است. دقیقا آن اصلاحات و تغییرات جدی را که در دین جدش، تعالیم مذهبی و سنن و آداب باید انجام دهد، انجام می دهد.

او درباره اینکه مقصد این اصلاحات کجاست، گفت: مقصد این اصلاحات این است که جامعه ای براساس اخلاق، عقلانیت و عدالت شکل بگیرد، البته یکی از اجزای عقلانیت، ایجاد عدالت است. یک جامعه اخلاقی، انسانی و عقلانی به وجود آید که محور یک چنین جامعه ای  می شود «کمال». یک جامعه کمال طلب می شود و خداوند که کمال مطلق است، ایده انسان ها در یک چنین جامعه ای خواهد بود یعنی بالاترین ایده، کمال مطلق می شود که خداوند است و انسان ها می خواهند خود را به آن کمال مطلق نزدیک کنند و به تعبیر ما قرب الی الله پیدا کنند. عقلانیت، اخلاق و فطرت انسانی وقتی حاکم می شوند که انحرافاتی که به نام دین و دینداری، به نام آزادی یا به نام طرفداری از طبقه کارگر و… شده است، تبیین و اصلاح شود.

نفیسه فقیهی: تشدید جریان ظلم برای تعجیل در ظهور حضرت مهدی(عج)، نگاهی قطعا مردود است

نفیسه فقیهی محقق و پژوهشگر مهدویت در پاسخ به اینکه براساس منابع موجود درباره عصر انتظار و آمادگی مردم برای مصلح آخرالزمان، بین مولفه های جنگ و صلح کدام یک باید در جهان پر رنگ تر و بر دیگری غالب شود؟ گفت: برای پاسخ به این سوال باید به آموزه های دینی و تعالیم قرآن کریم بازگردیم و دقت کنیم که بر وضعیت اصلی و به عبارتی بنیان اصلی روابط و تعاملی که باید بین افراد جامعه برقرار باشد، چه تأکیدی دارد. اولین نکته ای که قرآن ترسیم می کند براساس آیه شریفه سوره مبارکه بقره است که می فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردید همه شما به طریق سلم و مسالمت در آیید» بعضی از مفسران در اینجا «سلم» را به معنای «صلح» تعبیر کردند؛ به تعبیر دیگر اصل اولی که بنا نهاده شده براساس صلح و دوستی است. قرآن کریم صلح را در ابعاد مختلفی بیان و تأکید می کند که اگر کسانی که حتی با شما در حال جنگ هستند به طرف سلم روی آوردند، شما سریعا بپذیرید. وقتی مجموعه این آموزه ها را  کنار هم می گذاریم، متوجه می شویم که آنچه قرآن و دین مبین اسلام از آن طرفداری می کند، اصلی است که براساس صلح بنا نهاده شده است؛ اما آیا در همه شرایط صلح، اصل اول است؟ یعنی اگر شرایطی باشد که حاکمیت هایی بخواهند تعامل بین انسان ها را از حالت سلم و صلحی که آرمان جامعه انسانی و هدف خلقت انسان است، دور کند، اسلام برای این شرایط هیچ راه دوم و اصل ثانویه ای را ترسیم نکرده است؟ برای پاسخ به این پرسش باید بگویم اسلام تمام راهکارها را برای قرار گرفتن انسان در مسیر تعامل درون مذهبی و دینی و برون دینی و مذهبی براساس صلح، پیش بینی کرده است، اگر جریانی، فردی، گروهی، جامعه ای، ملتی و دولتی بخواهد این اصل را زیر سوال ببرد، در واقع مسیر مبتنی بر آرامش که لازمه عبودیت به پروردگار متعال و هدف غایی خلقت است را از بین برده؛ در این نوع مسایل اصل دوم مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین در اسلام و آموزه های دینی راهکارهای صلح و تمام تلاش ها در این زمینه دیده شده تا مسیرها از طریق سلم و صلح باشد، اما در شرایطی مساله جنگ به صورت یک امری که از آن گریزی نیست، پیش بینی شده است.

او درباره اینکه گرایش های موجود و رایج درباره مهدویت در میان تشیع به چند گروه تقسیم بندی می شوند؟ اظهار کرد:  اگر بخواهیم گرایش ها را در قالب انواع کلی بیان کنیم، یک گرایش است که انتظار را به عنوان حالتی ترسیم می کند که فاقد هرگونه تحرک و پویایی است، یعنی ما منتظر حضرت هستیم اما وظیفه و رسالت خاصی را در راستای ظهور حضرت ترسیم نمی کنیم، منتظرانی که منتظرند حضرت بیایند و همه کارها را خودشان درست کنند؛ به عبارت دیگر ممکن است اعتقاد دسته ای از منتظران براساس تلقی نادرستی که از روایات دارند، این باشد، همین که ما منتظر و متصف به صفت انتظار باشیم، برای انجام وظیفه انتظار کفایت می کند؛ این انتظار، انتظاری خاموش، بدون تحرک و تلاش است. اما گرایش دسته دوم براساس فهم صحیح از روایات است، این گروه انتظار را نه به معنای عملی که صرفا منتظر بماند تا فردی بخواهد جهان را اصلاح کند، بلکه انتظار را به عنوان یک عمل، حرکت و رسالتی می دانند که نقش و وظیفه اصلی خود را زمینه سازی برای ظهور می داند. این انتظاری است که روایات اسلامی ما آن را متصف به اَفْضَل العِبادَهِ اِنتِظارُ الْفَرَجِ می کنند؛ تعریفی که از این انتظار می شود، انتظاری است که آثار، پیامدها، ثمرات و برکاتی را به دنبال دارد. این انتظار باعث می شود که فرد در راستای همان اهداف حکومت جهانی حضرت مهدی حرکت کند، یعنی ببیند قیام، ظهور و حرکت اصلاحی حضرت چه اهداف، برنامه ها و ویژگی هایی دارد و سپس متناسب با آن برنامه ها، در زندگی فردی و حیات اجتماعی خود حرکت کند. در حقیقت این مساله باید مورد توجه قرار گیرد که نه تنها یک فرد منتظر به عنوان زمینه ساز ظهور فعالیت می کند بلکه آثار و برکات آن را در زندگی فردی خود می بیند.

امام صادق(ع) می فرمایند: «خوشا به سعادت کسانی که منتظر ظهور حضرت هستند» وقتی در ادامه از حضرت سوال می شود؛ حضرت می فرمایند: اینها کسانی هستند که هیچ خوف، حزن، ترس و اندوهی بر آنها نیست. به تعبیر دیگر این افراد به تناسب و میزان عملی که در راستای زمینه سازی ظهور می کنند، بهره و نتیجه آن در زندگی فردی و اجتماعی آنها ظهور می کند و در زندگی خود نگرانی، ترس و دلهره ندارند چرا که در همان مسیر تعالی که مدنظر جامعه مهدوی و همچنین در جریان تکامل جامعه بشریت است، حرکت می کنند اما فردی که خود را از این مسیر جدا کند یا در این مسیر قرار ندهد یا نادرست خود را در این مسیر قرار دهد، مشکلات، سختی ها و فشارهای زندگی بر این فرد بسیار بیشتر نمود پیدا می کند. آثار روانشناختی و آثار متعدد و مختلف دیگری را در بحث انتظار داریم و باید به این نکته توجه داشته باشیم که همه آثار مثبت مربوط به انتظار پویا، سالم و سازنده است که دستاوردهایی را نیز برای فرد، اجتماع و امت به همراه دارد.

او در پاسخ به اینکه عده ای معتقدند برای ظهور حضرت مهدی لازم است جامعه پر از ظلم، گناه و بی عدالتی شود تا حضرت مهدی به عنوان منجی بشریت، عدالت واقعی را در جهان محقق گردانند به همین دلیل ظلم و ستم هایی که امروز مردم جهان علیه یکدیگر روا می دارند را طبیعی می دانند و چون آن را نشانه ای بر نزدیکی ظهور حضرت مهدی تلقی می کنند، از وقوع چنین حوادثی ناخرسند نیستند. منابع یا اسنادی در این زمینه موجود است که درستی چنین تفکری را نشان دهد. این تفکر از چه اصل و اصولی نشأت گرفته است؟ گفت: روشن است که روایات ما بیان کننده و ترسیم کننده اصل ظهور هستند؛ ما روایاتی داریم که دوران ظهور و دوران نزدیک به عصر ظهور حضرت مهدی را به دورانی ترسیم می کنند که پر از خشونت است؛ روایات ترسیم کننده این هستند که حضرت زمانی جامعه بشری را به عدالت می رساند و زمین را پر از قسط و عدل می کنند همچنان که از ظلم و ستم پر شده است، اما در برابر این اصل بیان شده در روایات، دو نگاه وجود دارد، نگاه اشتباه و باطل به این مساله این است که اگر ما می خواهیم در ظهور حضرت مهدی(عج) تعجیل شود باید به ظلم ها دامن بزنیم و جریان ظلم را تشدید کنیم؛ این نگاه قطعا مردود است چون با حرکت اصلاحی حضرت مهدی(عج) و همچنین تعالیم دین اسلام مبنی بر پرهیز از ظلم و ظلم ستیزی منافات دارد. نگاه دوم اینکه روایات ترسیم کننده چیزی هستند که اتفاق خواهد افتاد نه آنچه ما آن را اتفاق بزنیم، یعنی وضعیت جهان به گونه ای می شود که جریان های ظالم و استکباری نهایت و تمام تلاش خود را در گسترش ظلم به کار می گیرند، آنچه امروز در جوامع شاهد آن هستیم، نگاهی که ابرقدرت ها به جهان دارند؛ استکبار گویی و ظلم آنها و برافروختن آتش جنگ، فتنه و ستم در کل جهان، بیان کننده این است که این روایات، روایاتی توصیفی و تزیینی هستند.

او در پاسخ به اینکه درباره امام زمان کلیشه ای رایج است که می گویند امام زمان با شمشیر گردن مردم را می زند و در واقع ظهور حضرت را جنگ محور توصیف می کنند؛ این تصویر سازی چقدر با واقعیت تطبیق دارد؟ گفت: روایات صحیح اسلامی ما در بیان عصر ظهور، ترسیم گر دورانی هستند که همه افرادی که در قید حیات نیستند، آرزو می کنند که ای کاش دوران ظهور حضرت مهدی را درک می کردند. روایات وضعیت اقتصادی، اجتماعی و مباحث مختلف و نیازمندی های جامعه اصل ظهور را به گونه ای ترسیم می کنند که همگان در یک شرایط برابر به وضعیتی می رسند که در رفاه کامل و در مسیر عبودیت پروردگار قرار می گیرند، تمامی استعدادها و نعمت های بالقوه جامعه بشری، جمادات، نباتات و انسان به طور کلی به فعلیت می رسند، جهان به تکاملی می رسد که شایسته و برازنده آن است. در کنار این روایات، روایاتی هستند که صحبت از خشونت و کشتار می کنند! حال نکته مهم این است که آیا جامعه حضرت مهدی دوران طلایی موعودی است که همه انسان ها آرزوی آن را دارند یا جامعه ای است که عده ای به بهانه خون هایی که در آن زمان ریخته خواهد شد از آن گریزان هستند؟! روایاتی که صحبت از خشونت و کشتار دارد باید به درستی تحلیل شود؛ اگر تحلیل درست نکنیم در جمع بین شرایط ظهور به نتیجه درستی نمی رسیم.

رییس پژوهشکده مهدویت: انسان به امام زمان (عج) مضطر است

حجت الاسلام والمسلمین سید مسعود پورسیدآقایی، مدیر موسسه آینده روشن با اعتقاد بر اینکه برای ظهور حضرت مهدی(عج)، تنها نباید استدلال عقلی کرد، گفت: البته بخش مهمی از آن، استدلال عقلی و آن هم درک اضطرار به حجت و امام زمان (ارواحنا فداه) است. نسل جوان باید این موضوع را درک کند که انسان به امام زمان(عج) مضطر است؛ اضطرار مانند نیاز انسان به آب یا نیاز به هوا برای تنفس، بلکه اضطرار به امام بیش از اضطرار به آب و هوا است. با آب و هوا می توان زنده بود اما آدمی بدون امام، نمی داند چگونه باید زندگی کند و چه طور زنده باشد. چگونه زنده بودن، مهم تر از زنده بودن است.

او با اشاره به راه دیگر درک اضطرار به حجت که در رابطه با اهداف حکومت هاست، تصریح کرد: اگر اهداف حکومت ها رفاه، آزادی و همین مواردی باشد که در حال حاضر نیز مطرح می شود، چه بسا نیازی به امام  نباشد. در صورتی که در اهداف حکومت مانند حکومت دینی، قرب انسان به خداوند و رشد همه استعدادهای عالی انسان، مورد نظر باشد و با توجه به جایگاه طرح انسان که پیش از این اشاره شد، انسان به کسی مضطر است که به همه بایدها و نبایدهای این راه بلند آگاه باشد. می توان در این استدلال از برخی ادله های دیگر استفاده کرد اما این تقریر بسیار ساده ای از لحاظ عقلی است. دلایل نقلی و دلایل دیگری نیز غیر از استدلال عقلی برای ظهور مطرح می شود؛ در حقیقت اگر چنین فردی نباشد، گویا هدف از خلقت تحقق پیدا نکرده است و بر تحقق هدف از خلقت ضرورت دارد حتما چنین کسی باشد و چنین روزی پیش روی انسان قرار گیرد.

او در توضیح تبعات منفی نپرداختن ریشه ای به مهدویت و ابهام آن، تصریح کرد: مانند هر مساله دیگری، در صورت عدم نگاه فاخر و عملی به این موضوع، نگاه های خرافی و پیامدهای منفی فراوانی در رابطه با آن ایجاد می شود. این نیاز در انسان و در فطرت او وجود دارد و می توان گفت که هدف از خلقت بدون آنها تامین نمی شود. علاوه بر آن، موضوع مهدویت در ایران به سنتی فرهنگی نیز تبدیل شده و ریشه در فرهنگ مردم یافته است. در صورت تعمیق پیدا نکردن این مساله، طبیعتا نگاه هایی سطحی و کوتاه به آن وجود خواهد داشت.  سوء استفاده هایی از این مفهوم در قالب جریان انحرافی، ملاقات گرایی، مدعیان مهدویت و حتی این عرفان های دروغین تحت عنوان “عرفان های نوظهور” مشاهده می شود. این عرفان ها عرفان نیست بلکه راهزنی و شیطنت است. همه این موارد به این دلیل به وجود می آید که این آموزه به خوبی تبیین نشده است و این مساله از آسیب هایی جدی است که جامعه به دلیل عدم تبیین و تعمیق این آموزه، متحمل می شود.

او در ویژگی های منتظر واقعی توضیح داد: گام اول این است که فرد، اضطرار به حجت را بفهمد، سپس نوع ارتباط خود را با حضرت مشخص کند. اهداف و قله های زندگی، اهدافی باشد که امام دارد، حتی جزئی ترین کارهای او مورد رضایت حضرت باشد. مطابق ادله شیعه، امام زمان(عج)، ناظر و شاهد بر امت هستند بنابراین باید تلاش کرد کارها مورد رضایت ایشان باشد.

پورسیدآقایی در رابطه با چگونگی رسیدن فرد به تشخیص عمل مورد رضایت امام، گفت: موازین آن که از ادله دینی به دست می آید، باید مورد توجه قرار گیرد. امام زمان(عج) به دنبال کاری هستند که نیاز جامعه را تامین کند، اولویت های نیازهای جامعه نیز که مشخص است. هدف امام، رشد انسان هاست و اینکه زمینه ظهور و آمدن ایشان در فضای جامعه فراهم شود. از پیروان خود نیز همین را می خواهند که زمینه های آمدن او را فراهم کنند، هر کس به گونه ای و با توجه به موقعیت خود تحت عنوان دکتر، مهندس، خبرنگار، طلبه و….

