0

چه كربلاي پنج شد كه فتح‌ها ز گنج شد

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

چه كربلاي پنج شد كه فتح‌ها ز گنج شد

89/10/26 - 00:05
شماره:8910251143
نسخه چاپي ارسال به دوستان
ويژه نامه «شب هاي قدر كربلاي 5 »
چه كربلاي پنج شد كه فتح‌ها ز گنج شد

خبرگزاري فارس: بهشت را به جان خريد ضمانت دقايقي/ چه كربلاي پنج شد كه فتح‌ها ز گنج شد/عراق تحت رنج شد ز ساحت دقايقي/ نظام داده لشكرش به حكم و امر رهبرش / ز دل نموده تيپ بدر اطاعت دقايقي

به گزارش سرويس حماسه و مقاومت خبرگزاري فارس، سردار شهيد اسماعيل دقايقي سال 1333 ه.ش در« بهبهان» به دنيا آمد. او كه از هوش و ذكاوت سرشاري برخوردار بود، مورد توجه خانواده قرار گرفت و پس از ورود به دبستان و پشت سر گذاشتن اين مرحله و اتمام دبيرستان، در سال 1349 در كنكور هنرستان شركت ملي نفت (كه تنها شاگردان ممتاز و باهوش و نمونه را مي‌پذيرفت) شركت كرد و پس از قبولي، به ادامه تحصيل در آن هنرستان پرداخت.مبارزات و تلاش هاي اسماعيل، منحصر به مسائل سياسي و نظامي نبود، بلكه به علت هوش سرشار و علاقه‌منديش به مسائل فرهنگي در فرصتهاي مناسب از طريق داير كردن كلاسهاي مختلف، با جوانان اين منطقه ارتباط فكري و روحي پيدا مي‌كرد و در خلال مطالب علمي، آنان را با فرهنگ اصيل اسلام كه در آن خطه، سخت مورد تهاجم واقع شده بود آشنا مي‌ساخت و آنان را به تعاليم روحبخش اسلام جذب مي‌كرد.
با توجه به ضرورتي كه در عرصه انقلاب ودفاع احساس مي كرد دانشگاه وتحصيل را ترك كرد ودر سال 1358با يك نسخه از اساس نامه جهاد سازندگي(سابق) كه دانشجويان انجمن اسلامي دانشگاهها آن را تنظيم كرده بودند؛ به «آغاجري» رفت وبه اتفاق عده اي از دوستان،جهاد سازندگي را راه اندازي كرد. هنوز چند ماه از فعاليت وتلاش همه جانبه اودر اين ارگان نگذشته بود كه طي حكمي(در اوايل مردادماه 1358) مسئول تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلام? در منطقه« آغاجري» شد. با دقت ودلسوزي تمام به عضو گيري نيروهاي انقلابي پرداخت ودر زمان تصدي فرماندهي سپاه،نمونه والگوئي شد از يك فرمانده متقي ومدبر وكاردان .
ه دنبال شروع تهاجم سراسري و ناجوانمردانه عراق، به عنوان نماينده سپاه در اتاق جنگ «لشكر92 زرهي اهواز» حضور يافت و در شرايطي كه با كارشكنيهاي «بني‌صدر» خائن مواجه بود در سازماندهي نيروها و تجهيز آنها تلاش گسترده‌اي را آغاز كرد. او به لحاظ احساس مسئوليت ويژه‌اي كه داشت در برخي مواقع در مناطق عملياتي حاضر مي‌شد و به سر و سامان دادن نيروها مي‌پرداخت. در جريان محاصره شهر «سوسنگرد» توسط عراقي ها، با مشكلات زيادي از محاصره خارج شد. بعدها به همراه شهيد «علم‌الهدي» در شكستن محاصره «سوسنگرد» دليرانه جنگيد. در عمليات «فتح‌المبين» نيز در قرارگاه« لشكر فجر» با سردار شهيد« بقايي» كه در آن زمان فرماندهي قرارگاه فجر را به عهده داشت، همكاري كرد.
هنگامي كه فرمانده ي« تيپ 9بدر» به ايشان واگذار گرديد همانگونه كه شعار هميشگي‌اش در زندگي اين بود كه هيچ‌وقت نبايد آرامش خودمان را در آرامش مادي بدانيم، براي عملي ساختن و تحقق آن، تلاشي شبانه‌روزي داشت و تمامي قدرت و امكانات خود را وقف انجام وظيفه الهي كرد و با توكل به خدا و پشتكار و جديت در مدت كوتاهي موفق شد يگان رزم منسجم و قدرتمندي را پايه‌گذاري نمايد. نيروهاي رزمنده تيپ همه عاشق او بودند. او در قلوب يكايك آنان جا گرفته بود و آنها اسماعيل را از خودشان و جزو جامعه خودشان مي‌دانستند و وجودش را نعمت الهي تلقي مي‌كردند. او فقط از نظر تشكيلاتي فرمانده نبود، بلكه بر قلوب افراد فرماندهي مي‌كرد. درحيطه مسئوليتي او نظارت بر نيروهاي تحت فرماندهي امري بديهي بود. از سركشي به خانواده‌هاي شهدا نيز غافل نبود.
اين شهيد گرانقدر در 28دي ماه سال 65 در عمليات كربلاي پنج در منطقه عمومي شلمچه براي انجام ماموريت شناسايي با يك دستگاه موتورسيكلت عازم محور بود كه در مسير راه مورد اصابت بمب خوشه‌اي قرار گرفت و به شهادت رسيد. اين شعر تقديم به روح پاك آن شهيد بزرگوار:



