0

داستان امام رضا

 
lornnima
lornnima
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1399 
تعداد پست ها : 55
محل سکونت : خراسان رضوی

داستان امام رضا

زندگانی حضرت امام رضا علیه السلام پر است از لحظاتی نورانی و شگفت انگیز که دل شیفتگان را می برد. بعد در جعبه را باز کرد و چند رشته مو از آن بیرون آورد و گفت: «این هفت رشته مو از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله است. حضرت رضا علیه السلام دست بردند و چهار رشته مو از هفت رشته را جدا کردند و فرمود: «فقط این چهار رشته، از موهای پیامبر است». راوی: سلیمان (یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام ) راوی: یکی از نزدیکان امام رضا علیه السلام امام رضا علیه السلام فرمودند: «خوش آمدی!» آن روز صبح به همراه امام رضا علیه السلام از مدینه خارج شدیم. با کلام امام رضا علیه السلام ناخودآگاه دستم را به طرف ظرف شربت درازکردم. هنوز حرفم تمام نشده بود که حضرت رضا علیه السلام اشاره ای کردند و گفتند: «به خدا قسم! با شرمندگی به امام رضا علیه السلام نگاه کردم و گفتم: «آقا!... راوی: موفّق (یکی از خادمان امام علیه السلام ) آن سفر، آخرین سفری بود که همراه با امام رضا علیه السلام به زیارت خانه خدا می رفتیم. به زحمت امام رضا علیه السلام را پیدا کردم و هر چه پیش آمده بود، گفتم. به خاطر مسافرت و این که قرار بود امام به جای مأمون در آینده خلیفه شود، به ایشان تبریک گفتم، امّا با دیدن اشک امام، دلم گرفت. به طرف صریا حرکت کردم تا امام رضا علیه السلام را ببینم.

یک شنبه 22 تیر 1399  3:22 PM
تشکرات از این پست
khaliln
maryam35444
maryam35444
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1397 
تعداد پست ها : 755
محل سکونت : خراسان شمالی
دوشنبه 23 تیر 1399  7:29 AM
تشکرات از این پست
khaliln
khaliln
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 1598
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:داستان امام رضا

دلمان برای زیارت حضوری بسیار تنگ گشته است خدای تعالی کرونا را ریشه کن فرمایند تا اینکه همه به دیدار اماممان برویم.

دوشنبه 23 تیر 1399  5:17 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها