0

داستانک

 
maryam35444
maryam35444
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1397 
تعداد پست ها : 755
محل سکونت : خراسان شمالی

داستانک

مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید .
 دختر کوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟
پدر گفت سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور.
دختر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند.
پدر گفت امتحان کن دخترم.
دختر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و رفت بطرف دریا وامتحان کرد سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند. پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد .
پدرش گفت دوباره امتحان کن دخترکم .
دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد .برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت که غیر ممکن است.
پس پدر به او گفت: سبد قبلا چطور بود؟
اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت: بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک و تمیز شده است.
 پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد.
پس دنیا و کارهای آن قلبت را از کثافتها پر میکند،
خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند،
حتی اگر معنی آنرا ندانی.

خواندن قرآن یکی از شیوه های قوی پاکسازی احساس منفی و درونی است، با خواندن قران  پاکی آن به زندگی ما برکت ، نعمت ، سلامتی و آرامش فراوان میدهد.

چهارشنبه 25 تیر 1399  10:43 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها