0

گپی با انوشه منادی ، منتقد ادبی

 
mahyaran
mahyaran
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1397 
تعداد پست ها : 580
محل سکونت : تهران

گپی با انوشه منادی ، منتقد ادبی

ادبیات پرفروش بیماری نیست

انوشه منادی با بیان این‌که تقسیم‌بندی‌هایی مانند رمان پرفروش و عامه‌پسند را قبول ندارد، می‌گوید: این ادبیات بیماری نیست؛ نوعی از ادبیات است، باید شناخته و در موردش به شکل جدی صحبت شود.

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا، درباره ویژگی‌های رمان‌های عامه‌پسند و پرفروش و این‌که آیا لزوما یکی هستند و یا گاهی با هم اشتباه گرفته می‌شوند، اظهار کرد: تقسیم‌بندی‌های این‌گونه را در حوزه ادبیات قبول ندارم. اصطلاح عامه‌پسند و پرفروش اساسا از حوزه ادبیات خارج و وارد تجارت، کالا شدن ادبیات و سود و پول می‌شود. برای نوشتن داستان پرفروش هم هرکسی می‌تواند بنشیند و خاطره بنویسد؛ مثلاً مادربزرگ من فکر می‌کند بهترین زندگی را داشته، می‌تواند پول بدهد و داستان زندگی‌اش را بنویسند. در واقع بحث جدی‌ای برای نوشتن در این حوزه وجود ندارد. 

او افزود: اما نکته مهمی که در حوزه داستان‌خوانی و داستان‌نویسی و تولید ادبیات برای ما اهمیت دارد، تربیت عقبه خوانندگان جدی است، نسلی که با زبان و ادبیات جدی مملکت آشنا شوند. در کشورهای غربی با برنامه و آگاهانه از زمانی که فرد نوزاد است، طوری رفتار می‌کنند که او  با مقوله کتاب خواندن آشنا می‌شود. اما مملکت ما شفاهی است؛ ادبیات، فرهنگ و همه چیز شفاهی است. اگر  سریال پرفروش ما را نگاه کنید، خواهید دید هیچ حرف و نکته مهمی ندارد و فقط برای سرگرمی است.

 منادی در ادامه گفت: در حوزه ادبیات، مفهومی به نام ادبیاتِ خواننده تربیت‌کن وجود دارد که  خیلی‌ها با لحن توهین‌آمیز  می‌گویند ادبیات عوامانه و پرفروش. در واقع ادبیاتی که پرفروش باشد می‌تواند افراد جامعه را  به خواندن تربیت کند و این کاری است که باید با برنامه انجام شود. در کشورهایی که سیستم درست و درمانی دارند، این اتفاق می‌افتد، اما در کشور ما همه چیزمان به همه چیزمان می‌آید.  در کشورمان ادبیات جدی  در حد ۳۰۰ نسخه منتشر می‌شود و از طرف دیگر نوعی ادبیات رایج می‌شود که ۸۰ چاپ و هر چاپ ۲۰۰۰ نسخه می‌خورد. این تفاوت و تمایز و فاصله عمیقی که وجود دارد خیلی قابل توجه است و باید به آن  توجه کرد. در کشورهایی که صاحب ادبیات هستند، اگر ادبیاتی که خیلی از مردم آن را می‌خوانند تیراژ در حد ۴۰هزار نسخه داشته باشد، ادبیات جدی هم پنج‌هزار جلد تیراژ دارد و تفاوت‌شان بین ۳۰۰ نسخه و ۱۰هزار نسخه نیست. ما باید درباره این فاصله‌ای که وجود دارد فکر کنیم و دنبال راه‌حل باشیم  که چه کنیم و چگونه سطح سواد مردم را ارتقا بدهیم؟ این ارتقا دادن راهی ندارد جز  خواندن، ارتباط با ادبیات و تربیت خواننده جدی از طریق رمان پرفروش که خیلی هم لازم است.  


 او خاطر نشان کرد: چند سال پیش یکی از دوستان پیشنهاد داد که بیاییم  و جایزه‌ای برای این نوع ادبیات درنظر بگیریم تا دوستان این کتاب‌ها را بخوانند و نویسندگان این نوع کار را تشویق کنیم و بگوییم دیده و خوانده می‌شوند و خوانندگان را ترغیب به خواندن کتاب کنیم. از طرف دیگر نویسندگانی را که کار پرفروش می‌نویسند هم به نحوی آموزش دهیم که ارتقا پیدا کنند و  داستان  تکنیکی، محکم‌ و استوار بنویسند.


او درباره موضع و نگاهی که به این نوع ادبیات وجود دارد، بیان کرد:  ما در حوزه جامعه‌شناسی گفت‌وگو می‌کنیم؛ جامعه اعتقادات، عرف، سنت و  قانون خود را به افرادش منتقل می‌کند. ادبیات  پرفروش ما هم بر سنت فرهنگ شفاهی‌مان استوار است. حداقل سابقه ما در حوزه داستان، صد سال است و ما با جمالزاده وارد ادبیات داستانی می‌شویم، قبل از آن، قصه‌گو و حکایت‌گر بودیم و همان‌طور که اشاره کردم، ادبیات پرفروش ما  ادبیاتی استوار بر شفاهیات است. اگر بنا باشد از بالا به این نوع ادبیات نگاه کنیم، اصلا مشکلی حل نمی‌شود. باید ریشه این نوع ادبیات را پیدا کنیم. این‌گونه ادبیات چرا خواننده زیادی پیدا می‌کند؟ زیرا نسل خوانندگان ما خوانندگان شفاهی هستند. خوانندگانی که قصه‌گویی برای‌شان جذابیت دارد، البته قصه‌گویی نه به شکل تکنیکی، بلکه سریال‌های درجه دو سه تلویزیونی که مرتب پخش می‌شود.


منادی سپس بیان کرد: ما نباید با ادبیات پرفروش به شکل پاتوبیولوژی برخورد کنیم؛ نمونه‌برداری کنیم و بعد تشخیص بدهیم. این بیماری نیست؛ نوعی از ادبیات است، باید شناخته و در موردش به شکل جدی صحبت شود تا به دلیل خوانندگان زیادی که دارد موفق شویم تاثیر بهتری بر آن‌ها داشته باشیم.  این نوع ادبیات افراد را به خواندن عادت می‌دهد و به آن‌ها یاد می‌دهد برای خواندن کتاب وقت بگذارند. تاثیر این نوع ادبیات را از این جهت می‌بینم.


او در پایان تاکید کرد: امیدوارم برای ادبیاتی که خواننده بسیار دارد (پرهیز دارم بگویم عامه‌پسند)،  جشنواره برگزار کنند، زیرا همه کارهای این نوع ادبیات بی‌ارزش،  مبتذل و چیپ نیستند، خیلی از آن‌ها خواندنی هستند و باید با دید بهتری به آن‌ها نگاه کرد.

توکل به خدا

سه شنبه 21 مرداد 1399  4:39 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها