پاسخ به:مشاعره صائمین - 3
میخواست بهانه اي که پر نور شویم از هرچه بدی و غیر او دور شویم یک ماه پر از فرصت برگشتن داد یک عید فرستاد که مغفور شویم
من لايق مهمانى ات اى يار نبودم
من قابل الطاف تو اى يار نبودم
بودم به حضور تو و انگار نبودم
در محضر تو بودم و انگار نبودم
مـــاه تــحکــیــم آشنـــایــــى هـــا . . . مــاه تعــطیل قــهر و حرمان است مـــاه شـــب زنــده دارى عـشــاق . . . مــاه بــیــدار بــاش وجــدان است
تا كه نبخشى ام من از اين جا نمى روم
اين گريه برگ سبز پشيمانى من است
دارد بساط سفره ى تو جمع مى شود
غم مى خورم كه آخر مهمانى من است
محمد حسين بيات لو
تن خسته، پا شکسته، درها تمام بسته
جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی
عمری گناه کردم، دل را سیاه کردم
من اشتباه کردم، یا رب چه اشتباهی
غلامرضا سازگار
یک ماه بهشت بر زمین حاکم شد یک ماه ز عصیان دلمان نادم شد یا رب نکند دوباره مهجور شویم یک مژده بده که وصلمان دائم شد
دوستت دارد خدا،گر تو خدا را دوست دارى
صرف كن اوقات خود در روزه و شب زنده دارى
یک ماه صدا کرد که زیبا باشیم در هر سحر و شبی چو مولا باشیم ماه رمضان ماه مهارت ورزی ست باشد که همیشه مثل حالا باشیم
مومنان گرد هم آیند به انجام نماز
موسم خنده وگفتار وشنید آمده است
فرج حجت حق عیدی احسن باشد
العجل بر لب ما ذکر اکید آمده است
شاعر : اسماعیل تقوایی
تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است میهمانی شد به پایان و نگارم رفته است
با گل این باغ تازه انس پیدا کرده ام گرم گل بودم که دیدم گل گزارم رفته است
تبریک گوبر مومنان عیدی زحق خواه
عالم زعید فطر بهتر را ندیدست
عیدی مـا امر ظهور ان مراد اسـت
این بهترین عیدی برای هر مرید اسـت
شاعر: اسماعیل تقوایی
تا هلال ماه شوال از افق شد آشکار ساقی از راه وفا، کام دل ناکام داد خلعتی از تار و پود نور بر اندام جان حضرت جانان ز لطف بیکران انعام داد
دو شادی روزه داران را فرستند
ز لطف حضرت سبحانت ای ماه
یکی هنگام افطار اندر این دار
دگر در جنت رضوانت ای ماه
همه رفتند ،گدا باز گدا مانده هنوز
شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز
دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از این زود نخوابیم ،دعا مانده هنوز
لطیفیان
زخوان رحمت او شد هماره برخوردار
به روزی نه سزاوار خویش لب نگشود
ز عمر خویش غنیمت شمرد فرصت را
نشست هر دم با میزبان به گفت و شنود