روزنامه خراسان : برخی از مورخان، به اشتباه معتقدند که ایرانیان، جز در برخی دورههای باستان، اصولاً در پی ایجاد نیروی دریایی قوی نبودهاند و آنچه امروز به نام نیروی دریایی ایران میشناسیم، طی حدود یک قرن گذشته شکل گرفته است. دلیل این تحلیل شاید آن باشد که کشور ما با همسایگانش، مرزهای گسترده و طولانی زمینی دارد و این امر، باعث شده است که زمامداران دورههای مختلف، چندان التفاتی به نیروی دریایی نداشته باشند.
با این حال، هر حاکم تیزهوش و عاقبتنگری میداند که قدرت نظامی را باید از تمام زوایای ممکن آن در نظر گرفت و هیچ فضای قابل نفوذی را برای هجمه دشمن، باقی نگذاشت. این مهم، از دیرباز مورد توجه برخی فرمانروایان مقتدر سرزمین ایران بودهاست؛ اما هیچکدام از آنها نتوانستند به رویاهایشان جامه عمل بپوشانند؛ تا اینکه نوبت به نادرشاه افشار رسید.
نخستین گامها
نادرشاه را بیشتر با نبوغ و توانایی نظامیاش در تاریخ میشناسیم. همین ویژگی شخصیتی، از او فردی توانمند و باریکبین ساخته بود؛ فرماندهی که از همه ظرفیتها برای پیشبرد اهدافش بهره میبرد و سعی میکرد، هم تهدیدها را به فرصت تبدیل کند و هم، قدر فرصتهای پیش آمده را نیک بداند. نادر پس از آنکه قدرت را در اختیار گرفت و رقبا را از صحنه بیرون راند، مدتی را به عقب راندن متجاوزان خارجی و سرکوب گردنکشان داخلی سپری کرد. در همین گیر و دار بود که فهمید راز موفقیت اروپاییها در عرصه جهانی و ایجاد مستعمرات گسترده، دید وسیع آنها و یافتن راهکار مهمی به نام نیروی دریایی، برای دور زدن مرزهای خاکی است.
نادر که به دنبال راهکاری برای ایجاد نیروی دریایی میگشت، در سال ۱۱۲۲ هـ. ش، با یک انگلیسی به نام «جان التون» آشنا شد که از مسیر روسیه به ایران آمده و به شدت در پی گرفتن اجازه تجارت بود. نادر متوجه شد که این بازرگان اروپایی، در فنون کشتیسازی سررشته دارد. به همین دلیل، به لطایفالحیل او را واداشت تا در منطقه مشهدسر و لنگرود گیلان، کارگاه کشتیسازی دایر کند و تعدادی شناور نظامی بسازد. به این ترتیب، نخستین کارگاه کشتیسازی مدرن ایران، در گیلان افتتاح شد. التون به همراه یک اروپایی دیگر به نام «وروف» توانست نخستین کشتی جنگی مدرن ایران را در دریای خزر به آب بیندازند.
کشتیهای صد در صد ایرانی
نادر در جنوب نیز، به فکر تدارک نیروی دریایی افتاد. ارتش ایران برای مانورهای دریایی به کشتیهایی محتاج بود که خدمه آن، عموماً غیر ایرانی بودند؛ درواقع هنوز ملوان و ناخدای ایرانی در سطحی که بتواند کشتی نظامی مدرن را هدایت کند، تربیت نشده بود. نادر با توجه به این مسئله، پس از فتح هندوستان و زمانی که خزانه ایران از طلا آکنده بود، به یکی از درباریان خود به نام نظامالملک دستور داد که مقدمات ساخت ۲۰ فروند کشتی ایرانی را در خلیج فارس بدهد و زمینه آموزشهای نوین را برای ملوانان ایرانی فراهم آورد.
به این ترتیب، یک کارگاه کشتیسازی هم در بوشهر احداث شد و به تدریج، نخستین ناوگان مدرن ایران شکل گرفت. روند ساخت این کشتیها نیز، بسیار متهورانه بود؛ الوارهای مورد نیاز برای ساخت کشتی، از جنگلهای شمال ایران تا کرانههای خلیج فارس، بر دوش کارگران ایرانی حمل شد؛ نادر قبول نکرد از هند یا جای دیگری چوب وارد کند؛ او معتقد بود این کار ایران را وابسته خواهد کرد و راه رشد و ترقی را خواهد بست.
اما متأسفانه، رویکرد نامعقول سردار نامدار خراسانی در اواخر عمر، کار تکمیل ناوگان را ناتمام گذاشت و ایران، تا مدتها از داشتن نیروی دریایی مدرن و قدرتمند محروم ماند. هارفورد جونز، نماینده انگلیس در ایرانِ دوره فتحعلیشاه قاجار، ضمن گزارشی، به تعدادی از کشتیهای نادر که در لنگرگاه بوشهر رها شده بودند، اشاره میکند و مینویسد: «هنگامی که در ۱۷۸۴م وارد بوشهر شدم، از کشتیهای نادر، سه کشتی باقیمانده بود که هریک پانصد تُن ظرفیت داشت.»