تشویق همیشه از تنبیه تأثیرگذارتر است!
زمانی که تفسیرها و برداشت های آزاردهنده از یک در خارج شوند، شوخی و عشق از در دیگر وارد می شوند و در نتیجه رفتار هر دو طرف به آسانی تغییر می کند
گاهی اوقات راه حل های امتحان شده (ناکارآمد) از خود مشکلی که در پی حل آن هستیم، نفس گیرتر است و بیشتر انرژی ما را می گیرد. برای مثال زوجی را در نظر بگیرید که مشکلات مالی شدیدی دارند و بر سر راه حل این مشکلات با یکدیگر توافق ندارند. به مرور ممکن است دعواهایی که این زوج بر سر مسائل مالی پیدا می کنند، بیشتر از خود مشکلات مالی آزارشان دهد. بیایید با هم داستانی را مرور کنیم:
ساسان آدم بی نظم و نامرتبی است، هر جایی که لباس هایش را دربیاورد، آن ها را همان جا می اندازد؛ طوری که معمولاً لباس های کثیف او در گوشه و کنار خانه به چشم می خورد. همسر او، سمانه، در طی سال ها از این عادت وی به ستوه آمده است. او از اینکه پشت سر همسرش راه برود و لباس های او را از روی زمین جمع کند، خسته شده است. ولی فرقی نمی کند که سمانه چقدر شکایت و اعتراض می کند. این طور به نظر می رسد که ساسان به هر حال قادر نیست به خاطر بسپارد که لباس هایش را هر جایی نیندازد. سمانه هر روز با دیدن جوراب های کثیف در مقابل مبل ها، پیراهنی که در اتاق خواب افتاده و لباس زیری که کف حمام رها شده است، به همسرش می گوید: «دیوانه ام کردی! جوراب هایت را جمع کن! خسته شدم از بس هر روز صبح بیدار شدم و دیدم جوراب های کثیفت جلوی مبل ها افتاده است. چرا قبل از این که بروی بخوابی، جوراب هایت را توی سبد لباس چرک ها نمی اندازی؟» و شکایت هایی از این قبیل.
ساسان هر روز جواب می دهد: «فقط یک دقیقه صبر کن!»، «باشه»، «ببخشید!»، «حالا چرا این قدر جوش آوردی؟» و پاسخ هایی از این قبیل. ساسان معمولاً همان لحظه که همسرش غرولند می کند، لباس کثیفش را از روی زمین بر می دارد. در طی سال ها، این گفتگوی ناخوشایند تقریباً تبدیل به یک نوع مراسم شده است. اول سمانه شکایت می کند، بعد ساسان معذرت خواهی می کند و در نهایت کاری را که به او گفته شده، انجام می دهد. حالا دیگر فقط مشکل این نیست که ساسان لباس هایش را جمع نمی کند، مشکل این است که اکنون تعامل ناخوشایند آن دو درباره جمع کردن لباس ها خیلی عمیق تر از پیش شده است. از یک طرف ساسان اذیت می شود، احساس قدرنشناسی می کند و عذاب می کشد و از سوی دیگر، سمانه عصبانی و خسته شده است و احساس می کند که ساسان اهمیتی نمی دهد که رفتارش فشاری بر شریک زندگی اش وارد می آورد.
به نظر شما اگر سمانه راه حل خود را عوض می کرد و کاری کاملاً متفاوت انجام می داد، نتیجه این داستان چگونه بود؟ مثلاً به جای شکایت کردن مداوم و تذکر دادن درباره لباس هایی که ساسان در سراسر خانه انداخته، او هر بار که می دید ساسان یکی از لباس هایش را جمع می کند و حتی وقتی اگر آن لباس را برداشته تا دوباره بپوشد، او را عاشقانه می بوسید، چه اتفاقی می افتاد؟ بله؛ درست متوجه شدید! سمانه، بدون گفتن حتی یک کلمه، ساسان را ببوسد! طبیعتاً در ابتدا این عشق ناگهانی، ساسان را گیج خواهد کرد، ولی بعد از این که موضوع چند بار تکرار شود، او متوجه خواهد شد که در ازای تلاش کوچکی که برای جمع کردن لباس هایش انجام می دهد، پاداش بزرگی در انتظارش خواهد بود.
ممکن است فکر کنید که «وقتی یک مرد با رفتارش به همسرش بی احترامی می کند، چطور همسرش می تواند او را ببوسد؟»، ممکن است فکر کنید که «چرا باید فردی را که تا این حد بی مسئولیت است، دوست داشته باشیم؟» و به عنوان مردی در شرایط مشابه با ساسان ممکن است با خود فکر کنید که «چرا همسرم این همه تلاش من را در زندگی نمی بیند و برای یک مسئله بی اهمیت مانند یک جفت جوراب کثیف همه چیز را زیر سؤال می برد؟»
موضوع دقیقاً همین است. از دیدگاهی که سمانه ماجرا را بیان می کند، ساسان با جمع نکردن جوراب هایش به او بی احترامی می کند. از دید ساسان او فقط جورابش را درآورده و گناهی مرتکب نشده است که تا این حد مورد بی احترامی سمانه قرار بگیرد. اما باید این نکته را بدانیم. «زمانی که تفسیرها و برداشت های آزاردهنده از یک در خارج شوند، شوخی و عشق از در دیگر وارد می شوند و در نتیجه رفتار هر دو طرف به آسانی تغییر می کند.»
زمانی که تفسیرهای آزاردهنده از یک در خارج شوند، شوخی و عشق از در دیگر وارد می شوند
اضافه کردن چاشنی هایی مانند «غیرمنتظره بودن واکنش» و «به کارگیری شوخی در تعاملات» کمک می کند تا زنان مرکز توجه خود را تغییر دهند و به جای این که بگویند: «من می خواهم همسرم لباس هایش را جمع کند» یا بگویند «من قصد ندارم این بار این کار را برایش انجام دهم»، تلاش کنند تغییرات رفتاری کوچک همسرشان را مورد توجه قرار دهند و او را تحسین کنند. از سویی دیگر مرکز توجه شوهران شان نیز تغییر کرده بود؛ آنان با خود می گفتند: «لازم نیست نگران چیزی باشم، فقط لازم است کاری انجام دهم که همسرم را حسابی سرحال می آورد.»
یکی از مهمترین یافته های روان شناسی نشان می دهد که: «تشویق (پاداش) همیشه از تنبیه (محرومیت) تأثیرگذارتر است.»
منبع: کلید روابط پایدار در زندگی زناشویی، دکتر زهره سپهری شاملو، ملیحه سالاری