پاسخ به:مشاعره صائمین - 3
نظـــرى ســوى دردمنــدان کــــن
اى کــه نــامـت شفا و درمان است
در چــنین مه که انس و جان یارب
بر سر سفــره تــو مــهــمـان است
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
تو دست یخ زده ام را گرفتی و انگار
به نامه ی عملم اصلا اشتباهی نیست
دوباره بر سر سفره نشاندیم امسال
اگر چه بنده ی تو عبد دل بخواهی نیست
تو برتری که سوزی، در آتش جحیمم
من کمترم که گویم، از آتشم رهانی
یاعلی ای عشق حق در جوهرت
سرفرازان جهان خاک درت
باز دل میل توسّل می کند
یاد تـو در باغ جان گُل می کند
در شگفتم ز کرامات و خطاپوشی او
من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا
دست از دامن این پیک مبارک نکشم
که به مهمانی آن دوست ندا کرد مرا
امشب طلب عشق زِدلدار کنیم
شیطان رجیم را سر دار کنیم
امر فرجش اگر مهیا باشد
این ماه کنار یار افطار کنیم(انشاالله)
من که پابند هوس ها و گناهم چه کنم؟
نفس سوخته ای در ته چاهم چه کنم؟
خبر آمد که کریم آمد و در وا شده است
درد عصیان مرا خویش مداوا شده است
امیر عظیمی
تو كه هر ماه رمضان دلم رو مجنون ميكني با يک عالم گناه باز من و مهمان ميكني
یا رب به حریم رمضان آمده ایم
گویی ز زمین ، به آسمان آمده ایم
بر سفره ی ماه مهربانی و سخا
از روی یقین،دوان دوان آمده ایم
سید مرتضی رضوی
مه غفران رسید خسته دلان
ماه رحمت مه صفا آمد
ماه معراج قاب قوسین است
ماه پرواز تا خدا آمد
دم افطار وقتی سفرهی احسان تو پهن است
لب روزه طمع دارد فقط رزق رضایت را
لبان تشنهی شیعه دمافطار میخواهد
بگیرد در بغل قبر شه کرببلات را
شاعر:امیر عظیمی
اطاعت از خدا از روشنایی است
بر انسان روزه هم امر خدایی است
ولیکن روزه خواری بین مردم
نشان از منتهای بی حیایی است
تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد
خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد
در رحمت به رویت کرده حق باز
به او رو آور و دفع عدو کن
گدای درگه حق شو به عالم
گدایی گر کنی با آبرو کن
نیست در سالی دو عید افزون و از فرخندگی عید باشد مردمان را سی شب این ماه تمام
لذت افطار در دنبال باشد روزه را صبح اگر بندد دری ایزد گشاید وقت شام