ام فضل دختر مأمون
ام فضل دختر مأمون عباسی است که به عقد محمد تقی درآمدهاست.
ازدواج با محمد تقی
پس از آنکه علی بن موسی الرضا، ولایتعهدی مأمون عباسی را پذیرفت، مأمون به شکرانه این پذیرش، خواهرش ام حبیب را به عقد علی بن موسی و دخترش ام فضل را به عقد فرزند علی بن موسی، محمد تقی درآوردهاست. برخی منابع سال این ازدواج را در سال ۲۰۲ و برخی ۲۰۱ ه.ق گزارش کردهاند.[۱][۲][۳][۴] محمدتقی در زمان این عقد ازدواج، در جلسه مأمون حضور نداشت و سن او ۶ سال گزارش شدهبود. در دلیل این ازدواج آوردهاند که مأمون قصد داشت تا با این ازدواج، پیوند خویشاوندی خود را با علی بن موسی الرضا مستحکم تر نماید.[۵] در اعیان الشیعه آمده است که این ازدواج، تنها به معنای نامزدی بین محمد تقی و ام فضل بودهاست.[۴]
منابع دیگری هستند که ازدواج محمد تقی با ام فضل را پس از ماجرای ولایتعدی و حتی پس از کشته شدن علی بن موسی الرضا دانسته اند. بر اساس گزارشاتی، پس از قتل علی بن موسی الرضا در خراسان؛ مأمون در بغداد و برای کاهش التهابات ناشی از کشته شدن علی بن موسی، فرزندش محمد تقی را به بغداد فراخواند. محمد تقی نیز از مدینه به بغداد آمد و مردم،حتی شخص مأمون به استقبالش آمدند. مأمون تصمیم گرفت تا دخترش ام فضل را به عقد محمد تقی درآورد. این اقدام او موجب اعتراضاتی از جانب عباسیان نسبت به او شد. این اعتراضات را مدرسی، اینگونه تشریح میکند[۶]:
عبّاسیان به خاطر این عمل، مأمون را شدیداً مورد اعتراض قرار دادند. زیرا میترسیدند خلافت به دست فرزندان فاطمه افتد. از این رو خویشان نزد مأمون رفته اظهار داشتند: تو را به خدا سوگند میدهیم که از دادن دخترت به امام جواد علیه السلام خودداری کنی زیرا، بیم آن داریم که سلطنتی که خداوند عزّ و جل ما را مالک آن گردانیده، از دست برود و جامهای را که خداوند بر ما پوشانیده از تن ما بیرون آید و تو خود بر آنچه که در گذشته تا کنون میان ما و این قوم روی داده، آگاهی. ما از کاری که تو با امام رضا انجام دادی (اشاره به ولایت عهدی آنحضرت) همواره بیمناک بودیم امّا خداوند ما را در آن مهم یاری فرمود. پس تو را به خدا ما را به اندوه و اندیشهای که از ما دور شد، مجدداً وارد مگردان.
با این وجود اعتراضات همچنان ادامه داشت و به عدم فضل و صغر سن محمد تقی خردهها گرفته شد که مأمون به فضل محمد تقی اشاره داشته و او را صاحب علم و فضل دانسته است.با این حال، جلسه گفتگویی بین محمد تقی و یحیی بن اکثم پیش آمد که منجر گردید، همگان به فضل و علم محمد تقی باور پیدا کنند.[۶] در این زمینه سرودهاند[۷]:
وقد روى الصدوق في العيون |
|
رواية جاءت عن المأمون |
من أنه قد زوج الأماما |
|
ام حبيب اخته احتراماً |
وثم سمى للجواد ابنته |
|
لكي يمد للرضا لحمته |
ام فضل دختر مأمون
برای دیگر کاربردها ام الفضل (ابهامزدایی) را ببینید.
ام الفضل دختر مأمون، (زنده در ۲۲۰ق)از همسران امام جواد(ع) که در برخی منابع به عنوان قاتل آن حضرت معرفی شده است. به گفتۀ این منابع، او با تحریک جعفر بن مأمون، امام را مسموم کرد.
- ۱ ازدواج با امام جواد(ع)
- ۲ شهادت امام جواد(ع)
- ۳ جستارهای وابسته
- ۴ پانویس
- ۵ منابع
ازدواج با امام جواد(ع)
ام الفضل، دختر مأمون و همسر امام جواد(ع) بود. مأمون از خلفای بنیعباس و معاصر با امام رضا(ع) بود.[۱]
مأمون در سال ۲۰۲ق.[۲] و در زمان حیات امام رضا(ع)[۳] ام فضل را به عقد امام جواد(ع) درآورد. برخی گفتهاند که هنگام اقامت امام رضا(ع) در خراسان، امام جواد یک بار برای دیدار وی به این منطقه سفر کرد[۴] و در همین دیدار بود که مأمون دختر خود را به عقد امام درآورد. اما مسعودی، زمان این ازدواج را پس از شهادت امام رضا(ع) دانسته است.[۵]
به گفتۀ شیخ مفید مأمون شیفتۀ اخلاق، علم و ادب محمد بن علی(ع) شده بود. از این رو این ازدواج بنا بر درخواست او صورت گرفت.[۶] امام(ع) مهریهای معادل مهریه حضرت زهرا(س)(۵۰۰ درهم) تعیین کرد.[۷] این ازدواج از ترس اینکه مبادا خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود، اعتراض برخی اطرافیان مأمون را در پی داشت.[۸]
امام جواد(ع) از ام الفضل، صاحب فرزندی نشد.[۹]
شهادت امام جواد(ع)
به گفتۀ مسعودی، معتصم و جعفر بن مأمون (برادر ام الفضل) دائماً در اندیشه کشتن امام جواد(ع) بودند. سرانجام هنگامی که امام از مدینه به بغداد نزد معتصم آمد، با تحریک جعفر، ام الفضل سمی در انگور نهاد و امام با خوردن آن به شهادت رسید.[۱۰] درباره چگونگی مسمومیت امام جواد(ع) به دستام الفضل سخنان دیگری نیز گفته شده است.[۱۱] شیخ مفید گفته است: «هرچند عدهای گفتهاند که امام جواد(ع) با سم درگذشته است؛ اما این مطلب برای من ثابت نشده است که بتوانم بدان شهادت دهم.»[۱۲] برخی منابع شهادت امام جواد را بر اثر سخنچینی قاضی بغداد، نزد معتصم دانستهاند. معتصم توسط منشی یکی از وزیرانش امام را مسموم کرد و به شهادت رساند.[۱۳]
ام الفضل پس از مسموم کردن امام جواد(ع) پشیمان شد و گریه میکرد ولی امام او را نفرین کرد.[۱۴] معتصم پس از شهادت امام جواد(ع)، ام الفضل را به قصر خود برد[۱۵] اما طولی نکشید که به مرض سختی مبتلا گردید و بر اثر همان از دنیا رفت.[۱۶]
جستارهای وابسته
- جعده دختر اشعث
- سمانه مغربیه
پانویس
- ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۴۹.
-
- طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۶۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۶۹.
-
- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۶۹.
-
- ابن فندق، تاریخ بیهق، ص۴۶.
-
- مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.
-
- مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
-
- مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۵.
-
- مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
-
- ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۸۰؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۷.
-
- مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۲۷.
-
- ابن شهر آشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۸۱.
-
- مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
-
- عیاشی، التفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۲۰.
-
- مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۷.
-
- اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۴۵.
-
- ابن شهر آشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۸۱.
ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۴۹.
طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۶۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۶۹.
ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۲۶۹.
ابن فندق، تاریخ بیهق، ص۴۶.
مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۵.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۸۰؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۷.
مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۲۷.
ابن شهر آشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۸۱.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
عیاشی، التفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۲۰.
مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۷.
اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۴۵.
ابن شهر آشوب، المناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۸۱.