حجت الاسلام والمسلمین رحمانی: تکلیف ما فقط انتظار ظهور نیست و باید زمینه ظهور را فراهم کنیم

 حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی رحمانی با تشریح شرایط ویژه زمان میلاد امام زمان (عج)، شرایط آن زمان را منجر به دو غیبت صغری و کبری دانست و گفت: انسان موجود کامل و گل سرسبد آفرینش است که خداوند در وجود او قوای فیزیکی، مادی، جسمی و قوای معنوی و ادراکی بالایی قرار داده است. اگر کسی ظرفیتش را داشته باشند، به بسیاری از اسرار و رموز هستی و اشراقات الهی نیز واقف می شود یعنی خداوند علومی به او عطا می کند که می تواند به وسیله آن علوم، رسالت اصلی خود در قبال خداوند برای هدایت بشریت را به عهده بگیرد.

رحمانی با بیان اینکه پیامبر اسلام(ص) اوصیای خود را از امیرالمومنین تا امام دوازدهم نام برده اند و هر امام هم امام بعدی خود را معرفی کرده است، تصریح کرد: علی رغم وصایای انجام شده، یک عده شیعه هستند، اما شیعه دوازده امامی نیستند. مانند زیدیه؛ البته زیدبن علی بن حسین شخصیت بزرگی است و طبق فرموده امام صادق(ع)، خود ایشان هرگز ادعای امام نداشته است اما عده ای او را امام و پیشوا می دانند.

استاددرس خارج اصول فقه با تاکید بر اینکه امامت به دو نشانه است که یکی به وصیت و معرفی امام قبل و نص صریحی که بر امامت آنها وجود دارد باز می گردد و دومی به علم آنها که هر آنچه از علم مورد نیاز امت است، خداوند به آنها اعطا کرده است، گفت: ما شیعیان ائمه را به کسانی که مخاذن علم الله هستند، تعبیر می کنیم و معتقدیم؛ حضرت مهدی نیز با سن کمی که داشتند، امام غایب ما هستند.

رحمانی با بیان اینکه در میان همه انبیاء و کتب مقدس، وعده به مصلح کل که حضرت بقیه الله باشد، داده شده است، تصریح کرد: در انجیل و تورارت و کتب انبیاء سلف و انبیاء گذشته این موضوع آمده است که فردی می آید و نجات بخش مظلومان و محرومان و مستضعفان از زیر چکمه های قدرتمندان و زورگویان خواهد بود؛ البته این موضوع هم فصلی می خواهد تا از منابع آن استفاده شود زیرا منابع فراوانی از کتب انبیاء گذشته و بشارت آنها وجود دارد، همانطور که از ظهور پیامبر بشارت دادند، اساتید و بزرگان ما هم کتاب هایی در این خصوص نوشته اند. همانند استاد بزرگوار آیت الله صادقی تهرانی که کتاب بشارات عهدین را نوشته است. یا کتاب رسول الاسلام فی کتب انبیاء که در پاسخ به حداد بیروتی نوشته شده است که علیه اسلام کتابت کرده بود.

رحمانی با بیان اینکه متولد شدن حضرت مهدی (عج) از دیگر مسایل اختلافی است که بین ادیان وجود دارد، گفت: برخی معتقدند که چرا باید حضرت متولد شده باشد و در غیبت کبری به سر برد. چراکه آنها طول عمر ایشان را برخلاف موازین طبیعی می دانند. در صورتی که امروزه خیلی مسایل عجیب مانند عبور از کهکشان ها یا دستیابی به کرات متعدد وجود دارد که پیش از این رخ دادن آنها بعید و محال بود.

او با اشاره به اینکه اعتقاد به مهدی موعود دو وجهه دارد، یکی اعتقاد به اینکه بشریت در سایه عدالت آن مصلح زندگی آرامی خواهد داشت و دیگری اصرار شیعه بر انتظار است، اظهار کرد: برداشت صحیحی که شیعه از مصلح کل می کند، انتظار است زیرا از نبی اکرم نقل شده است که انتظار، افضل عبادات است و قطعا این انتظار، نقطه مثبت اعتقاد به مهدویت خواهد بود.

رحمانی با تاکید بر اینکه آنچه شیعه را در جهان اسلام برجسته کرده است، انتظار برای روز موعود است که امام ظهور می کند، تصریح کرد: انتظار دو اثر مثبت یعنی هم در عقیده و هم در عمل دارد زیرا من که معتقدم امام واقف به وحی و آگاه به مسایل من است و اعمال من بر ایشان عرضه می شود، باید مراقب اعمالم باشم تا حضرت نظر عنایت خود را از من بر نگیرد و مشمول دعاهای ایشان باشم.

او با بیان اینکه انتظار نسبت به حضرت، امیدها در رابطه با کثرت ظلم و جور را قطع نمی کند و ما از پیروزی حق علیه باطل ناامید نخواهیم شد، افزود: وقتی ما در نجف و در محضر امام بودیم، ایشان گفتند که ما امروز در برابر اسلام تکلیف داریم و باید قرآن و احکام اسلامی را پیاده کنیم که قطعا به خودی خود نخواهد بود، مگر اینکه دولت اسلامی تشکیل دهیم و با قدرت احکام را پیاده کنیم. البته ما منتظر ظهور حضرت هستیم، اما تکلیف ما صرفا انتظار ظهور نیست و باید زمینه ظهور را با تاسیس دولت اسلامی فراهم کنیم. در عین حال نمی توانیم مانند برخی منحرفان باشیم و بگذاریم ظلم در جهان پیاده شود زیرا این تفکر کاملا انحرافی است.

او با تاکید بر اینکه ما مکلف به عمل به اسلام هستیم، گفت: شاید تا یک میلیون سال دیگر هم خدا مصلحت نداند که حضرت ظهور کند، البته ما در آن زمان نیستیم، اما باید ادای تکلیف کنیم، همانند امام حسین(ع) که در برابر ظلم ایستاد و باید راه درست را انتخاب و طی کنیم تا مورد رضای خدا و ائمه و آقا امام زمان(عج) باشد.

رحمانی افزود: هر کس را هم که ادعای مهدویت یا دیدن حضرت را دارد باید کذاب بدانیم و در مسیر منحرف وارد نشویم چراکه ریشه برخی از این مسایل به استعمار و استکبار باز می گردد تا فکر و ذهن ما را منحرف کنند. همانند محمدعلی باب فرزند سیدرضا شیرازی را که استعمار و به ویژه انگلیسی ها آمدند و باب کردند یعنی گفتند که هر کس می خواهد امام زمان را ببیند، باید از طریق محمدعلی باب وارد شود. البته متوجه شدند که این فرد حقه باز است و محاکمه و اعدامش کردند و از بین رفت.

او گفت: غیبت حضرت، برکاتی دارد که مانند خورشیدی در پس ابر است که اگر نور خورشید نباشد، همه می میرند و اگر روی زمین حجت خدا نباشد، اما ۵۰ هزار امامزاده باشد، باز هم باید به امام خود مراجعه کنیم اما متاسفانه اشتباه ما این است که تمسک ما به آن حضرت ضعیف است و غافل هستیم.

رحمانی در ادامه انتظار در شیعه را مساله مهمی دانست و گفت: هیچ کس و هیچ شیعه ای نمی تواند از دستیابی به حق ناامید باشد زیرا پشتیبانی مثل امام زمان دارد و نباید مایوس باشد؛ البته کسانی که عقیده ندارند می توانند مایوس باشند اما انتظار فرج برای این است که این امید همیشه زنده است.

حجت الاسلام فراهانی: اکثر مخالفان امام زمان از میان «متدینین» خواهند بود

حجت الاسلام فراهانی به چگونگی تفهیم وجود و ظهور حضرت مهدی(عج) در میان نسل جوان منتقد و پرسشگر اشاره و اظهار می کند: این مساله وظیفه حکومت است؛ حکومت ها باید از رسانه هایی که در اختیار دارند، استفاده کنند و بگویند که ما اسلام نیستیم و اسلام حقیقی امام زمان است لذا جوانان اگر خطایی از حکومت می بینند، آن را به پای اسلام نگذارند؛ یا اینکه حکومت بگوید ما مسلمان نیستیم؛ اگر مسلمان بودیم این همه مشکل وجود نداشت. پس از مطرح کردن این مسایل از سوی حکومت خواهیم دید جوانان دینداری می کنند یا بی دینی.

او درباره اینکه منظور چه انتظاری است و فلسفه انتظار چیست؟ گفت: یکی از فرمایشات مشهور آیت الله بهجت این است که مهم ترین فلسفه انتظار نجات بشریت از جهالت است و اینکه واقعا اگر کسی منتظر است، باید با اعمال صالحه و با ترک گناه انتظار خود را ثابت کند وگرنه غیر از شعار چیز دیگری نیست.

او ادامه داد: ما نمی توانیم بگوییم اکنون جهان پر از ظلم و جور شده یا خیر! شاید وضع جهان در آینده بدتر از این شود؛ دو یا سه سال پیش اگر می گفتند، پدیده ای به نام داعش می خواهد، ایجاد شود کسی باورش نمی شد که چنین افرادی بیایند و چنین جنایاتی را انجام دهند. شاید  از کجا معلوم فردا روزی گروه هایی بدتر از داعش ظهور نکنند گرچه تصورش برای ما مشکل است. ثانیا با در نظر گرفتن ۳۱۳ نفر یار امام که کارگزاران حکومت و عده ای از نخبگان عالم هستند و الزاما از افراد زنده نیستند و ممکن است بعضی از آنها از دنیا رفته باشند و برگردند و همچنین ۱۷ هزار نفری که در لشکر اولیه ایشان هستند، از بین همین مردم هستند بنابراین اگر کسی بخواهد از جمله یاران امام زمان باشد، نمی تواند بکوشد و بگوید که ما باید زمین را پر از ظلم و جور کنیم تا حضرت بیایند بلکه باید مدام راه صلاح و اصلاح را پیش ببرد تا بتواند جزو یاران حضرت باشند؛ این یک کش و واکشی بین عقل و جهل، ظلم و عدل و صلاح و فساد است که عده ای مدام باید خودشان را برای ظهور حضرت تربیت کنند تا از یاران ایشان باشند. عده ای دیگر هم ممکن است در ظلم و فساد باشند که آن هم مقدمه ظهور است، اما اینکه یک عده مانند “انجمن حجتیه” که اکنون دیگر فعالیتی ندارند، به این قائل بودند که ما باید کمک کنیم تا ظلم و جور زیاد شود و زمینه ظهور فراهم شود، این یک تفکر شیطانی است چرا که انسان ها همواره باید در جهت اصلاح و صلاح جامعه پیش روند و تلاش کنند که از یاران حضرت باشند.

او در پاسخ به اینکه در چه صورتی می توان متوجه شد که زمان ظهور است؟ آن دوره چه ویژگی هایی دارد؟ اظهار کرد: ظهور یکسری علایم و وقایع دارد، علایم مربوط به سال ها بلکه دهه های ممتد به ظهور است، در این سال ها اگر مظاهر محقق شود، معلوم نیست که ظهور نزدیک باشد، اما وقایع مربوط به ساعات و روزهاست؛ به عبارتی دیگر اگر وقایعی که در روایات به آن اشاره شده، اتفاق بیفتند دیگر باید برای ظهور ساعت شماری و روز شماری کرد. برخی از علایم مانند کم شدن آب، در نقطه ای از زمین در زمستان کسی از گرما بمیرد و در تابستان در نقطه ای برف بیاید، به عبارتی دگرگونی های عجیبی در زمین و در حالت های مردم اتفاق می افتد، در روایات آمده است در آخرالزمان مردها به شکل زن و زن ها به شکل مرد در جامعه ظاهر می شوند؛ این موارد از علایم ظهور هستند ولی از وقایع نیستند چون اگر چنین بود باید ۲۰ یا ۳۰ سال پیش ظهور اتفاق می افتاد. ما امروز در دوره آخرالزمان هستیم، ضمن اینکه آخرالزمان به این معنا نیست که چندین سالِ آخر است، آخرالزمان یعنی اینکه اگر زمان ۴ میلیون سال بوده، ۱۰ هزار سال آخر، آخرالزمان می شود.

او ادامه داد: بسیاری از موارد مانند شمشیر تمثیل هستند، تمثیل اینکه امام زمان سلاحی برنده دارند منتها آن روز سلاح برنده شمشیر بوده و امروز ممکن است چیز دیگری باشد. یعنی ممکن است حرف ایشان در جهان خریدار داشته باشد و ایشان را بپذیرند و سلاح برنده ایشان مطلب و بیانشان باشد منتها چون در آن زمان ادراک بشر به حد امروزی نبوده از نام شمشیر استفاده شده است؛ آن زمان کسی باور نمی کرد، یک فرد با موبایل بتواند با ۷ میلیارد نفر در ارتباط باشد، به همین دلیل اهل بیت(ع) مجبور بودند معارف و مبانی را به گونه ای بیان کنند که قابل فهم باشد. مثلا در روایات است که اکثر شمشیرهایی که علیه حضرت کشیده می شود در مساجد است، امروز که در هیچ مسجدی شمشمیر نیست، این یک کنایه است یعنی اکثر مخالفت هایی که با حضرت می شود از بین کسانی است که متدین هستند.

او درباره اینکه چرا اکثر مخالفان حضرت از میان متدینین هستند؟ تصریح کرد: چون امروز متاسفانه خیلی ها تنها یک پوسته از دین را فهمیده اند و فکر می کنند که دین یعنی مکه رفتن، نماز خواندن، هیات گرفتن و محرم بیرون آمدن. از حقیقت دین که محبت، خدمت، احترام و بزرگداشت مردم است فاصله گرفتند؛ حق و حقوق مردم را رعایت نمی کنند؛ ولی در خانه خود هیات می گیرند و چندین بار به مکه می روند. چنین افرادی یک شخصیت کاذبی پیش خود پیدا کرده اند و فکر می کنند که دیندار هستند. زمانی که حضرت تشریف می آورند به این دسته می گویند باید در سطح پایینی مشغول شوید، این گروه قطعا قبول نمی کنند و با حضرت در می افتند.

حکومت ها موظفند مردم را به سوی صلاح و اصلاح سوق دهند

فراهانی درباره وظیفه حکومت در زمان غیبت مهدی موعود گفت: وظیفه حکومت ها این است که مردم را به سوی صلاح و اصلاح سوق دهند. اولا وظیفه اقتصادی و تامین معیشت مردم را درست انجام دهند و دست دزد را قطع کنند به تعبیری احکام اسلام را انجام دهند، دوم اینکه کارهای فرهنگی که برعهده شان هست را انجام دهند تا از این طریق نیز مردم را به سوی صلاح و اصلاح سوق دهند و آنان را برای ظهور حضرت آماده کنند.

چهار گونه مدعیان دروغین؛ از ارتباط مستقیم با امام زمان (عج) تا جانشینی حضرت/  حجت‌الاسلام محمد شهبازیان  

حجت‌الاسلام محمد شهبازیان در گفت وگو با شفقنا در مورد شگردها، اهداف و برنامه‌های مدعیان دروغین مهدویت، اظهار کرد: در بحث آسیب شناسی مباحث مهدویت امروز با چهار گونه از مدعیان دروغین روبه رو هستیم، یک گونه از این مدعیان مستقیماً ادعای امامت و مهدویت دارند، گونه‌ای دیگر کسانی هستند که ادعای نیابت خاص می‌کنند، گونه دیگر کسانی که ادعای زمینه سازی ظهور دارند و به عنوان مثال در قالب یمانی و … ظهور می‌کنند. دسته چهارم کسانی هستند که ادعای ارتباط با حضرت دارند، این ارتباط را در قالب نسبی ذکر می‌کنند و می‌گویند که من همسر و فرزند امام زمان هستم، آنان ادعای ارتباط با امام زمان (عج) را در قالب مکاشفه و خواب یا در قالب دیدار و گفت: وگو نیز ذکر می‌کنند.

استفاده از قرآن با شگرد تأویل گرایی

او در مورد ویژگی‌های مدعیان دروغین که سبب جذب افراد به سوی ادعا‌های آنان شده، گفت: هرکدام از مدعیان خصوصیات و ویژگی‌های تقریباً خاص خود را در گونه‌های مختلف دارند و شگرد‌های آن‌ها با هم تفاوت‌هایی دارند، به صورت کلی بخواهیم شرح دهیم تقریباً بین جریان‌های مدعی که اشتراک معنایی وجود دارد. نکته اول در بحث جریان‌های مدعی و ویژگی‌ها و شگردی که آنان به کار می‌گیرند، استفاده از قرآن با شگرد تأویل گرایی و استفاده از عمومیات قرآن است، این شگرد تقریباً در میان تمام مدعیان وجود دارد.

تأویل گرایی آیات قرآن و ادعای خسران ائمه معصومین (ع)

او ادامه داد: منظور از تأویل گرایی این است که یک تفسیری از آیه‌ای انجام دهند بدون اینکه هیچ مستندی در آن باشد به عنوان مثال در حال حاضر یک جریان معروفی مانند احمد اسماعیل بصری وجود دارد که ادعای یمانی بودن کرده و در عراق فعالیت‌های خود را دارد و مریدانی هم پیدا کرده است، ایشان بدون هیچ مبنا و دلیلی برای اینکه بتواند بر اشتباهات خود در کتاب هایش سرپوش بگذارد و اگر منتقدان به او اشکالی وارد کردند، بگوید که یک معصوم هم می‌تواند خبط و خطا داشته باشد یا مثلاً یک معصوم هم می‌تواند ظلمت و تاریکی داشته باشد.

احمد اسماعیلی به دروغ آیه قرآن إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ را اینطور تفسیر و تأویل کرده که مصداق بارز این آیه امیرالمومنین است که دچار خسران شده و تاریکی‌هایی در عملکرد او وجود دارد، در صورتی که در تفسیر اصلی این آیه انسان در خُسْرٍ ابولهب و ابوجهل و دشمنان اهل بیت (ع) هستند. یا مثلاً دوره‌ای علی محمد شیرازی، شارع آئین بابیه و نویسنده کتاب بیان می‌گوید کتابش فرستاده خداست، در حالی که منتقدین علی محمد شیرازی بیان می‌کنند که هیچ یک از ائمه و انبیاء نام چنین کتابی را نیاورده است در صورتی که کسی که ادعای امامت، نبوت و جایگاهی می‌کند باید انبیا و ائمه گذشته نامی از او برده باشند، مثلا در قرآن بشارت‌هایی که به پیامبر و قرآن داده شده است. علی محمد در برابر این سوال از شگرد تأویل گرایی استفاده می‌کند و این جمله را ذکر می‌کند که قرآن در سوره الرحمن نامی از کتاب بیان آورده و فرموده، الرَّحْمَنُ، عَلَّمَهُ الْبَیَانَ؛ در حالی که معنای کلمه بیان در سوره الرحمن ربطی به کتاب علی محمد شیرازی ندارد.

استناد به روایات جعلی

او با بیان اینکه یک نکته واحد و مشترک در میان مدعیان دروغین مهدویت این است که در بحث و نمونه‌های مختلف درخصوص آیات قرآن، مستندی محکم و قانع کننده ندارند، اظهار کرد: مدعیان دروغین وقتی در روایات هم ورود پیدا می‌کنند، شگرد مشخصی دارند، از جمله اینکه به روایاتی جعلی استناد می‌کنند، در صورتی که این روایات اصلاً وجود خارجی در کتب شیعه و متون اصلی و در بیان ائمه نداشته بلکه در یک دوره‌ای حدیثی جعل شده و یک فرقه یا خودش جعلش کرده یا از یک جعلی سوء استفاده می‌کند.

ما در گذشته هم داشتیم که بعضی از افراد برای ابهت و جایگاه حاکمیت خود حدیث جعل می‌کردند، یا امویان حدیث جعل می‌کردند، در حقیقت جعل احادیث برای پیشبرد اهداف سیره خلفای گذشته بوده است. امروز هم جریان‌های مدعی همین کار را می‌کنند به عبارت دیگر اگر در گذشته واقفیه و مغیریه حدیث جعل می‌کردند، امروز هم جریان‌های انحرافی مثل جریان بابیه و بهائیت و حیدر مشتت و احمد اسماعیل بصری که ادعای یمانی بودن دارد، دست به احادیث جعلی می‌زنند و مبلغانی برای خود دست و پا کردند.

تحریف و تقطیع آیات قرآن

او تصریح کرد: شگرد دیگری که این مدعیان در روایات انجام می‌دهند، این است که یک قطعه از حدیثی که ما در کتاب هایمان داریم را برداشت و تفسیر می‌کنند و به طور کلی معنا و مفهوم تغییر می‌کند، در واقع تقطیع کردن یکی از شگرد‌های مدعیان است. شگرد مشترک دیگری که دارند تحریف است، تحریف می‌تواند در لفظ یا در معنا باشد، گاهی لفظ را جابه جا می‌کنند، به عنوان مثال فتحه و کسره یک کلمه را تغییر می‌دانند تا معنا به طور کلی تغییر کند. به عنوان مثال حسینعلی نوری بنیانگذار بهائیت در کتابی به نام ایقان که می‌گویند این کتاب وحی است، می‌گوید: «در روایتی از امام صادق (ع) داریم که قائم و مهدی می‌آید» و این مهدی در سال ۶۰ می‌آید و سپس حدیث را اینطور می‌خواند، فی سَنَهِ السّتّینِ یعنی در سال ۶۰، در صورتی که ما وقتی اصل روایت را مراجعه می‌کنیم می‌بینیم که اصل روایت «فی شبهه لیستبین امره» است در حقیقیت عملکرد حسینعلی‌بهاء در ارائه این روایت، یکی از بهترین شواهد برای اثبات درستکار و امین نبودن اوست. وی با تقطیع و تحریف، این روایت را نقل کرده و مدعی ذکر تعیین سنه ظهور قائم موعود در روایات می‌شود. در واقع مدعیان دروغین از عدم آگاهی طرف مقابل استفاده می‌کنند و یک معنا را که واقعی نیست برای خود مصادره می‌کنند.

اثبات بر حق بودن مدعیان در خواب!

او به دیگر شگرد مشترک جریان‌های مدعی اشاره و خاطرنشان کرد: خواب یکی از شگرد‌های مشترک مدعیان دروغین مهدویت است. در مسائل عقیدتی و فقهی شیعه و سنی و اتفاق عقلا و تمام ادیان و مذاهب اسلامی بر این است که شما نمی‌توانید به وسیله خواب یک مسئله عقیدتی، فقهی و شرعی را مشخص کنید. خواب در آنجا حجت نیست. از سوی دیگر جریان‌های مدعی از نظر روانی به مخاطب خود ذکری را القا می‌کنند و می‌گویند که فقط به این ذکر فکر کن و ببین چه خوابی می‌بینی، مشخص است که خواب دیده می‌شود، چون از نظر روانی به مریدانشان القا شده است. آن‌ها می‌گویند که ما در خواب دیدیم که مرید، رهبر، قطب و مراد ما مثلاً در باغ سبزی است و بنابر این خواب برای خود تحلیل می‌کنند که مسیر ما حق است.

استفاده از استخاره

او ادامه داد: شگرد دیگر مدعیان دروغین استخاره است. آنان در استخاره با ذهن عمومی مردم بازی کنند در صورتی که ما استخاره را در عقیده و فقه حجت مطلق نمی‌بینیم، کسی حق ندارد برای مسایل عقیدتی و فقهی خود استخاره بگیرد.

جریان‌های مدعی دعوت به خود می‌کنند نه به خدا

او گفت: باید بدانیم که یک نقطه مشترک مدعیان این است که جریان‌های مدعی دعوت به خود می‌کنند نه به خدا، یعنی خود را محور قرار می‌دهند. به عنوان مثال احمد اسماعیل بصری به اسم اینکه مثلاً من فرزند امام زمان هستم و قرار است که زمینه ساز ظهور حضرت مهدی شوم، حرکت خود را شروع کرده، ولی در حال حاضر در نوشته‌ها و کتاب هایش و مریدانش و عیقده مریدانش انقدر که احمد اسماعیل اهمیت دارد، امام زمان اهمیت ندارد. او می‌گوید همه چیز را برای خود مصادره می‌کند که من چنین و چنانم و شما باید از من تبعیت کنید و هر چه من می‌گویم. این یکی از ویژگی‌ها و شگرد‌های مدعیان امروز است که به جای دعوت به خدا و اهل بیت (ع) عملاً به نام اهل بیت برای خود عصمت تراشی می‌کنند.

مدعیانی که امروز دچار خبط و خطای اخلاقی شدند

او به اباحه گری در میان جریان‌های منحرف اشاره و خاطرنشان کرد: کسانی که امروز به عنوان مدعیان می‌بینیم عموماً افرادی هستند که دچار خبط و خطای اخلاقی شدند، به عنوان مثال بین می‌کنند که ما امام زمان هستیم، پس زنان به ما محرم هستند، ما امام زمان هستیم و احکام شرع را تغییر می‌دهیم، یکی از ویژگی‌های جریان‌های مدعی این است که بلافاصله شروع به نقص احکام کردند همانطور که بابیه و بهائیه نقص احکام کردند و گفتند که احکام اسلام باطل شده و باید احکام جدید بیاورید، امروز جریان‌های مدعی با توجه به رهبرانشان برخی از احکام را تغییر می‌دهند. به عنوان مثال علیرضا پیغان ادعایی کرد و قبله را از کعبه به جمکران تغییر داد، یا احمد اسماعیل بصری امروز تغییراتی در احکام شرع ایجاد کرده، به او گفته می‌شود که چطور خلاف اهل بیت (ع) سخن می‌گویی، می‌گوید که من قائمی هستم که باید احکام را تغییر دهم و احکام گذشته اسلام را نقص کنم. این اباحه گری و تغییر شریعت از جمله ویژگی‌های این جریان‌های مدعی است.

رو به روی مرجعیت و فقاهت قرار می‌گیرند

او ضمن اینکه از دیگر ویژگی‌های مشترک جریان‌های مدعی را تمسّک به کتاب‌ها و روایات ضعیف دانست، گفت:جریان‌های مدعی و رهبران فرق، به دوری از فقاهت و مرجعیت معتقد هستند، آنان رو به روی مرجعیت و فقاهت قرار می‌گیرند و دروغ پردازی‌هایی را نسبت به فقیه و جایگاه فقاهت در آخرالزمان مطرح می‌کنند و مرجعیت را بی دلیل زیر سوال می‌برند.

دوشنبه 7 مهر 1399  12:53 AM
تشکرات از این پست
bibi100 nazaninfatemeh
bibi100
bibi100
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1388 
تعداد پست ها : 784
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:از انتظار و منتظر واقعی تا مدعیان دروغین مهدویت

یادم میاداوایل انقلاب گروهی واسه مهدویت تشکیلاتی راه انداخته بودن که فقط حضرت مهدی روقبول داشتن ولاغیر،راهه اینهابنظرم بیراهه بودمثل دراویش که حضرت علی واقعی رومنظورشون نیست بلکه پیروی ازآقاوبزرگ تشکیلاتشون منحصراهست

دوشنبه 7 مهر 1399  5:49 AM
تشکرات از این پست
hosinsaeidi
دسترسی سریع به انجمن ها