بهار بهار، روی شونهی درختا///پرندهها میخونن آروم آروم
خورشید خانوم می تابه و باغ گل///پر شده از شکوفه های بادوم
پر و پر و پر پروانهها توو باغچه؛/// میباره بارون رو زمین چیک و چیک
توو رودخونه مشغول آب بازیان///با شوق و شادی ماهیای کوچیک
بهار همیشه با خودش میاره///محبت و شادی و مهربونی
مامان میگه باید بهار که میشه/// تا میتونی ذکر و دعا بخونی
دعا برای اون کسی که روزی/// تمام سالو میکنه بهاری
یعنی کنار او مث ماهیها///دیگه غمی توی دلت نداری
بَه، چه امام مهربون و خوبی///امامی که دلها رو میکنه شاد
وقتی بهار میاد شبیه مامان///همش میگم الهی آقا بیاد...