آذربایجان در منتهی الیه شمال غربی ایران قرار ددارد و ازمهم ترین و معروف ترین مناطق ایران به شمار می آید . این استان از شمال با جمهوری آدربایجان و از مغرب با ترکیه همسایه است .موسیقی سنتی آذربایجان بازتاب مهم ترین وجوه و جوانب زندگی مردم است . در فولک لور موزیکال آذربایجان احوال و روحیات مردم گذشته ی این دیار با لطافت بسیار ترنم می شود . غم ، شادی ، هجران ، وصال موفقیت ها ، شکست ها ، قهرمانی ها همه و همه دراین گنجینه ی موزیکال متجلی می شود . شیوه ی بدیهه خوانی ، روش نواختن ، اجرا ، آراستگی های ملودیک و هماهنگی ، اسلوب خاص ، پختگی و مطلوب بودن صداها از ویژگی های جدایی ناپذیر موسیقی این مرز و بوم است .
برخی پژوهش گران موسیقی آذربایجان را به پنج بخش عمده ی زیر تقسیم می کنند :
۱.عاشق ها (عاشیقلار)
۲-ترانه های ملی و مقام ها ( خلق ماهینلاری و موغاملاری )
۳- موسیقی عزا و مذهبی ( تعزیه موسیقی سی )
۴- موسیقی کار و تلاش روزانه (امک ماهینلاری )
۵-موسیقی عروسی و رقص های مربوط ( توی دویون موسیقی سی )
موسیقی آذربایجان مانند بیش تر مناطق ایران از دو بخش کلی تشکیل می شود : موسیقی با متر آزاد و موسیقی با متر معین .
موسیقی با متر آزاد شامل مجموعه نعماتی است که با آواز انسانی یا ساز و یا تواما با ساز و آواز اجرا شود . این موسیقی از قید ریتم و وزن معین فارغ است و هدف آن بیان اشعاری است که با کمک موسیقی ، مفاهیم خاصی را القا کند . به این نوع موسیقی که تابع وزن و متر معینی نیست اصطلاحا در آذربایجان ماقام گفته می شود .این مقام ها را موسیقی دانان محلی ، عاشیق ها ، اجرا می کنند . در واقع عاشیق ها بازگو کنندگان و مفسران آهنگین افسانه ها ، حکایات ، حوادث ، ماجراهای تاریخی ، باورها ، اعتقادات ، و ارزش هایی هستند که زمینه های آنها در بین مردم وجود دارد . هر یک از مقامهای موسیقی آدربایجان عنوانی دارد که معمولا برگرفته از حکایت ، افسانه ، حماسه ، و یا موضوعی است که به صورت شعر در آمده و تحت عنوان مقامی با همان نام شهرت یافته است .معمول ترین ساز موسیقی مقامی در آذربایجان همان ساز عاشیق هاست که چگور و قوپوز هم خوانده می شود .
گفتنی است که مردم آذربایجان بر اساس شکل و حالت دستگاههای موسیقی سنتی ایران نیز اشعار آذری می خوانند . هفت دستگاه موسیقی سنتی و بیش تر
گوشه های آن در بین خوانندگان و نوازندگان آذری شناخته شده است . خواننده ای همچون اقبال آذر و نوازنده ای همچون بیگجه خانی شاهد این مدعا هستند .
معروف ترین شعرهایی که عاشیق ها می خوانند به قرار زیر است :
قوشما : نوعی شعر همراه با موسیقی است که از سه تا هفت بند تشکیل می شود .
بایاتی : عبارت است از چها مصراع شعر که هر مصراع از هفت هجا ترکیب یافته است .
تجنیس : اشعاری هستند که از سه تا هفت بند تشکیل می شوند و عمده ترین ویژگی آنها به کار بردن صنعت جناس است .
موسیقی با متر معین شامل تمام نغمه های آذربایجانی است که حرکت و تقطیع مشخص دارند . در این نوع موسیقی وزن و ریتم مشخص دارد . موسیقی آذری با متر معین را می توان به دو دسته تقسیم کرد :
الف : نعمه های ریتمیک با کلام
ب : نعمه های ریتمیک بی کلام
ترانه های آذری با ریتم معین ، همراه اشعار زیبا و دل انگیزی که دارند معمولا بیان کننده ی مفاهیم عاطفی و مضامین احساسی اند . اشعار این ترانه ها بیشتر ساده موثر و به یاد ماندنی اند و ملودی همراهی کننده ی آن آهنگی زیبا و دل انگیز و پرجلوه دارد . ترانه های آذری را می توان عناوین توصیفی ، حماسی ، ملی و مذهبی تقسیم بندی کرد . برخی از مقام های ریتمیک و بسیار مشهوری که عاشیق ها می خوانند عبارتند از :
سیمای شمس ، منصوریه ، آرازباری ، اوشاری ، مانه ای ، حیرانی ، شکسته قره باغ ، شکسته مقطع ، و شکسته شیروان .
