بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان مقاله :
نقش فعالیت های پرورشی مدرسه در تربیت اجتماعی دانش آموزان
نویسنده : نسرین ذبیحی ۱
چکیده :
یکی از کارکردهای عمومی آموزشی و پرورشی، اجتماعی کردن کودکان و نوجوانان است و مفاهیم عمده تربیت اجتماعی آن از جمله خود کفایتی، ابراز وجود، استقلا ل، خودپنداری، خود رهبری، رقابت، همکاری، نوع دوستی، هویت جویی، تشخیص طلبی و ده ها مولفه تربیتی دیگر که به نوعی شخصیت اجتماعی کودکان را شکل می دهد در همین دوران آموزشگاهی تحقق می پذیرد.
در مکتب اسلا م، همه افراد در همه زمان ها و اعصار به اجتماعی بودن و اجتماعی شدن فرا خوانده می شوند و روح همیاری در قالب اعمال و احکام دینی مورد تاکید قرار گرفته است و ما باید کودکان را آن گونه که مکتب به ما سفارش کرده است پرورش دهیم.
خانواده اولین و مهمترین عامل جامعه پذیری فرد محسوب می شود و مدرسه دومین نهادی است که این مهم را بر عهده می گیرد.
البته مفهوم تربیت اجتماعی از قلمرو نهادهای رسمی مثل خانواده و مدرسه فراتر می رود و مطبوعات، رادیو و تلویزیون و تجارب شخصی را نیز شامل می شود و میدان گسترده تری می یابد.
فعالیتهای پرورشی و تربیتی فراتر از برگزاری یک سری مسابقات و راه اندازی گروه سرود و تأتر و یا حتی برگزاری نماز جماعت و مراسم صبحگاه می باشد. این نگاه که پرورشی و تربیتی را در امور فوق خالصانه نمائیم یک نگاه بسیار ناچیز به برنامه های پرورشی می باشد. فعالیتها و برنامه های تربیتی و پرورشی باید در متن همه ی برنامه های درسی باشد و محدود به یک یا چند عنوان خاص نباشد.
هر چند که برنامه هایی از قبیل برگزاری نماز جماعت، اجرای مراسم صبحگاه و اجرای مسابقات نیز جزء برنامه های پرورشی می باشد اما باید توجه داشت که تمامی برنامه ها، فعالیت ، رفتارها، گفتارها، روابط های دو طرفه بین معلم و دانش آموز یا بین دانش آموز و مدیر و یا بین معاون و دانش آموز و ... و حتی شیوه ی آموزش معلم، عدم توانایی در یادگیری یک یا چند درس توسط دانش آموز ، مشکلات روحی و روانی و جسمی دانش آموز، نحوه ی برخورد همه ی عوامل حتی سرایدار مدرسه با دانش آموزان و نحوه ی گفتگوی عوامل مدرسه (مدیر، معاونین، معلمین و مربیان و...) نحوه پوشش عوامل مدرسه و اعمال و رفتار آنها همه و همه برنامه های پرورشی است که باید مورد توجه قرار گیرد. از طرفی متولی این برنامه ها فقط نمی تواند حوزه ی پرورشی باشد بلکه مشارکت همه ی عوامل مؤثر بر تربیت دانش آموز در مدرسه را می طلبد، تا آنجا که وظیفه اصلی معلم اول تربیت است بعد آموزش.
کلید وازه : فعالیت ، پرورشی ، تربیت ، مدرسه ، دانش آموزان
نسرین ذبیحی ۱
nasrinzabihi1400@gmail.com
کارشناس روانشناسی
آموزش و پرورش دیلم
مقدمه :
آنچه مسلم مي باشد اين است كه زندگي انسانها در كنار يكديگر بدون تعامل و سازگاري مشكل آفرين خواهد بود.لذا جريان تربيت در پي آن است كه انسانها را با هر آنچه كه مايه يك حيات خوب و مناسب توأم با ثبات مي باشد آشنا گرداند و انسان ها را در مسير رشد و ارتقا قرار دهد كه در ژرتو آن بتوانند به حيات موثر خويش ادامه دهند.در گذشته اين كار به عهده نهاد خانواده بود و ساير نهادها نقش چنداني در اين خصوص ايفا نمي كردند.بر اثر دگرگوني هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و حتي سياسي كه در جوامع بشري ايجاد گرديد نقش و بافت خانواده تغير گرديد و از آن به بعد بخش عظيمي از اين وظيفه [ تربيت نسلها ] بر عهده نهاد آموزش و پرورش قرار گرفت.آموزش و پرورش نيز جهت انجام آن در قالب برنامه درسي و محتواي كتب درسي سعي در تحقق اهداف خويش برآمد.اما به زودي متوجه گرديد كه اين بعدبه تنهايي قادر به تحقق بخشيدن به هدفهاي عالي انساني كه مورد نظر تربيت مي باشد نخواهد بود بر اين اساس مي باشد كه فعاليت هاي تربيتي – اجتماعي و فوق برنامه در كنار جريان رسمي آموزش و پرورش جايگاه خويش را باز مي نمايد به همين خاطر بوده است كه در دانشگاه ها براي برخي رشته هاي مرتبط با فعاليتهاي امورتربيتي دروسي جهت آشنايي آنان مورد نظر گرفته شده است.
روش پژوهش :
مقاله حاضر براساس روش های کیفی تحقیق وتدوین گردیده است،نحوه پژوهش وگردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای واسنادی (کتاب مقاله مجله علمی داخلی وخارجی) براساس نظرات وتجارب کارشناسی روانشناسی وشیوه های علمی وعملی مرتبط با موضوع نگارش شده است.
بیان مسئله :
در مکتب اسلا م، همه افراد در همه زمان ها و اعصار به اجتماعي بودن و اجتماعي شدن فرا خوانده مي شوند و روح همياري در قالب اعمال و احکام ديني مورد تاکيد قرار گرفته است و ما بايد کودکان را آن گونه که مکتب به ما سفارش کرده است پرورش دهيم.
خانواده اولين و مهمترين عامل جامعه پذيري فرد محسوب مي شود و مدرسه دومين نهادي است که اين مهم را بر عهده مي گيرد.
البته مفهوم تربيت اجتماعي از قلمرو نهادهاي رسمي مثل خانواده و مدرسه فراتر مي رود و مطبوعات، راديو و تلويزيون و تجارب شخصي را نيز شامل مي شود و ميدان گسترده تري مي يابد.
يک واقعيت رواني و تربيتي اين است که انسان ها، چه به صورت فردي و چه به صورت جمعي، با داشتن آرمان هاي عالي و اهداف بزرگي که از محدوده مسايل عادي و روزمره فراتر رود و در سايه ميل و کششي دروني به سوي کمال، همه نيروهاي خود را به کار مي اندازد و از همه امکانات خويش استفاده مي کنند.
ولي زماني که در جامعه اي آرمان هاي بزرگ به برآوردن حوايج روزمره تبديل مي شود، نوعي انحطاط و سير قهقرايي در جامعه آشکار مي شود و شايد براي جلوگيري از همين انحطاط اجتماعي است که در جوامع مذهبي، هميشه رسيدن به کمال به صورت نيروي محرک و انگيزه فطري اعمال و رفتار انسان ها و به سوي هدفي متعال مورد اعتناست.
در اين گونه جوامع، هميشه دو نمونه و سرمشق زنده تربيتي رفتار کودکان و نوجوانان و عامه مردم را، که معمولا صورت پذير و مقلد هستند، شکل و جهت مي دادند. يکي از اين سرمشق ها، انسان هاي کامل معنوي بودند که به گفته مولوي از هستي يا ذات هستي بهره گرفته بودند و ديگري قهرمانان ملي ميهني که اينان نيز معمولا از صفاتي مانند جوانمردي، فداکاري، شجاعت و گذشت به حد کمال بهره داشتند و از آن جا که معنويت و کمال و فضايل و صفات انساني تمام شدني و محدود نيست، اين سير کمال طلبي و قهرمان دوستي انسان ها در جهت مطلوب مي افتد و در تربيت اجتماعي آنها نقش اساسي مي گيرد.
تربيت اجتماعي و توسعه فرهنگي و اجتماعي
براي اين که تعليم و تربيت از چارچوب محدود مدرسه خارج شود و کارکرد اجتماعي آن در پهنه توسعه اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه روشن شود، بايد تربيت اجتماعي سرلوحه روش ها و آموزش و پرورش قرار گيرد.
دانشآموزان بايد با محيط خود سازگار گردند و چنين تحولي مستلزم اتخاذ روش هاي تربيتي و تغيير در محتويات برنامه هاي آموزش و پرورش است.
مدرسه به تنهايي يکي از وسايل تربيت فرد است و کار آن بايد با تاثير عوامل اجتماعي و نهادهاي مرتبط با اجتماعي شدن فرد (خانواده، گروه، رسانه ها و...) تکميل شود.
ضمن تعليم کودکان در مدارس، بايد اشکال ديگر آموزش مانند مبارزه با بي سوادي، ترويج کشاورزي، شرکت در تعاوني ها، آشنايي با تکنولوژي و علوم و فنون جديد و... نيز وجود داشته باشند تا از اين طريق، زمينه هاي تربيت اجتماعي از تمام جهات گسترش يابد.
هدف هاي رواني و اجتماعي تربيت اجتماعي
1- تقويت وجدان کاري و گسترش و عمق نظم پذيري اجتماعي در تمام پهنه هاي زندگي.
2- تقويت مهارت هاي اجتماعي در قدرت سازگاري با ديگران.
3- تقويت روح همکاري، همدلي، نوع دوستي، گذشت، فداکاري و همزيستي.
4- ايجاد حسن احترام به خود، ديگران و تحمل عقايد ديگران.
5- شناخت اصول، قانونمندي ها و تبعيت از آنها در هنگام برخوردهاي فردي و اجتماعي.
6- گسترش همياري درسي و تحصيل از طريق گروه هاي دانش آموزي.
7- تمرين نقش پذيري، مسووليت پذيري و تن دادن به کارهاي جمعي و تعاون براي پيشبرد اهداف تربيتي.
8- تمرين مشارکت جمعي، تصميم گيري جمعي و مشخصه هاي آن.
9- رفع عوارض رواني اجتماعي در فرآيند تعاملات بين فردي مانند انزواجويي، رقابت هاي تخريب کننده و ترس هاي اجتماعي.
راهبردهاي علمي رشد اجتماعي و تربيت اجتماعي در نظام آموزش و پرورش، از طريق زير حاصل مي شود:
1- نقش پذيريي هاي اجتماعي، آموزش علمي مسايل به صورت نمادين و آموزش نحوه اداره جامعه.
2- ورزش و تربيت بدني، شرکت در گروه هاي ورزشي براي ايجاد ارتباط اجتماعي و روابط متقابل و تعادل در مهارت هاي اجتماعي و برخوردهاي بين فردي.
3- تشکيل گروه ها و تشکل هاي گوناگون (گروه سرود، گروه تئاتر ونمایش، موسيقي، انواع انجمن هاي علمي فرهنگي، هنري و...).(نقش موسیقی وگروه سروددر مدارس را جستجو نمایید)
4- گروه هاي علمي بازديد از موزه ها، منابع طبيعي و...
5- گردش هاي علمي و اردوهاي يک تا چند روزه.
6- ترتيب دادن نمايش هاي فراگير با موضوعات اجتماعي.
منابع:
[1] وب سابت علمی پژوهشی آسمان
[2] پایگاه علمی مشاورین روانشناسی
[3] هزاره روانشناسی
[4]زیبا وب