راه های رسیدن به امید و آرزوها
امید و آرزو، هدف قرار دادن مطلوبی در آینده است و باید برای رسیدن به آن هدف و خواسته ها تلاش کرد.
![راه های رسیدن به امید و آرزوها راه های رسیدن به امید و آرزوها](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
نیت و انگیزه خوب
در روایات بسیار آمده است که هر کسی که نیت زیبا و اخلاص داشته باشد به آرزویش میرسد. امام على علیه السلام فرمودند: «جَمیلُ النِّیّه سَبَبٌ لِبُلوغِ الاُمنِیَّهِ؛[1] نیّت زیبا، سبب رسیدن به آرزوست.»
و نیز :«مَن أخلَصَ بَلَغَ الآمالَ؛[2] هر که خلوص داشته باشد، به آرزوهایش مى رسد»، زیرا وقتی نیت ناخالص باشد، متعلق امید از علت حقیقی به سوی متعلقات مجازی منحرف میشود و امیدها وآرزوها به آرزوهای پوچ و امنیه تبدیل می شود.
هر کسی که نیت زیبا و اخلاص داشته باشد به آرزویش میرسد.
نقش عمل و تلاش و حرکت در امیدواری
اصلی ترین نکته تفاوت امید با آرزو و حمق و غرور و طمع در «عمل» باشد. فردی که نگرش مثبت به آینده دارد، اگر برای رسیدن به آن عمل نکند حماقت و آرزوی پوچ است.
عامل موفقیت و پیشرفت چیست؟
انسان هدفمند میل دارد به هدف برسد و اگر به آن برسد به او «موفق» می گویند.
یک دیدگاه، عامل مبهمی به نام «شانس و بخت و اقبال» و سرنوشت محتوم را در بنای کاخ خوشبختی در آینده مؤثر می داند که نتیجه آن از حرکت بازایستادن و زانوی غم در بغل گرفتن و به امید طلوع ستاره شانس نشستن است. این شیوه کسانی است که علل حوادث را نمیدانند و برای خشنودی وجدان سرزنشکننده خود، حوادث را به دست عوامل نامرئی و خرافی می سپارند.
دیدگاه دیگر معتقد است که آینده ساختمانی است. که باید با نردبامی از زمان حال و عمل امروز از آن بالا رفت. مجید میفرماید: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى؛[3] و اینکه براى انسان بهره اى جز سعى و کوشش او نیست».
کاخ عظیم جهان آفرینش براساس قانون علت و معلول استوار شده و هیچ حادثه ای بی علت نیست، هرچند برخی از این قوانین برای ما روشن و برخی پنهان هستند. قرآن می فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کَانَ یَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صَالِحًا وَلا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا؛[4] بگو من فقط بشرى هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحى مى شود که تنها معبودتان معبود یگانه است، پس هر که به لقاى پروردگارش امید دارد باید کارى شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند». در آیه عمل صالح، ملازم رجا و امید و انتظار، لقاء پروردگار است.
قرآن برتری و فضیلت انسان را تنها در داشتن آرزوهای بلند پروازانه هر چند که خوب و مثبت باشند، نمیداند، بلکه معیار ارزش انسان را انجام عمل صالح میداند و عاملین عمل سوء و بد را تهدید میکند: «لَّیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلاَ یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا؛[5](فضیلت و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نیست. هر کس عمل بدى انجام دهد کیفر داده مى شود و کسى را جز خدا ولى و یاور خود نخواهد یافت».
قرآن برتری و فضیلت انسان را تنها در داشتن آرزوهای بلند پروازانه هر چند که خوب و مثبت باشند، نمیداند، بلکه معیار ارزش انسان را انجام عمل صالح میداند.
آیه دیگر نیز شرط امیدواری به رحمت خدا را اقدامات عملی در راه خدا ذکر میکند. کسی که اهل سیر و سلوک است با تمنا وآرزو سر نمیکند، از این رو در قرآن کریم تمنا محکوم شده است. افراد ضعیف، کمتر به عمل و فعالیت توجه میکنند و به اصطلاح دینی مبتلا به طول امل می شوند و آرزوهای نامعقول می کنند. افراد ضعیف یک خاصیت دیگر هم دارند و آن اینکه آه و ناله میکنند و در فکر چاره و اصلاح کار خود نیستند.
قرآن در برخی از آیات به کسانی که امید دیدار خدا را دارند، انجام عمل صالح را تاکید میکند: «فَمَنْ کَانَ یَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا؛[6] پس هر که به لقاى پروردگارش امید دارد باید کارى شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند».
در این آیات «رجا» مورد توجه قرار گرفته که یک حالت روحى و روانى است، ولى لازمه جدایىناپذیر رفتارى را به دنبال دارد و منشأ صدور کارهاى ویژه اى از انسان می شود. لذا قرآن صراحتاً بر لزوم انجام عمل شایسته تأکید و با جمله «فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا» روى این لازمه رفتارى دست مىگذارد.
به هرحال همه این آیات با تعابیر گوناگون این حقیقت را گوشزد مى کنند که اگر «امید» و «رجا» در دل انسان وجود دارد، ناگزیر منشأ اثر خواهد بود و آثار و علائمى خواهد داشت و نشانه بارز امید به خدا و روز قیامت، انجام عمل صالح و شرک نورزیدن است.
امام علی علیه السلام در نامه ای به زیاد فرمودند: «آیا در حالی که نزد خداوند از متکبرانی، امید داری که پاداش فروتنان را به تو دهد؟ و در حالی که در نعمت ها غوطه وری و آنها را از مستمندان و بیوه زنان دریغ می داری، چشم طمع به ثواب صدقه دهندگان دوختهای؟ همانا آدمی در برابر کارهایی که پیشاپیش فرستاده است، پاداش می بیند و نزد آنچه فرستاده است می رود.»[7]
امام علی علیه السلام کسانی را که بدون هیچ تحرکی به آینده چشم دوخته اند، امیدواران دروغین نامیده اند و درباره کسی که مدعی امیدواری به خدا بود فرمودند: «یَدَّعی بزَعمِهِ انّهُ یرجو اللهَ، کَذَبَ والعّظیم ما بالُهُ لایتبّیَّنُ رُجاوُهُ فی عَمَلِه؟ فکلّ من رجاعُرفَ رجاؤهُ فی عَمَله؛[8] به گمان خود ادعا میکند که به خدا امید دارد. سوگند به خدای بزرگ که دروغ میگوید وگرنه چرا امیدواری او در کردارش پیدا نیست؟ هر که امیدوار باشد، امیدش از کردارش معلوم می شود».
استحکام و نیکی عمل نقش به سزایی در رسیدن انسان به آرزوهایش دارد چنانکه امـام على علیه السلام فرمودند: «مَن أحسَنَ عَمَلَهُ بَلَغَ أمَلَهُ؛[9] هر که کردارش را نیک گرداند، به آرزویش مىرسد.» یا در کلامی دیگر فرمودند: «مَن حَسُنَ عَمَلُهُ بَلَغَ مِنَ اللّه ِأمَلَهُ؛[10] هر که کردارش نیک باشد خداوند او را به آرزویش مى رساند».
مرحوم حاج ملاهادی سبزواری در شرح دعای جوشن کبیر در ذیل (یا مُنْتَهَی الرَّجَایَا) پس از تقسیم رجا به ممدوح و مذموم می گوید: «رجا ممدوح، امید به رحمت خداست و انتظار این امید باید باعمل صالحی که این امید را ایجاد میکند و ترک گناهانی که این توانایی را از بین میبرد، همراه باشد و رجا مذموم که در حقیقت حماقت و غرور است، یعنی انتظار رحمت بدون اعمال صالح و دوری از گناهان.»[11]
بنابراین احادیثى که در ترغیب امیدوارى و در وسعت عفو پروردگار و رحمت و مغفرت او وارد شده اند، مخصوص کسانى هستند که رحمت و غفران را با عمل خاصى که زمینه و وسیله آن را فراهم مى کند و ترک گناهانى که آن زمینه و وسیله را از میان مى برد توأم و همراه کرده باشند.
شهید مطهری در شرح کلامی از امیرالمؤمنین در نهج البلاغه میگویند: «معمولاً افرادی که از لحاظ روح و روان سالم و با نشاط اند و انحرافی پیدا نکرده اند کمتر به تخیل و به هم بافتن آرزوهای دور و دراز و نامعقول می پردازند. همیشه عملی فکر می کنند و عملی آرزو می کنند. یعنی آرزوهای آنها در جهت همان مداری است که در زندگی دارند. روی بال و پر خیال نمی نشینند و آرزوی امور ناشدنی را نمیکنند. ولی افراد ضعیف، مبتلا به بیماری روانی هستند، نشاط عمل ندارند و در وجودشان همت و اراده ای موجود نیست. اینان بیشتر بر مرکب سریع السیر خیال سوار میشوند و خود را با خیالات سرگرم میسازند و کمتر به عمل و فعالیت توجه می کنند و به اصطلاح دینی مبتلا به طول امل میشوند و آرزوهای نامعقول می کنند.
مثل اینکه در وجود انسان مقدار معینی نیروی مغزی و عضلانی وجود دارد که باید مصرف شود. اگر این نیرو در مغز به صورت خیالات واهی و آرزوهای دور و دراز مصرف شد، دیگر موردی برای فکر صحیح باقی نمیماند، ولی اگر به صورت آه و ناله و پرحرفی مصرف شد، زمینهای برای عمل مفید و مثبت باقی نمیماند. به همین دلیل است که مردان متفکر کمتر گرفتار خیالات واهی میشوند و مردمان مثبت و عملی و فعال کمتر حرف می زنند و آه و ناله و شکایت می نمایند».[12]
امید بدون حرکت، آن را تبدیل به آرزوهای پوچ و دروغین میکند و البته بیانگر عدم صدق فرد امیدوار و خواسته او نیز هست. صحیح عمل نکردن هم عملکرد فرد امیدوار را با فردی که بدون تلاش و حرکت و فقط امیدوار بوده است، یکسان میکند. از مجموع آیات و روایات بر می آید که عمل و عمل صالح و نیکو، پیش پرداختی برای اثبات صداقت و علامتی برای خواست واقعی انسان است.
امید بدون حرکت، آن را تبدیل به آرزوهای پوچ و دروغین میکند و البته بیانگر عدم صدق فرد امیدوار و خواسته او نیز هست.
صبر
استقامت در سختی ها و ناملایمات انسان را به هدف میرساند. امید و آرزو هدف قرار دادن مطلوبی در آینده است و باید برای رسیدن به آن هدف و خواسته ها تلاش کرد و آن را با صبر و تحمل سختی هایی که در راه خواهد بود همراه ساخت.
امام على علیه السلام می فرمایند: «مَن صَبَرَ نالَ المُنى؛[13] هر که شکیبایى ورزد، به آرزوها دست مى یابد».
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «عیسى بن مریم علیهما السلام به یارانشان فرمودند: «... به آنچه آرزو مى کنید دست نمی یابید، مگر با شکیبایى بر ناملایمات».[14]
کار برای آخرت
یکی از چیزهایی که آرزوهای دروغین را از امیدهای واقعی جدا می کند، غایت و پایان راه است. اگر آرزوها به هدف های جهان ماندگار و آینده واقعی منتهی شود، آرزویی نیکوست، بنابراین کسی که آخرت خویش را آباد می کند، به آرزوهای حقیقی نزدیک تر می شود.
اگر آرزوها به هدف های جهان ماندگار و آینده واقعی منتهی شود، آرزویی نیکوست.
امام على علیه السلام فرمودند: «نالَ المُنى مَن عَمِلَ لِدارِ البَقاءِ؛[15] هر که براى سراى ماندگارى کار کند، به آرزوها دست مى یابد».
و نیز: «مَن جَعَلَ کُلَّ هَمِّهِ لاِخِرَتِهِ ظَفِرَ بِالمَأمولِ؛[16] هر که تمام همّ و غمّش را براى آخرتش قرار دهد، به آرزو دست مى یابد».
تکیه بر خدا
آرزوهای پوچ به خاطر مجازی بودنشان از امیدهایی که تکیه شان بر خداست جدا میشوند. در بحث «انواع امید و امید به خدا» اشاره شد که امید حقیقی باید به علت حقیقی باشد، والا سست و بی پایه است. علت حقیقی و منشأ همه موجودات و فیض بخش هستی، خداست، لذا امید به او حقیقی است و امید به غیر او و تأثیر ماسوی الله در تحقق آینده، تخیلی و غیرحقیقی است و آرزوی نکوهیده است.
امام على علیه السلام می فرمایند: «مَن یَکُن اللّه ُ أمَلَهُ، یُدرِک غایَهَ الأَمَلِ وَالرجا؛[17] کسى که خدا امید [و آرزوى] او باشد، غایت امید و آرزویش را درمى یابد.» و در مقابل کسی را که به غیر خدا امید بندد نکوهش می کنند و می فرمایند: «من اَملّ غیر الله ّسبحانه کذب آماله؛[18] هر کس امید و آرزویش غیر خداوند سبحان باشد به آرزوهای خود دروغ گفته است».
برای موفقیت در امید و آرزوها نباید از کمک های خدا و استعانت از او غافل بود.
امام زین العابدین علیه السلام در مناجاتی که به ایشان نسبت داده شده است فرموده اند: «إلَهی... أنتَ الرَّؤوفُ الرَّحیمُ البَرُّ الکَریمُ، الَّذی لا یُخَیِّبُ قاصدیهِ، ولا یَطرُدُ عَن فِنائِهِ آمِلیهِ، بِساحَتِکَ تَحُطُّ رِحالُ الرّاجینَ، وبِعَرصَتِکَ تَقِفُ آمالُ المُستَرفِدینَ، فَلا تُقابِل آمالَنا بِالتَّخییبِ وَالإِیاسِ، ولا تُلبِسنا سِربالَ القُنوطِ وَالإِبلاسِ؛[19] معبود من!… تو آن رئوف مهربان نیکوکار کریمى هستى که هر که را به او رو آورد، نومید برنمىگرداند و آرزومندانش را از درگاهش نمىراند. امیدواران در بارگاه تو بار مىافکنند و آرزوهاى عطاخواهان در میدان تو توقف مى کنند. پس آرزوهاى ما را با ناکامى و یأس پاسخ مده و جامه هاى نومیدى و یأس بر ما مپوشان».
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام، ش 405-406 - آبان و آذر 1394، محمد تقدیری.
پی نوشت ها:
[1]. غررالحکم، ۴۷۶۶، عیون الحکم و المواعظ، ص ۲۲۱، ح ۴۲۹۴، دانشنامه میزان الحکمه، ج ۵، ح ۲۹۶۱.
[2]. همان، ۷۶۷۵، همان، ص ۴۵۱، ح ۸۰۴۳، همان، ج ۵، ح ۲۹۶۲.
[3]. نجم، ۳۹.
[4]. کهف، ۱۱۰.
[5]. نساء، ۱۲۳.
[6]. کهف، ۱۱۰.
[7]. نهج البلاغه، نامه ۲۱.
[8]. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰.
[9]. غررالحکم، ۸۲۸۷، عیون الحکم والمواعظ، ص ۴۴۶، ح ۷۸۷۶.
[10]. دانشنامه میزان الحکمه، ج ۵، ح ۲۹۶۴.
[11]. هادی سبزواری، شرح الاسماء و شرح دعاءالجوشن الکبیر، تحقیق نجفقلی حبیبی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲، ص ۱۷۸.
[12]. مرتضی، مطهری، حکمت ها و اندرزها، ص ۱۷۹.
[13]. غررالحکم، ح ۷۷۲۲، عیون الحکم والمواعظ، ص ۴۲۸، ح ۷۲۸۹.
[14]. تحف العقول، ص ۳۰۵، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۸۳، ح ۱.
[15]. غررالحکم، ح ۹۹۵۱، عیون الحکم والمواعظ، ص ۴۹۷، ح ۹۱۶۰.
[16]. دانشنامه میزان الحکمه، ج ۵، ح ۲۹۷۰.
[17]. غررالحکم، ح ۸۸۲۰.
[18]. غررالحکم، ح ۹۶۲۱.
[19]. بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۱۴۶.