به نام حق بيان كنم حكايت دقايقي
زماجراي عاشقان كتابت دقايقي
زكوي عشق پاك او تو جلوه خدا ببين
شكوه عارفانه در ارادت دقايقي
ز رمز مكتب حسين گرفته درس عاشقي
نشان خون سرخ شد رسالت دقايقي
ذبيح‌وار در منا گرفته رمز كربلا
بخوان حديث عشق در ولادت دقايقي
سروش فتح كربلا صلوه داده چاوشي
رسد به گوش رهروان بشارت دقايقي
بيا به كوي عاشقان برو به راه عارفان
كه بهره‌ور نمايدت لطافت دقايقي
به مژده جان فدا كند كه بنگرد لقاي حق
نگر به شهد صالحان حلاوت دقايقي
ز پرتو جمال او منير گشته بهبهان
رسيده بر آغاجاري كرامت دقايقي
جهان به حيرت آمده ز عقل و فهم و درك او
ملك شگفت دارد از درايت دقايقي
به درس و بحث و مدرسه نمونه شد به كودكي
نبوغ علم و دانش و زكاوت دقايقي
ميان خانواده‌اي كه اهل مذهب است و دين
مثال اوليا شده عبادت دقايقي
به علم و دانش و عمل نمونه شد كه هر جوان
نموده استفاده از فراست دقايقي
چه سر رسيده صبر او ز جور و ظلم پهلوي
نموده ظلم برملا شهامت دقايقي
اگر كه جسم و جان خود نهاده در ره وفا
خدا نموده از بلا حفاظت دقايقي
مثال رهبرش حسين برابر يزيديان
به لرزه دشمن آورد صلابت دقايقي
فنون آبياري و علوم كشت و زرع را
فراگرفت و شد فزون بلاغت دقايقي
به خون خود درخت دين چه آب دادي عاقبت
بداد فتح را ثمر حمايت دقايقي
علوم دين و تربيت فراگرفته تا شود
نمونه استقامت و زهادت دقايقي
به رشته‌هاي صنعت از فنون مختلف گرفت
شدست علم و تجربه تجارت دقايقي
در اين ميانه ياوران پاك و مخلص آمدند
عجب عجين عشق شد رفاقت دقايقي
خدا به حسن محسنين رساند محسني به او
كه چون رضاي حق شدي رضايت دقايقي
به جرأت و مبارزه شبيه محسن است او
رضايي از ره صفا شباهت دقايقي
براي هر مجاهدي كلام او دليل شد
شكوه رهبر آمد از نيابت دقايقي
چه طوطي شكرشكن چه بلبل سخن‌سرا
ميان ياوران عيان ملاحت دقايقي
زمان حمله آن‌چنان به سوي خصم تاخته
كه فتح مي‌رسيده با اشارت دقايقي
اسير حبس عاقبت به جهد جذب مي‌نمود
كه وصل مي‌شدند با جماعت دقايقي
زمان حمله هر زمان گرفته دور بعثيان
كه دسته دسته گشته‌اند اسارت دقايقي
گهي نموده چون علي نوازش يتيمشان
كه روحيه گرفته از نجابت دقايقي
گهي به خانه شهيد و گه به خانه‌ي مريض
خدا شفا بداده از عيادت دقايقي
وقار و عزت و شكوه پديد گشته است در
نماز با جماعت و‌ امامت دقايقي
براي وقت جبهه‌ها نموده صرف لحظه‌ها
گرفته درس هركس از صراحت دقايقي
براي نور ديده‌ها نبوده‌ وقت بارها
كه بهره‌ور شوند از حضانت دقايقي
چه شور و عشق شد به پا كه گشته جنگ كربلا
به وصل حق نظر نما قرابت دقايقي
چه موسم وصال شد برون ز قيل و قال شد
بپا چه شور و حال شد ز حالت دقايقي
چه گشت وقت راحله طلب نموده عائله
كه مي‌كند جهان يله مناعت دقايقي
چه شد رحيل قافله به عشق و صبر و حوصله
به حال زار و نافله قداست دقايقي
نموده عرضه بر خدا تو صاحبي و من گدا
ببين ز اشك ديده‌ها ندامت دقايقي
چه دل ز ماسوي پريد براي وصل حق پريد
بهشت را به جان خريد ضمانت دقايقي
چه كربلاي پنج شد كه فتح‌ها ز گنج شد
عراق تحت رنج شد ز ساحت دقايقي
نظام داده لشكرش به حكم و امر رهبرش
ز دل نموده تيپ بدر اطاعت دقايقي
گرفته رمز حمله را، كشيده طرح و نقشه را
بديده وضع جبهه را سياحت دقايقي
رسيده ميگ بعثيان كشيده راكت از ميان
به غم نشانده است جهان شهادت دقايقي
عروج آسماني و شكوه عارفانه‌اش
نشان قرب و عزت قيامت دقايقي
از اين گذشت و اين صفا از اين مجاهدت خدا
به روز حشر مي كند رعايت دقايقي
چه او شهيد و شاهد است، شفيع ما و والد است
كنند استفاده از شفاعت دقايقي
خدا به خون هر شهيد به زجر و درد هر اسير
نويد فتح ده تو از وصايت د قايقي
امام ياوري نما،‌ بده تو دردها شفا
قبول كن تو اي خدا انابت دقايقي
سروش حديث عاشقان نكرده‌اي تو برملا
به لوح حق نگاشته جلالت دقايقي
شعاع نور معرفت گرفته از ولي امر
كه رهنمود گشته است ولايت دقايقي
براي واژگوني رژيم نحس پهلوي
مبارزه هميشه شد سياست دقايقي
براي دفع ظالمين، گرفته درس از حسين
كه جان فدا نمودن است لياقت دقايقي
اگر ز جور پهلوي به حبس گشته مبتلا
محل راز عشق شد فراغت دقايقي
چو گل شكفته گشته است ميان باغ دين ما
چو زهره با ستارگان رشادت دقايقي
چو رهبر آمد از ره و بهار انقلاب شد
به مژده جان به كف شده كفايت دقايقي
چه عاششقانه بال و پر گشوده بهر سوختن
به گرد شمع رهبرش حراست دقايقي
چنان به عشق مبتلا مريد از مراد شد
كه عالمي بسوزد از حرارت دقايقي
توجهي كه در بر اساس انقلاب شد
تمام صحنه‌ها شده عنايت دقايقي
براي حفظ انقلاب نظام حق شده به پا
سپاه پاسدار شد شرافت دقايقي
اساس اين سپاه را امام كرده رهبري
كه رمز عشق آن شده عبارت دقايقي
رضايي از درايتش نظام داده است سپاه
كه گشت خط و مشي آن بضاعت دقايقي
تمام كار دشمنان سپاه كرده كنترل
نظام كفر و شرك شد برائت دقايقي
سپاه داده شكل در جنوب و جنب مرزها
اساس آن بنا شد از كياست دقايقي
به عمق جبهه‌ها گهي ميان لشكر و سپاه
چو شير شرزه شد عيان شجاعت دقايقي
به صحنه نبرد شد مدير طرح و نقشه‌ها
كه شد نشان حمله‌ها علامت دقايقي
به رازها و رمزها و نقشه‌ها و طرح‌ها
به خط و مشي جبهه‌ها دلالت دقايقي
به نيمه‌هاي شب كند هميشه راز با خدا
صداي راز و ناله و شكايت دقايقي
به كوه‌ها و دره‌ها و دشت‌ها و تپه‌ها
به گوشه‌ها و نقطه‌ها زكاوت دقايقي
به دسته‌ها، گروه‌ها، به توده‌ها، نظام‌ها
به قلب‌ها و روح‌ها زعامت دقايقي
گهي ميان لشكر و گهي است جلوه سپاه
كه فوج تيپ و دسته شد نظارت دقايقي
شجاعت و رشادت و زكاوت و بلاغتش
ببين كه خصم خورده است حسادت دقايقي
چه شكل داده عاقبت گروهي از مجاهدين
گرفته رمز فتح از صداقت دقايقي
معاودين، مبارزين، مجاهدين راه حق
گرفته خط و مشي از ديانت دقايقي
رموز جنگ و جبهه را گرفته فتح حمله را
مجاهد عراقي از نظافت دقايقي
چه تيپ بدر ساز شد، اساس كارزار شد
شدست ثوره عراق امانت دقايقي
سپاهيان، بسيچيان بدل خريده منطقش
كه فيض برده هركس از سعادت دقايقي

ويژه نامه « شب هاي قدر كربلاي 5 » در خبرگزاري فارس(10)-2

 
 
یک شنبه 26 دی 1389  3:34 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها