پاسخ به:مشاعره صائمین - 3
در موقع افطار ملایک گویند تبریک به روزه دار، از پیروجوان
ای بنده مده فرصت این ماه زدست راضی تو نما زخود خدای رحمان
نامى كه شد زينت افلاك على ست
سرى كه نهفته در دل پاك على ست
نازل چو شود ابوترابش خوانند
باباى هر آن كس كه شود خاك على ست
مصطفى نظرى طهرانى
تو خانه به خانه، با ستم می جنگی بی عذر و بهانه، با ستم می جنگی در دست تو سنگ و در گلویت آواز با سنگ و ترانه، با ستم می جنگی
يك ماه صدا كرد كه زيبا باشيم
در هر سحر و شبى چو مولا باشيم
ماه رمضان ماه مهارت ورزى ست
باشد كه هميشه مثل حالا باشيم
ما که لبریز غم و غصه و آهیم هنوز رمضان آمده و غرق گناهیم هنوز
رانده از عالم و آدم شده ایم آقا جان بی کس و خسته و بی پشت و پناهیم هنوز
زآینۀ دل گرفت ماه خداوند، زنگ
سلسلۀ زلف وصل، بود سحرها به چنگ
عبد خدا بود و صلح، دیو هوی بود و جنگ
یافت ز خون علی صورت این ماه، رنگ
گــــــرم گــنــاه بــــــودهام و دیـــــر آمــــدم
عـــصــیـــان دلــیـل غیبت طولانی من است
تـا کـه نـبــخــشیام من از این جا نمیروم
ایـــن گــریــه برگ سبز پشیمانی من است
محمد حسین بیات لو
تا آتشِ جوعِ رمضان چهره برافروخت
از نامهی اعمال سیاهی چو دخان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
صائب تبریزی
تویی قاری قرآن یا که قرآن قاری حیدر
برانگیزد قرائت های تو هوی هوی قرآن را
روز قدس -حمید سیزواری
ای قلم، ای دست، ای شعر، ای زبان پردهگير از چهره صهيون و صليب داستان غربت انسان سراي در هجوم تيغ و تزوير فريب
بعد چندی لب فرو بستن ز اکل و شرب،دوست
سفره ای گسترد از احسان و بار عام داد
تا هلال ماه شوال از افق شد آشکار
ساقی از راه وفا،کام دل ناکام داد
برای کودکان مظلوم فلسطین
دستهای کوچکت شکل پرستوها شده دامنت غرقِ اقاقی،غرقِ شببوها شده بین این مردابهای خالی از آبی هنوز سرزمین چشمهایت برکۀ قوها شده
علی اکبر لطیفیان
همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز
دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز
ز خوان رحمت او شد هماره برخوردار
به روزی نه سزاوار خویش لب نگشود
ز عمر خویش غنیمت شمرد فرصت را
نشست هر دم با میزبان به گفت و شنود
در گوشه گوشههای زمین، رقص کرکس است این شهر زیر فاجعه، بیت المقدس است زیتونهای یائسه را باد چیده است طوفان به عمق باغچهها هم رسیده است