ابن بطوطه جهانگرد معروف در سال ۷۴۹ هجری شاهد «طاعون» بزرگ در دمشق بود. او درباره طاعون بزرگ از «مسجدالأقدام» سخن میگوید. مسجد بزرگی که داخل آن سنگی که پیامبر موسی (ع) روی آن قدم گذاشته قرار داشت. مردم شهر از زن و مرد با وجود اختلافات در مسجد گِرد آمدند، یهودیان با تورات، مسیحیان با انجیل و مسلمانان با قرآن، همه به سوی مسجد الاقدام رفتند، دعا میخواندند و به درگاه خداوند برای دفع اندوه و بلا، التماس میکردند.
دعا در مواجهه با «طاعون»در مصر و دمشق
ابن بطوطه جهانگرد معروف در سال ۷۴۹ هجری شاهد «طاعون» بزرگ در دمشق بود. او درباره طاعون بزرگ از «مسجدالأقدام» سخن میگوید. مسجد بزرگی که داخل آن سنگی که پیامبر موسی (ع) روی آن قدم گذاشته قرار داشت. مردمِ شهر، از زن و مرد با وجود اختلافات در مسجد گِرد آمدند؛ یهودیان با تورات، مسیحیان با انجیل و مسلمانان با قرآن، همه به سوی مسجد الاقدام رفتند، دعا میخواندند و به درگاه خداوند برای دفع اندوه و بلا، التماس میکردند.
ابن بطوطه میگوید: ارغونشاه، ملک الأمرا و نایب سلطان دستور داد تا منادی در دمشق با صدای بلند ندا دهد و مردم را به سه روز روزه گرفتن فرابخواند و در سه روز مردم در آشپزخانهها چیزی نپزند، آخرین روز پنجشنبه بود. سپس امرا، افراد شریف، قضات و فقهاء و سایر قشرها با وجود اختلافات و تفاوتها در مسجد دور هم جمع شدند و شب جمعه را به نماز، ذکر و دعا خواندن پرداختند.
ابن بطوطه میگوید در مسجد همه از کوچک و بزرگ با گریه و با کتابها به خدا تضرع میکردند، امیران پیاده و پابرهنه آمده بودند، شب را در مسجد ماندند و وقتی به شهر بازگشتند خداوند بر آنها آسان گرفت و تعداد کشتهشدگان به ۲ هزار تن کاهش یافت، این در حالی بود که جسدهایِ روی هم تلنبار شده در خیابانهای قاهره به دلیل طاعون یا «مرگ سیاه» در یک روز به ۲۴ هزار نفر میرسید. طاعون به مدت ۱۵۰ سال بر بلاد شام میآمد و میرفت، تا جایی که در برخی اسناد تاریخی درباره روستاهایی نوشته شده که بر اثر طاعون ویران و خالی شدند.
طاعون بزرگ
ابن تغری بردی در کتابش «النجوم الزاهرة في ملوك مصر والقاهرة» مینویسد در سال ۷۴۹ بیماری طاعون در سراسر جهان به اوج خود رسید و بلاد اسلامی از این آن متأثر شدند، گرانی در فارس، عراق، دیاربکر، آذربایجان و خراسان بیداد میکرد. مردم بدون مزد، تابوت میساختند و مردگان را میشستند، قبر حفر میکردند و در یک قبر بیش از چهل جسد دفن میشد و گرانی شرق و غرب عالم را فراگرفت.
بردی مینویسد در مصر وبا شدت گرفت و در ماه رمضان به اوج رسید، از مردم خواستند به مساجد بروند و دعا کنند، روز جمعه ششم رمضان مصریها به مساجد رفتند، در قنوت نماز، دعای بسیار خواندند و چند روز در مسجدجامع الأزهر، البخاری خواندند.
درمانگاههای سیار برای درمان بیماریهای همهگیر
خدمات طبی سیار، که در اطراف شهرها و روستاها به راه میافتادند تا قربانیان بیماریهای واگیر و فجایع طبیعی را درمان کنند، درمانگاه سیار روی شتر قرار داشت، یک قافلهی بزرگ که در آن پتو برای بیماران، غذا، آب، دارو و وسایل انجام جراحی وجود داشت، بیمارستان سیار دارای خدمات برای زندانیان و نگهبانان بود و به آنها خدمات طبی ارائه میدادند.
درباره گرانی و خشکسالی نیز ابنتغری در جلد چهاردهم کتاب النجوم الزاهره مینویسد در سال ۸۲۳ نیل کم آب شد و قیمتها بالا رفت، از مردم قاهره خواستند تا سه روز روزه بگیرند و سپس برای خواندن نماز استسقا به بیابان رفتند. منبری در نزدیکی قبهالنصر برپا کردند و سوره انعام خواندند. جمعیت افزوده شد، دو ساعت از طلوع آفتاب میگذشت. مؤيد، سلطان مملوکی سوار بر اسبش آمد، لباس سفید پشمی پوشیده بود، از اسب پیاده شد و در سمت چپ منبر نماز خواند. مردم را به توبه و استغفار فراخواندند. روز بعد نیل ۱۲ انگشت بیشتر شده بود، مردم به خاطر استجابت دعایشان به شادمانی پرداختند.