شعر باد و پیراهن
آقای باد که اومد خونه پر از صدا شد از روی بند خونه پیراهنم جدا شد باد و پیراهن من بالای بالا رفتند من توی خونه بودم اون ها از این جا رفتند پیراهن منو، باد با های و هوی و هو برد شاید که دختری داشت آن را برای او برد
آقای باد که اومد خونه پر از صدا شد
از روی بند خونه پیراهنم جدا شد
باد و پیراهن من بالای بالا رفتند
من توی خونه بودم اون ها از این جا رفتند
پیراهن منو، باد با های و هوی و هو برد
شاید که دختری داشت آن را برای او برد
اصفهان نگین فیروزه ای جهان