برترینها: شاید خیلی دل و دماغ نوروز و مناسکش را نداشته باشید اما خب این از عزیزترین چیزهاییست که داریم، «کرونا» رفتنیست و در نهایت و در ورقهای تاریخ این «نوروزِ» عزیزِ ماست که میماند، خواستیم با این مطلب یادتان بیاوریم چیز زیادی تا تحویلِ سال نمانده. بهانه جمع آوری این مطلب ارائه اطلاعاتی دقیق از فلسفهی وجودی «سینهای نوروزی» است از کتاب «نوروز» تالیف دکتر سید محمد علی دادخواه، امیدواریم به طبع شما مقبول بیفتد و یادتان نرود که دلِ بهار هم به مردمانی از سرزمین پارس خوش است.
سنجد
بیاییم دل را ترازو کنیم بسنجیم، نی زور و بازو کنیم (فردوسی)
سنجد، نماد سنجیده اقدام کردن است، در اندیشه ایران کهن «خرد» تنها نگهبان همه لحظات زندگی انسان است از این رو سنجد را بر این باور بر سفره مینهند تا هر کس با خویشتن عهد کند که در آغاز سال، هر کاری را سنجیده انجام دهد، قرار دادن سنجد بر سفره هفت سین نشانه گرایش به خرد است و احترام به تفکر و ترویج خرد مندی است، پس به سبب عظمت عقل و تاثیر آن در زندگی انسانها و به نشانه دل سپردن به رهنمودهای عقل، نخستین سین سفره هفت سین، نمادی از عقل است، گزافه نیست اگر اعلام کنیم دموکراسی که برترین حاصل تمدن بشری است در غایت مشارکت عقول است، کسی که میخواهد بر مشکلات زندگی چیره شود باید باید اجازه نظارت و دخالت عقل را در کارهای خویش بپذیرد، در حقیقت ملتی پایدار و مقاوم است که اندیشمندان و آگاهانش بیشتر باشد و در هنگام تصمیم نظر خردمندان کسب و اجرا شود.
سیب
دانی که چرا ز میوه ها سیب نیکوست
نیمی رخ عاشق است و نیمی رخ دوست
زردی رخ عاشق است سرخی رخ دوست
به به چه نکو بود دو تن در یک پوست
دومین سینی که بر سفره نهاده میشود «سیب» است که آن را مادر یا بزرگ خانواده در کنار سنجد قرار میدهد. سیب نماد سلامتی است ودرس نخست استمرار حیات را که باید «سالم زیست» را یادآور میشود، سین دوم در پی آن است که درهای سلامت و آرامش را به روی ما بگشاید: سین سلامت، کلید راهیابی به همه کامیابیها و خواست و آرزوها است، نکته بسیار با اهمیت آن است که سلامت هر نسل سلامت نسل بعد از خود را به همراه میآورد اگر جامعهای فرسوده و افسرده شد زندگی و در آمد خود را صرف دارو و درمان میکند: یعنی شهر از سلامتی دور میشود و به بیابان مرض و ناخوشی میرسد، سیب را میوه سلامتی، آگاهی و هوشیاری نیز نام داده اند، در ادب پارسی به واژههای سیب ستان و سیب چهره برخورد میکنیم همانند پریچهر و گل چهره کسی که روی وی همانند سیب سرخ باشد و بشاش و بانشاط.
سبزه
گذشت و دلنوازی را عزیزم از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم برنمیگیرد
سومین سین سفره هفت سین سبزه است، سبزی نشانه خوش اخلاقی و خرمی و شادابی است، سبزه نماینده کوچکی از درخت است باید از درخت آموخت که در اوج توانایی یا نهایت تنگ دستی از لطف و مهر و ایثار آنچه داری خودداری نکنی و بر بدی و پلشتی و بی حرمتی و پرخاش غلبه داشته باشی و پاسخگویی جهت نیاز هم نوعان باشی، در ایران باستان خانوادهها معمولا سه قاب از سبزهها به نماد هومت (اندیشه نیک)، هوخت (گفتارنیک) و هوورشت (کردار نیک) بر خوان مینهادند. از جهتی دیگر رنگ سبز آرام بخش است و اضطراب را از ما دور میکند و موجب رفع تنش و گرمای عضلانی میشود، سبز رنگ ایده آل برای فضاهایی است که در آنها نیاز به تمرکز و آرامش است.
سمنو
سمنو را از آن جهت که قدرت توان افزایی در تن آدمی دارد نماد «قدرت» دانسته اند از طرف دیگر، چون طبخ آن دشوار است و برای تهیهی آن باید ازکمک دوستان و همسایگان استفاده نمود، از این دریچه سمنو نماد توجه به دیگران و همکاری و همبستگی تلقی شده است، در گذشتههای دور دو غذای شیرین برای پیشکش تهیه میکردند یکی غذای شل (سمنو) و دیگری غذای سفت (حلوا) امروز هم که سوهان همان سمنوی سفت شده است برای سوغاتی استفاده میشود، سمنو یادآور آن است که آدمی در کشاکش زندگی خود و مبارزه باطبیعت باید نیرومندی و قدرت خویش را حفظ کند و درازنای زندگی توان لازم برای مقابله با دشواریها را به دست آورد، برای مقابله بر قهر طبیعت و مقابله با سختی ها، قدرت الزام آورترین مولفهای است که میتواند ما را در برابر ناملایمات نگهداری کند، قدرت تعبیر به قدرت در پشت میز و یا زور بازو نیست، قدرتی که در صبر و شکیبایی و دیگرخواهی نهفته است قدرت باشرافتی است.
سیر
گر زمین را بر آسمان دوزی، ندهندت زیاده از روزی
سیر در ادب پارسی به معنای کامل و کافی، تمام و پر نیز به کار رفته است، این اشارات در واقع مفهوم نیازنداشتن را برای ما افاده میکند سیر نماد و نشانه «مناعت طبع» است، توانگری به ثروت زیاد نیست به بی نیازی دل است، اگر مانع و مهاری از بایدها و نبایدها در برابر نباشد به هر جای پای مینهد و به هر مالی دست بر میآورد و هر حریمی را میشکند و ارکان جامعه از بنیاد از هم پاشیده و معدوم میشود، پس «سیر چشمی» و چشم سیری از بزرگترین صفات انسان برتر و یار محبوب و مقبول است که باسیر در هفت سین بیان میشود، در ایران باستان گرامی داشتن حقوق و آسایش دیگران تا بدان جا رسید که یک روز در سال یعنی ۱۴ دی ماه جشنی به نام «سیر سور» میگرفتند که در روزی یگانه همگان سیر بخورند، تا بوی آن دیگران را نیازارد، در مورد خواص دارویی سیر هم که کتابها نوشته شده است.
سرکه
همه ساله نباشد کامکاری، گهی باشد عزیزی گاه خواری
ششمین سین سفره هفت سین سرکه است، سرکه نماد پذیرش ناملایمات نماد رضا و تسلیم است، چکیده مفهوم نهادن سرکه قبول ناهمواریهای زندگی است، در ادب پارسی، سرکه: گویای تلخی و سختی و تندی و ناگواری است، هیچ انسان معتقد و با مسئولیتی نیست که بدون دغدغه بتواند به زندگی ادامه دهد بر این مبادی است که سرکه را بر سفره مینهند بدین مفهوم هر آسایشی با رنج همراه است وسختی لازمه حیات است، سرکه به عنوان نماد ناگواری، در ادبیات ما سابقه دیرینهای دارد از جمله «سرکه بر ابرو داشتن» کنایه از ترشرویی و عبوسی است یا «سرکه جبین» به معنای ترش رو و بداخلاق است و «سرکه فشاندن» کنایه از بدخلقی است، مخلص کلام اینکه سرکه در سفره یعنی: از لطف گیتی شاد مشو و از کین او خراب مشو ...
سماق
صد هزاران کیمیا حق آفرید کیمیای همچون صبر آدم ندید (مولوی)
آخرین سین سفره هفت سین سماق است، نماد شکیبایی، بردباری و تحمل دیگران است، ایستادگی و صبر و استاقمت برای رسیدن به خواستها و آرزوها معنای دیگر سماق است، صبر از ناحیه نگرش مثبت نه گفتن است نه به تحقیر، نه به شکست، نه به زبونی، نه به سیطره غم و اندوه، نه به بی سامانی و بلاتکلیفی، این تاثیر سماق که چشم را باز و بینا میکند دقیقا بر صبر و تامل منطبق است که به دور از عجله و شتاب راه را از چاه باز شناسد، هفت سین فلسفه زندگی خوب و سالم را به ایرانیان میآموزد، سماق نشانهی این است که تا رسیدن به پیروزی از تلاش باز نایستیم و تلاش کنیم گویی چکاد صبر و امید است.