خانم شهابینیا، 45 سال دارد و 11 سال است پشت فرمان نشسته و جادههای پرپیچ و خم را مثل کف دستش بلد است، بانویی که کار را عار نمیداند و مردانه دوشادوش همسرش کار میکند، بالاخره پشت کمپرسی نشستن آن هم برای خانم مطمئنا شرایط خاصی رقم میزند ولی باتوجه به علاقهاش در این مسیر پیشگام است.
اما دنیای پیچیده پای نقشهای جدید را به زندگیهای امروزی باز کرده، مشاغلی که شاید تصورش نباشد که یک بانو بتواند در این حرفه کار کند ولی واقعیتی انکارناپذیر است.
درست است رانندگی یکی از مشاغلی است که در سالهای اخیر برای بانوان عادی شده رانندگی تاکسی گفته تا راننده آژانس و سرویس مدرسه ولی میبینی بانوانی که بهعنوان راننده ماشینهای سنگین از اتوبوس گرفته تا کامیون و تریلی درحال نقشآفرینی هستند.
در این گزارش به سراغ معصومه شهابینیا بانوی ساروی رفتیم که بهعنوان راننده کمپرس مشغول فعالیت است و در این شغل نه تنها از چیزی نمیترسد بلکه رسیدن به این جایگاه روزی برایش آرزویی ناممکن بوده که ممکن شده و اکنون با تلاش فراوان توانسته دل را به جادهها بسپارد.
این بانوی راننده کمپرس از کودکی همواره علاقه زیادی به رانندگی داشته و از زمانیکه دو برادرش در این شغل بودند علاقهاش بیشتر و بیشتر شد تا اینکه ازدواج کرد و همسرش نیز این شغل را انتخاب کرد و همراهی با همسرش موجب شد مسیرش برای رسیدن به آرزوی دیرینهاش هموارتر شود.
وی اکنون ۴۵ سال دارد و ۱۱ سال است پشت فرمان نشسته و جادههای پرپیچ و خم را مثل کف دستش بلد است، بانویی که کار را عار نمیداند و مردانه دوشادوش همسرش کار میکند، بالاخره پشت کمپرسی نشستن آن هم برای خانم مطمئنا شرایط خاصی رقم میزند ولی باتوجه به علاقهاش در این مسیر پیشگام است.
از ابتدا که وارد این شغل شد با توجه به اینکه فرزندان هم فاصله سنی زیادی با هم نداشتند وی و همسرش مجبور بودند شیفتی کار کنند ولی اکنون به صورت کامل سر کار است.
وی سه فرزند پسر متولد سالهای ۷۴، ۷۶ و ۷۷ دارد که باتوجه به سالهای کم اختلاف سنی فرزندشان مشخص است چه روزهایی سختی را سپری کرده که اکنون باتوجه به بزرگ شدن، فرزندانش وی را همراهی میکنند البته از ابتدا فرزندانش کنارش بودند و همیشه باید طوری برنامهریزی میکرد که ساعت کمدرسه فرزندانش نباشد.
معصومه شهابینیا این بانوی راننده ماشین سنگین در گفتوگو با فارس، میگوید: طی این ۱۱ سالی که راننده بودم موضوعی که برایم جالب توجه بود این بوده که مردم خیلی استقبال میکنند و به من روحیه میدهند، بهویژه رانندههای تریلی خیلی تشویقم میکنند.
موضوعی که برایم جالب است و از آن میتوانم بهعنوان خاطره شیرین یاد کنم عکسالعمل افراد است که وقتی مشاهده میکنند یک خانم جای راننده نشسته است تعجب کرده و شوک به آنان وارد میشد حتی برخی عکس و فیلم میگرفتند، اوایل این کار برایم جالب بود اما الان عادی شده، ولی هنوزبرای مردم نه.
وی اضافه میکند: قبلا که فرزندانم کوچکتر بودند زمان کافی برای تهیه غذا نداشتم و حتی گاهی اوقات مجبور میشدم غذا از بیرون تهیه کنم ولی الان شرایط خیلی بهتر شده و می توانم هم به کارهای بیرون و هم به خانه برسم و هیچ چیزی بهم نخورده است.
وی گریزی به گذشتههای دور میزند زمانیکه قبل از رانندگی، آرایشگر بوده و بعد از مدتی به دنبال آرزوهایش رفت و خیلی زود گواهینامه پایه یک را گرفت و اعتقاد دارد حکایت تفاوت کارش بین زمین تا آسمان است ولی از روزی که راننده شد شادیاش کامل شد و به تمام آرزوهایش رسید.
این بانوی ساروی ادامه میدهد: کار من این است که باید به معدن بروم و بار برای ساختمان حمل کنم، معمولا در مسیر خطیرکوه، بندرگز، آمل و بابل در رفت و آمد هستم و هنگام بار زدن سری به خودرویم میزنم و وضعیت خودرو و لاستیک را چک میکنم تا در مسیر باتوجه به فرازونشیبها مشکلی برایم به وجود نیاید.
شهابینیا بیان میکند: متاسفانه طی ماههای اخیر باتوجه به افزایش هزینه قطعات خودرو و همچنین افزایش ۱۱ برابری قیمت لاستیک طی چندین ماه با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنیم، از طرفی سهمیه سوخت بسیار پایین است بهطوریکه ۱۰ روز اول تمام میشود و بقیه سوخت را مجبور هستیم آزاد خریداری کنیم، اینها همه بخشی از مشکلاتی است که با آن مواجه هستیم و در این شرایط اقتصادی وضعیت بدتر هم شده است.
یکی از مشکلاتی که رانندگان کمپرسی با آن مواجه هستند تردد در مناطق صعبالعبور و باتلاقی است که حتی برخی مناطق گیر افتادم و یا پنچر کردم ولی توانستم پنچرگیری کنم، حتی برخی مناطق سربالا و سراریزی شدید دارد که از سختیهای کاری است که با آن مواجه هستم.
وی تصریح میکند: اتفاقا یکونیم قبل از سمت بندرگز در تردد بودم که ناگهان در عرض یک ثانیه متوجه سیل شدم بهطوریکه بلوار شکست و آب حتی به نیمه خودرویم رسید باتوجه به ماشین سنگین مشکلی نبود و برای خودروهای سواری خیلی خطرناک بود فقط آرزو داشتم زودتر تمام شود و اتفاقی نیفتد و به فکر این بودم زودتر از این مسیر رد شویم و تردد متوقف نشود.
مهمترین موضوع این است که همکاران خوبی دارم وقتی کنار جاده میایستم همه تلاش میکنند به من کمک کنند حتی برخی نوبتشان را به من میدهند که همه اینها به من دلگرمی میدهد و تلاشم را در این مسیر بیشتر و بیشتر میکند.
این بانوی راننده در پایان خاطرنشان میکند: تا جایی که توان دارم در این شغل هستم و تمام تلاشم را در این راستا بهکار میگیرم که بتوانم در کنار وظایف خانهداری و مادری و تربیت درست فرزندانم کارم را هم به خوبی انجام دهم.