شکل دیگری ز موسیقی آذربایجان با متر معین موسیقی رقص یا رنگ های آذربایجانی است که تحرک و شور آفرینی آنها مثال زدنی است .
رقص در آذربایجان مانند بیشتر نواحی ایران نوعی تمرین بدنی و آمادگی و ورزیدگی در حرکات است . رقصنده ی آذری گویی با حرکات خود برای نبردی سریع آماده می شود . معمولا ساز ضربی همراهی کننده در اجرای رنگ ها به دست عاشیق ها ، دایره و در همراهی با ارکستر ، نقاره است .
سازهای آذربایجان
عاشیق لر سازی ساز عاشیق ها یا چگور یا قوپوز از شناخته ترین سازهای آذری است . این ساز که نوعی تنبور است ، از قدیمی ترین سازهای معمول در ایران به شمار می رود و صرفا عاشیق ها آن را می نوازند .
تار نوع خاصی از تار است که کاسه ی آن از تار سنتی کوچک تر است . تار آذری برخلاف تار سنتی که روی زانو قرار می گیرد ، بر روی سینه نواخته می شود . تار آذری سابقه و قدمت بیش تری از تار سنتی دارد . از آنجا که تا قبل از صفویه سازی با شکل و نام تار کنونی در ایران معمول نبوده ، احتمال دارد تار سنتی ایران اقتباسی از تار معمول در آذربایجان باشد .
کمان چه از سازهای متداول و شناخته شده در آذربایجان است و دربیان حالات موسیقی آن سامان نقش عمده ای دارد . کمان چه های آذری نسبتا بزرگ اند و کاسه ای بسته دارند . کمان چه آذری مانند کمان چه ی معمول در موسیقی سنتی دارای چهار سیم است .
بالابان از سازهای بادی معمول در آذربایجان است . این ساز با صدای گرم و دل نشین خود و با کیفیتی نسبتا بم عمدتا همزاه ساز عاشیق ها شنیده می شود .
قره نی ( کلارینت ) به علت قرار گرفتن آذربایجان بر سر راه اروپا به ایران و نیز ارتباط مهاجران آذری با اروپا و تشابه صدای این ساز با بالابان کلارینت بین نوازندگان موسیقی آدربایجان پذیرفته شد و مقبولیت یافت . رنگ سیاه کلارینت و صدای نی مانند آن در زبان آذری معادلی مناسب یافت و از مجموع قره به معنای سیاه و نی ، نام جدید قره نی پدید آمد .
گارمون ( آکاردئون ) از سازهای اروپایی است که بیشت ر در اروپای شرقی معمول است . این سازها به علت امکان اجرای نعمات آذری و بیان مناسب موسیقی آن سامان به فراوانی در ارکسترهای آذربایجان به گار رفته اند . تاجایی که گارمون را اغلب به مثابه ی سازی کاملا آذربایجانی می شناسند .
ناقاره ( نقاره ) از سازهای ضربی معمول در موسیقی آذربایجان است . این ساز استوانه ای است که در دو طرف آن پوست کشیده شده و پوست ها به وسیله طناب هایی محم می شوند . طناب ها در واقع وسیله ی کوک و زیر و بم کردن صدای نقاره اند .
قاوال ( گاوال یا دایره ) متداول ترین ساز ضربی در آذربایجان است. کم تر خانه ای در آذربایجان است که در آن دایره نباشد .
دهل و سورنا دو ساز معمول و شناخته شده در بین عشایر و روستاییان آذربایجان است . متداول ترین مراسم مردم روستا نشین با صدای دهل و سورنا کامی می شود .
دهل و سورنا به علت صدای پرقدرت خود در دشت ها و کوهها کاربرد فراوان دارند و عامل معمی در خبر رسانی به حساب می آیند . ضربه های پر طنین دهل و نواهای نافذ سورنا بهترین وسیله ی پیام رسانی و شکل گیری احساس مشترک در مردم روستایی است .