0

روزنامه عهد قدیم شمرون

 
mahyaran
mahyaran
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1397 
تعداد پست ها : 580
محل سکونت : تهران

روزنامه عهد قدیم شمرون

مجوز راه‌اندازی روزنامه و چند نسخه قاب گرفته از «‌آهنگ شمیران» تنها یادگارهای به جا مانده از «عبدالله کارآور» است که اکنون دیوارهای خانه دخترش«مریم» را مزین کرده است تا برایش یاد کسی که نخستین روزنامه محلی را در شمیران راه‌اندازی کرد همیشه زنده بماند.

آهنگ

  روزنامه‌ای که با گردش قلم و دوات روی کاغذهای کاهی نوشته و روانه چاپخانه می‌شد. آهنگ شمیران در روزگاری که خبری از وسایل ارتباط‌جمعی خبری نبود به دست اهالی نیاوران، چیذر، دارآباد و کاشانک، رستم‌آباد، قلهک، تجریش و... می‌رسید. به مناسبت 17 مرداد و روز خبرنگار سراغ «مریم کارآور» از اهالی قدیمی کاشانک رفتیم و پای شنیده‌هایش از نخستین روزنامه محلی شمیران نشستیم.
راه‌اندازی نخستین روزنامه محلی شمیران برای مریم کارآور با خاطرات خوشی در یادش زنده می‌شود. او که تاریخ تولدش با سال تأسیس روزنامه همزمان بوده است می‌گوید: «تیر ماه سال 1330 پدرم مجوز راه‌اندازی روزنامه‌ای محلی را گرفت. او دانش‌آموخته مدرسه دارالفنون و با دکتر حسابی و بزرگان دیگر هم دوره بود اما تحصیل در مدرسه را به دلیل مشکلات مالی رها کرد. بعدها در وزارت بهداری استخدام شد. محل کار او در بیمارستان مسیح دانشوری محله دارآباد بود که از زمان سکونت مظفرالدین شاه برای فرار از بیماری سل به این محله شاه‌آباد می‌گفتند. وقتی پدرم در بیمارستان مسیح دانشوری مشغول به کار شد به دلیل آب و هوای خوب دارآباد، همراه مادرم برای ییلاق و سکونت موقت به این محله آمدند. مدتی از بعد در کاشانک زمین خریدند و به دلیل نزدیک بودن به بیمارستان مسیح دانشوری، اینجا را برای زندگی انتخاب کردند. یکی از دغدغه‌های پدرم رسیدگی به مشکلات محله بود و آن‌طور که بعدها از او شنیدم به دلیل علاقه‌ای که به نوشتن و مطالعه داشت روزنامه‌ای را در شمیران راه‌اندازی کرد که در آن می‌توانست به بیان خواسته اهالی بپردازد.»

روزنامه عهد قدیم شمرون

  • مطالبه خواسته اهالی در روزنامه‌ای محلی

خواسته‌های اهالی رستم‌آباد، خواسته‌ها و مستدعیات اهالی شمیرانات، خواسته‌های اهالی نیاوران، خواسته‌های اهالی چیذر و... تیترهای مهم روزنامه آهنگ شمیران به صاحب امتیازی عبدالله کارآور و سردبیری محمود احمدیان بود. در توضیح هر تیتر (روتیتر)، بخش‌هایی از دولت مورد خطاب قرار می‌گرفت: قابل توجه اداره راهنمایی و رانندگی، قابل توجه شهرداری تجریش، قابل توجه دولت و متصدیان مربوطه، قابل توجه وزارت بهداری و.... 
در گوشه سمت راست روزنامه آهنگ شمیران، شناسنامه آن نوشته شده بود: صاحب امتیاز: عبدالله کارآور/ تک شماره‌ـ یک ریال‌ـ سال سوم، شماره 25‌ـ 3 شنبه 30 تیر 1332 و در گوشه سمت راست نام سردبیر نوشته شده بود: سردبیر: محمد احمدیان/ مقالات وارده مسترد نمی‌شود. این روزنامه به هیچ حزب و جمعیتی وابستگی ندارد. 
با نگاهی به تیترهای آهنگ شمیران، تیترهایی با خط درشت به چشم می‌خورد که خواننده را با رویکرد این روزنامه محلی آشنا می‌کند. بیان مشکلات اهالی شمیران، شعر، مسائل روز و اخبار سیاسی و... تنوع این روزنامه چند صفحه‌ای را نشان می‌دهد. اما سال 1330 که خبری از وسایل ارتباط‌جمعی نبود چگونه درخواست اهالی به گوش حاج میرزا عبدالله می‌رسید؟ مریم کارآور در پاسخ به این سؤال تعامل خوب پدرش با اهالی و محله‌های شمیران را دلیل تنوع روزنامه می‌داند و می‌گوید: «پدر ارتباط خوبی با اهالی محله‌های شمیران داشت. با خودرو کرایسلری که داشت به محله‌ها می‌رفت و از خواسته اهالی باخبر می‌شد. بعد در دفتر روزنامه‌اش که در محله کاشانک بود می‌نشست و با خط خوشی که داشت مطالب را تنظیم می‌کرد. می‌دانست که خط تلفن تا محله نیاوران آمده و نیاز به راه‌اندازی خطوط تلفن برای محله‌ها دیگر هست. یا مطلع می‌شد اهالی چیذر برای رفت‌وآمد به بیمارستان نیاز به اتوبوس دارند. متنی را با این عنوان که خطاب به دولت یا قابل توجه وزارت بهداری تنظیم می‌کرد و به بیان مشکلات و ضرورت راه‌اندازی خط تلفن یا اتوبوس می‌پرداخت. گاهی باخبر می‌شد که در محله‌ای به دلیل تاریک بودن خیابان‌ها، اهالی برای‌ تردد به‌ویژه با تاریک شدن هوا احساس خطر می‌کنند. خطاب به نخست وزیر متنی را تنظیم می‌کرد و دلایل ضرورت تأمین روشنایی در خیابان‌های یک محله را توضیح می‌داد.» 

  • نتیجه پیگیری‌ها

دفتر روزنامه اتاق جمع و جوری بود با وسایلی اندک که یک میز کوچک تحریر، جعبه قلم و دوات، مقداری کاغذ کاهی و یک خشک کن را شامل می‌شد. خاطره دفتر روزنامه آهنگ شمیران در ذهن مریم کارآور به خوبی حک شده است. می‌گوید: «روزنامه حدود 5 سال منتشر می‌شد. زمانی که من به سن نوجوانی رسیدم چند سال از توقف انتشار آهنگ شمیران می‌گذشت اما پدر در همان دفتر آرشیوی از روزنامه‌ها را جمع‌آوری کرده بود. درباره نتیجه‌بخش بودن مطالبی که در آهنگ شمیران منتشر شده بود از پدر و بعدها از مادر شنیده بودم که پدر با پیگیری‌هایی که انجام داد توانست اتوبوسی در محله کاشانک راه‌اندازی کند تا مردم بتوانند با این اتوبوس رفت‌وآمد کنند، به بیمارستان یا مرکز شهر بروند. حل مشکل تاریکی برخی خیابان‌های نیاوران، آسفالت شدن خیابان کاشانک بخشی از پیگیری‌های حاج میرزا عبدالله برای رونق محله بود.»

روزنامه عهد قدیم شمرون

  • آرشیوی که ناپدید شد 

با فوت مادر و اسباب‌کشی از خانه قدیمی فرصت نگهداری آرشیو روزنامه از دست رفت. مریم کارآور از ناپدید شدن آرشیو روزنامه به‌عنوان خاطره‌ای تلخ یاد می‌کند و می‌گوید: «نسخه‌های کاغذی آهنگ شمیران در 3 کارتن جمع شده بود. عکس‌های قدیمی، دستنوشته‌ها، پیگیری‌ها و... وقتی به دلیل فوت ناگهانی مادر مجبور به اسباب‌کشی شدیم متأسفانه این 3 کارتن که آرشیو ارزشمندی از روزنامه‌های آهنگ شمیران در آن جمع شده بود گم شد. فقط توانستم 3 نسخه از روزنامه و جواز راه‌اندازی دفتر روزنامه را از میان وسایل قدیمی پدر پیدا کنم.» شنیده‌های مریم کارآور از پدر و بعدها از مادرش در همین مطالب خلاصه می‌شود. تلاش او برای یافتن نسخه‌های بیشتر و نام و نشانی از محمود احمدیان، سردبیر روزنامه به نتیجه نرسیده ولی همچنان امیدوار است که بتواند ردی از سردبیر روزنامه‌ای که 69 سال پیش منتشر می‌شده است پیدا کند.

  • قابل توجه شهرداری تجریش

«‌اهالی چیذر تقاضا دارند که 2نفر رفتگر در محل باشد. کوچه‌ها پر از گرد و خاک و آلودگی بی‌شماری دارد که یکی از آنها سرایت میکروب سل است. مستدعی است با این تقاضا موافقت شود زیرا (با) نبودن رفتگر جان مردم در خطر است. آهنگ شمیران توجه مقامات مسئول را به خواسته‌های مشروع اهالی چیذر جلب می‌کند.» این بخشی از صفحه دوم آهنگ شمیران است؛ صفحه‌ای که به قدردانی و تشکر، درج آگهی و پیام‌های اهالی محله‌های شمیران اختصاص داشته است. در صفحه دوم تیترهای قدردانی و تشکر از کلانتری نیاوران، قابل توجه شهـــرداری تجریش، با ما مکاتبه کنید، خواسته‌های قلهک و... به چشم می‌خورد و تیتر جالبی هم با عنوان «‌معذرت و خداحافظی‌» دیده می‌شود که در متن آن نوشته‌ای از طرف محمود عرفاتی، دهبان جماران به چشم می‌خورد با این مضمون که «چون اینجانب عازم سفر بودم و نتوانستم از رفقا خداحافظی نمایم لذا بدینوسیله ازعموم اقوام و رفقا معذرت می‌خواهم.»

  • خدمات ارزنده برای محله

«میرزا عبدالله کارآور» سال 1372 در 92سالگی به رحمت خدا رفت. بافت محله دستخوش تغییر شده و خانه‌های قدیمی جای خود را به آپارتمان‌ها و برج‌های نوساز داده است. اما شاید هنوز در خاطره اهالی قدیمی کاشانک شنیده‌هایی از پدرانشان به جا مانده باشد که روزگاری در گود زورخانه حاج عبدالله ورزش می‌کرده‌اند و در قهوه‌خانه غروب چای می‌نوشیده‌اند. قهوه‌خانه و زورخانه در اطراف فروشگاه شهروند کنونی دایر بود اما اکنون اثری از آنها به جا نمانده است.

توکل به خدا

شنبه 11 مرداد 1399  4:36 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها