0

پدر شهید وطن دوست از سخاوت فرزندش می گوید

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پدر شهید وطن دوست از سخاوت فرزندش می گوید

پدر شهید وطن دوست از سخاوت فرزندش می گوید

پدر شهید "احمد وطن دوست" در مورد سخاوتمندی فرزندش گفت: «بعضی از خصوصیات اخلاقی احمد مرا به وجد می‌آورد، با اینکه نزدیک به چهار دهه از شهادت او می‌گذرد اما هنوز هم وقتی به خصوصیات اخلاقی و برخی از رفتار های او فکر می‌کنم، به خود می‌بالم» این دانش آموز شهید در حالی به شهادت رسید که برای امتحان ثلث راهی مدرسه شده بود.

 

تا شهدا؛ شهید "احمد وطن دوست" روز یکم فروردین ماه سال 1347 در شهرستان مریوان در خانواده‌ای متدین و مذهبی به دنیا آمد.

کودکی
احمد دوران شیرین کودکی را در شهر مریوان سپری کرد و با رسیدن به سن 7 سالگی راهی مدرسه شد.

تحصیلات
احمد تحصیلات ابتدایی را در مدرسه مولوی کورد به اتمام رساند و برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی به مدرسه هجرت مریوان رفت.
این شهید دانش آموز درس خوان و کوشا بود و همه او را به خاطر انضباط و اخلاق پسندیده و هوش و ذکاوت بالایی که داشت می‌شناختند.
از آنجایی که تامین مخارج زندگی بسیار سخت و طاقت فرسا بود، احمد در ایام تعطیلی با کار کردن نزد پدر، هم در تامین مخارج خانواده و هم مخارج تحصیلی خود کمک می‌کرد و ایام تعطیلات تابستان نیز به همین دلیل برای کار کردن به شهرستان‌های دیگر می‌رفت.
موفقیت وی در مقاطع تحصیلی مختلف باعث شگفتی والدین و اطرافیان به ویژه مربیان مدرسه شده بود.

شهادت
سرانجام نوزدهم اسفند ماه سال 1363 در حالیکه احمد برای امتحان درسی به مدرسه می‌رفت طی بمباران هوایی رژیم بعثی عراق بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نایل گردید.

کمی بخشش
پدر احمد وطن دوست در گفتگو با ایثار گفت: بعضی از خصوصیات اخلاقی احمد مرا به وجد می‌آورد، با اینکه نزدیک به چهار دهه از شهادت او می‌گذرد اما هنوز هم وقتی به خصوصیات اخلاقی و برخی از رفتار های او فکر می‌کنم، به خود می‌بالم.
وقتی که بچه ای بیش نبود به همراه من در روزهای تعطیلی کار می‌کرد و مزد روزانه اش را به من می‌داد. برای مدرسه مادرش هر روز به او پول تو جیبی می‌داد.
احمد یک روز در میان پولهایش را خرج می‌کرد یعنی یک روز با پولش خوراکی می‌خرید و روز بعد آنرا به مرد فقیری که در نزدیکی مدرسه بود می‌داد.
هنگامی که من خبردار شدم بهش گفتم که اون پول توجیبی مال خودت هست و باید برای خودت خرج کنی و ضمنا این چندان پولی نیست که تو باهاش بخشش کنی.
احمد در جوابم گفت: پدر جان همین برای من کافیست و همان مقدار ناچیزی هم که به اون بنده خدا می‌دهم ان‌شاالله خدا به عنوان بخشش از من قبول می‌کند چون وسع من همین هست.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

پنج شنبه 7 فروردین 1399  7:06 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها